روزشمار: ۲۲ آذر؛ تبدیل نام شهر استرآباد به گرگان
گرگان از شهرهای شمالی ایران است، آب و هوای معتدل دارد، هرچند تابستانهای آن نسبتا گرم و شرجی است. اقلیم منطقه بسیار گوناگون و متنوع است و کوه، جنگل و چمنزار، جلگه و دشت، بیابان و شورهزار، دریا و خلیج، رودخانه و تالاب و زمین کشاورزی را شامل میشود. شهر گرگان و منطقه پیرامونش که از نیمه سال ۱۳۷۶ خورشیدی بهصورت رسمی به استان گلستان موسوم شده از یکم دی ماه ۱۳۱۱ خورشیدی تاکنون به نام گرگان و دشت شهرت داشته است.
باور اغلب پژوهشگران بر این است که واژه استرآباد از دو لفظ «استر» و «آباد» تشکیل شده و استر در زبانهای ایرانی بهمعنای ستاره و آباد بهمعنای «عمارت» است. در زمان زرتشت که ایرانیان ستارهها را مظهر نور مقدس میدانستهاند، این شهر را بنا کرده به این نام، نامیدند.
همچنین نام این شهر را برگرفته از نام استر همسر یهودی خشایارشا میدانند. «خواجه ابوالحسن بیهقی» در تاریخ خود از این شهر به لفظ استارباد (estarbad) یاد کرده است. در زبان پهلوی منطقه گرگان را ورکان یا یا وهرکانه و در زبان یونانی هیرکانیا (Hyrcania) و در زبان عربی جرجان میگفتند.
گرگان از مهمترین منطقهها در زمینه پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی است. در کتاب مقدس وندیدادی اوستا، گرگان بهعنوان نهمین سرزمین مقدس که اهورامزدا آفریده، ذکر شده است. البته در این نوشتار منظور از نام گرگان همان شهر تاریخی و باستانی جرجان مخروبه است که در نزدیکی گنبدکاووس قرار دارد.
آثار بهدست آمده از تورنگتپه (۱۹ کیلومتری شرق گرگان فعلی) و شاه تپه (۱۶ کیلومتری غرب گرگان فعلی) نشان از حضور و توقف انسان در حدود ۵۰۰۰ سال قبل و در دوره نوسنگی دارد.
نخستین کاوشها در حدود سال ۱۸۴۱ میلادی در زیر تپهای مصنوعی در نزدیک شهر گرگان انجام شد که خزانه معروف استرآباد در آن کشف شد. کارشناسان برخی از اشیای موجود در آن خزانه را که شباهت بسیار با کشفیات تپه حصار دامغان داشته متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد و (نزدیک به ۵ هزار سال پیش) دانستهاند.
در پایان سده ۱۹ در محلی به نام خرگوشتپه در نزدیکی گرگان امروز نیز پژوهشهایی انجام شد، و در سال ۱۹۳۱ یک گروه آمریکایی از دانشگاه پنسیلوانیا به روستای معروف تورنگتپه در ۲۰ کیلومتری شرق گرگان رفته و به کاوش و بررسی پرداختند و آثاری ارزشمند از تمدن کهن در این منطقه یافتند. ۲ سال پس از این در سال ۱۹۳۳، یک گروه باستانشناسی سوئدی به منطقهٔ گرگان آمدند و پس از مطالعه حوزه رودخانه قرهسو یا سیاهآب در شمال گرگان اعلام کردند که بیش از ۳۰۰ تپه تاریخی در این منطقه وجود دارد که یکی از آنها شاهتپه بزرگ یا اسلامتپه است که در ۱۵ کیلومتری شمال غربی گرگان قرار دارد.
در دوره ساسانیان دیوار تدافعی بزرگی در این منطقه به نام دیوار بزرگ گرگان ساخته شد که توسط باستانشناسان انگلیسی به مار سرخ شهرت یافته است. این دیوار بزرگ در سده ۵ میلادی تکمیل شد و بیانگر صنعت پیشرفته تدافعی آن دوران است.
گرگان طی دورههای تاریخی بیشتر بهعنوان شهرستانی در ایالت پارت بهشمار میآمد و گاه بخشی از تبرستان شمرده میشد. شهر گرگان کهن (در نزدیکی گنبد کاووس امروزی) در زمان حمله مغول ویران شد و مرکز منطقه گرگان به شهر استرآباد منتقل شد.
دانشنامه ایرانیکا گویش گرگانی را همان زبان مازندرانی یا گویشی بسیار نزدیک به آن میداند. لغتنامه دهخدا نیز گویش قدیم گرگانی را نزدیک به زبان مازندرانی و گویشهای سمنانی دانسته و تصریح کرده است که هنوز هم در روستاهای اطراف گرگان گویشوران زبان مازندرانی زندگی میکنند. هرچند که زبان مازندرانی خود از دیدگاه تاریخی بههمراه چند زبان دیگر، گویشی وابسته به زبان پارتی (زبان پهلوی اشکانی) است.
نمونههایی از گویش قدیم گرگانی در نوشتارهای فرقه حروفیه بجا مانده است. در سده دهم میلادی که منطقه گرگان از مراکز بازرگانی و فرهنگی منطقه شد نفوذ زبان فارسی بهویژه از سوی خراسان در گرگان افزایش یافت و در همین سده در شهر گرگان (نزدیک گنبد کاووس امروزی) زبان پارسی جای زبان گرگانی را گرفت. استرآباد زبان گرگانی را حفظ کرد تا اینکه در دوره بین سدههای ۱۵ تا پیش از آغاز سده ۱۹ میلادی این زبان در این منطقه بهطور کل منقرض شد و جای خود را در استرآباد و پیرامون نیز به فارسی و در بخشی از گنبد کاووس و ترکمنصحرا به ترکمنی داد.
این گویش پارتی بومی گرگان و خراسان هنوز در مناطقی از شمال خراسان چون سنخواست، راز، گیفان، و شوقان رایج است.
استرآباد
استرآباد، نام شهری تاریخی است که در منطقهای که اینک شهر گرگان قرار دارد واقع بوده است. از این شهر امروزه تنها تپهای تاریخی درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان که احتمالا ارگ استرآباد در حدود ۳۰۰۰ سال پیش بوده باقیمانده و باقی قسمتهای شهر در اثر سیلابهای مکرر و توسعه گرگان در طول تاریخ بهکلی از میان رفته است.
تصویری که یکی از سیاحتگران از این منطقه در حدود سالهای ۳۳۵ هجری قمری به دست میدهد، گویای آن است که استرآباد و گرگان دو شهر کاملا مجزا بودهاند.
مؤلف کتاب تاریخ طبرستان میگوید:
مساحت گرگان (جرجان) چهار فرسخ و موطن مرزبانان طبرستان بود. گرگینمیلاد که در گرگان مقام داشت زیستش میسر نشد، لهذا آن شهر (جرجان) را خراب کرده در موضع معروف بعرق اسیران استرآباد را بنا نهاد و این شهری که الان هست بساخت و به مرور دهور عمارت آن مضاعف گشت.
در این کتاب همچنین آمده است که بنای استرآباد را گرگینمیلاد (بنا) کرده است. گرگین در سفری به همراهی بیژن به شهر ارمان (رامیان کنونی) برای کشتن گرازها رفت و در ارمان (Erman) از بیژن شجاعتهای فوقالعاده دید و بر او رشک برده، او را به عذر و مکر در بند مهر منیژه دختر افراسیاب و بالمال به چنگ افراسیاب سلطان توران انداخت، و بیژن بعد با زحمات پیران از قتل جسته در چاه گاه زنجیر و محبوس شد. گرگینمیلاد به ایران مراجعت کرد و دروغی چند در فقدان بیژن به هم بیاراست، ولی مطلب معلوم شد. گودرزیان خواستند او را به قصاص بیژن بکشند و کیخسرو نگذاشت و گرگین را محبوس ساخت و پس از چندی به شفاعت رستم مستخلص شد و بعد از کوششهایی چند سراغی از بیژن در ترکستان و حبسش فهمیده شد. رستم به لباس تاجران به سفر توران رفت، بیژن را خلاص کرده با منیژه به ایران آورد ولی گرگین همواره از گیو و گودرز بجهت مکر خایف (در هراس) بود.
در زمان قاجار ایران به ۴ ایالت و ۱۲ ولایت تقسیم شده بود و منطقه یا سرزمین استرآباد یکی از آن ولایات بود که به ۸ یا ۷٫۵ بلوک به نامهای انزان، سدن رستاق، استراّباد، شاهکوین و ساور، دهات ملک، کتول، فندرسک و رامیان، و کوهسار تقسیم شده بود.
هر یک از این بلوکها را یک نایبالحکومه زیر نظر حکمران استرآباد، سردار رفیع یانسری که یکی از رجال حاکم در زمان قاجار بود اداره میکرد. استرآباد در این زمان پایگاه طایفه قاجار نیز بود و دارای اهمیت مذهبی شد و دارالمؤمنین لقب گرفت. در اوایل سده بیستم میلادی گرگان دارای شمار زیادی مسجد، آرامگاه مذهبی و مدرسهٔ دینی بود. اهمیت استرآباد از لحاظ مرکزیت سیاسی و دینی باعث شد تا پیش از آغاز سده بیستم زبان گرگانی در آن بهطور کل منقرض شده و جای خود را به فارسی بدهد.
به گفته تاریخنویس نامدار، مقدسی، استرآباد شهری است که بیشتر مردمان آن ابریشمبافند و در این کار چیرهدست هستند. دژ آن ویران و خندقش پر شده و جامع آن در بازار است. استخری از آن نام برده و مؤلف حدودالعالم میگوید که مردمان این شهر دارای دو زبان هستند. «حمدالله مستوفی» آن را شهری دانسته که هوایش معتدل و محصولاتش را غلات و انگور و ابریشم میداند.
آقا محمدخان قاجار در این شهر زاده شد. حتی خانه تولد وی و اولین مکان حکومتی و دولتی وی هنوز موجود است. دیوار باروی شهر را نادرشاه افشار ویران کرد و آقا محمد خان بعداً آن را بازسازی کرد. در دوران میرزا تقی خان امیرکبیر، شهر بازسازی شد.
ویرانههای شهر اصلی گرگان در نزدیکی گنبد کاووس امروزی قرار دارد. در زمان رضا شاه پهلوی نام کهن گرگان را برای شهر استرآباد برگزیدند.
بافت تاریخی گرگان
بافت تاریخی گرگان، با مساحتی بالغ بر ۱۵۰ هکتار سومین بافت با ارزش و دارای سبک معماری پس از یزد و اصفهان است و وسیعترین بافت تاریخی شمال ایران است. بافت تاریخی این شهر در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسید که محدوده آن منطبق بر محدوده قاجاری شهر استرآباد است.
شهر گرگان (استرآباد) در دوران قاجار ۶ محله بزرگ به نامهای سرپیر، دربنو، سرچشمه، میخچهگران، نعلبندان، سبزهمشهد و میدان داشت که دارای چندین محله فرعی مثل پاسرو، میرکریم، دوشنبهای، شیرکش، باغشاه، دباغان، شاهزاده قاسم و... بودهاند.
این ۶ محله و محلات فرعی هنوز هم به همین نامها وجود دارند و بیشتر مساجد و تمام تکیههای قدیمی و زیارتگاهها و مکانهای مذهبی شهر نیز در همین محلات قرار دارند که امروز بافت قدیم و معماری سنتی و تاریخی این شهر و بخش عمدهای از میراث فرهنگی این دیار را تشکیل میدهند، همچنین قزاقمحله که محل سکونت قزاقهاست جزو محلههای قدیمی گرگان به شمار میآید.
بافت قدیم گرگان متشکل از پنج دروازه بوده است که این دروازهها میتوانند علل و شیوه رشد شهر را نشان دهند، پنج دروازه شهر عبارت بودند از دروازه شرقی بطرف بسطام و خراسان، دروازه فوجرد یا سبزه مشهد که به طرف گرگان قدیم میرفته است، دروازه جنوبی بنام چهل دختران که به طرف کوهستان میرفته و دروازه مازندران و دروازه دنکوان که در دروازهٔ پنجم رفت و آمدی صورت نمیگرفته است. بافت قدیم گرگان را مجموعهای از محلات مسکونی و مراکز محلات تشکیل میدهد سیر تحول آنچه که در حال حاضر بافت گرگان نامیده میشود، حاکی از تجمع اولیه سه محله اصلی سبزه مشهد، میدان و نعلبندان است که بهتدریج و تا به امروز در جهتهای مختلف بهخصوص شرق و جنوب شرقی گسترش یافتهاند. در هر سمت شهر محله شرقی کنار دروازه خراسان بوده است که هر سه محله با راه اصلی به هم متصل میشوند. بازار اصلی در محله شرقی بر مرکزیت آن محل میافزوده است.
شکلگیری و تجمع فضاهای مسکونی در بافت قدیم گرگان تحت عنوان یک محله با نام مشخص بیانگر علل و عواملی است. بعضی از این محلهها در روند تجمع افراد یک صنف شکل گرفتهاند مانند محله نعلبندان یا دباغان، بخش دیگری از محلهها بهخاطر همجواری با عناصر و فضاهای خاص نام آن را به خود گرفتهاند مانند محله میدان یا سرچشمه.
محله اصلی سبزه مشهد که در شمال و کنار دروازه گرگان قدیم قرار داشت شامل محلات فرعیتر سرچشمه، سرپیر، چهارشنبهای و دباغان است.
در محله اصلی میدان یکی دیگر از بازارهای اصلی شهر وجود داشته است که با احداث خیابانهای جدید بخشی از آن از بین رفته است و بخشی دیگر آن بهصورت بازارچهای فعال بهکار خود ادامه میدهد. محله اصلی نعلبندان که در شرق شهر و کنار دروازه خراسان قرار داشت شامل محلات فرعی تر میخچهگران، پاسرو، باغشاه و شیرکش است. قدمت دو محله باغشاه و شیرکش به اواخر دوره قاجار میرسد. بازار اصلی و مسجد جامع شهر در این محله قرار داشته و دارند.
هرکدام از محلههای نامبرده بالا علاوه بر بازار و بازارچه دارای مسجد یا تکیه، حمام، مدرسه و آبانبار اختصاصی نیز بودهاند که کموبیش تا امروز شکل خود را حفظ کردهاند و به نظر میرسد که محله میدان قدیمیتر و مربوط به زمانهای اولیه شکلگیری شهر باشد که بعد دو محله شمال و شمال شرقی در کنار آن به وجود آمدهاند که باعث شده شهر بهطرف شمال و شمال شرقی گسترش یابد ولی از طرف غرب به خاطر وجود خندق و بارو و از طرف جنوب بعلت وجود کوهها و جنگلها رشد کمتری داشتهاست. این رشد باعث ایجاد محلههای فرعیتر شیرکش، پاسرو و میخچهگران در شرق و جنوب شرقی و محلات چهارشنبهای، سرپیر، دباغان در شمال شرقی و بلیس محله در شرق شد و ادغام کلیه محلات با هم بافت قدیم گرگان را تشکیل میدهد.
رشد اولیه شهر در محدوده برج و باروی آن بود اما از سال ۱۲۹۰ خورشیدی به بعد رشد شهر بیشتر معطوف به جنوب و شرق شد و از سال ۱۳۱۷ به بعد نیز رشد شهر مجددا در همان قسمت شرق و جنوب شرقی انجام شد اما در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی روند رشد شهر دوباره تغییر کرد و شهر بهصورت پراکنده و در تمام جبههها گسترش یافت که بیشتر در امتداد خیابانها ایجاد شده بود. در دهه اخیر نیز شهر این الگوی رشد پراکنده در همه جهتها را دنبال کرده که بیشتر در کرانههای شمال شرقی و جنوب بوده است و بهعلت وجود زمینهای مرغوب کشاورزی در شمال و باغات و جنگلها در جنوب، این روند رشد نامناسبی را ایجاد کرده است.
در روزگار دودمان پهلوی نخستین خیابان مدرن شهر با نام خیابان پهلوی (امام خمینی فعلی) ساخته شد که با ایجاد آن محلههای استرآباد به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شدند.
بافت تاریخی گرگان، منحصر به فردترین بافت تاریخی شمال ایران در ۲۴ شهریور ماه سال ۱۳۱۰ خورشیدی بهعنوان چهل و یکمین اثر تاریخی ایران در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
یک سال پس از این، یعنی در سال ۱۳۱۱ شمسی به دستور رضاشاه ساخت دو خیابان شرقی-غربی یعنی شاهرود (بهشتی کنونی) و پهلوی (امام خمینی کنونی) و شمالی-جنوبی یعنی پهلویدژ (شهدا) و کاخ (پاسداران کنونی) آغاز شد و در سال ۱۳۱۷ شمسی به پایان رسید.
خانه قدیمی، بزرگ، تو در تو و شاید بینظیر خاندان باقری و چند خانه مشابه دیگر همچون خانه تقوی بهطرز زیبا و چشمنوازی، مرمت و نوسازی شده یا در حال انجام است.
آداب و رسوم مردم گرگان
مردم گرگان همچون مردم اقوام ديگر، رسومی داشتند كه متأسفانه امروزه خيلی از آن آداب و رسوم فراموش شدهاند. در اينجا به توضيح چندی از آداب و رسوم گرگانیها در ايام نوروز میپردازم كه امروزه نيز تا حدودی پايدار ماندهاند.
آداب تحويل سال
- قبل از تحويل سال نو هيچ كس نبايد با كسی قهر باشد، چون بدشگون محسوب میشود. بنابراين «كاسه هماده كردن» يعنی پختن مثل آش، خوراکی و يا چند شيرينی خانگی و فرستادن به خانه طرف مقابل، پيام آشتی میدادند. اگر آن خوراکی پلو بود به آن «آشتی چلو» میگفتند.
- قبل از تحويل سال نو، بهاندازه یک مشت بزرگ خمير درست میكردند و لای پارچهای میپيچيدند تا تبديل به خمير ترش برای پخت نان در سال نو شود زيرا بدينگونه بر بركت خانه برای سال جديد میافزودند.
- داخل یک سينی مسی را با آب زعفران دعای «يا مقلبالقلوب.....» نوشته و سر سفره هفتسين میگذاشتند تا پلوی اولين ناهار (روز اول عيد) را روی آن ريخته و صرف كنند اين كار علاوه بر افزايش بركت، سلامتی هم برای افراد خانه در سال نو میآورد.
- اندکی قبل از تحويل سال، خانمها سعی میكردند در مطبخ دهانه ظرف يا كيسه برنج، آرد و چند خوراکی پرمصرف خانه را باز بگذارند، چون باور داشتند كه بدينگونه «رزق و روزی» را در سال نو زياد كرده و وارد خانه میکنند.
شگون عيد
مردم استرآباد و روستاهای اطراف آن، شخص مورد شگون را از ميان یکی از بچههای فاميل، همسايه و مخصوصاً یکی از فرزندان خود انتخاب میكردند و وی را پيامآور سلامتی و بركت میدانند. شگون پس از ورود به خانه بر سر سفره مینشيند و با شيرينی دهان خود را شيرين میكند. تعدادی از خانواده پارچه شلواری يا جوراب به او هديه میدهند. گاهی بههمراه شيرينی سر سفره هفتسين، یک ليوان شير نيز به او هديه میشد.
در همین روز:
- نام شهر استرآباد به گرگان تبديل شد. (۱۳۱۱ شمسی)
- روز ملی و استقلال كشور آفريقایی «كنيا» از استعمار انگلستان (۱۹۶۳ میلادی)
- سالروز تولد شاملو روشنفکر، شاعر و نويسنده ايرانی (۱۹۲۵ میلادی)