شمارش معکوس برای پایان آب تهران؛ انتقال آب طالقان راه حل یا فریب؟
تهران روزهای حساسی را پشت سر میگذارد؛ پیشبینیهای هواشناسی نشان میدهد تا میانه آذر بارشی در راه نیست و ذخایر آبی پایتخت تنها برای دو تا سه هفته دیگر پاسخ این حجم از مصرف را میدهد و تهران به روزهای پرچالش خودش هر روز بیشتر از قبل نزدیک میشود.
مسعود پزشکیان، رییس جمهوری ایران نیز به تازگی از وضعیت وخیم آبی پایتخت حرف زده و در هشدار پر سر و صدایی اعلام کرده با تدوام وضعیت آبی تهران، باید از این شهر خارج شد.
براساس پیشبینیهای هواشناسی تا آخر آذر ماه در تهران باران نمیبارد و این مسئله بحران آب برای تهران را بیشتر کرده است؛ محمد ارشدی عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران به «کجارو»، میگوید:
در حال حاضر چشمانداز روشنی برای تهران وجود ندارد؛ بر اساس برآوردها، تهران تنها برای دو تا سه هفته دیگر ذخیره آب دارد و اگر در این مدت باران نبارد، شهر وارد فاز جیرهبندی میشود. جیرهبندی هم مانند قطعی برق، مشخص و ثابت نخواهد بود. پس از آن هم باید دید طبیعت چقدر با ما همراهی میکند و سخاوتمند است؛ اما این شیوه زیست و رفتار، همان «تیغ زیر گلو» است.
خشکسالی ویژگی همیشگی ایران است
ارشدی با بیان اینکه در طول هشت هزار سال تمدن، طبیعت ایران نشان داده چندان سخاوتمند نیست، توضیح میدهد:
خشکسالی ویژگی همیشگی این سرزمین است و ما باید خود را با این واقعیت سازگار کنیم. اگر سیاستها تغییر نکند و این حجم از بار جمعیتی و مصرفی از دوش تهران برداشته نشود، در نهایت امکان ادامه زندگی در این شهر وجود نخواهد داشت و تهران دچار فروپاشی میشود. از سوی دیگر باید به مهاجرت معکوس بهعنوان یک سیاست بلندمدت نگاه کرد؛ در غیر این صورت، ادامه وضعیت فعلی به معنای نزدیک شدن تدریجی به فروپاشی زیست محیطی در تهران است.
ارشدی درباره شرایطی که با بحران کمآبی با آن روبهرو هستیم و برای پاسخ به این پرسش که چه باید کرد؛ توضیح میدهد:
پاسخ به این پرسش برای هر شهری متفاوت است؛ برای مثال شرایط تهران با اصفهان یکسان نیست. باید ببینیم چه مسیری را برای رسیدن به دوران مدرن طی کردهایم و چگونه با طبیعت این سرزمین برخورد کردیم. ما سرزمینی با هشت هزار سال تمدن هستیم و این خطه همیشه خشک بوده است. اما در دوران مدرن با تغییر سبک زندگی جهانی، افزایش جمعیت و گسترش فعالیتهای اقتصادی، رژیم غذایی و الگوهای مصرف مردم، نیاز ما به تامین آب بیشتر شده است. این تغییرات تا حدی ناشی از الگوبرداری ما از سبک مدرن غرب است.
سبک مصرف ما با اقلیم ایران همخوانی ندارد
او با اشاره به پذیرش فرهنگ مدرن غربی در ایران، ادامه میدهد:
سبکی که با شرایط جغرافیایی و پوشش گیاهی آن مناطق هماهنگ بوده است اما ما بدون توجه به تفاوتهای اقلیمی همان سبک را پذیرفتیم. اروپا، سرزمینی سرسبز و پوشیده از جنگل است؛ انسانها برای ادامه زندگی نیاز داشتند تا جنگل و زمین را براساس نیاز خودشان تغییر دهند. اما در ایران ماجرا برعکس است؛ اینجا باید از طبیعت مراقبت و پرستاری کرد و با آن همزیستی داشت تا امکان زیست پایدار برای ما فراهم شود. باید آب را از چشمان آفتاب دور نگه داریم و شیوه زندگی خودمان را براساس شرایط جغرافیایی که داریم، هماهنگ کنیم.
این پژوهشگر حوزه آب با اشاره به اینکه ما در ایران دچار توهم فراوانی شدیم، میگوید:
ما نسلی هستیم که از حدود ۵۰ سال پیش، بیشترین بهرهبرداری را از منابع داشتیم؛ از حدود ۸۰ سال پیش هم که نفت کشف شد و فناوری حفر چاههای عمیق بهوجود آمد، امکان تسخیر طبیعت بیشتر شد. اما چون الگوی برخورد با این فناوریها را نداشتیم و به نوعی دچار توهم فراوانی هم شدیم و سبک زندگی انسان ایرانی به گونهای پیش رفت که بیش از ظرفیت اقلیمی که در آن زندگی میکند، از منابع آن طلب میکند.
مصرف بیشتر یعنی درآمد بیشتر؛ چرخه معیوب سازمانها
عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران، با بیان اینکه کاهش مصرف آب برای سازمان آب و فاضلاب معنایی ندارد، میافزاید:
شهروند امروز حتی تصور کمبود آب را ندارد؛ استخرها باید پر باشند و مردم هر روز باید دوش بگیرند. از سوی دیگر نهادها و سازمانها مانند وزارت نیرو، دولت و شرکتهای آب و فاضلاب هم با نگاه توسعهای و فنی رفتار کردند بدون آنکه بتوانند با شهروندان ارتباط بگیرند تا سیاستهای خودشان را براساس حفاظت از آب تدوین کنند. بنابراین شهروندان مشتری شدند، سازمانها باید آب را بفروشند و مشترکان هم باید بخرند پس مصرف بالا عادی و پذیرفته شده است، چون مصرف آب بیشتر، درآمد بیشتری هم به دنبال دارد.
انتقال آب از طالقان؛ «راهحل اضطراری» یا «دزدی قانونی»؟
ارشدی درباره سیاستهای اتخاذ شده در مقابل بحران بیآبی در تهران، عنوان میکند:
ما بیش از ظرفیت این سرزمین از منابع آبی آن برداشت میکنیم و همیشه به دنبال استفاده از ظرفیتهای آبی شهرها از جنوب کشور گرفته تا دو هزار و طالقان، هستیم. مهمترین راهکاری هم که برای حل بحران آب تهران پیشنهاد شده، همین انتقال آب از طالقان است. آب طالقان پیشتر برای کشاورزی استفاده میشد و حقآبه داشت؛ اما این روزها حقآبه طالقان برداشت شده و نام آن را میتوان «دزدی قانونی» گذاشت.
در این وضعیت بحرانی، در پاییز که طبیعت به خواب میرود همچنان فضای سبز و چمنها در شهر آبیاری میشود؛ این تناقض در شرایطی رخ میدهد که سطح شهر پر از پوسترهای تبلیغاتی برای اصلاح الگوی مصرف آب، توسط شهروندان است. این عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران، با طرح پرسشهایی، توضیح میدهد:
باید ببینیم آیا شهرداری واقعا متوجه بحران آب در تهران هست؟ آیا سازمان پارکها و فضای سبز یا زیباسازی، سیاستهای خود را مطابق با این شرایط اصلاح کردهاند؟ چنین چیزی اصلا در سیاستهای نهادها و سازمانها دیده نمیشود. گاهی چمنها آنقدر آبیاری میشوند که زمین تبدیل به باتلاق میشود و آب به جویها میریزد با این حال هر چقدر با شهرداری یا با شرکت آب و فاضلاب تماس گرفتیم کسی پاسخ درستی نمیدهد و معتقد هستند آب خام برای آبیاری چمنها استفاده میشود. اما سوال مهمتر این است که در این شرایط بحرانی آب و فرونشست، آیا چمنکاری اساسا ضروری است؟
چمنهای تهران چرا همچنان آبیاری میشوند؟
او با تاکید بر ضرورت اصلاح سیاستهایی جزئینگر درباره آب، میافزاید:
باید از شهرداری پرسید چرا این سیاست ادامه دارد؟ چرا مدیران شهرداری تصمیم نگرفتند تا امسال اصلا چمن نکارند؟ اگرچه آبیاری درختان ضروری است. وقتی دولتها و نهادهای مسئول، خودشان به شکل درست عمل نمیکنند، مردم تصور میکنند که مدیریت شهر رها شده است. آیا دولتها بدون مطالبهگری مردم پاسخگو خواهند بود؟ هیچ مدیری تا امروز برای جلوگیری از کاشت چمن در تهران اقدام نکرده است چون در شرح وظایف آنها پارکها باید سبز و گلکاری شده باشند. بنابراین صرفهجویی در مصرف آب جزو وظایف تعریفشده آنها نیست. این عملکرد نتیجه همان نگاه بخشینگری است که مسئولان، مسئله را با نگاه کلی بحران آب سراسری نمیبینند.
ارشدی باتوجه به میزان مصرف آب در بخشهای مختلف، میافزاید:
اگر مدیریت آب در شهر را بررسی کنیم، میبینیم بخشی از مصرف مربوط به فضای سبز شهری است که حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد مصرف آب را شامل میشود. در تابستان، کولرهای آبی حدود ۳۰ درصد مصرف را به خود اختصاص میدهند. ۲۰ تا ۳۰ درصد نیز هدر رفت آب در شبکه است اما مصرف شرب سهم محدودی دارد. این ارقام نشان میدهد که ما با وضعیتی روبهرو هستیم که نهادهای مختلف، مسئولیتهای جداگانه و ناهماهنگی دارند؛ مثلا شهرداری، شرکت آب و فاضلاب هرکدام فقط به حوزه خود نگاه میکنند.
این پژوهشگر حوزه آب، با طرح انتقادها و پرسشهایی، علل بحران آب در تهران را توضیح داد و میگوید:
کسی از شرکت آب و فاضلاب نمیپرسد برنامه این مجموعه برای کنترل مصرف آب چیست؟ هیچ برنامه جامع مدیریت بحران وجود ندارد و تنها راهحل مطرحشده، انتقال آب از طالقان به تهران است. در مرحله اول نگاهها به سمت مردم میرود، نه اصلاح ساختارها و سیاستها. چرا زمانی که بحران آب داریم، شهرداری همچنان بلندمرتبهسازی میکند؟ چرا انشعابهای غیرمجاز فروخته میشود؟ چرا در شرایط کمآبی، طبقه پرمصرف که هزینه بیشتری پرداخت میکند، هیچ محدودیتی در پر کردن استخرها و مصرف آب ندارد؟ در چنین وضعیتی مصرف آب روزبهروز بیشتر میشود و دولتها نیز بیشتر به سمت پروژههای انتقال آب میروند؛ چون این پروژهها رانتهای اقتصادی قابل توجهی برای برخی ایجاد میکنند.
او ادامه میدهد:
پروژه انتقال آب از طالقان نیز بسیار پرهزینه است و در نهایت هزینه آن با افزایش تعرفهها یا تورم بر مردم تحمیل میشود. باید ابتدا هدر رفت کنترل شود؛ اما چون چنین پروژههایی کمتر جذابیت دارند و رانتی در آنها وجود ندارد، توجه و اهمیتی هم به آن داده نمیشود.
هدر رفت ۲۰ درصدی آب در شبکه فرسوده
حدود ۲۰ درصد از آب شرب پیش از آن که به خانههای مردم برسد، بخاطر پوسیدگی و فرسوده بودن لولههای آب پرت میشود و باز هم مسئولان از مردم میخواهند تا صرفهجویی کنند؛ ارشدی در خصوص عدم اصلاح شبکه لولهکشی، توضیح میدهد:
این مسئله، تنها یک موضوع فنی نیست بلکه هم مسئله اجتماعی و هم مدیریتی است. برای مثال، بسیاری از لولههای آب در تهران حدودا ۵۰ سال عمر دارند اصلاح لولهها و شبکه توزیع آب باید از محلهها آغاز شود و مسئولان به سراغ چنین پروژهای نمیروند، چون هم هزینهبر است و هم ممکن است بهدلیل اختلال در تردد و قطعی آب سبب اعتراض مردم شود. از سوی دیگر، اگرچه هدر رفت آب در شرایط فرونشست شدید به منابع زیرزمینی باز میگردد، اما از نظر اقتصادی و مدیریتی این هدر رفت باید کاهش پیدا کند تا نیاز به انتقال آب از منابع دیگر نباشد.
تهران امروز در نقطهای ایستاده که با ادامه همین روشهای پیشین دیگر ممکن نیست؛ نه باران قابل پیشبینی است و نه منابع آب باقی مانده است. اگر الگوی مصرف، سیاستگذاری و نحوه مدیریت شهری تغییر نکند، بحران نه در آیندهای دور، بلکه همین فردا تا خانهها پیشروی خواهد کرد.