سندرم مسافر چیست و چرا دچار آن می‌شویم؟

سه‌شنبه 9 دی 1404 - 18:01
مطالعه 3 دقیقه
قایقی در رودخانه سن  و روبروی برج ایفل
سفر همیشه آن‌طور که در عکس‌ها دیده می‌شود نیست و گاهی شما را غافلگیر می‌کند؛ این غافلگیری خوب یا بد، اختلالی است که به سندرم مسافر معروف است.

وقتی پا به مقصد دوری می‌گذارید، با پیش‌زمینه‌ای که در ذهن ساخته‌اید، انتظار دارید که با چشمانی درخشان و دهانی باز از تعجب، محو تماشا شوید؛ اما، هیچ عکسی هر چقدر هم زیبا باشد، نمی‌تواند تمام واقعیت را نشان دهد. گاهی بین عکس‌های رویایی اینفلوئنسرهای سفر و واقعیت، فاصله‌ای حیرت‌آور ایجاد می‌شود که شما را در وضعیت شوک قرار می‌دهد. این همان چیزی است که به آن «سندرم مسافر» می‌گویند؛ اختلالی که بسیار بیشتر از حس معروف «دلتنگی خانه» می‌تواند تعادل روانی افراد را برهم زند. (MSN)

سندرم مسافر از کجا می‌آید؟

سندرم مسافر زمانی رخ می‌دهد که واقعیت مقصد با انتظارات شما فاصله زیادی داشته باشد و احساس شگفتی با نارضایتی ترکیب شود. این اختلال روانی موقتی، نشان‌دهنده تفاوت شدید بین تصور سفر و تجربه واقعی است و اولین مورد آن در دهه ۱۹۸۰ میلادی در فرانسه ثبت شد؛ زمانی که گردشگران ژاپنی با پاریسی متفاوت از تصویر رومانتیک خود و خیابان‌هایی پر از زباله و موش و محیطی دور از تصورات خوب روبه‌رو شدند. بنابراین، سفر به آن سوی جهان به ویژه با فرهنگ‌های متفاوت، فارغ از خستگی ناشی از اختلاف زمانی (جت‌لگ)، می‌تواند اثرات روانی عمیقی به جای بگذارد.

سندرم هند؛ فرسودگی در تضادهای بی‌پایان

اختلال سفر بسته به مقصد، شکل‌های متفاوتی دارد. گردشگران غربی، اغلب هند را تنها با تاج محل، معابد و مزارع بی‌پایان چای می‌شناسند؛ اما مواجهه با جمعیت انبوه، رنگ‌ها و تضاد شدید بین زیبایی و فقر، می‌تواند تجربه‌ای گیج‌کننده و پرتنش باشد. از این رو، برخی از مسافران دچار اضطراب، مشکلات گوارشی یا احساس خفقان می‌شوند. این واکنش که «سندرم هند» نام دارد، نشان می‌دهد که تفاوت بین تصورات پیشین و واقعیت، می‌تواند سفر را سخت‌تر و دریافت تجربه واقعی کشور را چالش‌برانگیز کند.

سندرم پاریس؛ فروپاشی رویای رمانتیک

«سندرم پاریس»، مشهورترین نوع سندروم مسافر است. بسیاری از گردشگران هنگام تصور پاریس، برج ایفل درخشان در دل شب، قایق‌های تفریحی روی «رود سن» و مناطقی پر از هنرمندان نقاش را می‌بینند؛ اما پشت این بناهای دیدنی، بومیانی بداخلاق، سطل‌های زباله لبریز و فقری ملموس پنهان شده است. شهری که در فیلم‌های رمانتیک با صدای آکاردئون شناخته می‌شود، در واقعیت بیشتر با صدای بوق خودروها و زنگ دوچرخه‌ها بیدار می‌شود. این اختلاف بین انتظار و واقعیت باعث استرس، اضطراب، گم شدن جهت و ناراحتی جسمی بسیاری از گردشگران می‌شود.

سندرم استندال؛ سرگیجه در محاصره هنر

«سندرم استندال» (Stendhal) نوع متفاوتی از سندروم مسافر است که از «زیبایی بیش از حد» ناشی می‌شود. این نام از نویسنده فرانسوی گرفته شده است که در طول بازدیدش از فلورانس و هنگام مواجهه با آثار هنری رنسانس با تپش قلب، سرگیجه و اشک، تحت تاثیر احساسات قرار گرفت. امروزه نیز برخی از بازدیدکنندگان موزه‌ها یا مکان‌های باشکوه، دچار «سرگیجه زیبایی‌شناختی» می‌شوند؛ گویی هنر، عظمت یا زیبایی برخی از مکان‌ها، فراتر از ظرفیت احساسی آن‌ها برای گنجایش این حجم از شکوه و زیبایی است.

شما کدام یک از سندرم‌های مسافر را تجربه کرده‌اید یا نگران هستید که تجربه کنید؟ چگونه با تفاوت بین انتظار و واقعیت در سفر کنار می‌آیید؟ لطفا کجارو و کاربران آن را نیز در جریان نگاه و نظر ارزشمند خود قرار دهید.

منبع عکس کاور: GetYourGuide، نام عکاس: نامشخص

نظرات