اولین سفرها به قطب شمال؛ ماجراجویانی که برای همیشه در برف گم شدند
نزدیک به یک قرن پیش، کاوشگر نروژی «روآلد آموندسن» (Roald Amundsen)، سرانجام در ۱۲ مه ۱۹۲۶، به نقطهای رسید که نسلها رویای فتح آن را در سر داشتند: قطب شمال؛ اما این پیروزی، بر پایه مجموعهای از شکستهای قهرمانانه، تراژدیهای تکاندهنده و تلاشهای نافرجام بنا شده بود؛ داستانهایی که کمتر شنیده شدهاند. (BBC)
پیش از آنکه آموندسن پرچم پیروزی را بر فراز شمالیترین نقطه زمین به اهتزاز درآورد، رقابتی نفسگیر میان ملتها برای کشف این سرزمین ناشناخته در جریان بود. در آن دوران، قطب شمال در هالهای از ابهام قرار داشت؛ برخی آن را دریایی آزاد، عدهای پوستهای توخالی و حتی گروهی آن را زادگاه نسل بشر میدانستند. این رازآلودگی، ماجراجویان و دانشمندان را به سفرهایی بیبازگشت کشاند.
تراژدی در آسمان یخزده: داستان ۳۳ سال گمشدگی
شاید هیچیک از این تلاشها برای سفر به شمالگان به اندازه ماموریت «آندره» تراژیک نباشد. در سال ۱۸۹۷، مهندس سوئدی به نام «سالومون آگوست آندره» (Salomon August Andrée) به همراه دو همکارش، با یک بالن هیدروژنی از مجمعالجزایر «سوالبارد» (Svalbard) به پرواز درآمدند. آنها قصد داشتند فقط چند ساعت بر فراز قطب پرواز کنند؛ اما پس از برخاستن، برای ۳۳ سال هیچ خبری از آنها نشد.
در سال ۱۹۳۰، بقایای کمپ آنها به همراه اجسادشان اتفاقی پیدا شد. یادداشتهای روزانهشان پرده از حقیقتی تلخ برداشت: بالن فقط پس از ۶۵ ساعت پرواز به دلیل یخزدگی سقوط کرده بود و این سه مرد، یک سفر مرگبار سهماهه را روی یخها آغاز کرده و سرانجام در جزیرهای کوچک از سرما و خستگی جان باخته بودند. شگفتانگیزتر آنکه، فیلمهای دوربین عکاسی آنها پس از سه دهه در دل یخ، همچنان قابل ظهور بود و تصاویری شبحوار از آخرین روزهای زندگیشان را ثبت کرده بود.
رشتهای از فجایع یخی
مأموریت آندره تنها نمونه از این دست نبود. «والتر ولمن» (Walter Wellman)، از چهرههای رسانهای آمریکا، پنج بار با کشتی بخار و کشتی هوایی برای رسیدن به قطب تلاش کرد و هر بار با شکست مواجه شد. در یکی از تلاشهایش در سال ۱۹۰۷، کشتی هوایی ۱۰۰,۰۰۰ دلاری او فقط سه ساعت پس از پرواز، در طوفان برف با یک یخچال طبیعی برخورد و سقوط کرد.
خود آموندسن، فاتح بزرگ قطب نیز طعم تلخ شکست را چشیده بود. او در سال ۱۹۲۵، دو بار برای رسیدن به قطب تلاش کرد و هر دو بار با نقص فنی و فرود اضطراری مواجه شد؛ اما همین شکستها، درسهای ارزشمندی به او دادند که یک سال بعد به موفقیت تاریخیاش با کشتی هوایی «نورگه» (Norge) منجر شد.
پایان کار آموندسن هم خیلی غمانگیز با قطب گره خورد. در ۱۸ ژوئن ۱۹۲۸، هواپیمای او که برای عملیات نجات شریک سابقش، به قطب رفته بود، ناپدید شد و هرگز پیدا نشد. او پیش از آخرین پروازش نوشته بود:
«اگر فقط میدانستید آن بالا چقدر باشکوه است. آنجا جایی است که میخواهم بمیرم.»
داستان فتح قطب شمال، روایتی از پیروزی یک نفر نیست، بلکه حماسهای است که با جانفشانی و ناکامیهای بسیاری نوشته شده است.
شما چه مکان یا رویداد تاریخی دیگری را میشناسید که پیروزیهای آن در سایه شکستهای بزرگ پنهان شده باشد؟ نظرات خود را با ما و دیگر خوانندگان کجارو در میان بگذارید.
منبع عکس کاور: embassylife.ru | عکاس: نامشخص