جشن تیرگان، پاسداشت آبادی و آزادی


جشن تیرگان از کهنترین جشنهای ایران باستان است که همه ساله در روز ۱۳ تیرماه خورشیدی، به پاس حفاظت از مرزها و رهایی از خشکسالی برگزار میشود.
تیرگان بهعنوان بازمانده جشنهای ماهانه پارسی، همچنان میان برخی از مردم و بهویژه زرتشتیان ایران، در برخی از شهرها و استانهای کشور، گرامی داشته میشود؛ از جمله مردم نواحی البرز چون استانهای مازندران و سمنان که به تیرگان در گویش محلی، تیرماه «سیزده شو» میگویند و مراسم ویژهای برای آن دارند. این روز در تقویم رسمی کشور، روز ۱۳ تیرماه است.
جشن تیرگان چه روزی است؟
امروزه بسیاری نمیدانند جشن تیرگان چه روزیست و مناسبت آن چیست. تیرگان از کهنترین جشنهای ایران باستان است و در ۱۳ تیرماه خورشیدی برگزار میشود. این جشن جایگاه ویژهای نزد ایرانیان دارد و بهعنوان میراث معنوی کشور در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
جشن تیرگان دو خاستگاه آیینی و افسانهای دارد که اولی، به ایزد باران و ستاره «تیشتر» ارتباط دارد و دیگری، داستان تیراندازی «آرش کمانگیر»، قهرمان اسطورهای ایران است؛ از این جهت، جشن تیرگان را جشن آب و پاسداشت مرزها میدانند و به عناوین دیگری چون «آبریزکان» نیز آن را میشناسند. مردم در این روز، با رفتن به کنار رودها، چشمهها و جویها و پاشیدن آب بر سر و روی یکدیگر، آرزوی بارش باران، برکت آسمانی و رهایی از خشکسالی میکنند.
در نوشتار پیش رو با تاریخچه جشن تیرگان، فلسفه برگزاری آن و آیینهای این جشن باستانی، بیشتر آشنا خواهید شد.
آنچه از جشن تیرگان در این نوشتار خواهید خواند:
- جشن تیرگان چیست؟
- جشن تیرگان کی برگزار میشود؟
- جشن تیرگان ۱۴۰۳
- تاریخچه جشن تیرگان
- آیینهای جشن تیرگان
- جشن تیرگان در شاهنامه
جشن تیرگان چیست؟
جشن تیرگان از کهنترین جشنهای ایران باستان است که همه ساله در سیزدهمین روز از تیرماه زرتشتی (تیر روز از تیر ماه) برگزار میشود. از این روز، در فرهنگ اوستایی به تیشتریه (Tishtrya)، در پهلوی تحت عنوان تیشتر (Tishtar) و در فارسی به اسم تیر (ستاره تیر یا ستاره باران) نام میبرند.
تیرگان نیز چون اغلب جشنهای ایران باستان، در گذر زمان تقریبا به دست فراموشی سپرده شد، اما برگزاری آن همچنان در برخی از شهرهای کشور و بهویژه در میان زرتشتیان رواج دارد. این جشن زیبای تابستانی در کنار جشن نوروز، مهرگان و سده از مهمترین جشنهای سنتی ایرانیان به حساب میآید و بهمدت ۹ روز ادامه دارد.
منبع عکس: chtn.ir، عکاس: نامشخص
جشن تیرگان را «آبریزکان» نیز میگویند؛ چراکه به گواه اسناد تاریخی، تیرگان روز نزول برکت باران بر سرزمینی خشک بود. بر این اساس، گفته میشود که در روزگاری دور، مدتی باران نبارید و مردم، از خاص و عام و بزرگ و کوچک، در جایی جمع شدند، جمعیت با یکدیگر دعا خواندند، طلب باران کردند و در همان لحظه، باران شروع به باریدن کرد. مردم از خوشحالی، آب بر سر یکدیگر ریختند و این رسم آبپاشی، تا به امروز باقی مانده است.
در شب جشن تیرگان، معمولا مردم دور هم جمع میشوند و با شبنشینی، حافظ خوانی و شاهنامه خوانی، به استقبال مراسم روز بعد میروند. روز جشن تیرگان نیز چون دیگر جشنهای ایرانی، با شادی و سرور و برگزاری آیینهای ویژه میگذرد. آبپاشی، فال کوزه، بستن دستبند تیر و باد و خوردن خوراکیهایی چون گندم پخته، از جمله آیینهای جشن تیرگان است.
جشن تیرگان کی برگزار میشود؟
جشن تیرگان تنها بازمانده جشنهای ماهانه ایران باستان است که در روز تیر از ماه تیر مصادف با ۱۳ تیرماه خورشیدی برگزار میشود. این روز را مصادف با روزی میدانند که آرش کمانگیر بر فراز قله دماوند (به گواه اوستا کوه ایریو خشئوثه) رفت و تیر از کمان پرتاب کرد.
منبع عکس: همشهری؛ نام عکاس: ناشناس
جشن تیرگان همچنان در برخی از شهرهای استان مرکزی، استان گیلان، استان مازندران و نیز شهرهای اردهال اصفهان و سنگسر سمنان، برگزار میشود؛ اما تاریخ برگزاری مراسم در هر نقطه متفاوت است.
- مردم استان مازندران و شهرهای فیروزکوه، ساری، سوادکوه و نیز سنگسر استان سمنان، تیر روز یا سیزده شو را در پاییز برگزار میکنند. تاریخ تیرماه سیزده یا به گویش شمالی «ترما سزد شو» که از آیینهای سنتی مازندران به شمار میرود، در دوازدهم آبان ماه خورشیدی و معادل ۱۳ تیرماه طبری است.
- مردم سنگسر جشن تیرگان را که «تیر مو ای سیزده» مینامند، در ۲۲ آبان برگزار میکنند و خوراکی مخصوصی به نام «سیزده تامو» برای آن در نظر میگیرند.
- گیلانیها در گاهشمار مخصوص خود، روز ۲۷ آبان را روز جشن تیرگان میدانند.
- مردم فراهان در استان مرکزی و منطقه گاریزات استان یزد، اولین روز تیرماه را بهعنوان جشن تیرگان میشناسند. اهالی فراهان روز اول تابستان را در ستایش از گندم بهعنوان جشن برداشت گندم و مردم گاریزات این روز را تحت عنوان «آب، تیر، ماهی» جشن میگیرند.
- مراسم تیرگان زرتشتیان استان کرمان، تیر و جشن نام دارد و در دهه دوم تیرماه برگزار میشود.
- ارامنه اصفهان و برخی از نقاط دنیا، تیر روز را روز ۲۳ دی ماه (۱۳ ژانویه) میدانند و جشن میگیرند.
منبع عکس: jazebeha؛ نام عکاس: ناشناس
حبیبالله بزرگ زاد در کتاب جشنها و اعیاد ملی مذهبی در ایران قبل از اسلام، درباره روز جشن تیرگان مینویسد:
تیر کلمه ساییدهشده تشتری (Tashtary) اوستایی است که به ستاره شباهنگ یا شعرای یمانی (نام یک سامانه ستارهای و درخشانترین ستاره آسمان شب) و یکی از ایزدان دین زرتشت اطلاق شده است. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او، زمین پاک از باران بهرهمند شده و کشتزارها سیراب میشود. در اوستا، قطعهای که در نیایش باران است، به نام این فرشته نامزد شده است. نگهبانی ماه چهارم از سال و روز سیزدهم از هر ماه، به عهده این ایزد است.
گویند چود در این روز میان افراسیاب که بر بلاد ایران مستولی شده بود و منوچهر که در قلعه ترکستان متحصن شده بود، به این شرط صلح شد که کسی از لشگر منوچهر به همه نیروی خویش تیری بیندازد، هرجا که آن تیر بیفتد، آنجا سر حد باشد.
آرش تیرانداز، تیری انداخت و آن تیر بر کنار آب «آمون» افتاد و آنجا، سر حد شد و فارسیان، از نکبت و فلاکت نجات یافتند. بنابراین، در این روز از این ماه، یعنی تیر روز از تیرماه، جشنی سازند و سرور کنند و آن را مثل سایر جشنها مبارک شناسند. در این روز، دعا کردن و حاجت خواستن، نیک است.
جشن تیرگان ۱۴۰۳
جشن تیرگان سال ۱۴۰۳ مصادف با روز چهارشنبه ۱۳ تیرماه خورشیدی (سوم ژوئیه ۲۰۲۴ میلادی) است. این جشن بهطور معمول، در کنار آبها برگزار میشود و مردم با آب پاشی به یکدیگر، طلب باران و آرزوی دوری از خشکسالی دارند.
جشن تیرگان در تقویم ملی ایران، مصادف با روز ملی دماوند است؛ از اینرو، انجمن کوهنوردان ایران از سال ۱۳۸۴ و انجمن دوستداران کوه دماوند از سال ۱۳۸۹ خورشیدی، جشن تیرگان و روز ملی دماوند را بهطور مشترک، در یال جنوبی قله دماوند و در شهر رینه آمل جشن میگیرند.
منبع عکس: safaraneh؛ نام عکاس: ناشناس
تاریخچه جشن تیرگان
در فلسفه جشن تیرگان، روایتهای متعددی ذکر میکنند؛ اما مهمترین و معروفترین روایت به «آرش کمانگیر»، قهرمان افسانهای ایران نسبت داده میشود. بر این اساس، تیری که از چله کمان آرش گذشت و مرز ایران و توران را مشخص کرد، بنای جشنی به نام «تیرگان» را گذاشت. این داستان به زمان منوچهر پیشدادی بازمیگردد؛ زمانی که سپاه ایران از توران شکست خورد، تورانیان برای تحقیر ایرانیان، پیشنهاد دادند که تیری برای تعیین مرز ایران پرتاب شود؛ با این وجود، خاستگاه جشن تیرگان را در تاریخ اساطیر، میتوان صدها سال پیش از ماجرای آرش و پادشاهی منوچهر جست؛ زمانی که هوشنگ پیشدادی با برپایی جشنی در روز تیر از ماه تیر، به گرامیداشت کاتبان و نویسندگان میپرداخت. بنا بر آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، در این جشن کاتبان لباس رسمی خود را بر تن میکردند و با حضور در پیشگاه هوشنگشاه، هدایا و مناصب ارزشمند میگرفتند. علت برپایی جشن در چنین روزی را میتوان ادای احترام به صور فلکی تیر یا عطارد دانست که بنا بر برهان قاطع، به «دبیر فلک» و «مربی علما، مشایخ و قضات» و «ارباب قلم» شهرت داشت. بر همین استناد، شورای عالی انقلاب فرهنگی به پیشنهاد انجمن قلم ایران، روز چهاردهم تیرماه را «روز قلم» نامگذاری کرده است.
منبع تصویر: پینترست؛ نام تصویرگر: ناشناس
با تفاصیلی که گفته شد و تقدم روایت هوشنگ پیشدادی، این احتمال بهوجود میآید که گونهای سوءبرداشت از ارتباط ماجرای جشن تیرگان و آرش کمانگیر نزد اسطورهشناسان و مفسران وجود داشته باشد. برداشتی که ناشی از تشابه واژگانی «تیر» بهمعنای «عطارد» و «تیروکمان» است؛ گرچه احتمال رخداد ماجرای آرش کمانگیر در تیرماه را نیز نمیتوان نادیده گرفت. مطابق روایت دوم از خاستگاه جشن تیرگان، آرش کمانگیر بر فراز کوهی در دیار طبرستان رفت و با همه توان تیر انداخت. تیر پس از سه شبانهروز (به روایتی ۹ روز) بر تنه درختی در حوالی مرو فرود آمد و بدین سان، مرز ایران و توران مشخص شد. مردم این روز را به پاسداشت آزادی از چنگال دشمن و دفاع از مرزهای کشور در مقابل بیگانگان گرامی داشتند؛ به همین مناسبت، مراسم جشن تیرگان برگزار شد.
کتاب اوستا، کهنترین نوشتهای است که از آرش و روایت جانبازی وی میگوید؛ این کتاب، قهرمانی به نام «ارخشه» (نام آرش کماندار در اوستا) را با ویژگیهایی چون «تیز تیر» و «تیز تیر ترین» ایرانیان یاد میکند. بر اساس نوشتههای اوستا، جایی که آرش تیر خود را از آنجا پرتاب کرد، کوهی به نام «ایریو خشئوثه» است. این مکان در نوشتههای اسلامی، جایی در طبرستان، کوه رویان، قلعه آمل یا کوه دماوند معرفی میشود.
ابوریحان بیرونی دراینباره میگوید:
فرشتهای به نام «اسفندارمذ» به منوچهر فرمان داد که تیر و کمان ویژهای بسازد. سپس آرش برهنه شد و تن خود را به مردم نشان داد و گفت: ببینید که پیکر من هیچگونه زخم و بیماری ندارد؛ اما پس از تیراندازی، نابود خواهم شد.
از سوی دیگر، جشن تیرگان را به ستاره تیر یا تیشتر، ایزد باران نیز نسبت میدهند. ستارهای که مظهر آن، پرفروغترین ستاره شب یا همان «شبآهنگ» است. گفته میشود که در زمان پادشاهی پیروز ساسانی، هفت سال خشکسالی بود. مردم در روزی که بعدها «تیرگان» نام گرفت، به دشت و بیابان رفتند و از خداوند، طلب برکت آسمانی کردند. باران در همان روز بارید و مردم از شادمانی، آب به هم میپاشیدند.
ابوریحان بیرونی نیز بر همین عقیده است و مبدا جشن تیرگان را یکی از حوادث عصر ساسانیان میداند. به زعم او، در زمان پیروز، مدتی خشکسالی شد؛ شاه به زیارت آذرخوره (آتشکده آذر فرنبغ) رفت و دعا کرد تا خداوند، آفت خشکسالی را برطرف کند. بیرونی معتقد است که روز ۱۳ تیرماه «تیرگان کوچک» و روز ۱۴ تیرماه «تیرگان بزرگ» نامیده میشود.
منبع عکس: پینترست؛ نام عکاس: ناشناس
دکتر «میر جلالالدین کزازی» استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته ایرانی، اعتقاد دارد که جشن تیرگان، جشنی با کاربردی دوگانه و دو خاستگاه است؛ خاستگاه آیینی و اسطورهای که به تیر یا تشتر (ایزد باران) ارتباط دارد و خاستگاه افسانهای که همان افسانه رزمی آرش کمانگیر است. از این جهت، آمیختگی این دو جشن به یکدیگر، یعنی جشن تشتر و جشن بزرگداشت آرش و تیر، هر دو به واژه «تیر» بر میگردد که در زبانهای پارسی گذشته، هم کوتاهشده نام تشتر است و هم بهمعنای آنچه با کمان میافکنند. دکتر کزازی دراینباره میگوید:
جشن تیرگان جشن بزرگداشت تیر یا تشتر است. تشتر، ایزد باران بوده است؛ در ایران کهن، به همان سان، نام ستارهای است که نشانه برترین این ایزد است؛ ستارهای که پیشینیان بر آن بودهاند، هر زمان در آسمان پدیدار میشود، بارانهای بسیار باریدن خواهد گرفت.
در ایران، ابر، باران و آب، همواره ارزش آیینی و باورشناختی داشته است؛ زیرا از نگاهی فراخ، ایران همواره سرزمینی کموبیش خشک بوده است. از همین روی، ایزد تشتر یا تیشتر که سرانجام به تیر فرو کاسته و کوتاهی گرفته است، ایزدی شمرده میشده است، بسیار گرامی و ارجمند، از همین رو است که جشنی باشکوه را که به نام این ایزد نامیده میشده است و میشود، به پاس بزرگداشت او برمیگزاردهاند؛ جشن تیرگان...
استاد کزازی در ادامه، به خاستگاه دیگر جشن تیرگان و افسانههای کهن مرتبط به آن اشاره میکند:
جشن تیرگان جشنی است که به پاس کاری بزرگ و بیمانند و ورجاوند که کماندار نامبردار ایران، آرش انجام داد، برگزار میشود. هفت سال، ایرانیان با تورانیان که به ایران تاخته بودند، گرم نبرد بودند. خشکی و تنگسالی هم بر دشواریها و گرفتاریهای جنگ افزوده بود. بهگونهای که هم ایرانیان و هم تورانیان در رنج افتاده بودند از تنکتوشگی، نبرد هم به فرجام نمیآمد. سرانجام بر آن نهادند که به شیوهای دیگر، آن کشاکش و نبرد دیریاز را به پایان بیاورند.
آن راه چاره که یافته بودند، این بود که کمانداری از ایران، تیری بیفکند و مرز میان ایران و توران را با آن تیر، نشانه بزند. تورانیان این راه چاره را بسیار پسندیدند و آن را یکسره به سود خود پنداشتند؛ زیرا بر این باور بودند که تیر به هر پایه پرشتاب باشد و تیزپر، پهنهای را هرگز در بر نخواهد گرفت.
کمانداری که برگزیده شد تا بدین کار شگرف دست بیازد، جنگآوری پیر بود به نام آرش. او در روزی بر نهاده بر ستیغ کوه رویان در طبرستان برآمد؛ همه توان و جان خود را در تیری که میخواست افکند؛ در دمید و فرو فشرد؛ تیر را در انداخت. تیر با نیرویی فراسوی و شگفتآور، بیابانها، جنگلها، دریاها، شهرهای گوناگون را درنوردید، در دور جای، در کنده گردو بنی، فرو رفت؛ در شهری به نام حلم در فرارود.
افراسیاب تیر را نشان زده بود؛ هنگامی که تیر را پس از زمانی دراز، از آنجا به نزد وی آوردند، نشان و مهر خویش را بر تیر دید و سخنی بیش نداشت که بر زبان براند؛ مگر آنکه، آن مرز را درست و روا بشمارد و سپاه خود را از ایران بیرون بکشد. هنگامی که این تیر افکنده شد و آن مرز نشان گرفت، خشکسال و تنکتوشگی هم به پایان آمد؛ بارانهای سیلآسا باریدن گرفت. این رخداد فرخنده بنیاد، انگیزهای شد که ایرانیان، آن روز را روزی بزرگ بشمارند و آن را جشن بگیرند.
آیینهای جشن تیرگان
ایرانیان باستان در هر ماه، جشنی بهخصوص داشتند و تیرگان، جشن ماه تیر بود؛ جشنی که از روز سیزدهم تیر گاهشمار زرتشتی آغاز میشد و بهمدت ۹ روز ادامه پیدا میکرد. مردم در این روز، به شکرانه رهایی از حصار افراسیاب، به جشن و پایکوبی، خوردن میوه و گندم پخته و انجام چند آیین از جمله فال کوزه و آبپاشی میپرداختند. آیینهای جشن تیرگان، همچنان در میان زرتشتیان ایران گرامی داشته میشود و سایر افراد کشور نیز این جشن ملی میهنی را پاس میدارند.
منبع عکس: امرداد؛ نام عکاس: همایون مهرزاد
دستبند تیر و باد (دستبند هفت رنگ)
در آغاز جشن تیرگان، افراد دهان خود را با شیرینیهای موجود، شیرین میکنند؛ سپس، دستبندهایی موسوم به «دستبند تیر و باد» که نماد کمان آرش است، بر مچ دست خود میبندند؛ این دستبند معمولا از هفت بند (نخ یا ریسمان) با هفت رنگ متفاوت بافته میشود. دستبندهای تیر و باد را ۹ روز بعد (در بیست و دوم تیرماه یا روز باد) که آیین تیرگان به پایان میرسد، به یاد آرش کمانگیر و با آرزوهای شخصی و ملی، چون حفظ وطن از گزند اهریمن، در مکانی مرتفع به دست باد میسپارند. این آیین، معمولا با خواندن ابیاتی اینچنین انجام میگیرد:
تیر برو، باد بیا، غم برو، شادی بیا
محنت برو، روزی بیا، خوشه مرواری بیا
خوردن میوه و گندم پخته
خوردن میوه و گندم پخته در جشن تیرگان، به جهت گرامیداشت خاطره رنجهای منوچهر در جنگ با افراسیاب است؛ چراکه گفته میشود در آن روزگار، مردم بهدلیل اسارت در چنگال دشمن، با کمبود مواد غذایی مواجه شده بودند و امکان آرد کردن گندم نیز وجود نداشت. از سوی دیگر، فلسفه برگزاری تیرگان در پاسداشت تیشتر و مقابله با خشکسالی است؛ پس خوردن گندم پخته در این روز به زعم برخی از کارشناسان، میتواند بهدلیل شکرگزاری از ایزد تیشتر و ابراز شادمانی از رونق کشاورزی باشد.
آبریزان یا آب پاشی
آبریزان یا آبپاشی و خیس کردن دیگران، از دیگر آیینهای مرسوم در جشن تیرگان به حساب میآید. این آیین با عناوینی چون «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سرشوران» نیز شناخته میشود و هدف از آن، آرزوی باران و دوری از خشكسالی است.
منبع عکس: safaraneh؛ نام عکاس: ناشناس
ابوریحان بیرونی، شستوشو در آب روان و آب پاشی در جشن تیرگان را رسمی کهن میداند و آن را به داستان کیخسرو نسبت میدهد:
چون کیخسرو از جنگ با افراسیاب برگشت، در این روز (تیرگان) به ناحیه ساوه عبور کرد و به کوهی که به ساوه مشرف بود، بالا رفت و تنها خود او، بدون هیچ یک از لشکریان به چشمهای وارد شد و فرشتهای را دید، در دم مدهوش شد. ولی این کار با رسیدن بیژن، پسر گودرز، مصادف شد و قدری از آب چشمه روی کیخسرو ریخت ... و رسم اغتسال و شستوشوی به این آب و دیگر آبهای چشمهسارها، باقی و پایدار ماند، از راه تبرک؛ و اهل آمل در این روز به دریای خزر میروند و همه روز را آببازی میکنند.
فال کوزه یا چک دوله
فال کوزه (چک دوله) نیر از رسوم جالبتوجه جشن تیرگان به شمار میرود. روز پیش از جشن تیرگان، کوزه سفالی سبز رنگ دهانگشادی موسوم به «دوله» را به دوشیزهای منتخب میدهند. او کوزه را از آب پاکیزه پر میکند و دستمال سبز ابریشمی بر دهانه آن میبندد. دختر، کوزه را میان افرادی میبرد که آرزویی در دل دارند و از طریق فال کوزه، میخواهند مسیر رسیدن به آرزو را کوتاهتر کنند.
منبع عکس: chtn.ir، عکاس: نامشخص
افراد حاضر در بزم چک دوله که اغلب بانوان هستند، جسم کوچکی چون انگشتر، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند آن را در کوزه پرآب میاندازند و دختر، کوزه حاوی آب و اجسام را زیر درخت همیشه سبزی چون سرو میگذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، دخترک کوزه را میآورد و تمام آن افراد نیز بههمراه او، در جایی گرد هم میآیند. سالخوردگان جمع، ترانههایی میخوانند و در پایان هر ترانه، دختر یکی از اجسام را از کوزه خارج میکند. صاحب آن جسم نیز این تفال و ترانه خواندهشده را به خواسته خود ربط میدهد و بدین سان، مراسم فال کوزه انجام میگیرد.
مراسم چک دوله در میان زرتشتیان استان یزد؛ منبع عکسها: امرداد؛ نام عکاس: سرور دهموبد
جشن تیرگان در شاهنامه
در شاهنامه فردوسی اشاره مستقیمی به جشن تیرگان دیده نمیشود؛ اما کارشناسان ادبی و شاهنامهپژوهان، معتقدند که در ابیاتی از شاهنامه، اشارهای به داستان آرش کمانگیر یا تیرگان و برخی از آیینهای این جشن وجود دارد. درباره علت جای خالی داستان آرش کمانگیر در شاهنامه و ارتباط آن با تیرگان، دیدگاههای متفاوتی به چشم میخورد؛ پس نمیتوان آن را از یک جنبه بررسی کرد و به پاسخ مشخصی رسید.
منبع عکس: medium؛ نام عکاس: ناشناس
فردوسی هرگز بهطور کامل، داستان آرش را نقل نمیکند؛ اما در بخشهایی از شاهنامه چون «پادشاهی شیرویه» بهطور مختصر از وی نام میبرد. از سوی دیگر و به گواه بنیاد فردوسی، چهار آرش در شاهنامه وجود دارند که ارتباطی میان آنها، متصور نیست:
- آرش: دلاوری ایرانی که در سپاه کیخسرو در نبرد با افراسیاب بود.
- آرش: یکی از پادشاهان اشکانی که برخی او را همان آرشک یا اشک می دانند.
- کیآرش: یکی از چهار فرزند کیقباد
- آرش: از پهلوانان منوچهر، پادشاه ایرانی و کمانگیر مشخص کننده مرز ایران و توران در نبرد افراسیاب
آرش کمانگیر که نامش در اوستا دیده میشود و جشن تیرگان را به قهرمانی او وابسته میدانند، آرش چهارم است. اشاره به نام این آرش در شاهنامه در بخش پادشاهی شیرویه و در داستان نبرد خسرو پرویز و بهرام چوبینه به چشم میخورد؛ آنجا که بهرام خود را از نسل آرش معرفی میکند:
من از تخمه نامور آرشم / چو جنگ آورم، آتش سرکشم
***
چو آرش که بردی به فرسنگ تیر / چو پیروزگر قارن شیرگیر
«آرش کمانگیر» در شاهنامه نسخه مسکو «آرش رزمزن» و در شاهنامه نسخه بروخیم «آرش رزمسوز» معرفی شده است:
وز او نیوتر آرش رزم زن / به هر کار پیروز و لشکرشکن
***
وز آن دورتر آرش رزم سوز / چو گورانشه آن گرد لشکر فروز
منبع عکس: امرداد؛ نام عکاس: همایون مهرزاد
در دیگر ابیات شاهنامه نیز اشارههایی به نام آرش شده است:
بزرگان که از تخم آرش بدند / دلیر و سبکسار و سرکش بدند
***
چو نرسی و چون اورمزد بزرگ / چو آرش که بد نامدار سترگ
***
جوان بیهنر سخت ناخوش بود / اگر چند فرزند آرش بود
***
از آن زخم آن پهلو آتشی / که سامیش گرزست و تیر آرشی
***
که بد شاه هنگام آرش؟ بگوی / سرآید مگر بر من این گفتگوی
چنین گفت بهرام کانگاه شاه / منوچهر بد با کلاه و سپاه
***
وز او نیوتر آرش رزم زن / به هر کار پیروز و لشکرشکن
منوچهر آرش نگهدارشان / گه نام جستن سپهدارشان
منبع عکس: iran negin travel؛ نام عکاس: ناشناس
استاد «فریدون جنیدی»، آرش را نماد ایران و ایرانی میداند و معتقد است این نام در اوستایی بهشکل «ایرخش» بود که گونه دیگر «ایرج» در فارسی و بهمعنای ایران و ایرانی است. پس وقتی سخن از تیراندازی آرش و پیروزی سپاه ایران به میان میآید، در واقع، از نژاد ایرانیان میگویند که با تیر و کمان که سلاح برتر آن دوران بود، بر سپاه دشمن چیره گشتند.
فریدون جنیدی، نویسنده و شاهنامهپژوه معاصر، مرگ آرش را در این راه، به تمام شدن توان سپاه ایران، پس از بیرون راندن دشمن از کشور تعبیر میکند. او نیز اعتقاد دارد که در شاهنامه فردوسی، اشاره مستقیمی به داستان آرش کمانگیر و جشن تیرگان دیده نمیشود؛ اما داستان منوچهر به داستان آرش بیارتباط نیست. جنیدی دراینباره میگوید:
آرش نماد ایرانیانی است که پس از حمله تورانیان برخاستهاند و کشور خود را با کوشش و فداکاری از آنان باز گرفتهاند. این داستان در شاهنامه به منوچهر (از نژاد مانوش) پسر ایرج باز میگردد. داستان منوچهر، اشاره به تیرههای ایرانی است که پس از کشته شدن ایرج، در کوهستان مانوش گرد هم آمدند و نیرویی را تشکیل دادند که در برابر تورانیان ایستاد.
استاد جنیدی در ادامه، «مانوش» را چنین تعبیر میکند:
از مانوش در متون پس از اسلام خبری نیست؛ اما در کتاب «بندهشن» از این کوهستان یاد شده است و جایگاه آن، البرز مرکزی و کوهستان پیرامون دماوند است که با مکان تیر انداختن آرش، همخوانی دارد.
بخشی از شعر آرش کمانگیر سروده سیاوش کسرایی؛ منبع تصویر: earmin؛ نام تصویرگر: ناشناس
ساقی گازرانی نویسنده کتاب «آرش کمانگیر» معتقد است که اشکانیان با مصادره آرش یا همان ارخشه (قهرمان اوستایی)، او را بهعنوان نیای خاندان سلطنتی خویش اعلام کردند؛ رقیبان دیگری نیز پیدا شدند و ساسانیان، برای محو میراث تاریخی اشکانی، روایت دیگری برای افسانه آرش یافتند. از این جهت، به زعم نگارنده کتاب، داستان آرش در گیر و دار مشروعیت یابی، تنها قطعهای از داستانهای سنت شاهنامهنگاری شد و بهطور مستقیم، به شاهنامه راه نیافت. بر این اساس، برخی بر این عقیدهاند که آرش کمانگیر که جنبه افسانهای جشن تیرگان را به او نسبت میدهند، همان ارشک یا اشک، پادشاه اشکانی است.
بنابراین، فردوسی نیز اشاره کوتاه و گذرایی به آرش دارد و از ارتباط وی با جشن تیرگان یا داستان تیراندازی آرش، سخنی به میان نمیآورد. با این حال، مثلا در ابتدای بخش اشکانیان، به آرش بهعنوان نیای این سلسله، اشاره کرده است:
بزرگان که از تخم آرش بدند / دلیر و سبکبار و سرکش بدند
در شاهنامه از جنگ کیخسرو و افراسیاب که دلیل پیدایش تیرگان دانسته میشود، سخن به میان آمده است، اما ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» و گردیزی در «زین الاخبار» معتقدند که آن روز که کیخسرو پس از شستوشو در چشمهای ناپدید شد، روز جشن تیرگان بود.
منبع عکس: chtn.ir، عکاس: نامشخص
در پایان، گزیدهای از منظومه بلند «آرش کمانگیر» سروده «سیاوش کسرایی» را بخوانید؛ چراکه به زعم بسیاری از افراد، مردم این روزگار، آرش را با سیاوش شناختند:
مرزهای ملک
همچو سرحدات دامنگستر اندیشه، بیسامان
برجهای شهر
همچو باروهای دل، بشکسته و ویران
دشمنان بگذشته از سرحد و از بارو
انجمنها کرد دشمن
رایزنها گرد هم آورد دشمن
تا به تدبیری که در ناپاک دل دارند
هم به دست ما، شکست ما براندیشند
نازک اندیشانشان بیشرم
که مباداشان دگر، روز بهی در چشم
یافتند آخر فسونی را که میجستند
آخرین فرمان، آخرین تحقیر
مرز را پرواز تیری میدهد سامان!
گر به نزدیکی فرود آید
خانه هامان تنگ، آرزومان کور
ور بپرد دور، تا کجا؟ تا چند؟
آه! کو بازوی پولادین و کو سرپنجه ایمان؟
لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور
کم کمک در اوج آمد، پچپچ خفته
خلق، چون بحری برآشفته
به جوش آمد؛ خروشان شد؛ به موج افتاد
برش بگرفت و مردی چون صدف
از سینه بیرون داد...
«منم آرش»
چنین آغاز کرد، آن مرد با دشمن
منم آرش، سپاهی مردی آزاده
به تنها تیر ترکش، آزمون تلختان را
اینک آماده
مجوییدم نسب، فرزند رنج و کار
گریزان چون شهاب از شب
چو صبح آماده دیدار
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش
شما را باده و جامه، گوارا و مبارک باد!
دلم را در میان دست میگیرم
و میافشارمش در چنگ
که تا نوشم به نام فتحتان در بزم
که تا کوبم به جام قلبتان در رزم
که جام کینه از سنگ است
به بزم ما و رزم ما
سبو و سنگ را جنگ است
در این پیکار، در این کار
دل خلقی است در مشتم
امید مردمی خاموش هم پشتم
کمان کهکشان در دست
کمانداری کمانگیرم، شهاب تیزرو تیرم
ستیغ سربلند کوه مأوایم
به چشم آفتاب تازه رس جایم
مرا تیر است آتش پر؛ مرا باد است فرمانبر
ولیکن چاره را امروز، زور پهلوانی نیست
رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست
در این میدان
بر این پیکان هستی سوز سامان ساز
پری از جان بباید، تا فرو ننشیند از پرواز
درود، ای واپسین صبح، ای سحر بدرود
که با آرش تو را این آخرین دیدار خواهد بود
به صبح راستین سوگند
به پنهان آفتاب مهربار پاکبین سوگند
که آرش جان خود در تیر خواهد کرد
پس آنگه، بیدرنگی خواهدش افکند
زمین میداند این را، آسمانها نیز
که تن بیعیب و جان پاک است
نه نیرنگی به کار من، نه افسونی
نه ترسی در سرم، نه در دلم باک است
***
شامگاهان
راه جویانی که میجستند آرش را به روی قلهها، پی گیر
باز گردیدند، بی نشان از پیکر آرش
با کمان و ترکشی بی تیر
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش
کار صدها، صدهزار تیغه شمشیر کرد آرش
تیر آرش را سوارانی که میراندند بر جیحون
به دیگر نیمروزی از پی آن روز
نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند
و آنجا را، از آن پس
مرز ایرانشهر و توران باز نامیدند...
دستبندهای تیر و باد؛ منبع عکسها: امرداد و برساد؛ نام عکاسها: فرزین فلفلی، شهرام پوردهی
شما نیز میتوانید نظرات خود درباره جشن تیرگان، علل پیدایش آن و نیز تجربه شرکت در این جشن را با ما و سایر کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
منبع تصویر کاور: امرداد؛ نام تصویرگر: ناشناس
دیدگاه