نگاهی به حواشی سفرها در تعطیلات شهریور؛ وقتی شمال زیادش خوب نیست!

احسان رستمی‌پور
احسان رستمی‌پور چهار شنبه، ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۸
نگاهی به حواشی سفرها در تعطیلات شهریور؛ وقتی شمال زیادش خوب نیست!

شلوغی شهرهای شمالی در تعطیلات شهریور ماه دوباره موضوع فرهنگ و ضوابط سفر را داغ کرد.

یادداشت | سفر به استان‌های کرانه دریای خزر در تعطیلات نیمه شهریور حسابی جنجال به پا کرد. هر چند که این نخستین بار نیست که حجم بالای سفر به این استان‌ها حاشیه‌ساز شده است. 

سفر به شمال را باید بخشی از فرهنگ و پای ثابت تفریحات ایرانیان دانست. مقصدی که هرچند به‌دلیل نزدیکی به پایتخت بسیار مورد توجه قرار دارد، توانسته شهرت خود را حتی به خارج از مرزهای ایران ببرد. تمرکز روی سفر شمال هرچند موضوعی معاصر است، این شهرها پیش از این نیز مسیر دسترسی ایران به کشورهای دیگر بودند. بندرهای استان گیلان در دوره قاجار محل اتصال مهمی برای سفرهای خارجی به شمار می‌رفتند و این ماجرا حتی تا دوره پهلوی و امن شدن راه‌ها به‌سمت گوشه شمال غربی ایران ادامه داشته است.

به‌طور مثال حسن ارفع در کتاب «در زمانه پنج شاه» در شرح سفر ۱۱۰ سال پیش عمه‌اش، خدیجه خانم، از تبریز به تهران نوشته است:

او ابتدا با درشکه از تبریز به جلفا رفته، از آنجا با قطار از راه تفلیس راهی باکو شده، سپس با کشتی به بندر انزلی و آنجا با درشکه به تهران آمده است. سفر طولانی عمه‌ خانم به‌خوبی نشان می‌دهد که اوضاع کشور در آن روزگار چقدر نا امن بوده است. جاده مستقیم تبریز- قزوین هنوز درشکه‌رو نبود. با این همه مشکل این جاده، خصوصا از تبریز تا میانه راهزنی‌های ایلات بود.

کرانه دریای خزر به‌ویژه استان گیلان و مدتی بعد هم گلستان به‌عنوان شاه‌راه‌های ورودی کشور همواره مطرح بودند؛ اما جذابیت سفر به مازندران را باید به پای جاده چالوس نوشت. سه استان گیلان، مازندران و گلستان در طول تاریخ به‌دلایل مختلفی مورد توجه برای سفر بودند و در کنار آن نیز طبیعت بکر، فرهنگ بومی و حتی تنوع غذایی آن‌ها در کنار جاذبه سواحل دریای خزر بر این توجه افزوده است. 

هرچند تمرکز و حجم سفر به این سه استان در طول سال‌ها همواره دستخوش تغییر شده است. باید در نظر داشت که حجم بالای مسافران این سه استان از حوالی پایتخت بودند؛ اما نگاهی به تغییرات در طول زمان نشان می‌دهد که شرق مازندران به‌دلیل مسیر به‌سمت شهر مشهد، غرب مازندران به‌دلیل دسترسی از جاده چالوس و بعدتر گیلان به‌دلایل فرهنگی و تبلیغات در دوره‌های خاص مورد توجه قرار داشتند. به‌طور کلی «سفر شمال» بخشی از فرهنگ تفریح ایرانی شده است و زمانی نیز برای بسیاری از خانواده‌ها سفر فقط در سفر به شمال معنا داشت. 

سفر شمال عکس بهروز خسروی

منبع عکس: میزان؛ بهروز خسروی

در سال‌های اخیر اما هجوم مسافران به کرانه خزر به‌ویژه در ایام تعطیلات هم دستمایه‌ای برای طنز شده و هم صدای اعتراض بومی‌های کرانه خزر را بلند کرده است. از تخریب طبیعت، رعایت نکردن بهداشت، یکطرفه شدن مسیرهای دسترسی به استان، معضل زباله، پارک و خیابان خوابی، بی‌توجهی به فرهنگی بومی و غیره بخشی از مشکلاتی است که هجوم گردشگران در ایام خاص رقم می‌زند و جامعه بومی را کلافه کرده است.

نگاهی به آمارهای عجیب تعطیلات شهریور

تعطیلات شهریور آخرین فرصت سفر تابستانی برای بسیاری بود و نگاهی به تقویم نشان می‌دهد که با شروع مدارس، خبری از تعطیلی روزهای کاری در ادامه سال نیست؛ به همین علت از قبل، پیش‌بینی‌ها از حجم بالای سفر در این روزها حکایت داشت و حتی بازار رزرو اماکن اقامتی از یک ماه پیش از این تعطیلات داغ بود. پس از پایان تعطیلات یکی از مقامات استانی از ۲۱ میلیون سفر به استان مازندران خبر داده بود که این آ‌مار پس از چند روز تکذیب شد.

 مدیرکل توسعه گردشگری اما جزییات آمار را به «ایسنا» این‌طور اعلام کرده است:

هشتم تا شانزدهم شهریورماه ۱۴۰۳ بیشترین سفرها با ورود حدود چهار میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مسافر به استان مازندران انجام شده است و پس از آن، استان خراسان رضوی با ورود چهار میلیون و ۳۵۰ هزار نفر است که طبق گزارش اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی این استان، سه میلیون و ۹۰۰ هزار با وسایل نقلیه شخصی و هواپیما و قطار وارد این استان شده‌اند و ۴۵۰ هزار نفر هم زائران پیاده بوده‌اند. گیلان با ثبت دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در رتبه سوم استان‌های پرسفر قرار دارد و آذربایجان شرقی با دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر، اردبیل با دو میلیون نفر، آذربایجان غربی با یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر و کردستان با یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر به‌ترتیب بیشترین سفرها را در تعطیلات نیمه شهریورماه داشتند.

هرچند آمارهای وزارت میراث و گردشگری مبنای مشخصی ندارد، بر اساس این آمار دو استان شمالی مازندران و گیلان در حدود یک هفته، حدود هشت میلیون مسافر را پذیرا بودند. عددی که در صورت صحت، از ظرفیت تمام امکانات گردشگری، رفاهی و حتی شهری این استان‌ها بیشتر است. 

تمام ظرفیت‌ها پر بود!

بر اساس آمار اداره‌کل میراث گیلان سطح اشغال مراکز اقامتی این استان در تعطیلات شهریور حدود ۱۱۰ درصد بوده؛ همچنین استان مازندران نیز وضعیت مشابهی داشته است. این آمار به این معناست که تمام مراکز رسمی اقامتی این استان در طول تعطیلات تکمیل بوده‌اند و امکان اقامت در مراکز رسمی بیش از آن وجود نداشته است. 

در تعطیلات هفته گذشته به‌ترتیب در اقامتگاه‌های رسمی استان‌های خراسان رضوی یک میلیون و ۲۶۰ نفر شب، گیلان ۵۲۲ هزار نفر شب، مازندران ۳۴۲ هزار نفر شب، اردبیل ۲۰۷ هزار نفر شب، فارس ۱۹۴ هزار نفر شب، آذربایجان شرقی ۱۱۷ هزار نفر شب، اصفهان ۱۰۵ هزار نفر شب، آذربایجان غربی ۶۷ هزار نفر شب، گلستان ۶۷ هزار نفر شب، کردستان و همدان هر یک ۵۴ هزار نفر شب اسکان رسمی ثبت شده است. همچنین بر اساس اعلام مدیرکل توسعه گردشگری در استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، گیلان، خراسان رضوی و مازندران از ظرفیت اقامتگاه‌های غیررسمی همچون امکانات آموزش‌وپرورش، ‌مدارس، مساجد و زائرسراها استفاده شده است ‌که حتی این ظرفیت‌های نیز به‌طور کامل تکمیل شدند. برهمین اساس اعلام شده که در آمار اقامت چادر مسافرتی و کمپ‌ها محاسبه نمی‌شود؛ چون امکان راستی‌آزمایی ندارد.

معضل چادرها، سرویس بهداشتی و چیزهای دیگر!

چادرخوابی در پارک‌ها و پیاده‌روهای شهرهای شمالی، گسترده شدن زباله‌ها در سطح شهر و سواحل و همچنین نبود امکانات بهداشتی مناسب و مشکلات مربوط به آن مجموعه مسائلی است که پس از تعطیلات شهریور ماه حاشیه‌ساز شد و به‌ویژه کاربران شبکه‌های اجتماعی به آن واکنش نشان دادند. با این وجود این نخستین بار نیست که هجوم مسافران به استان‌های شمالی حاشیه‌ساز می‌شود؛ پیش از این بارها یکطرفه کردن مسیرهای شمال به‌ویژه در محور هراز با واکنش گاهی تند محلی‌های روبه‌رو شده بود؛ اما به نظر می‌رسد این مشکلات هر سال از تعطیلاتی به تعطیلات بعد منتقل می‌شود و کسی به فکر چاره برای آن نیست.

جالب‌توجه است که بارها موقعیت «شمال اینقدر شلوغ شده که نان پیدا نمی‌شود» پیش آمده؛ اما چاره‌ای برای این حجم از سفر اندیشیده نشده است. سفر به شمال بخشی از فرهنگ تفریحات مردم است و انگار چادرخوابی و مشکلات ناشی از حجم بالای سفر نیز تبدیل به بخش غیرقابل تغییر آن شده است. هرچند معضلات اقتصادی و گرانی سفرهای رسمی به‌عنوان بخشی از صورت مسئله ارائه می‌شود، نشانه‌هایی وجود دارد که این همه ماجرا نیست. تقلیل ماجرا به هزینه به نظر ناقص‌خوانی کل مسئله است، شرایط فرهنگی، آموزشی، زیرساختی و غیره نیز باید در این ماجرا دیده شوند.

حواشی سفر به شمال در تعطیلات

در تعطیلات شهریور تصاویری بی‌شماری از مشکلات عجیب و غریب در شهرهای شمالی منتشر شد؛ از چادر خوابی و خیابان‌ خوابی‌های گسترده مسافران تا تعدادی تصاویر مربوط به کمبود سرویس‌های بهداشتی که بسیار عجیب و غریب بود. تصاویری که بحث‌های داغی در فضای مجازی به راه انداختند و بسیاری نوشتند که بومی‌ها دیگر تحمل این شرایط را ندارند و اساسا گردشگری که با ماشین چند میلیاردی در چادر می‌خوابد، سود اقتصادی نیز به مقصد نمی‌رساند و تنها آسیب‌ به‌همراه دارد.

فارغ از سواستفاده احتمالی برخی از این وضعیت برای ایجاد دو قطبی کاذب و احتمالا جلب توجه‌ها، چنین شرایطی موجب ایجاد اختلاف بین بومی‌ها و مسافران نیز می‌شود و تا شرایط را تا مرحله دیگر کسی را راه ندهیم بغرنج می‌کند. اتفاقی که آسیب‌های متواتر به‌همراه و روی جامعه تاثیرگذار خواهد بود. اما چالش اصلی اینجا است که چه کسی مسئول این شرایط است؛ مسافرانی که با کمترین امکانات به سفر می‌روند؟ جامعه میزبان یا دستگاه‌های دولتی؟

دستگاه و نهادهای دولتی برخلاف موقعیت‌های دیگر کمترین تلاش ممکن را در جهت ساماندهی این شرایط می‌کنند و به نظر می‌رسد ترافیک‌های چند ده ساعته در مسیرهای ورودی و معضلات ناشی از گردشگری انبوه تبدیل به رویه عادی شده و دستگاه‌ها در حد یک‌طرفه کردن مسیر و تامین آرد و بنزین در این زمینه مسئول هستند. بخش دیگری از این مسئله فرهنگی است و نبود سرفصل‌های درباره سفر و ضوابط در مدارس در چنین شرایطی به چشم می‌آید. دستگاه‌های دولتی‌ای مانند وزارت میراث و گردشگری نیز بودجه فرهنگی خود را به‌جای فرهنگ‌سازی خرج چاپ کتاب خاطرات و پست‌های اینستاگرامی وزیر ‌می‌کند و در چنین شرایطی عده‌ای همه کاسه و کوزه‌ها را سر مسافران می‌شکنند.

این در حالی است که بخش بزرگ این مشکل به دست نهادهای دولتی و حاکمیتی قابل حل است. راه‌اندازی مناطق کمپ با امکانات اولیه مناسب و هزینه‌های پایین، ساماندهی مسیرهای ورودی، هزینه‌کرد برای ساخت زیرساخت‌ها به‌ویژه در سواحل و جنگل‌ها، نظارت گسترده در ایام پیک سفر و غیره، تنها اقدامات ابتدایی است که در بهترین حالت هیچ‌کدام از آن‌ها نه اجرایی می‌شوند، نه در دستور کار قرار دارند و با نگاه بدبینانه به نظر می‌رسد در اجرایی نشدن آن‌ها نیز عمدی وجود دارد. وزارت پر سر و صدای گردشگری هیچ رویه‌ مشخصی در ساماندهی سفرها، به‌ويژه در چنین شرایطی ندارد و فقط از توزیع سفر حرف می‌زند. این وزارتخانه در دوره گذشته به رغم تبلیغات وزیرش حتی ساماندهی سرویس‌های بهداشتی را به‌عنوان پایلوت در یکی از استان‌های پر مسافر انجام نداده است و در چنین شرایطی صرفا به ارائه آمارهای میلیونی سفر اکتفا می‌کند؛ گویی ارائه آمارهای میلیونی مدال خدمت دارد!

منبع عکس کاور: میزان؛ عکاس: بهروز خسروی

مطالب مرتبط:

منبع ایسنا

دیدگاه