رازهای ناگفته پاسارگاد؛ از علت نام تا یافته‌های جدید اقامتگاه واقعی کوروش

پنج‌شنبه 8 آبان 1404 - 11:30
مطالعه 6 دقیقه
آسمان ابری در محوطه باستانی پاسارگاد
در بزرگداشت کوروش بزرگ، درباره ساخت پاسارگاد، نقش کوروش در هویت ملی و تفاوت دیدگاه‌های هخامنشی و ساسانی در مدیریت قدرت نکاتی مطرح شد.

همایش «کوروش بزرگ در پرتو پژوهش‌های نوین» به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ در سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با حضور پژوهشگران و علاقمندان برگزار شد. در این نشست «کوروش محمدخانی» باستان شناس و «علیرضا حسن‌زاده» انسان شناس به سخنرانی پرداختند.

محمدخانی با اشاره به سختگیری‌های پیش و پس از کرونا در روز بزرگداشت کوروش توضیحاتی را ارائه کرد و درباره چگونگی ایجاد پاسارگاد، بیان می‌کند:

از اواسط دهه ۹۰ سخت‌گیری‌ها برای حضور در پاسارگاد در روز بزرگداشت کوروش بیشتر و بیشتر شد، تا جایی که حتی اهالی مرودشت هم باید کارت تردد از مقامات امنیتی می‌گرفتند؛ از سال ۱۳۹۸ هم گردهمایی برای بزرگداشت کوروش ممنوع شده است. متاسفانه از زمان شیوع کرونا، فعالیت‌های ما در پاسارگاد تعطیل شد و فعلا تحقیقات جدیدی صورت نمی‌گیرد. باید دید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. با این حال، هنوز پرسش‌های مهمی درباره پاسارگاد وجود دارد؛ از جمله اینکه چرا و چگونه این مکان ساخته شد، نام «پاسارگاد» از کجا آمده و اینکه آیا این محوطه در نهایت کامل شده یا نه. امروز سعی می‌کنیم دانسته‌هایی را که تاکنون به دست آورده‌ایم مرور کنیم.

نام پاسارگاد از کجا آمده است؟

این باستان‌شناس با تاکید بر اینکه درباره نام گذاری دشت پاسارگاد دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد، عنوان می‌کند:

برخی مانند نویسندگان بیزانسی، این نام را به معنای «لشکرگاه پارسیان» دانسته‌اند. «ویلیام اوزلی» در سفرنامه خود، آن را «نشستگاه پارسیان» معنی کرده و جرج رابینسون آن را «دژ پارسیان» ترجمه کرده است؛ اما دکتر شهبازی، در کتاب کوروش بزرگ، با بررسی این نظریات و منابع باستانی، نتیجه گرفته است که پاسارگاد نام یکی از شش عشیره پارسی بوده است که در زمان نبرد کوروش با آستیاگ به او کمک کردند؛ بنابراین کوروش، برای قدردانی از یاری آنان، نام این سرزمین را پاسارگاد گذاشته است. ما هم معتقد هستیم کوروش نام سرزمین پاسارگاد را از همین سرزمین گرفته است.

محمدخانی در خصوص اطلاعاتی که درباره پاسارگاد می‌دانیم، می‌گوید:

گستره‌ اصلی شهر حدود ۳ کیلومتر در ۲ کیلومتر بوده و در مجموع حدود ۳۰۰ هکتار وسعت داشته است. از این مقدار، ۱۶۸ هکتار توسط سازمان میراث فرهنگی به عنوان حریم حفاظتی تعیین شده است. امروزه در این محدوده، ۱۱ اثر معماری بر سطح زمین قابل مشاهده است. از پایین‌دست محوطه، یعنی آرامگاه کوروش تا بخش‌های بالاتر مجموعه‌ای از بناها وجود دارد.

او با طرح پرسشی مبنی بر اینکه کاربری دقیق بناها در پاسارگاد، چه بوده است؟ توضیح می‌دهد:

ما معمولا براساس آنچه «هرتسفلد» گفته از واژه «کاخ» استفاده می‌کنیم؛ اما این اصطلاح دقیق نیست و از روی عادت این واژه تکرار شده است. در این محوطه بناهایی مانند کاخ اختصاصی (اصطلاحی که محل بحث است)، کاخ دروازه (بنای R) پاویون‌های A و B، برج سنگی یا «زندان سلیمان»، تل تخت (سکوی خشتی بزرگ در شمال محوطه)، پل و آبگیر سلطنتی در بخش شمال شرقی کاخ P، همگی کاربری‌هایی دارند که هنوز با قطعیت مشخص نشدند. یکی از مهم‌ترین شواهد در پاسارگاد، کتیبه‌های سه‌زبانه (فارسی باستان، ایلامی و بابلی) است که مضمون مشترکی دارند؛ برای مثال روی جرز کاخ اختصاصی (بنای P) یکی از این کتیبه‌ها «من هستم کوروش، شاه هخامنشی» دیده می‌شود.

نقش داریوش در تکمیل سازه‌های ناتمام کوروش

محمدخانی با طرح این پرسش که آیا پاسارگاد در طول عمر کوروش به پایان رسیده است یا خیر؟ ادامه می‌دهد:

به احتمال زیاد پاسارگاد در طول حیات کوروش به پایان نرسیده بلکه در زمان داریوش ساخته شده است. چون فارسی باستان هم به دستور داریوش بزرگ اختراع شد. بنابراین احتمال می‌رود برخی از کتیبه‌ها به دلیل مشروعیت بخشیدن داریوش به خودش، این کتیبه‌ها را در پاسارگاد ساخته است. شاید بخش‌هایی از بناها در پاسارگاد در زمان کوروش به پایان نرسیده و در دوره داریوش تکمیل شده باشند. یکی از دلایل این فرضیه، شباهت نقش‌برجسته‌ها در پاسارگاد به نمونه‌های تخت‌جمشید آن است؛ اما بر روی لباس این نقش برجسته همان من هستم کوروش یک هخامنشی نقل شده است.

این باستان‌شناس با بیان اینکه در پاسارگاد همچنین شواهدی از باغ‌های سلطنتی به‌دست آمده است، توضیح می‌دهد:

باغی که در منابع یونانی نیز به آن اشاره شده و امروز به عنوان نمونه‌ی اولیه‌ باغ ایرانی شناخته می‌شود. تحقیقات باستان‌گیاه‌شناسی در سال‌های اخیر امکان شناسایی گونه‌های گیاهی و تلاش برای احیای بخش‌هایی از این باغ را البته نه در محوطه بلکه در جای دیگری، فراهم کرده است. درباره‌ی آرامگاه کوروش نیز نظریات مختلفی مطرح شده بود؛ از جمله اینکه پیکر کوروش و همسر او در فضایی زیر سقف قرار داشته؛ اما با بررسی‌های سازه‌ مشخص می‌شود که حفره‌های سقف برای کاهش وزن بوده است. منابع یونانی هم توضیح دادند که آرامگاه دارای تابوت طلایی بوده که توسط اسکندر ضبط شده است.

او با بیان در مورد کاربری بناها امر که شاه و همراهان هنگام حضور در پاسارگاد در چادرهای سلطنتی اقامت می‌کرده‌اند، می‌افزاید:

شواهد سکونت دائمی در این بناها کم است؛ بر اساس منابع تاریخی، احتمالا کوروش هر هفت سال یک‌بار به پاسارگاد سر می‌زده و در طول حکومت خود فقط چهار بار به آنجا رفته است.

چندصدایی ایرانی: از کوروش تا حافظ، میراث مدارا و پذیرش تفاوت

دکتر علیرضا حسن‌زاده در ابتدای بحث خود مفهوم «هتروگلیسیای» را برای توصیف شخصیت و عملکرد کوروش مطرح می‌کند و می‌افزاید:

هتروگلیسیای به معنای چندصدایی به زبان ساده یعنی فرهنگی یا گفتمانی که «تفاوت صداها» را بپذیرد؛ یعنی مدارا با دگراندیشان. در مقابل این نگاه «مونوگلیسیا» یا «تک‌صدایی» قرار دارد. گفتمانی که تفاوت را برنمی‌تابد و تنها یک قرائت را مشروع می‌داند. من ترجیح می‌دهم به‌جای «گفتمان کوروش»، از «الگوواره‌ کوروش» صحبت کنم؛ در این الگوواره‌ می‌توان متفاوت بود و دین دیگری هم قابل پذیرش است. در مقابل این دیدگاه، الگواره‌ ساسانی قرار می‌گیرد که در آن دین و قدرت در هم تنیده‌ هستند و حذف دیگری آسان است.

او با اشاره به شخصیت کوروش در منابع، می‌گوید:

کوروش در منابع تاریخی به‌عنوان پادشاهی معرفی می‌شود که پس از پیروزی، خدایان و آیین مردم مغلوب را به‌رسمیت می‌شناسد. اما در میراث ساسانی، نمونه‌هایی مانند قتل‌عام مزدکیان به‌دست خسرو اول نشان می‌دهد که حذف دیگری به‌راحتی انجام می‌شد. این تفاوت، قرن‌ها بعد هم ادامه پیدا کرد. برای مثال، نادرشاه با همه‌ افتخارات، علاقه‌ای که ما ایرانیان به نادر داریم و نقش مهمی که در حفظ ایران داشت؛ پس از فتح هند، دهلی و برخی از معابد را به خاک و خون کشید بنابراین اینجا تفاوت مدل قدرت آشکار می‌شود؛ اما در الگوواره‌ کوروش، پیروزی به معنای نابودی دیگران نیست؛ بلکه امکان زیستن دیگری وجود دارد.

این انسان‌شناس، با بیان اینکه ما دو میراث متفاوت پیش‌روی خود داریم، می‌افزاید:

یک میراث ما، میراث هخامنشی است که براساسا پذیرش تفاوت، مدارا، امکان همزیستی شکل گرفته است و از سوی دیگر میراث ساسانی که درهم‌تنیدگی دین و قدرت، تک‌صدایی، حذف و تکفیر دیگری است.

حافظ با فرهنگ چندصدایی در اشعار خود میراث‌دار کوروش است

حسن‌زاده با طرح این پرسش که کوروش را کجا می‌توان یافت؟ توضیح می‌دهد:

در شاهنامه‌ی فردوسی، در شخصیت کیخسرو و در اشعار حافظ، در تصویر انسان آرمانی و حتی ابوریحان بیرونی نیز ادامه‌ دهنده‌ همان پارادایم کوروش است. چون او پیش‌داوری نمی‌کند، حقیقت را از راه گفت‌وگو جست‌وجو می‌کند و با عالمان ادیان مختلف گفت‌وگو می‌کند و حتی به نظر من نخستین مطالعات تطبیقی فرهنگ‌ها در جهان را او بنیان گذاشته است.

او با بیان اینکه در نقطه‌ اوج چندصدایی ایرانی به حافظ می‌رسیم، می‌گوید:

حافظ در سرزمینی ظهور می‌کند که میراث کوروش در آن هنوز زنده است. حافظ با آفریدن مفهوم «رند»، ما را با جهانی آشنا می‌کند که در آن ریاکاری رسوا می‌شود و صداقت و بردباری ارزشمند است. رند شخصیتی است که مرزها را جابه‌جا می‌کند تا حقیقت را نشان دهد. بنابراین همان هتروگلیسیا یا چندصدایی ایرانی است؛ فرهنگی که در آن مدارا، کم‌آزاری و آسایش خلق ارزش است و تعبیر بیت «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروت، با دشمنان مدارا».

لازم به ذکر است که نمایشگاهی از آثار هنرمندان تجمسی با محوریت و موضوع کوروش بزرگ شامل نقاشی‌، سفال، آینه‌کاری و منبت طی سه روز از ساعت ۹:۰۰ صبح تا ۱۷:۰۰ در بخش دیگری از سالن خلیج فارس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شده است.

منبع عکس کاور: Persia Expo

داغ‌ترین مطالب روز

نظرات