شهریار، از خشگناب تا مقبره الشعرا
نام استاد شهریار به ادبیات معاصر ایران گره خورده است و اشعار عاشقانهی او، همدم تنهایی بسیاری از عاشقان است. شهریار در سال ۱۲۸۵ در تبریز و در خانوادهای اصیل و بافرهنگ به دنیا آمد. پدر او «حاج میرآقا بهجت تبریزی» از وکلای سرشناس تبریز بود. این شاعر میان مردم ایران و بهخصوص اهالی آذربایجان جایگاه ویژهای دارد.
در زمان کودکی محمدحسین، در شهر بیماری شیوع پیدا کرد و پدرش او را به روستای «قایش قورشاق خشگناب» در بستانآباد فرستاد. شهریار اولین شعر خود را در ۴ سالگی، روستای خشگناب و به زبان ترکی سرود. این روستا بعدها در منظومهی «حیدربابایه سلام» شهریار کرد پیدا کرد. این روستا در دهستان عباس شرقی، بخش تیکمه داش شهرستان بستانآباد قرار دارد.
با این حال، این روستا مورد بیمهری قرار گرفته است و امروزه از خانه پدری استاد شهریار، چیزی چند دیوار، تنور و چشمهی مورد استفادهی آنها باقی نمانده است و بقیهی خانه به مرور زمان تخریب شده است. سازمان گردشگری و میراث فرهنگی برنامههایی برای بازسازی خانهی استاد شهریار و تبدیل این روستا به مقصد گردشگری ادبی دارد و امید است تمامی این اهداف و برنامهها عملی شود.
خانهی استاد شهریار در تبریز امروزه به موزهی استاد شهریار تبدیل شده است و دوستداران وی میتوانند از آن بازدید کنند. این خانه در محلهی مقصودیهی تبریز قرار دارد و قدمت آن به دوران پهلوی اول بازمیگردد. بعد از مرگ استاد در سال ۱۳۶۷، شهرداری این خانه را خرید و در سال ۱۳۷۰ آن را تبدیل به موزهی ادبی شهریار کرد. در این موزه لوازم شخصی و کتابهای استاد نگهداری میشود. این خانه حیاط کوچکی دارد و حوض و باغچه به آن صفا داده است. این خانه در ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۶ با شمارهی ۲۲۷۲۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شرلوک هلمز، از موزه لندن تا دم آخر در آبشار رایشنباخ
شرلوک هلمز یک شخصیت داستانی است که شغلش کارآگاه خصوصی بوده و طبق داستان اهل «یورکشایر» انگلیس است. این شخصیت برای اولین بار در سال ۱۸۸۷ توسط یک پزشک و نویسندهی اسکاتلندی به نام «سر آرتور کانن دویل» شکل گرفت و به دنیای داستانها پا گذاشت. موزهی شرلوک هلمز در خیابان بیکر لندن قرار دارد و بر اساس داستانهای شرلوک هلمز، شخصیتهای خیالی شرلوک و دکتر واتسون بین سالهای ۱۸۱۱ تا ۱۹۰۴ در این خانه اقامت داشتند.
از مکانهای دیگری که در لندن مستقیما به فیلمهای شرلوک هلمز مربوط است، میتوان به هتل «The Langham» اشاره کرد که هم داستان «رسوایی در بوهمیا» و هم در داستان «نشانه چهار» و داستان «سگ باسکرویل» به آن اشاره شده است.
دوون مشهورترین محل ماجراجوییهای شرلوک هلمز در فیلم «سگ باسکرویل» است. اگر از «پرینس تاون» شروع کنید و از «فاکس میر وبلور تور» بگذرید، به این منطقه میرسد. آبشار «رایشنباخ» (Reichenbach) در سوئیس، صحنهای است که شرلوک هلمز بهصورت نابههنگام به پایان بیپایان خود میرسد. با سفر به این منطقه علاوه بر اینکه میتوانید از زیباییهای طبیعی طبیعت و آبشار آن لذت ببرید، شب را هم میتوانید در هتلی اقامت کنید که در نزدیکی شهر «Meiringen» قرار دارد و شرلوک هلمز آخرین شب زندگی خود را در آن گذراند و لوحی کنار مجسمهی شرلوک هلمز قرار دارد که بهصورت متفکرانهای در حال کشیدن سیگار است. حتی میتوانید از موزهی محلی شرلوک هلمز دیدن کنید که در زیرزمین «کلیسای انگلیسی» قرار گرفته است.
هتل «آلگونکویین» (Algonquin Hotel) در نیویورک یکی از دیگر مکانهایی است که دوستداران شرلوک هلمز به آن سر میزنند که در رمانی بر اساس واقعیت و زندگی واقعی و مرگ مرموز یکی از اعضای «Baker Street Irregular» ( افرادی که بهعنوان بچههای خیابانی، در رمان شرلوک هلمز در آژانس او کار میکردند) به نام «ریچارد لنسلین گرین» به آن اشاره شده است.
شکسپیر، سخن آرای آون
ویلیام شکسپیر از بزرگترین شاعران، نمایشنامه نویسان و بازیگران انگلیس بود که در سال ۱۵۶۴ بهدنیا آمد. شکسپیر بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی، و بهطور خاص در نمایشنامهنویسی است. او معمولا شاعر ملی انگلیس و «سخن آرای آون» (آون در شهر استراتفورد انگلیس زادگاه اوست) میخوانند.
شکسپیر در سن ۱۸ سالگی با آنهی ۲۶ ساله ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، ۳ فرزند بود. خانهای که آنه در آن زندگی میکرد، امروزه پذیرای گردشگران است. این خانه در روستای «شوتری» در ۲ کیلومتری آون قرار دارد و باغچهای بسیار زیبای آن با شکوفههای معطر، چشم هر بینندهای را خیره میکند. این خانه، خانهی پدری آنه بود و هنوز هم برخی از اسباب و وسایل خانه مانند تختخواب و تشک سالم باقی مانده است.
پدر شکسپیر در سال ۱۶۰۱ فوت کرد و ویلیام بهعنوان فرزند ارشد خانواده (دو فرزند بزرگتر قبلا فوت کرده بودند) خانه ی او را به ارث برد. او سالهای آخر زندگی خود را نیز در این شهر گذراند. این خانه تا سال ۱۸۴۷ مسکونی بود. تا سال ۱۸۴۷ این خانه در اختیار آن خاندان بود تا اینکه در همین سال توسط موسسهای به نام «ودیعهی زادگاه شکسپیر» خریداری شد.
مقبرهی شکسپیر نیز در کلیسای مقدس ترینیتی از جمله مکانهایی است که علاقهمندان به ادبیات انگلیسی و شاهکارهای ادبی وی، برای بازدید به آن مراجعه میکنند. امروزه به این کلیسا، «کلیسای شکسپیر» نیز گفته میشود. جالب است بدانید که در زمان تولد شکسپیر، او را در همین کلیسا غسل تعمید دادهاند. در دوران معاصر، هر ساله بیش از ۲۰۰ هزار گردشگر از مقبرهی شکسپیر بازدید میکنند. در کنار قبر او لوح یادبود مراسم تشییع جنازهی وی نصب شده است. همسر و فرزند اول شکسپیر نیز در کنار قبر او آرام گرفتهاند.
سیمین دانشور مادر داستان نویسی ایران
سیمین دانشور یکی از نویسندگان بعد از جریان مشروطیت در ایران است که بهعنوان اولین زن ایرانی وارد عرصه ادبیات ایران شد.همترین اثر او رمان «سووشون» است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است. این رمان از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب میشود.
کوچه سماوات، بنبست ارض. خانه دانشور و آل احمد هم مثل خود آنها است؛ آسمانی و در زمین مانده. خشت به خشت آجر به آجر؛ همان است که باید باشد. شاید صاحبخانه در این سالها عمد داشته که داخل خانهاش هم بوی قدیم را بدهد که اگر خشت به خشت خانه را جلال با دست خودش چید و بالا برد بعد از او هم خانه همان خانه است که باید باشد؛ خانه سیمین و جلال. روی دیوار آجری قرمز رنگ نوشته شده «ارض». آجرهای دیوار کوچه هنوز رنگ و لعاب دارند. دو کوچه پایینتر از خانه نیما، در بنبست ارض، خانهای با دیوارهای آجری و دری سبزرنگ قرار دارد که روی زنگ آن نوشته دکتر سیمین دانشور.
نیویورک، بهشت پنهان عاشقان کتاب و ادبیات
نیویورک یکی از مهمترین شهرهای آمریکا و مرکز تجارت و اقتصاد این کشور است. این شهر برای هر کسی، جای جذابی دارد. علاقهمندان به گردشگری ادبی هم از این قاعده مستثنی نیستند. اگر عاشق کتاب و ادبیات هستید، نیویورک سیتی برای شما هم جذابیتهای خاص خود را دارد. نیویورک جاذبههای گردشگری بسیار زیادی دارد.
هتل کتابخانهی نیویورک یکی از جاهایی است که علاقهمندان به ادبیات و کتاب نباید آن را از دست بدهند. این هتل در یک ساختمان زیبای بلند، باریک و آجری قرار دارد که بین کتابخانهی عمومی نیویورک و ترمینال بزرگ مرکزی در قلب منهتن واقع شده است. این هتل با یک نوآوری، سبک و فضای «نیویورک قدیمی» را ایجاد کرده است که برای هر گردشگر جذاب است.
کتابخانهی عمومی نیویورک سومین کتابخانهی بزرگ جهان است. وقتی برای اولین بار وارد لابی کتابخانه میشوید، حسی به شما میگوید که این یک تجربهی بهیادماندنی در زندگیتان خواهد بود. معماری باشکوه این کتابخانه شما را شگفتزده خواهد کرد.
کتابخانه مورگان بهعنوان کتابخانهی خصوصی یک سرمایهدار بانفوذ و برجسته به نام «جی.پی. مورگان» تاسیس و بعد از مرگ او به موزهای برای عموم تبدیل شد. امروزه شما میتوانید با گشتوگذار در این موزه، از کلکسیون، مطالعات او و نمایشگاه بزرگی که در آن برپا است، بازدید کنید.
صادق هدایت، سیری از خانه تا کافهها و پاتوق های ادبی
صادق هدایت پدر داستاننویسی مدرن ایران است که سالهای پرفراز و نشیبی در تهران و پاریس گذراند.هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمان «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند.
خانه هدایت در خیابان سعدی، خیابان شهید تقوی، جنب بیمارستان امیر اعلم تهران قرار دارد و با نام مهدکودک صادقیه قابل شناسایی است. تزیینات و وسعت بنا نشاندهنده اموال کسانی است که در آن سکونت داشتند و فرم و ساختار بنا به سبک اواخر دوران قاجار است. در ازاره بخش جنوبی ساختمان و اطراف حیاط جنوبی، کاشیهای برجسته لعابدار رنگی با نقوش زیبا و اصیل با ابعاد ۲۰ در ۲۰ سانتیمتر تا ارتفاع ۱۲۰ سانتیمتر، زیبایی خاصی به خانه بخشیده است.
شاید تنها پاتوق صادق هدایت که کماکان برپا است و صادق هدایت اغلب (بهویژه در تابستان) شام خود را در آنجا میخورد، کافه نادری است. باغچهی این کافه مانند اکنون درخت، گل و گیاه و حوض داشته است. صادق هدایت هنگام شام میزی را برمیگزید و فارغ از موزیک کافه که گویا آن را چرند میدانست، با چند تن که گرد میز او بودهاند، شام میخورد.
در ماههای تابستان این کافه (که بعدها به «شمشاد» تغییر نام داد) پاتوق سر شب هدایت بوده است. این کافه درست روبهروی کافه قنادی فردوسی بوده و باغچهای بزرگ با چفتههای مو داشته است که میز و صندلیها زیر این چفتههای مو بوده است.
جین آستن از استون تن تا وینچستر
جین آستن یکی از نویسندههای برجستهی قرن ۱۸ انگلیس است که آثارش جزو شاهکارهای رمانهای کلاسیک این کشور و جهان هستند. کسانی که در زمینهی ادبیات جهان و انگلیس مطالعه دارند، حتما با این نویسنده آشنا هستند. آثار آستن رمانهای احساسی نیمهی دوم قرن ۱۸ و بخشی از سبک رئالیسم در قرن ۱۹ را مورد انتقاد قرار میدهد. وی با فرمهای مختلف ادبی، مخصوصا در سه رمان برجستهی خود کار میکرد. از سال ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۶ آستن با انتشار رمانهای «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اما» موفقیت زیادی را در زمینهی نویسندگی بهدست آورد.
در دسامبر سال ۱۸۰۰، جین بههمراه خانوادهی خود در استون تن، در نزدیکی شهر همپشایر (در جنوب شرقی انگلیس) زندگی میکرد. این روستا جایی است که جین تا ۲۵ سالگی در آن زندگی کرد و پیش نویس رمانهای «Northanger Abbey»، «غرور و تعصب» و «عقل و احساس» را نوشت. این کلیسا خارج از روستا قرار دارد و ساختمان سادهای دارد که قدمت آن به قرن ۱۲ بازمیگردد و چند نقاشی قرونوسطایی روی دیوارهای آن به چشم میخورد. در دوران زندگی جین در این روستا یک منارهی مخروطی نیز به کلیسا اضافه شد و بعدها برای بزرگداشت جین آستن، یک بادنما بهشکل قلم روی آن نصب کردند.
امروزه در شهر باث انگلیس مرکزی به نام «جین آستن» وجود دارد که در خیابان «گی» قرار گرفته است. اگر طرفدار آثار جین آستن هستید، اگر به انگلیس رفتید حتما سری به آن بزنید.
ادینبورگ، اولین شهر ادبی جهان
جشنوارهی بینالمللی کتاب ادینبورگ بزرگترین جشنوارهی ادبی جهان است. هر ساله در ماه اوت حدود دو و نیم هفته بیش از ۸۰۰ نویسنده از سراسر جهان به ادینبورگ میآیند و برای هزاران مخاطب رویدادهای پرتبوتاب رقم میزنند. اگر از قلعهی ادینبورگ که در بالای تپه قرار دارد، بهسمت کاخ هالیرودکه در پایین آن قرار گرفته است بروید، رویال مایل در عرض «شهر قدیمی»، مانند جویی از سنگفرش امتداد یافته است. واقعا ارزش دارد که یک ساعت از وقت خود را صرف قدم زدن در این مسیر پرپیچوخم کنید. این مکان با ادبیات و کتاب سرشته شده است.
در سراشیبی کلیسای جامع «سنت جایلز» مجسمهی یکی از فرزندان بانفوذ اسکاتلند، «آدام اسمیت» قرار دارد. او در سال ۱۷۷۶ «ثروت ملتها» را منتشر کرد و اقتصاد مدرن بازار آزاد را بنیان نهاد. از آن زمان «دست نامرئی» او هدایتگر جهان شد. اسمیت چندصد متر دورتر از رویال مایل، در قبرستان «Canongate Kirkyard» دفن شده است. در دروازهی آن هم میتوانید مجسمهی شاعری به نام «رابرت فرگوسن» را ببینید که جلب توجه میکند.
در سال ۲۰۱۱ یک سری مجسمههای اسرارآمیز و بسیار زیبا از کتاب در سراسر ادینوبرگ ظاهر شدند. درختان، اجراهای تئاتر و تخم اژدهاها از کلمههای نوشته شده به وجود آمدند. تا به امروز حدود ۲۰ اثر ساخته شده است که در گوشهای خلوت در کتابخانهها و کتابفروشیها قرار گرفتهاند و منتظر هستند روزی کشف شوند. تمامی آنها پشت خود نوشتهای بههمراه دارند: «برای حمایت از کتابخانهها، کتابها، کلمات، ایدهها و...» هویت هنرمندی که اینها را ساخته هنوز هم مانند یک راز باقی مانده است. این مجسمهها در سراسر شهر پخش شده بود و تعداد انگشتشماری از آنها هم در کتابخانهی مرکزی در معرض دید عموم گذاشته شدهاند.