آنجلینا جولی یک مامور موفق سرویس مخفی آمریکا است که در حال انجام جشن سالگرد ازدواجش با همسرش است، اما زمانی که یک فراری روسی دستگیر می‌شود، در بازجویی‌ها اعتراف می‌کند که سالت برای روسیه کار می‌کرده است. سالت که کاملا مبهوت مانده است و فرصتی را هم برای توضیح دادن موضوع ندارد ترجیح می‌دهد از دست کسانی که قصد دارند تا او را دستگیر کنند فرار کند و با کمک رئیس، تد وینتر (لیو شریبر) که به نظر می‌رسد تنها کسی است که به بی‌گناهی سالت اعتقاد دارد، خود را از این موقعیت خطرناک نجات دهد و…
سالت، فیلم جذابی است با وسعتی که نقاط مثبت بسیاری از فیلم‌ها را در خود جای داده است. قانون فیزیک در این فیلم همچون کارتون‌هایی مثل «رود رانر» متوقف شده است و اثری از قوانین فیزیک وجود ندارد. آنجلینا جولی که در فیلم به اسم «اولین سالت» شناخته می‌شود به سرعت باد در فضا حرکت می‌کند و حتی یک بار به پایین نگاه نمی‌کند تا جایی که او را در هلی‌کوپتر در حال پرواز می‌بینیم.
او از بلندترین ارتفاع‌ها می‌پرد و در موقعیت‌هایی خود را قرار می‌دهد که هر لحظه امکان مرگش وجود دارد اگرچه آسیب قوزک پا سطحی‌تر از چنین اتفاقات مرگباری است. در این فیلم آنجلینا جولی قسمت‌هایی را همچون کسی که پارکور کار می‌کند (رشته ورزشی‌ای که در آن ورزشکار می‌دود و از روی مانع‌ها و ارتفاع‌های بلندی می‌پرد)، بازی می‌کند. صحنه‌ای هست که در آن جولی از هشت طبقه در کانال آسانسور به راحتی پایین می‌پرد و از هر طبقه به راحتی سقوط می‌کند. قرار نیست در این نقد چیز زیادی از طرح فیلم بشنوید چراکه هیچ‌چیز ضروری وجود ندارد که برای دیدن فیلم نیاز به دانستن آن داشته باشید و هر چیزی می‌تواند برای لذت بردن شما از فیلم حیاتی باشد.
اگر بخواهیم ساده بگوییم داستان جولی ماجرای زنی است که مصمم است تا جهان را یک تنه از یک ویرانگری اتمی نجات دهد. فیلم حدود ۱۰۰ میلیون دلار هزینه تولید داشته که فروش ۲۹۰ میلیون دلاری فیلم نشان از شکست این فیلم در گیشه بوده است.
عوامل فیلم
- کارگردان: فیلیپ نویس
- تهیه‌کننده: لورنزو دی بوناونتورا
- سونیل پرکاش
- نویسنده: کورت ویمر
- موسیقی:جیمز نیوتن هاوارد
- فیلمبرداری: رابرت السویت
- شرکت تولید Relativity Media
بازیگران
- آنجلینا جولی به عنوان Evelyn / ناتاشا Chenkova
- لیو شرایبر به عنوان تئودور زمستان / نیکلای تارکوفسکی
- چیوتل Ejiofor عنوان (داریل) پی بادی. اسم اول او در این فیلم ذکر نشده است.
- دانیل Olbrychski به عنوان اولگ Vasilyevich اورلوف
- اوت دیل به عنوان مایکل کراوزه
- دانیل پیرس به عنوان جوان اورلوف
- شکار بلوک به عنوان هاوارد لوئیس رئیس جمهور ایالات متحده
لوکیشن‌های فیلم
فیلمبرداری سالت در مارس ۲۰۰۹ در نیویورک، واشنگتن و چند شهر و محله‌های مختلف آنها آغاز شد.
فلوید بنت درست
در شروع فیلم می‌بینیم که سالت در زندانی در کره شمالی تحت بازجویی قرار دارد، این صحنه را در فرودگاه نظامی شهر نیویورک به نام فلوید بنت درست فیلمبرداری کرده‌اند. این فرودگاه که در جنوب محله بروکلین قرار دارد در سال ۱۹۳۱ به‌طور رسمی آغاز به کار کرد. این فرودگاه در سال‌های بعد از یک فرودگاه نظامی به فرودگاه پشتیبانی گارد ساحلی و حفاظت پارک ملی در منطقه تبدیل شد.
بزرگراه ایالتی ۷۸۷ آلبانی
بیشتر صحنه‌های تعقیب و گریز این فیلم در بزرگراه ۷۸۷ واقع در نیویورک فیلمبرداری شده است. سایر لوکیشن‌های فیلم نیز در بخش‌های مختلف واشنگتن، فیلمبرداری شده و بخش‌های استدیویی نیز در استودیوهای گرومن استودیو در بتهپگ، لانگ آیلند ضبط شده است.
واشینگتن دی سی
پایتخت آمریکا شهر واشنگتن دی سی است؛ اما شاید برایتان جالب باشد که چرا به آن واشنگتن دی سی می‌گویند و خلاصه اینکه این دی سی اش چه معنایی دارد؟ آمریکا از پنجاه ایالت مستقل و جدای از هم تشکیل شده است؛ اما شهر واشنگتن جزو هیچ یک از ایالات متحده آمریکا نیست! و در منطقه خودمختار کلمبیا واقع شده است. منطقه کلمبیا در واقع هدیه‌ای بود که مردم ایالت مریلند به همه ملت آمریکا دادند تا پایتخت کشور جدید آمریکا در آن بنا شود. شهری که به افتخار نخستین رئیس جمهوری ایالات متحده «واشنگتن» نامیده شد.
تا چندی پیش شهر واشنگتن آن‌قدر مستقل بود که درست مثل کشور سوئیس که حاضر نیست در هیچ اتحادیه سیاسی با کسی شریک بشود اهالی شهر واشنگتن دی سی هم حاضر نبودند در مجلس آمریکا نماینده‌ای داشته باشند و آن را ناقض استقلال خودشان می‌دانستند؛ اما چرا پسوند دی سی را به این شهر می‌افزایند؟ گفتیم که این شهر نه در هیچ ایالتی بلکه در یک منطقه خودمختار بنام کلمبیا واقع شده است. منطقه کلمبیا در واقع در اندازه همان شهر واشنگتن و حومه‌اش است و نسبتا وسعت چندان بزرگی ندارد. منطقه در زبان انگلیسی «دیستریک» و دی سی حروف اول «دیستریک آو کلمبیا» است؛ یعنی منطقه کلمبیا. اینکه چه لزومی به نوشتن آن هست نیز نکته جالبی است و اگر نمی‌دانید داستانش شاید برایتان بامزه باشد. گفتیم که آمریکا از پیوستن پنجاه ایالت جداگانه به یکدیگر به وجود آمده است.
زمانی که این ایالت‌ها به هم پیوستند متوجه شدند که شهرهای زیادی دارند که با هم «هم اسم» هستند! و همین موضوع تا مدت‌ها همه را گیج کرده بود (و در برخی ایالت‌ها این گیجی همچنان ادامه دارد!) برای مثال در ایالت‌های مختلف آمریکا بیش از پانزده شهر بنام «بیرمنگهام» و ده شهر بنام «منچستر» وجود دارد. علتش هم این است که صدها سال پیش وقتی که مردم انگلستان شروع به مهاجرت به آمریکا کردند اهالی هر شهر به هر یک از ایالت‌های آن روز آمریکا می‌رسیدند شهری را به یاد زادگاهشان نام‌گذاری می‌کردند! و این کار در همه ایالت‌هایی که جدا–جدا توسط انگلیسی‌ها ساخته می‌شد تکرار می‌شد. البته به همین شکل به افتخار مبارزات جرج واشنگتن در برابر استعمار گران انگلیسی در چندین ایالت مختلف (و البته مستقل آن روز) مناطقی به احترام وی نام‌گذاری شده بود.
بعد از اتحاد ایالت‌ها با یکدیگر بود که آمریکایی‌ها متوجه شدند خیلی از شهرهای کشور جدیدشان (ایالات متحده آمریکا) با هم تشابه اسمی دارند. آنها برای حل موضوع از مخفف نام ایالتشان (درست مثل نام خانوادگی ما) برای معرفی شهرشان استفاده کردند تا با یکدیگر عوضی گرفته نشوند؛ مثلا در حال حاضر در آمریکا یک ایالت–سه شهر و چندین دهکده کوچک بنام «واشنگتن» وجود دارد.
بنابراین برای آنکه پایتخت آمریکا با دیگر واشنگتن‌های آن کشور عوضی گرفته نشود چاره‌ای نیست جز آنکه مخفف نام منطقه‌اش (همان دیستریک آو کلمبیا) را نیز به آن بیفزایند. پس واشنگتن دی سی یعنی واشنگتنی که در منطقه کلمبیا واقع شده است.
اگر شما هم از جمله طرفداران سالت هستید یا نظری درباره آن دارید. لطفا نظرات خود را با ما و سایر خوانندگان محترم کجارو در میان بگذارید. در ضمن برای دیدن کل مطالب لوکیشن فیلم به صفحه اختصاصی آن مراجعه کنید.