ابوسعید ابوالخیر کیست؟ | زندگینامه + اشعار و آثار ابوسعید
ابوسعید ابوالخیر عارف قرن چهارم و پنجم هجری قمری در شکلگیری مفاهیم عرفانی و رواج آن در شعر، سهم ویژهای داشت. او علاوه بر تصوف و عرفان، به علوم فقه، حدیث و تفسیر نیز مسلط بود؛ اما عرفان را به فقه ترجیح داد؛ زیرا سلوک به شیوه عرفا را بهترین راه کشف حقیقت یا وصال به حق میدانست. ابوسعید در مبارزه با نفس و بینیازی از دنیا به بالاترین مقام در عرفان دست یافت؛ همچنین صاحب کرامت و سرآمد علم خوانش ضمیر شد.
آنچه باید درباره ابوسعید ابوالخیر بدانید:
- آنچه باید درباره ابوسعید ابوالخیر بدانید:
- ابوسعید ابوالخیر کیست؟
- زندگینامه ابوسعید ابوالخیر
- اساتید شیخ ابوسعید ابوالخیر
- شاگردان ابوسعید ابوالخیر
- روزهای پایانی ابوسعید ابوالخیر
- دیدار ابوسعید با ابن سینا
- آثار ابوسعید ابوالخیر
- رباعیات
- اسرار التوحید
- رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید ابوالخیر
- اشعار ابوسعید ابوالخیر
- آرامگاه ابوسعید ابوالخیر
- آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در ترکمنستان
- آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در ایران
ابوسعید ابوالخیر کیست؟
منبع عکس: wikipedia.com
ابوسعید ابوالخیر، اهل یکی از روستاهای نیشابور بود و از بزرگترین عرفای پارسی زبان، مشهورترین اقطاب صوفیه و معدود پیشروان تفکر عرفانی در ایران محسوب میشود. او عارفی بود که بر خیالپردازی و زیادهرویهای صوفیانه، عزلت و ریاضتهای طولانی عرفان ایرانی خط بطلان کشید و شیوه جدیدی در تصوف را پیش گرفت که بعدها توسط عارفانی چون مولانا به اوج خود رسید.
شیخ ابوسعید را دارای کرامات بسیار دانستهاند؛ اما او مردم را از باور به کرامات باز میداشت تا زندگی عادی خود را دنبال کنند. از دیدگاه ابوسعید ابوالخیر انسان عارف تفاوتی با انسانهای دیگر ندارد و خاصیت عرفان چنین نیست که فرد را به انزوا بکشاند یا از او عابدی مغرور بسازد. او عرفان را شیوهای از زندگی میدانست که پایه آن بر سلامت نفس استوار باشد؛ همچنین زندگی عارف را ترکیبی از کار و ارتباط با مردم، بدون غفلت از یاد خداوند تفسیر میکرد که تنها شرط آن، صدق و اخلاص در گفتار و رفتار است.
ابوسعید ابوالخیر عرفان را شیوهای از زندگی میدانست که بر پایه سلامت نفس استوار باشد
ابوسعید ابوالخیر با رویکرد نو به عرفان، حواشی و اعتقادات افراطی صوفیان را که بر پایه تنبلی و عزلت شکل گرفته بود، بهکلی از بین برد؛ ابوسعید ابوالخیر علاوه بر زدودن افراطیگری از چهره عرفان، تفکر عرفانی را با شعر فارسی درآمیخت و با به کارگیری مفاهیم عارفانه در شعر بههمراه کنایه، استعاره و تمثیل بر زیبایی آن افزود. کاربرد بیتهایی با واژههای عاشقانه در مجلس وعظ و انس شیخ به سماع صوفیانه، موجب بدبینی دیگر مشایخ صوفیه نسبت به وی شد.
شهرت ابوسعید در دوره زندگی خود به خانقاه نیشابور محدود نشد؛ بلکه نام و آوازه او در همه شهرهای خراسان و بیرون از آن پیچید، همچنین مشایخ از جاهای مختلف برای دیدار او به نیشابور سفر کردند. با وجود اینکه شیخ پیروان خود را به دوری از افراطیگری در تصوف توصیه میکرد، برخی مریدانش در ارادت به وی زیادهروی میکردند؛ برای مثال، لباسهایش را برای دفع بلا میپوشیدند یا تربتهایی منسوب به او میساختند.
زندگینامه ابوسعید ابوالخیر
«ابوسعید فضلالله بن احمد بن محمد بن ابراهیم» مشهور به «ابوسعید ابوالخیر» از عرفای بزرگ و مشهور، در روز اول محرم سال ۳۵۷ هجری قمری در میهنه یکی از روستاهای ابیورد، در خانوادهای شافعی مذهب به دنیا آمد. پدر او که در بین اهالی میهنه به بابو ابوالخیر معروف بود، پیشه عطاری داشت. او فردی متدین و با صوفیان شهر در رفتوآمد بود.
ابوسعید ابوالخیر در کودکی با پدر به مجلس صوفیان میرفت و با مشاهده سماع عارفانه، اشعاری را که در مجلس تکرار میشد، بدون فهم معنی آن به حافظه میسپرد. او که صدای خوشی داشت، قرائت قرآن را نزد ابومحمد عنازی آموخت، همچنین لغت و ادب را در محضر ادیب مشهور آن عصر، استاد ابوسعید عنازی فراگرفت.
اساتید شیخ ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید ابوالخیر در حین تحصیل ادب و عرفان، با «ابوالقاسم بشر یاسین»، صوفی مشهور آن عصر که دوست پدرش نیز بود، دیدار میکرد. همنشینی با بشر یاسین، نوعی شادی و شور عارفانه برای او به ارمغان میآورد. تجربه لحظات شورانگیز عارفانه سبب علاقه ابوسعید به عرفان و فراگیری نخستین تعلیمات صوفیانه نزد بشر یاسین و تاثیرپذیری فراوان از او شد.
ابوسعید ابوالخیر مقدمات دین و عرفان را در میهنه فراگرفت، سپس در سن ۱۸ سالگی زادگاه خود را ترک و برای کسب فقه به شهر مرو سفر کرد. او مدت پنج سال فقه شافعی را در محضر «ابوعبدالله خضری» آموخت. خضری بر علم طریقت نیز تسلط داشت و ابوسعید ابوالخیر از دانش عرفانی او بهره میجست.
بعد از مرگ خضری، ابوسعید تحصیل فقه را نزد «ابوبکر عبدالله قفال مروزی خراسانی»، ففیه معروف عصر، ادامه داد و پنج سال نیز از محضر وی فیض برد؛ سپس به شهر سرخس رفت تا تفسیر و اصول را بیاموزد. در آنجا با «لقمان سرخسی» آشنا شد و شوق همنشینی با لقمان او را مقیم خانقاه سرخس کرد؛ اما بعد از مدتی به درخواست لقمان به میهنه بازگشت و هفت سال مشغول سیر سلوک در آنجا شد.
از مطالعه منابع تاریخی چنین استناد میشود که ابوسعید ابوالخیر در سن ۴۰ سالگی دوره سلوک و مجاهدت را به پایان رسانید. او در زمان حضور در میهنه، نزد صوفیان و درویشان همعصر خود حاضر میشد؛ همچنین به خانقاهها و مدارس سر میزد و به اطعام نیازمندان کمک میکرد؛ اگر هم نقدینگی نداشت، لباسهای خود را میفروخت و خرج نیازمندان میکرد. (از آنجایی که شیخ را صاحب کرامت میدانستند، لباسهای او را بهعنوان تبرک با قیمت بالا میخریدند.)
بشر یاسین، ابوالفضل سرخسی و ابوالعباس قصاب عاملی در تعلیم ابوسعید ابوالخیر نقش موثری داشتند
سه پیر در تعلیم و تربیت روحی ابوسعید ابوالخیر نقش ویژه و بیبدیلی داشتند. یکی «بشر یاسین»، دیگری «ابوالفضل سرخسی» و سومی «ابوالعباس قصاب آملی» بودند. قصاب آملی، عارف بزرگ و صاحب کرامت قرن چهارم هجری قمری، سهم بزرگی در شکلگیری اندیشه ابوسعید ابوالخیر داشت؛ چنانکه شیخ هرآنچه را از او آموخته بود تا پایان عمر بر زبان میراند. ابوسعید سه سال را در خانقاه ابوالعباس سپری کرد؛ بعد از آن ابوالعباس، خرقهای به شیخ داد و او را روانه میهنه کرد.
ملاقات با «شیخ ابوالحسن خرقانی»، عارف نامدار آن دوره، از مهمترین رخدادهای زندگی ابوسعید بود. شیخ در جلسه دیدار با ابوالحسن هیچ سخن نگفت؛ قصد او از سکوت، لذت بردن از استماع سخنان شیخ برای کشف اسرار بیشتر بود. ابوسعید بعد از دیدار با شیخ خرقان سه روز در خرقان ماند سپس قصد بازگشت به نیشابور را از راه بسطام کرد. شیخ یک روز در بسطام اقامت کرد تا با «بایزید بسطامی»، عارف بزرگ ملاقات کند؛ بعد از دیدار بایزید به نیشابور بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند.
شاگردان ابوسعید ابوالخیر
برخی از عالمان و دانشمندان مشهور قرن پنجم هجری قمری از شاگردان ابوسعید ابوالخیر بودند؛ از میان آنان میتوان امامالحرمین جوینی، حسن بن ابیطاهر جیلی، سلمان بن ناصر انصاری، عبدالغفار شرویی و ابوعبدالله فارسی را نام برد.
ابوسعید ابوالخیر با دیگر عرفای خانقاه نیشابور در گفتار و رفتار یکی نبود. انس او به شعر و سماع، سبب بدبینی مشایخ صوفیه به وی شد؛ چنانکه عرفایی چون ابوالقاسم عبدالکریم قشیری به انکار او پرداختند. حدود ۷۰ نفر از شاگردان قشیری به مجلس درس ابوسعید ابوالخیر میرفتند و از تعلیمات عرفانی او بهرهمند میشدند. مریدان قشیری او را با اصرار به مجلس درس ابوسعید بردند، پس از اینکه قشیری قدرت شیخ را در خوانش ضمیر خود دریافت، مقام ابوسعید را درک کرد. از آن پس این دو با هم دوستی کردند و ابوالقاسم قشیری، ابوسعید ابوالخیر را «استاد» خواند.
روزهای پایانی ابوسعید ابوالخیر
شیوه جدیدی که ابوسعید ابوالخیر در عرفان پیش گرفت برای بسیاری از فقها و اهل ظاهر غیرمتعارف بود. نامهای از ابوبکر اسحاق کرامی، رئیس فرقه کرامیه نیشابور بههمراه قاضی حنفی بهجای مانده است که آن را با این مضمون به سلطان محمود غزنوی نوشتهاند:
شیخی صوفی پدید آمده است که مجلس میگوید؛ اما در مجلس، نه تفسیر قرآن و نه اخبار رسول؛ بلکه همه بیت میگوید؛ اگر تدارک این نفرمایید، زود خواهد بود كه فتنهای عام ظاهر شود.
ابوسعید ابوالخیر در آخرین مجلس درس و وعظ خود که در تاریخ ۲۷ رجب سال ۴۴۰ برگزار شد، پسرش ابوطاهر سعید را بهعنوان جانشین خود معرفی کرد. او پیشاپیش درباره تشییع جنازه خود به مریدانش توصیههای لازم را کرد و دو هفته بعد از آن، در روز چهارم شعبان در سن ۸۳ سالگی درگذشت.
دیدار ابوسعید با ابن سینا
منبع عکس: namazejamaat.blogfa.com
کتابی با عنوان «حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر» از ابوروح لطفالله، نواده ابوسعید ابوالخیر برجای مانده که در آن به شرح دیدار ابوسعید ابوالخیر و ابنسینا اشاراتی شده است. دکتر شفیعی کدکنی از پژوهشگران معاصر، این کتاب را قدیمیترین سند دیدار ابوعلی سینا و ابوسعید میداند.
روایت چنین است که بین ابوعلیسینا که از فیلسوفان مکتب مشاء محسوب میشد و پایه دانش خود را بر عقل بنیان نهاده بود و ابوسعید ابوالخیر که ذوق اشراق داشت و در علم عرفان مقام شهود داشت، مکاتباتی در باب فلسفه و عرفان صورت گرفت. ابن سینا بعد از مکاتبات، قصد دیدار شیخ را کرد. هنگامی که به شهر میهنه رسید، شیخ ابوسعید در حال سخنرانی در مجلس بود. ابنسینا وارد مجلس شد، گوشهای نشست و بعد از پایان مجلس، نزد ابوسعید رفت. آنها وارد صومعه شدند و سه شبانهروز در آنجا ماندند و صحبت کردند.
در کتاب اسرار التوحید، نوشته یکی از نوادگان شیخ ابوسعید، چنین آمده است:
خواجه بوعلی با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانهروز با یکدیگر به خلوت بودند و سخن میگفتند که کس ندانست؛ نیز به نزدیک ایشان کسی درنیامد جز به اجازت و آنها بیرون نیامدند جز به نماز جماعت. بعد از سه شبانهروز، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند: شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هرآنچه میدانم او میبیند و متصوفه و مریدان شیخ چون نزد شیخ درآمدند از او پرسیدند که ای شیخ بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هرآنچه میبینم او میداند.
فتحالله مجتبایی، پژوهشگر و دینشناس معاصر، ملاقات ابوسعید ابوالخیر و ابنسینا را غیرممکن دانسته است و دلیل آن را شخصیت، اندیشه و رفتار متفاوت این دو نفر ذکر میکند. به عقیده او در زمان و مکان این دیدار نیز تردیدهایی وجود دارد؛ زیرا ابن سینا در حدود ۴۰۲ هجری قمری به گرگان، ری، همدان و اصفهان رفت و تا پایان عمر به خراسان بازنگشت.
مکان ملاقات ابوعلی سینا و ابوسعید ابوالخیر نیز در منابع، یکی نیست؛ این مکان در کتاب «احوالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر» روستای میهنه و در کتاب «اسرارالتوحید»، نیشابور ذکر شده است.
آثار ابوسعید ابوالخیر
منبع عکس: nokut.com
رباعیات
ابوسعید ابوالخیر علاوه بر تسلط بر عرفان، شعر را نیز میشناخت. او را واضع قالب رباعی میدانند، همچنین کتابی با عنوان «مجموعه اشعار ابوسعید ابوالخیر» به شیخ نسبت دادهاند که اشعار آن به زبان عربی و فارسی در قالب رباعی سروده شده است. مضمون این اشعار، عقاید فلسفی و افکار عرفانی ابوسعید را در برمیگیرد. گردآوری این اشعار بعد از دوره زندگی ابوسعید ابوالخیر صورت گرفته است؛ ازاینرو، در درستی برخی از این اشعار تردید وجود دارد.
رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر در کتاب مجموعه اشعار او جمعآوری شدهاند
ابوسعید ابوالخیر دانشمند و عارفی بود که جستوجوی حق با کاغذ و قلم را منافی عرفان میدانست. برخی عقیده دارند که او نوشتههایی داشت که پس از گرایش به تصوف آنها را دفن کرد و در محل آن درخت مورد کاشت.
شیخ ابوسعید ابوالخیر اثری نداشت که خود تالیف کرده باشد؛ مریدانش سخنان او را مینوشتند و بعدها آنها را گردآوری میکردند؛ همچنین مکاتبات او با بزرگان و مشایخ عصر خود نیز بهجای مانده است، مکاتبه با سلطان چغریبیک و چند نامه سودمند و مهم او به ابنسینا از مهمترین آنها هستند. درباره ابوسعید ابوالخیر چندین اثر بهوسیله دیگران نگارش یافته است که عبارتاند از:
اسرار التوحید
منبع عکس: brown-circle.com
کتاب «اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابوسعید ابوالخیر» با موضوع عرفان و تصوف را یکی از نوادگان او به نام محمدبن منور تالیف کرده است. این کتاب ۱۳۰ سال بعد از درگذشت شیخ، در سال ۵۷۰ هجری قمری در خراسان جمعآوری و تکمیل شد. او برای وصف حالات شیخ در کتاب خود، از منابعی بهره برد که عین سخنان ابوسعید یا اعمال وی را در خانقاه ذکر کرده بودند. محمد بن منور کتاب اسرار التوحید را به سه بخش تقسیم کرد و بابهای آن را به دوره ابتدایی، میانی و پایانی زندگی ابوسعید ابوالخیر اختصاص داد. نثر این کتاب ساده و روان است.
رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید ابوالخیر
کتاب «رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید ابوالخیر» توسط یکی دیگر از نوادگان او به نام ابوروح لطفالله تالیف شد. این کتاب که شامل حالات و مقامات شیخ، همچنین زندگی و اعمال او از زبان شاهدان عینی است، اعتبار بالایی دارد و از منابع مهم محمدبن منور در نگارش اسرارالتوحید به شمار میرود.
اشعار ابوسعید ابوالخیر
منبع عکس: digikala.com
اکثر پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی متفقالقول هستند که مضامین صوفیانه اولین بار توسط ابوسعید ابوالخیر وارد شعر فارسی شد. شعرشناسان و متخصصان ادب پارسی ابوسعید را واضع قالب رباعی در شعر میدانند. پژوهشگران معتقدند شعرهایی که او در مجالس وعظ خود میخواند، جزو اشعار متقدمان شیخ محسوب میشدهاند و تنها یک رباعی و یک تک بیت از او بازمانده است که در انتساب آنها به شیخ تردیدی وجود ندارد.
ابوسعید ابوالخیر اولین کسی بود که رقص و سماع را بین صوفیه مرسوم کرد
ابوسعید ابوالخیر اولین صوفی بزرگی بود که قول غزل و رقص سماع را بین صوفیه در خراسان مرسوم کرد. او اشعاری برخلاف رسم مجلس وعظ، برای شاگردان خود میخواند. استفاده شیخ از شعر در مجالس وعظ به حدی بود که عرفا شکایت او را به نزد سلطان محمود غزنوی بردند.
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر
منبع عکس: businessuni.net
درباره مکان آرامگاه ابوسعید ابوالخیر دو روایت وجود دارد؛ یکی از روایتها آرامگاه ابوسعید ابوالخیر را در ترکمنستان و دیگری آن را در ایران میداند.
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در ترکمنستان
- آدرس: ترکمنستان، جاده عشق آباد به مرو، ۵۰ کیلومتری جنوب دوشک (مشاهده روی نقشه)
برخی مریدان شیخ، مزار او را در میهنه، دشت خاوران جمهوری ترکمنستان دانستهاند و برای صدق گفته خود به متن کتاب اسرارالتوحید رجوع میکنند. نواده ابوسعید ابوالخیر در کتاب اسرارالتوحید مکان آرامگاه وی را در ترکمنستان ذکر کرده است. این آرامگاه که در جنوب ترکمنستان و نزدیکی مرز ایران قرار دارد به اسلوب عارفانه و مطابق معماری خانقاهی ساخته شده است.
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در ایران
- آدرس: خراسان رضوی، ۵۵ کیلومتری جنوب شرق تربت حیدریه، هفت کیلومتری فیضآباد، روستای میهنه (مشاهده روی نقشه)
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در زادگاه او، واقع در ۵۵ کیلومتری شرق تربت حیدریه در روستای میهنه وجود دارد که اکثریت آن را بهعنوان مزار شیخ میشناسند و برای ارادتمندان وی مکانی مقدس محسوب میشود. باستانی پاریزی محل آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در تربت حیدریه را محل «قدمگاه شیخ» میداند؛ اما بالای آن شعرهایی نوشته شده است که آن را به نام آرامگاه شیخ معرفی میکند.
برخی آرامگاه شیخ در میهنه را منسوب به او میدانند. ساختمان این آرامگاه بهشکل یک مجموعه معماری ساخته شده است که آرامگاه در بخش شمالی آن و اتاقهای خدمتکاران، مسجد و نمازخانه نیز در بخش شرقی ساختمان قرار دارند.
منبع عکس: wikipedia.com
شبستانهایی در بخش شمالی مجموعه آرامگاه است که در سالهای اخیر بازسازی شدهاند و کف آنها با آجر فرش شده است؛ همچنین گنبدخانههای شبستانها نیز در دوره قاجاریه بازسازی شدهاند. محوطههایی نیز به شیوه معماری دوره سلجوقی برای صحن آرامگاه در نظر گرفته شد که در دوره قاجار ساخته شدهاند.
افکار و سخنان ابوسعید ابوالخیر بر تصوف و عارفانِ پس از او تاثیر قابلتوجه و غیرقابلانکاری گذاشت و آرامگاه او زیارتگاه اهل تصوف شد. اگر تجربه بازدید از آرامگاه این عارف بزرگ و صوفی بیبدیل قرون اولیه اسلامی را دارید، آن را با ما و کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
ابوسعید ابوالخیر کیست؟
عارف و صوفی بزرگ قرن چهارم هجری قمری
ویژگی منحصربهفرد ابوسعید ابوالخیر در عرفان و تصوف چه بود؟
ترکیب شعر و سماع با تصوف و عرفان
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر کجاست؟
دو آرامگاه منسوب به ابوسعید ابوالخیر است که یکی در ترکمنستان و دیگری در ایران، نزدیک به تربت حیدریه قرار دارد
ابوسعید ابوالخیر در چند سالگی درگذشت؟
۸۳ سالگی
منبع عکس کاور: wikimedia (عکس از مفیدی)