جنگهای ایران باستان؛ وقتی اسکندر به قلب امپراتوری هخامنشی زد
حمله اسکندر مقدونی به شاهنشاهی هخامنشی یکی از دراماتیکترین و تحولآفرینترین رویدادهای تاریخ باستان است. این لشکرکشی که از سال ۳۳۴ قبل از میلاد آغاز شد، نه تنها به فروپاشی یک سلسله چندصدساله انجامید، بلکه چهره سیاسی و فرهنگی جهان باستان را نیز دگرگون کرد. در این مقاله، بیشتر با این حمله سرنوشتساز آشنا خواهید شد.
لشکرکشی اسکندر
اسکندر پس از ترور پدرش، فیلیپ دوم، که شهرهای یونانی را تحت لوای اتحادیه هلنی متحد کرده بود، بر تخت مقدونیه نشست. شهرهای یونانی بهخاطر جنگهای فرسایشی، ضعیف شده بودند و به راحتی تابع مقدونیان شدند. از آن پس، اسکندر نیروی مضاعفی یافت و مانعی برای لشکرکشی به سمت شرق ندید.
اسکندر در سال ۳۳۴ قبل از میلاد از تنگه «هلسپونت» (Hellespont) عبور کرد و وارد آسیای صغیر شد. اولین نبرد بزرگ او، نبرد رود «گرانیکوس» (Granicus) بود که در آن، سپاه شهربانهای ایرانی را شکست داد. این پیروزی راه را برای تصرف شهرهای ساحلی هموار کرد.
نبردهای سرنوشتساز اسکندر
نقاط عطف لشکرشی اسکندر در «ایسوس» (Issus؛ ۳۳۳ قبل از میلاد) و «گوگمل» (Gaugamela؛۳۳۱ قبل از میلاد) رقم خورد.
در نبرد ایسوس، اسکندر با داریوش سوم هخامنشی در دشتی باریک روبهرو شد که برتری عددی ایرانیان را بیاثر کرد. نبوغ نظامی اسکندر باعث پیروزی قاطع وی شد؛ داریوش گریخت و خانواده و گنجینه شاهی را جا گذاشت. این شکست روحیه و اقتدار ایرانیان را به شدت تضعیف کرد.
پس از تثبیت قدرت در شام و مصر، اسکندر به میانرودان لشکر کشید. در نبرد گوگمل، سپاه مقدونی بار دیگر سپاه عظیم هخامنشی را شکست داد. داریوش سوم بار دیگر گریخت و اسکندر فاتحانه وارد بابل شد.
فتح تخت جمشید
قلب نمادین شاهنشاهی هخامنشی، تخت جمشید، در سال ۳۳۰ قبل از میلاد به دست اسکندر افتاد. این شهر که به شکوه و مرکزیت فرهنگی خود شهرت داشت، غارت و سپس به آتش کشیده شد. این اقدام اسکندر احتمالا انتقامی برای آتشسوزی آتن به دست ایرانیان در جنگهای هخامنشیان با یونانیان بود.
پیامدهای شکست هخامنشی
با مرگ داریوش سوم که به دست افراد خود کشته شد، اسکندر خود را شاه آسیا اعلام کرد. او برای مشروعیتبخشی به حکومت خود، بسیاری از عناصر، لباس و آیین دربار ایرانی را پذیرفت. اسکندر آنقدر ایرانی شد که برخی محققان او را آخرین شاه هخامنشی مینامند. با این حال، مرگ زودهنگام اسکندر در سال ۳۲۳ قبل از میلاد در بابل، امپراتوری نوپای او را بیثبات گذاشت؛ فرماندهانش سرزمینها را میان خود تقسیم کردند و پادشاهیهای هلنیستی شکل گرفت.
سقوط شاهنشاهی هخامنشی در برابر لشکرکشی بیامان اسکندر، پایان یکی از بزرگترین امپراتوریهای باستان را رقم زد. با این حال، آمیزش فرهنگهای یونانی و ایرانی در دوران پس از فتح اسکندر، پایهگذار عصر هلنیستی شد و تاثیر عمیقی بر هنر، حکومت و جامعه گذاشت. عصر هلنیستی به دوره بین مرگ اسکندر کبیر در ۳۲۳ قبل از میلاد و فتح مصر توسط روم در ۳۰ قبل از میلاد گفته میشود.
اسکندر دریافت که رمز ثبات و ماندگاری امپراتوریاش این است که ایرانی شود. سلوکوس، یکی از فرماندهان اسکندر، نیز با همین روش توانست برای مدتی قدرت را در ایران نگاه دارد. نظر شما درباره هجوم اسکندر به شاهنشاهی هخامنشی چیست؟ دیدگاه خود را با ما و دیگر همراهان کجارو در میان بگذارید.
منبع عکس کاور: akg images، پدیدآورنده: Peter Connolly