راه نجات میراث از گنجیابی؛ وقتی خائنان شبانه به جان تاریخ ایران میافتند

این نشست به همت گروه میراث فرهنگی انجمن ایرانشناسی ایران و با همکاری پویش ملی نجات بناها و بافتهای تاریخی ایران، انجمن علمی باستانشناسی ایران و کمیته ملی موزههای ایران (ICOM) شکل گرفت و جمعی از استادان، پژوهشگران و علاقهمندان حوزه میراث فرهنگی در آن حضور یافتند.
حکمتالله ملاصالحی، استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، سیداحمد محیط طباطبائی رئیس کمیته ملی موزههای ایران (ICOM) و محمدعلی عزتزاده دبیر انجمن ایرانشناسی ایران، سخنرانی پرداختند.
حفاران غیرمجاز خائن هستند
حکمتالله ملاصالحی، استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در ابتدای سخنان خود با اشاره سکوت کردن در مقابل آسیب رساندن به ریشههای میراثی، میگوید:
آن که شب وقتی باغبان و باغداران خواب است، به باغ میآید و شاخه را میبرد، آن دزد و متجاوز است؛ اما آن که ترویج تیشه و تهیج کندن و افکندن ریشهها را میکند، آن خائن است. اما آن کسانی که با او همسو هستند یا سکوت میکنند خائنتر و خطرناکتر و دشمنتر هستند؛ این معضلی است که ما امروز با آن مواجه هستیم.
ملاصالحی توضیح میدهد:
این شکاف و مغاک بین گذشته و اکنون را غربیها زودتر احساس کردند. آنها احساس کردند که یک شکافی و وداعی میان جامعه و جهان جدیدی که در حال متولد شدن با الگوها و ارزشهای جدید است. به همین خاطر هم این زلزلههای عظیم در در تاریخ بشر را غرب زودتر احساس کرد به همین دلیل آنها زودتر به گردآوری اسناد و منابع گذشته دست زدند؛ بنابراین مفهوم گذشته به «ما هو» گذشته یک پدیده دوره جدید است.
استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، درباره مفهوم گذشته و تاریخ در نگاه انسانها در اعصار مختلف، میگوید:
خیزش برای انسان روزگار صفوی، مفهوم گذشته معنایی متفاوت داشت او وقتی در میدان نقش جهان قدم میزد، احساس نمیکرد که در میان دیوارهای یک اثر تاریخی ایستاده است؛ بلکه در میان واقعیتی زنده و جاری حضور داشتند. آن میدان برای او مکانی زنده بود که زیر همان آسمان، با ارزشها، باورها، میراث و سنتهای خود نفس میکشید و در عرض تاریخ ارزشها و باورهای خودش حرکت میکرد. اما انسان روزگار ما، میدان نقش جهان برای او یک اثر تاریخی است؛ میان ما و گذشته، فاصله و یک فراقی شکل گرفته است فاصله، فراق و مغاک را نخبگان و حاکمان جامعه ما هم متوجه نشدند، چون احساس نکردند این چنین میراث فرهنگی را ویران میکنند.
او درباره عدم توجه حاکمان جامعه نسبت به میراث فرهنگی، بیان میکند:
میراث فرهنگی به مفهوم مدرن آن برای آنها تعریفشده نیست، چون او نمیفهمد که دیگر نمیتوان میدان نقش جهان یا تخت جمشید را ساخت و تنها کاری که باید انجام دهیم این است که آنها را حفظ کنیم. اما بهجای آنها برج میسازیم. بنابراین همین طوری موزه های عالم مدرن در غرب پدید نیامدند بلکه موزهها در عالم مدرن پدید آمدند چون انسان قاره غربی احساس کرد فاصله و وداعی جدی با میراث گذشته خودش گرفته و زیر سقف موزه های عالم مدرن باید آنها را پاس بدارد. این میراث بیبدیل هستند و دیگر نمیتوان مانند میدان نقش جهان ساخت مگر اینکه حفظش کنید چون نظیری ندارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما این مصادیق فرهنگی را در نظامهای نوشتاری، در آثار هنری و در آیینهای گذشتگان خود دیده و تجربه کردهایم، عنوان میکند:
با این حال، بسیاری از آنچه آنان زیستند در همان عصر هم از میان رفته است. آن چه در دست ما میماند فرهنگ مادی است که شامل همین بناهای تاریخی و محوطههای باستانی است. وای بر ما که آنها را نابود میکنیم. به معنای دیگر خودمان را نابود میکنیم یعنی نابود کردن شناخت انسان از انسان بودن خودش و این بسیار غمانگیز است که یک جامعه و حاکمان آن تیشه برگیرند و ریشههای خودشان را بیافکند میراث فرهنگی، میراث ریشههای ما هستند.
قانون بدون باور، حفاظت از میراث را ناکام میگذارد
سیداحمد محیط طباطبائی، رئیس کمیته ملی موزههای ایران از دیگر سخنرانان این نشست بود که درباره آسیب رساندن به میراث باستانی، بیان کرد:
حفاری غیر مجاز و از بین بردن لایههای فرهنگی و باستانی گذشته چه به قصد سوداگری و چه از روی جهالت باشد، تفاوتی نمیکند هر دو به یک میزان به حوزه تاریخی و میراث گرانبهای ما صدمه میزند. چگونه باید در مقابل آن اقدام کرد؟ ما در درجه اول به فکر قانون و مجریان آن میافتیم؛ اینکه بگیریم و ببندیم اما این نوع برخورد تا به حال هم جواب نداده است. بلکه باید درک، آگاهی و شناخت صاحبان اثر یعنی همان مردم را نسبت به اهمیت میراثی که دارند، بالا برد.
او با اشاره به اهمیت آموزش به کودکان در حوزه میراث فرهنگی و باستانی، میگوید:
آموزش به کودکان و نوجوانان مهم است چون آنها باید بدانند میراثشان چه اهمیتی دارد و در حفظ آن چه سهم مهمی دارند. ما باید حس کنیم این میراث به خودمان تعلق دارد؛ آموزش، آگاهی و درک آن بسیار مهم است. اگر به برنامه درسی آموزش و پرورش چه در امروز و چه در گذشته رجوع کنیم، نکته خاصی را برای حفظ و حراست از میراث خودمان پیدا نمیکنیم.
رئیس کمیته ملی موزههای ایران در خصوص تفاوت میان باور و قانون، توضیح میدهد:
قانونی به درد ما میخورد که در باور مردم باشد؛ زمانی که من باور داشتم اگر یک درخت را قطع کنم عمرم کم میشود، گفتند خرافات است اما اعتقاد به این خرافه بهتر بود، چون حداقل درختان را قطع نمیکردیم. این باور را از مردم گرفتیم و قانون قطع درخت را گذاشتیم اما در کنار آن رشوه میدهند و درختان را قطع میکنند و هیچ ناراحتی هم درون آنها ایجاد نمیشود.
او با اشاره به اهمیت آموزش و شکلگیری یک باور درون کودکان، توضیح میدهد:
باورهای ما در آموزش فرهنگی ایجاد میشود، در بستر خانواده، جامعه و مدرسه به وجود میآید. در اصل ما یک برنامه درسی و یک کتاب درسی داریم؛ حضور در برنامه درسی مهمتر است. برای مثال بازدید از موزهها جزء برنامه درسی نیست و جزء ساعت فراغت محسوب میشود. بالطبع تا این موارد در برنامه درسی کودکان نباشد نمیتوان گفت که چرا به حفظ میراثمان اهمیتی نمیدهیم. در هرجایی از جهان دانشآموزان تا مقطع دیپلم حس میهن پرستی پیدا میکنند مثلا دانش آموزان در آلمان، آلمانی میشود و ... اما متاسفانه طی سالهای مدرسه در ایران دورهها طوری طراحی شدند که دانشآموزان خودشان را بیگانه با ایران و هویت ایرانی میدانند.
میراث فرهنگی، هویت مشترک و مسئولیت جهانی
محمدعلی عزتزاده دبیر انجمن ایرانشناسی ایران، از دیگر سخنران این نشست بود و درباره ماموریت انجمن، توضیح میدهد:
ماموریت انجمن ایرانشناسی، ترویج دانش ایرانشناسی است. ایرانشناسی در واقع دال مرکزی آن، هویت ایرانی است و هویت ایرانی نیز چهار رکن اصلی دارد: جغرافیای ایران، تاریخ ایران، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است. فرهنگ ایرانی هم تحت تاثیر سه رکن دیگر شکل گرفته و میتوان آن را چکیده هویت ایرانی بدانیم. آثار ملموسی که ما آنها را بهعنوان میراث فرهنگی میشناسیم، جلوههای مادی فرهنگ ایرانی هستند و کوچکترین خدشه به این آثار، به معنای از بین رفتن سند فرهنگ و هویت ایران است.
دبیر انجمن ایرانشناسی ایران برای اینکه بتوانیم میراث فرهنگی را حفظ کنیم، سه راه حل داریم، میگوید:
دسته اول، قوانین و راهکارهای قانونی است که توسط حکومت طراحی، ابلاغ و اجرا میشود. بنابراین، حفاریهای غیرمجاز باید جرمانگاری شود و برای آنها مجازاتهای بازدارنده در نظر گرفته شود. این اقدامات عمدتا جنبه سلبی دارند، اما اقدامات ایجابی هم از اهمیت خاصی برخوردار است. دولت، که متولی آن وزارت میراث فرهنگی است، حدود ۴۰ درصد از سهم حفاظت را بر عهده دارد و پس از آن، ۳۵ درصد سهم حفاظت به مردم اختصاص یافته است. باید در میان مردم احساس مسئولیت و تعلق نسبت به مواریث فرهنگی ایجاد شود تا خودشان هم تا جایی که میتوانند از این میراث محافظت کنند.
او با طرح این پرسش که چرا باید مردم در حفاظت از میراث خود احساس تعلق کنند؟ بیان میکند:
ایران کشوری پهناور با جغرافیایی گسترده و تاریخی دراز دامن است. ما بیش از هزار شهر و روستای تاریخی داریم که هر یک از آنها چندین اثر تاریخی را در خود جای دادند. قطعا توان و بودجه دولت بهتنهایی امکان حفاظت و نگهداری از این بناها و میراث را ندارد؛ بنابراین، این مردم هستند که پیش از شکلگیری حکومتها مسئولیت نگهبانی از آثار تاریخی خود را بر عهده داشتند و امروز هم باید در حفظ آنها نقش فعالی داشته باشند. در کشور آلمان، فرهنگ صرفا در اختیار دولت نیست، بلکه امری ملی و مردمی است و دولت تنها وظیفه بسترسازی و حمایت را بر عهده دارند. در ایران اهالی فرهنگ نیز علاقه دارند که دولت در امور فرهنگی و هنری دخالت مستقیم نداشته باشد.
دبیر انجمن ایرانشناسی با بیان اینکه بخش سوم همکاریهای بینالمللی است که مستلزم جلب توجه جهانی به آثار و مواریث فرهنگی است، میگوید:
این توجه میتواند زمینهساز دریافت کمکهای فرهنگی و مالی هم شود. وقتی اثری در فهرست میراث جهانی ثبت میشود، مزیت بزرگ آن جلب توجه جهانیان به میراث ما است. از سوی دیگر، این امر میتواند منبعی برای درآمد گردشگری باشد و حساسیتی در سطح بینالمللی بهعنوان یک میراث بشری ایجاد کند. پس مردم احساس تعلق بیشتری نسبت به آن پیدا میکنند و حکومت هم حس مسئولیتپذیری بالاتری خواهد داشت. از سوی دیگر این مسئولیتپذیری ضرورت شفافیت را برای حاکمیت ایجاد میکند؛ چون در حوزه میراث فرهنگی همواره نوعی پنهانکاری وجود داشته است. بنابراین، ثبت جهانی یک اثر موجب میشود شفافیت در حفاظت و مدیریت آن به بالاترین حد خود برسد.
عزتزاده درباره ماموریت انجمن ایران شناسی ادامه میدهد:
انجمن ایرانشناسی ماموریت دارد تا هویت ایرانی را معرفی کند و ما باید از کودکی مفهوم ایرانیت را آموزش دهیم. هدف این است که دغدغه حفظ آینده و فرهنگ ایران ایجاد شود، تا جایی که اگر دولت کوتاهی کرد، منتظر نمانیم ایران از بین برود؛ بنابراین ماموریت انجمن این است که با شناساندن ایران، حس تعلق و مسئولیت بیشتری را در افراد ایجاد کند.