کلیسای وانک از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
طی سالهای ۹۸۲ تا ۹۹۷ خورشیدی، که جنگهای ایران و عثمانی در جریان بود، شاه عباس یکم ارمنیها را به پایتخت، اصفهان، آورد و سعی کرد جلفای دومی برایشان بسازد. ساختن جلفا برای ارمنیان مسیحی مستلزم ساخت کلیسا نیز میشد. از این رو بود که در همان سالها کار بنای کلیسای نجاتدهندهی مقدس یا کلیسای وانک آغاز شد. نام دیگر کلیسا آمنا پرکیچ که از نام کلیسای سورپ آمنا پرکیچ وانک در جوغای نخجوان گرفته شده است.
کلیسای سورپ آمنا پرگیچ وانک (کلیسای نجات دهنده مقدس) در شهر جوغا - نخجوان
کاتف، جهانگرد روس، که در سالهای ۱۰۰۲ تا ۱۰۰۳ به ایران آمد دربارهی این منطقهی ارمنینشین اصفهان گفت:
«نرسیده به پل، از خیابانی که سمت باغها و دشتها امتداد پیدا میکند، آبادیهای پرجمعیتی، که جلفا نامیده میشود، وجود دارد. مردم این منطقه ارمنی، کلیمی و تبریزی (از ارامنه تبریز) هستند و هر کدام کلیسای خاص خود را دارند. آلینچیچای شهر کوچکی در جلفا، کنار رود ارس، بود که از نظر بازرگانی و ترانزیتی در خارج از قفقاز اهمیت به سزایی داشت. شاه عباس آن را در سال ۱۶۰۳ (۹۸۲) ویران کرد و نزدیک به ۵۰ هزار سکنهی آن را به ایران و حوالی شهر اصفهان، که جلفای جدید نامیده شد، کوچ داد».
«۶ پرچم داخل کلیسا شبیه آنهایی است که در مراسم مذهبی در روسیه حمل میشوند»
کاتف دربارهی کلیسای جلفا مینویسد:
«کلیسایی سنگی بود که داخلش نقاشی داشت و به دیوارهایش تصاویر میلاد مسیح، محل ورود به بیتالمقدس و غیره با نوشتههایی به رنگ قرمز به اندازهی یک وجب آویزان بود. میگویند آنها را از گرجنستان آوردهاند. در همین کلیسا، روی تختهای حضرت مسیح را ترسیم کردهاند. در کلیسا شش پرچم هست. نمیخواهم پرچمها را مقایسه کنم اما شبیه به پرچمهایی هستند که ما در عیدها آنها را همراه با تصاویر روحانی حمل میکنیم.
این کلیسا را کشیشهایی که در آن زندگی میکنند نگه میدارند. در این کلیسا به جز تابلوهای فوق چیز دیگری نیست و فقط قندیلهایی که به صورت سر مار از مس ساختهاند از سقف آویزان است. کشیشها به میدان و کوچه بازار میآیند و نحوهی زندگی و مرگ قدیسان را تعریف میکنند».
«کلیسا در حملهی افاغنه مصون ماند»
تادوز یودا کروسینسکی، مبلغ مذهبی لهستانی، که بین سالهای ۱۰۸۶ و ۱۱۳۵ در ایران بوده شاهد هجوم افغانها به اصفهان بود. او در سفرنامهاش اشاره میکند که کلیسای جلفا در این حمله از غارت مصون ماند:
«افاغنه صبح زود به خانهی ثروتمندان ارامنه رفته اموال و آذوقهی آنها را غارت کردند اما بر فقرا و کلیسای ایشان متعرض نشدند و یک نفر را هم نکشتند».
چریکوف، سرهنگ روس، در سال ۱۲۲۹ در سفرنامهاش از محلهی جلفای اصفهان یاد کرده و اشاراتی به کلیساهای آنجا نیز دارد:
«در جلفا، سیزده کلیسا و دو کلیسای وانک (یعنی کلیسای جامع) برقرار است. در یکی از کلیساهای وانک، اسقفی – که از طرف اسقف اعظم ارمنیان در ایروان مأمور میشود – حضور دارد. در کلیسای وانک دیگر، دختران تارک دنیا مستقر هستند».
«جزای ورود ایرانیان مسلمان به داخل کلیسا مرگ بود»
همانطور که خارجیهای غیر مسلمان به سختی اجازهی ورود به مساجد را مییافتند. ایرانیهای مسلمان نیز حق ورود به کلیساها را نداشتند. ساموئل بنجامین آمریکایی، اولین وزیر مختار آمریکا در ایران، در سال ۱۲۳۵ طی گزارشی به این مطلب اشاره کرده است:
«ارتباط جوامع مسیحی با مسلمانان میتواند با مجازات مرگ همراه باشد؛ این امر سابقه دارد و واقعهای که یکی دو سال پیش در اصفهان روی داد به خوبی نشان میدهد که این نگرانی بیمورد نیست. روزی ظلالسلطان، حاکم اصفهان، تصمیم گرفت در مراسم دعای روز شنبه در کلیسای اصفهان شرکت کند. شاهزاده این کار را کرد و چند روز بعد دو نفر از اهالی اصفهان، که تحت تأثیر کار شاهزاده واقع شده بودند، به کلیسا رفته و مراسم مذهبی را انجام دادند.
این خبر به گوش ظلالسلطان رسید و دستور داد آن دو نفر را گرفته و نزد او بیاورند. وقتی آنها را آوردند، بلافاصله بدون هیچگونه تحقیق و صحبتی دستور داد تا سر هر دو را بزنند! رئیس کلیسا که با ظلالسلطان روابط خوبی داشت نزد وی رفت و به این عمل اعتراض کرده علت این مجازات را پرسید.
شاهزاده جواب داد که من به عنوان حاکم اصفهان به کلیسای شما آمدم و حق داشتم بیایم و آنجا را ببینم ولی آن دو نفر که به کلیسای شما آمدند بدین منظور آمدند که دین و مذهب خود را عوض کرده و مسیحی شوند و این امری است که کاملاً برخلاف قوانین ما است و نمیتوانم این گناه بزرگ را تحمل کنم».
هنریش بروگش، شرقشناس آلمانی، در سال ۱۲۳۸ از دیدار با اسقف ارامنه و کلیسای جلفا نوشت:
«پس از مدت کوتاهی خانهی امام جمعهی اصفهان را ترک کردیم تا دیداری هم با رهبر مسیحیان ایران، یعنی اسقف تاتئوس کشیش اعظم ارامنه در جلفا، داشته باشیم. جلوی کلیسای بزرگ جلفا که رسیدیم، گروهی از کشیشان سیاهپوش ارمنی به استقبال ما آمدند. کلیسای بزرگ جلفا بنای زیبا و با ابهتی به شکل یک صلیب است و برج بلندی دارد و بالای برج صلیبی نصب شده که از فواصل دور دیده میشود.
کلیسا گنبد بزرگی هم دارد که داخل آن نقاشیهای جالبی روی زمینهی طلایی کشیده شده است. دیوارهای داخل کلیسا نیز تابلوهای نقاشی رنگ و روغن زیبا و گرانبهایی از حضرت مسیح و به صلیب کشیده شدن آن حضرت و حواریون دارد و غالب آنها متعلق به دوران صفوی است. بعضی از آنها هم از روی تابلوهای کلیساهای بزرگ اروپا کپی شدهاند. روی قسمت پایین دیوار، نقاشیهایی از گل و شاخ و برگ و پرندگان کشیده شده بود.
«در نقاشیهای داخل کلیسا از تابلوهای کلیساهای بزرگ اروپا الهام گرفته شده است»
روی هم رفته، در ساختمان این کلیسا سبک معماری ایرانی نفوذ و تأثیری کامل داشت و از این جهت شبیه کلیسای مرکزی ارامنه در اچمیادزین بود. از محوطهی بزرگ کلیسا به وسیلهی راهرویی به محوطهی دیگری، که قبرهای اسقفهای گذشتهی ارامنهی جلفا در آن قرار داشت، وارد شدیم و از آن محوطه قدم به حیاطی گذاشتیم که در قسمتی از آن اسقف بزرگ ارامنه سکونت داشت. خانهی اسقف کاملاً ساده و به سبک اروپایی مبله و فوقالعاده تمیز بود».
نقاشی ژان شاردن فرانسوی از کلیسای اچمیادزین ارمنستان در قرن هفدهم
دکتر ویلز انگلیسی در سال ۱۲۴۹ از جلفا دیدن کرد و دربارهی کلیسای اعظم نوشت:
«مؤسساتی همچون کلیسای اعظم واقعاً جالب و منحصر به فرد است. ساختمان و محوطهی کلیسای اعظم با در ورودی و سرسرایی وسیع و صلیب قرار گرفته بر سطح دیوارهی گلیاش؛ به ویژه دروازهی چوبی سنگین و ضخیم آن که قادر است در موارد بحرانی و هجوم احتمالی مسلمانان به طرف کلیسا و راهبهها کاملاً مقاومت کند و آنها را از گزند مهاجمان در امان بدارد جالب توجه است.
از مهمانان تازه وارد به محوطهی کلیسا با نوعی شیرینی مخصوص و بسیار خوشمزه به نام گز پذیرایی میکنند. گزهایی که هر کدام مقداری مغز پسته در میان خود دارند».
«از مهمان تازه وارد به کلیسا با گز پذیرایی میکردند»
خانم ژان دیو لافوآ فرانسوی در سال ۱۲۶۰ از آثار هنری کلیسای جلفا نوشته است:
«این عبادتگاه به شکل صلیب یونانی ساخته شده و دارای گنبد بلندی است که در قاعده از ۸ پنجره روشنایی میگیرد. پنجرهها نقاشی شدهاند و با مدالهای کوچکی در زمینهی آبیرنگ با شاخ و برگهای طلایی برجستگی و درخشندگی دارند. دیوارها از تابلوهای عهد عتیق توراتی و کار کشیشان ایتالیایی پوشیده شدهاند. تزئینات این معبد با رنگ آبی سقف و رنگ طلایی گرم بر تازه وارد تأثیر میگذارد.
در عقب صحنهی کلیسا سه تابلوی جالب توجه به کاشیهای سفید شیر مانند تکیه دارند و فرشتگانی را با بالهای بنفشرنگ نمایش میدهند که شاخههای نخلی را در دست و اطراف آنها را زنبقهای مارپیچ قشنگی احاطه کرده است. در داخل بنا هیچگونه آثار شکستگی و خرابی دیده نمیشود. گویی مرور زمان، یعنی دشمن هولناک بناها، نتوانسته است اثری در اینجا بگذارد. تنها چیزی که دیده میشود زنگزدگی خوشنمایی است که تمام این آثار هنری را طلاییرنگ نمایش میدهد».
«حتی زنگزدگی آثار درون کلیسا نیز رنگ طلایی خوشنمایی ایجاد کرده است»
گاهی انقدر ساختمان مساجد برای خارجیها جذابیت داشت که کلیسا به چشمشان نمیآمد؛ هرمان نوردن انگلیسی در سال ۱۳۰۷ در بخش آثار تاریخی سفرنامهاش مینویسد:
«با اینکه از جلفا میگذشتیم و کلیساهای سفید در کنار ما بودند و ناقوسها هم به صدا درآمدند، اما چنان مجذوب ساختمان مساجد بودیم که گویی با آنچه در اطرافمان بود به قدر یک دنیا فاصله داشتیم».
کلیسای وانک در سال ۱۳۰۷
امروزه اما مسافران خارجی کلیسای وانک جلفا را جزو مقاصد اصلی خود هنگام دیدار از اصفهان قرار میدهند. در ادامه آخرین نظر توریستها دربارهی این بنای مقدس را میخوانیم.
گردشگر استرالیایی در تیر ۹۷ از نقاشیهای دیواری آن تعریف کرده است:
«نقاشیهای دیواری شگفتانگیزی در این کلیسای جامع هست. آنچه بیشتر از همه به چشم میآید نقاشی بزرگی است که در آن بهشت، زمین و جهنم به تصویر کشیده شده است. آتش، دیوها و شکنجه المانهایی هستند که در بخش جهنم با جزئیات زیاد نشان داده شدهاند. خیلی خوب است که چنین مرکز مسیحی و ارمنی در کشوری مسلمان حفظ و نگهداری میشود. این نمونهی زیبایی از همجواری و چندفرهنگی است.
ویژگی برجستهی این کلیسا موزهای است که در کنارش قرار دارد. روایاتی تکاندهنده از جماعت ارمنی و همچنین نسخههای خطی زیبا متعلق به قرن هفدهم در آن محفوظ است. صلیب چشمگیری از بیرون در بالای بنا دیده نمیشود و با آن گنبدش کمی شبیه مسجد به نظر میرسد اما وقتی واردش شوید میبینید که کاملاً با یک مسجد ارتدوکس ارمنی استاندارد مواجه هستید. کلیسا در محلهی زیبایی با کافهها و رستورانهای متعدد قرار گرفته است».