
کشوری که ساکنانش ارواح، شیاطین، غول ها و مردم هستند
در میان دو کشور ایرلند و انگلستان در محدوده دریای ایرلند، یک کشور بسیار کوچک دیگر هم جای گرفته است. جزیره خودمختار «مان» که افسانههای فراوانی را در تاریخ خود جای داده است. برای آشنایی با این جزیره مرموز و کمتر شناخته شده با کجارو همراه شوید.
جزیره «مان» (Isle Of Man) مکانی عجیب، بسیار زیبا و قدیمی است که گردشگران بینالمللی عموماً به آن بیتوجهاند. شاید علت آن عدم عضویت این کشور در اتحادیه اروپا باشد و اینکه این جزیره خواهان برقراری روابط گسترده با سایر کشورها نیست. به هر صورت، موضوع جالبتوجه درباره جزیره »مان» این است که پروازهای این کشور در رادارهای جهانی پرواز ثبت نمیشود، مؤلفههای عصر جدید هم نتوانسته در این جزیره رخنه کند. اگر شما از جمله افرادی هستید که از آشنا شدن با فرهنگ عامه مردم در کشورهای مختلف لذت میبرید و به ماجراجویی در این زمینه علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم که برای سفر به این جزیره برنامهریزی کنید.
حتی نام جزیره «مان» رنگ و بویی از گذشته اساطیریاش دارد. جزیره «مان» در زبان محلی (Ellan Vannin) نامیده میشود. این نام، نه از نژاد مردم این دیار مشتق شده و نه به رویداد خاصی اشاره دارد، بلکه نام «خدایگان دریا» یا همان (Manannán mac Lir) را تداعی میکند. به بیان روشنتر، این جزیره متعلق به مردمی که در آن زندگی میکنند نیست، بلکه بر اساس باور عمومی خدایگان دریا مالک این جزیره است.
در جزیره خدایگان دریا که ۸۴ هزار نفر جمعیت دارد، فقط انسان و گوسفند زندگی نمیکنند، بلکه گروهی از موجودات ماورای طبیعی هم در آن ساکن هستند. این موجودات جادویی یا از جزیره محافظت میکنند یا همسایگانشان را آزار میدهند و یا اینکه گاهی اوقات شیطنتهای عادی و خاص خودشان را مرتکب میشوند.
طبق گفته مردم جزیره «مان» خرابهها، جنگلها و بهخصوص آبشارهای این جزیره، خانه غولهای درشتاندام و معروفی به نام «باگنا» (Buggane) است. اهالی جزیره معتقدند که این غولهای عظیمالجثه دوست ندارند و نمیگذارند که مؤلفههای جهان مدرن در محل زندگیشان تغییری ایجاد کند.
به نظر میرسد که «باگناها» علاقه خاصی به خراب کردن سقف کلیساها در جزیره «مان» دارند. این موضوع باعث شده است که ساکنان جزیره خسارتهایی را که گاهی به خانهها، مغازهها و کارگاههایشان وارد میشود به شیطنتهای همین موجودات نسبت دهند.
«فنودری»یکی دیگر از موجودات ماورای طبیعی است که در میان مردم و در شهرها و روستاهای جزیره زندگی میکند.
فنودریها موجودات مهربانی از رسته پریان هستند که مردم جزیره آنها را با نام پریزاد میشناسند. فنودری ها باقیمانده غذاهای مردم را که از خانه بیرون ریخته میشود میخورند و در عوض به ساکنان جزیره کمک میکنند. اهالی جزیره کمک کردن به این پریزادها را خیلی دوست دارند.
گفته میشود که یک سگ شکاری سیاه و شبح مانند به نام «مادی دو» (Moddey Dhoo) پیوسته به قلعه پیل (Peel Castle) در جزیره سر میزند و از این بنای قدیمی پاسبانی میکند. به اعتقاد اهالی جزیره، این سگ مخوف با نگهبانان و گردشگرانی که در هنگام بازدید از قلعه به بنای آن احترام نمیگذارند، رفتار دوستانهای ندارد.
همچنین برخی ادعا میکنند که «قلعه پیل» در جزیره، همان دژ نامدار کملوت در افسانه شاه آرتور است. طبق داستان این افسانه، آرتور شاه پس از ساختن دژ کملوت، دادگاه عدالتش را در آن برگزار میکرد.
با این حال، قلعه پیل در افسانه شاه آرتور عمدتا بهعنوان قلعه جام مقدس معرفی میشود، همان مکانی که یک جوان پاکدامن به نام سِر گالاهاد جام مقدس را برای دادگاه شاه آرتور مطالبه کرد.
در روایات محلی جزیره، حتی جوجهتیغی زیبا و ملوس این جزیره هم از جایگاه افسانهای والایی برخوردار است.
جوجهتیغی این جزیره «آرکان سونی» (Arkan Sonney) نامیده میشود و جانوری بسیار خجالتی است. اهالی جزیره معتقدند که دیدن این جانور برای انسان خوشاقبالی زیادی به ارمغان میآورد.
از قرار معلوم، آبهای جزیره هم در احاطه موجودات ماورای طبیعی مانند گِلشتین (Glashtyn) قرار دارد.
اهالی بر این باورند که گلشتین موجودی انساننما از رسته جن است. این موجود حیلهگر در فصل ماهیگیری از دریا به ساحل میآید و با ظاهری مبدل به سراغ خانواده صیادها میرود تا خودش را بهجای صیاد به آنها قالب کند. عجب شیطنتی!
جزیره «مان» زادگاه یک موجود جادویی دیگر به نام کبِل اشتی (Cabyll-ushtey) یا اسب دریایی افسانهای هم هست.
مردم جزیره معتقدند که کبل اشتیها در حقیقت روح انسانهایی هستند که پس از مرگ در قالب اسب به دنیا بازمیگردند. این اسبهای جادویی، همواره در سواحل جزیره سیر میکنند تا در زمانی که دریا مهآلود میشود پیش چشم عزیزانشان ظاهر شوند.
گذشته از اینها، جزیره «مان» قلمرو زندگی یک «پری ویولنزن» هم هست که اهالی جزیره او را با نامهای (Hom Mooar) و تام بزرگ (Big Tom) میشناسند.
به اعتقاد مردم در این جزیره گونه خاصی از موجودات ماورای طبیعی زندگی میکنند که به موسیقی و تدارک دیدن جشنهای پرسروصدا و آزار دهنده علاقه زیادی دارند. «تام بزرگ» یکی از اهالی جزیره بوده است که این موجودات عجیبوغریب او را به تسخیر خود در آوردهاند تا برای جشنهای بیپایانشان ویولن بنوازد
جزیره »مان» مکانهای زیادی دارد که برای ساکنان ماورا طبیعیاش مقدس محسوب میشود. تقدس این مکانها برای موجودات غیرطبیعی موجب شده که اهالی جزیره نیز، حتی در دنیای مدرن امروز، برای این اماکن احترام قائل شوند.
هرکدام از چشماندازهای این جزیره را که بخواهیم در نظر بگیریم، از کوههای مرکزی اسنفیل (Snaefell) گرفته تا گورستانهای قدیمی بر فراز تپههای جزیره، از تپه قلعههای مربوط به عصر آهن در کرانههای ساحل گرفته تا بقایای روستاهایی که زمانی محل سکونت وایکینگها بودهاند همه و همه در بین افسانههای قومی و اجدادی پر رونق جزیره حکایتی مجزا از خود دارند.
در پایان باید گفت که جزیره قدیمی با وجود همه شگفتیها و جذابیتهای منحصربهفردش در فهرست مکانهای گردشگری پربازدید جهان جایگاه ویژهای ندارد. اگر از هجوم ناگهانی و غیرعادی گردشگران به این جزیره در دهه ۱۹۳۰ چشمپوشی کنیم که صحنهپردازی یک رمان شاهکار از آگاتا کریستی (Agatha Christie) موجب آن شده بود؛ جزیره «مان» دیگر هیچگاه به طور جدی موردتوجه گردشگران نبوده است.
البته این جزیره با وجود رفتوآمد همیشگی موجودات ماورای طبیعی نیاز چندانی هم به بازدید انسانها ندارد.
دیدگاه