معنی ضرب المثل فارسی؛ از ريش به سبيل پيوند می کند
تاریخچه ضرب المثل از ريش به سبيل پيوند میکند
یکی از فرزندان ناصرالدین شاه به نام کامران میرزا، در نزد او از اهمیت و محبوبیت خاصی برخوردار بود و به نوعی جیگرگوشهاش به حساب میآمد. ناصرالدین شاه بعضی اوقات شهر تهران را به جهت مسافرت و دید و بازدید از مناطق دیگر ایران، ترک میکرد و کامرانمیرزا را بهعنوان نایبالسلطنه به جای خود قرار میداد تا در نبود امور را در دست بگیرد.
کامرانمیرزا از طرف ناصرالدین شاه حکومت شهر تهران را بر عهده داشت و تعدادی زیادی خدمه و مامور برای خود انتخاب کرده بود. افراد وی برای اینکه مردم از آنها حساب ببرند، چهرهشان را تغییر میدادند و با این کار کامران میرزا روی آنها تمرکز بیشتری میکرد.
نایبغلام نام یکی از این خدمهها بود. او فردی قوی هیکل و درشت اندام بود و چهرهای خشن داشت و بیش از بقیه جلب توجه میکرد. گویا به وی به دلیل داشتن میمون، عنتری نسبت داده بودند.
غلام به دلیل اینکه نصف سیبیل داشت، همیشه ناراحت و غمگین بود. یک روز نایبالسلطنه به خدمههاش فرمان داد در دارالحکومه جمع شوند. سپس از تکتک آنها گزارشهای فعلالیتهایشان را خواست. هنگامی که چشمانش به غلام افتاد ناخودآگاه خندید و به او گفت: نصف سبیلت را باد برده؟ با گفتن این جمله هر کسی که در آنجا بود بلندبلند خندید و غلام سرش را از خجالت پایین انداخت و اشک در چشمانش جمع شد.
بعد از اینکه کامران میرزا گزارشهای افرادش را بررسی کرد از پیش آنها رفت. غلام بعد از رفتن او شتابان به آرایشگاه رفت و از آرایشگر خواست تا نصف دیگر سبیلش را پر کند که دیگر مورد تمسخر کامرانمیرزا قرار نگیرد.
آرایشگر به او گفت این کار امکان پذیر نیست و حداقل چند هفتهای زمان میبرد. غلام گوشش به این حرفا بدهکار نبود و به آرایشگر گفت: اگر برای من سبیل نزاری شکمت را پاره میکنم و هر چه داخلش هست بیرون میریزم. او خیلی ترسید و دست و پایش به لرزه افتاد.
غلام به فکر فرو رفت و ناگهان به آرایشگر گفت: کمی از ریشم قیچی کن و به پشت لبم بچسبان. آرایشگر تعجب کرد و با خود گفت چطور ممکن است از ریش به سبیل پیوند بزنم؟! خلاصه مرد آرایشگر آماده شد تا خواستهی غلام را انجام دهد، اما دستش لرزید و غلام که خیلی فرصت نداشت قیچی را از او گرفت و قسمتی از ریشش را کند و به سلمانی داد. او هم بلافاصله ریش را به سبیل غلام وصل کرد. غلام بعد از اینکه کار آرایشگر به اتمام رسید، فورا به دارالحکومه بازگشت.
چهرهی غلام بسیار خندهدار شده بود و هر کسی که با او رو برو میشد، میخندید. در این حین کامران میرزا به دارالحکومه آمد.
غلام پیش خود فکر میکرد چهرهاش خوب شده است و کسی او را مسخره نمیکند. کامران میرزا وقتی چشمش به غلام افتاد بلندبلند خندید و گفت: چرا سر صورتت را به این شکل درآوردی؟ چرا تو یا سبیلت ناقص است یا ریشت! در همان لحظه یکی از خدمههای کامران میرزا ادای احترام کرد و نزد او رفت و گفت: جانم به فدای شما. داستان نایبغلام به این شکل است که نتوانست برای خودش سبیل تهیه کند به همین دلیل ریشش را کنده و به سبیلش پیوند زده است. صدای خندهی نایبالسلطنه و افرادی که در آن محل بودند همه جا را فرا گرفت.
از آن دوران تا به امروز، اگر کسی کار بیهوده و بیثمر انجام دهد، ضربالمثل زیر را برایش به کار میبرند:
از ريش به سبيل پيوند میکند