تجربه شگفت‌انگیز پرنده ‌نگری در طول سفر

صدیقه شجاعی
صدیقه شجاعی شنبه، ۲۸ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۰۷
تجربه شگفت‌انگیز پرنده ‌نگری در طول سفر

اگر از علاقه‌مندان به پرندگان هستید، در این مقاله می‌توانید تجربه جالب یک خبرنگار از پرنده‌نگری در طول سفرهایش را بخوانید.

«فرانک گارنر» (Frank Gardner) از جمله افراد علاقه‌مند به پرنده‌نگری و عکاسی از حیات‌وحش است که گلچینی از عکاسی‌های اخیر و برخی از خاطره‌انگیزترین تجربه‌های سفرش را با ما به اشتراک گذاشته است. او بخش اعظم کار خود را صرف گزارش از مقاصد خطرناکی در افغانستان، کلمبیا و عربستان سعودی کرده است و حتی در سال ۲۰۰۴ برای ۶ بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت. با کجارو همراه شوید تا داستان پرنده‌نگری‌اش را از زبان خودش بشنویم.

پرنده ای با نوک بلند و پرهای سبز و آبی

دورتادور فرودگاه بین‌المللی قندهار افغانستان، حصاری با سیم‌های خاردار قرار دارد. در این پایگاه نظامی بزرگ که تقریبا برای ۲۰ سال در دست نیروهای غربی بوده، امنیت نسبتا خوبی برقرار است؛ اما در آن‌سوی حصارها، نیروهای طالبان در طول شب فعالیت می‌کنند و اغلب به میان مردم بومی می‌آیند.

افغانستان به‌دلایل امنیتی، مقصد ایدئالی برای پرنده‌نگری به شمار نمی‌رود؛ هرچند در طول یکی از سفرهای خبرنگاری‌ که به قندهار داشتم، محو زیبایی پیش روی خود شدم. درست در آن‌طرف حصارها، تعدادی از زیباترین «سارهای گلو قرمز» (rose-coloured starling) روی یک بوته بزرگ نشسته بودند که رنگ صورتی و سیاه براق بال و پر آن‌ها در اثر غروب خورشید، بسیار چشم‌نواز شده بود.

پرنده ای کوچک به رنگ آبی روی تنه درخت

پرنده‌ها به‌شکل خارق‌العاده‌ای وارد زندگی روزمره شما می‌شوند و این موضوع برای من در زمان کارهای خبری یا حضور در کنفراس رخ می‌دهد. به‌عنوان خبرنگار خاورمیانه، مشغول تهیه گزارش از تحولات سیاسی بیت‌المقدس بودم و در حالی که هر چند ساعت یک بار باید گزارش زنده می‌دادم؛ در فاصله بین گزارش‌ها از فرصت استفاده می‌کردم و نگاهی به چشم‌انداز خارق‌العاده درختان اطراف حوض نزدیک آنجا می‌انداختم.

«ماهی ‌خورک سینه سفید» (white-breasted kingfisher) بسیار بزرگی به شکلی دایره‌وار به‌دنبال یک ماهی خورک معمولی و کوچک بود و به نظرم رسید که این رفتار نوعی زورگویی است. به حدی محو تماشای این جریان بودم که اصلا «سهره نوک ‌بزرگ» (hawfinch) بالای درخت را ندیدم که مشغول تماشای آن‌ها بود.

پرنده کوچکی با سر سیاه رنگ و سینه سرخ

در سال ۲۰۲۰ شانس این را داشتم که در ماه فوریه و درست قبل از شروع کرونا، یک سفر فیلم‌برداری به کلمبیا داشته باشم. گروهی از دانشمندان «باغ‌های گیاه‌شناسی سلطنتی کیو» در این سفر همراه ما شدند تا در بخش‌های ناشناخته جنگل‌های گرمسیری واقع در دره ماگدالنا به کاوش بپردازند.

شکار حیوانات، متاسفانه این منطقه را خالی از پستانداران کرده بود؛ هرچند صدای پرندگان در بین شاخه درختان همچنان به گوش می‌رسید، به‌خصوص مرغ‌های مگس‌خوار که تنوع‌شان در کلمبیا به ۱۶۰ گونه مختلف می‌رسد. در حقیقت، حیات جانوری این منطقه به حدی غنی و زیاد است که در حین مصاحبه با دوربین، از گوشه چشم می‌توانستم پرنده آوازخوان «tanager» را ببینم که درست پشت سر مصاحبه‌شونده نشسته بود.

پرنده ای با پرهای رنگارنگ

بهترین مقصد پرنده‌نگری برای من در کشور پاپوآ گینه نو اتفاق افتاد. در سال ۲۰۱۶ با «بندیکت آلن» (Benedict Allen) همراه شدم؛ کهنه سربازی که برای بازدید از قبیله‌ای دورافتاده می‌رفت که در دوران جوانی خود با آن‌ها زندگی کرده بود. در قالب یک مجموعه دو قسمتی به نام «پرندگان بهشتی: تحقیق نهایی»، سفری به دل این منطقه داشتیم که باید با تالاب‌های مالاریا، پشه‌ها، گرمای سوزان و نفس‌گیر و غذای افتضاح دست‌وپنجه نرم می‌کردیم؛ هرچند که هر لحظه این سفر برای من ارزشمند بود.

مردی در کنار سازه ای قدیمی

از سن هشت سالگی عاشق دیدن پرندگان بهشتی در حیات‌وحش بوده‌ام. طاقت و پشتکار و مهارت گروه محلی همراهم باعث شد که من و ویلچرم بتوانیم به بالای رشته کوه‌ها برویم و از دل جنگل عبور کنیم. هیچ‌گاه آن لحظه رویایی را فراموش نمی‌کنم که اندکی پس از طلوع خورشید و در اتفاع ۳۰۰۰ متری با هوای مه‌آلود، شاهد نمایش خارق‌العاده «مرغ بهشت شاه زاکسن» (King of Saxony bird of paradise) بودم که پرهای خود را به جلوی سرش می‌آورد و صدای آوازش به گوش می‌رسید.

مطالب مرتبط:

منبع cntraveller

دیدگاه