با اوگاندا ، مقصدی بی‌نظیر برای تماشای حیات وحش آشنا شوید

نگین توکلی
نگین توکلی دوشنبه، ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۳۰
با اوگاندا ، مقصدی بی‌نظیر برای تماشای حیات وحش آشنا شوید

کشور اوگاندا واقع در شرق قاره آفریقا، یکی از بهترین مقاصد گردشگری برای آشنایی و تماشای حیات‌وحش و زیستگاه نیمی از جمعیت گوریل‌های کوهستانی جهان است. 

جمهوری اوگاندا در حاشیه دریاچه ویکتوریا و در شرق میانه آفریقا قرار دارد. این کشور به‌طور کامل در حوضه رود نیل واقع شده و دارای یک فلات مرکزی کم‌ارتفاع با پوشش گیاهی ساوانا است. این کشور کوچک با چشم‌اندازهای طبیعی خارق‌العاده، حیات‌وحش بی‌نظیر و مردمانی مهمان‌نواز، مقصدی شگفت‌انگیز برای سفر و گردشگری به شمار می‌آید.

اوگاندا که با لقب مروارید قاره سیاه نیز شناخته می‌شود، بلندترین رشته کوه آفریقا، سرچشمه‌ بلندترین رودخانه‌ دنیا و بزرگ‌ترین دریاچه‌ قاره‌ آفریقا را در خود جای داده است. این کشور در سال‌های اخیر با وجود گذشته‌ای سیاه و تاریک، تبدیل به یکی از امن‌ترین مقاصد گردشگری آفریقا شده است. کجارو امروز قصد دارد تا شما را به سفری شگفت‌انگیز در میان حیات‌وحش اوگاندا ببرد و خاطره‌ای به‌یادماندنی برایتان بسازد.

پارک ملی غیر قابل نفوذ «بی ویندی»

پارک ملی بکر«بی ویندی» در جنوب غربی کشور اوگاندا، محل سکونت ۴۵۹ گوریل کوهستانی است، چیزی حدود نیمی از جمعیت این‌گونه در جهان؛ اما اوگاندا از شگفتی‌های بیشتر دیگری نیز برخوردار است.

یک تحقیق جدید نشان می‌دهد که تعداد گوریل‌ها در اوگاندا رو به افزایش است و به همین منظور «مایک اونوین» (Mike Unwin) از مجله تلگراف به یک تور ویژه گردشگری در این مقصد جذاب با تنوع زیستی باورنکردنی ملحق شده است تا ما را با این کشور زیبا بیشتر آشنا کند.

اواخر صبح در جنگل، زمان استراحت گروه شامپانزه‌های «کانیان تاله» (Kanyantale) است که زیر درختان و بوته‌های کوچک، لم داده‌اند. این شامپانزه‌ها، گروه‌های دوستانه‌ای با هم تشکیل می‌دهند و به چرت زدن، تمیز‌کردن خود و غیبت کردن می‌پردازند. هوای مرطوب و دم‌کرده جنگل، مملو از صدای حشرات ریز است و همه‌چیز در جهان، به نظر آرام می‌رسد.

البته این حس آرامش برای شامپانزه‌ای به نام «توتی» (Totty) صدق نمی‌کند. کمی آن‌طرف‌تر، با ناراحتی نشسته است و به زانوهای خود چنگ می‌زند. او متوجه شده است که گروه، پشت سر او حرف می‌زنند. گروه همیشه این کار را می‌کند و توتی از این قضیه کاملا آگاه است.

توتی به‌عنوان آلفای نر گروه می‌داند که علت غرغرها و پچ‌پچ‌های زیر لب گروه این است که وی، سردسته آن‌ها است؛ اما با این‌حال، باز هم غمگین می‌شود. احساس نارضایتی و خشم توتی را می‌توان در موهای سیخ‌شده روی شانه او دید. وقت این رسیده است که تکانی به اوضاع بدهد. «بوسکو» (Bosco)، راهنمای تور، ناگهان فریاد زد:

مراقب باشید! دارد می‌آید!

ما بلافاصله از مسیر خارج شدیم تا این شامپانزه ۵۰ کیلوگرمی که دیوانه‌وار در حال جیغ زدن بود، عبور کند. ناگهان، آرامش جنگل بهم خورد و تمام فضا مملو از خشم شد و شامپانزه‌ها جیغ‌زنان شروع به بالارفتن از درختان کردند.

پارک ملی جنگلی کیباله

پارک ملی جنگلی کیباله، یکی از بهترین مقاصد آفریقایی برای مشاهده نزدیک‌ترین گونه زنده به انسان است

ظرف تنها چند ثانیه، تسویه حساب تمام می‌شود. توتی تنها ایستاده و غرق در لذت کشتن است. او یک شامپانزه مرده را به‌سمت بوته‌ها پرتاب می‌کند تا آخرین لحظه شکوه پیروزی‌اش را به رخ بقیه بکشد. سپس با تکبر و خودنمایی به گوشه خلوت خود می‌رود. توتی به هدف خود رسیده است. حساب کار، دست همه آمد.

بوسکو با تمام شدن هیاهو و جنجال و پخش شدن محتاطانه گروه در سوراخ‌های درختی‌شان، توضیح می‌دهد:

توتی همیشه قوی‌ترین شامپانزه این گروه بوده است.

بوسکو توضیح داد که چگونه ستیزه‌جویی و خشونت غیر قابل کنترل توتی، او را از اجتماع دور نگه داشته است. توتی در گذشته متوجه شد که فقط با پیدا کردن دوست می‌تواند متحدانی استراتژیک داشته باشد و در نهایت توانست «روکارا» (Rukara)، آلفای نر قبلی را سرنگون کند و خود به‌جای او بنشیند. این موجود افسرده و غمگین با موهای خاکستری، در حال حاضر با دیگر ساکنان پیر نشست‌و‌برخاست می‌کند و بدون شک از اینکه چطور اوضاع از روزهای اوج آلفایی او به این وضعیت کشیده شده است، ناله می‌کند.

«پارک ملی جنگلی کیباله» در جنوب غربی اوگاندا، سکونت‌گاه بیش از ۱۴۵۰ شامپانزه است

در «پارک ملی جنگلی کیباله» (Kibale Forest National park) در جنوب غربی اوگاندا، بیش از ۱,۴۵۰ شامپانزه، از جمله چند دسته «خو گرفته» زندگی می‌کنند. خوگیری یا عادی شدن (Habituation)، یک نوع عادت است که در آن جانور یاد می‌گیرد تا از محرک‌های دائمی که هیچ سود و زیانی برای او ندارند، صرف‌نظر کند و به آن‌ها پاسخی ندهد. در واقع، این شامپانزه‌ها به حضور انسان‌ها عادت کرده‌اند.

پارک ملی کیباله، یکی از بهترین مکان‌ها برای تماشا و آشنایی با نزدیک‌ترین گونه زنده به ما است و البته، فضای این منطقه به‌قدری جذاب و متحیرکننده است که زمان را کاملا از یاد خواهید برد. گویی روزها پیش بود که ما در تاریکی قبل از سپیده‌دم ایستاده بودیم و به صدای جیغ‌های شامپانزه‌ها گوش می‌دادیم.

از آن پس، ما با این گروه شامپانزه‌ها همراه شدیم. برخی اوقات مجبور شدیم که برای همپا شدن با حرکت دسته‌جمعی آن‌ها در مسیر یا تاب خوردن در میان درختان، بدویم و گاهی هم در سکوت، روی بستر مرطوب برگ‌های جنگلی نشستیم تا تعاملات و کنش و واکنش‌های هیجان‌انگیز، جذاب و تمام‌نشدنی آن‌ها را تماشا کنیم.

اوگاندا

مایک، موفق شد تا چند شخصیت را در میان شامپانزه‌های اوگاندا بشناسد

بوسکو، تک به تک اعضای دسته شامپانزه‌ها را از نزدیک می‌شناسد. او آن‌ها را به ما معرفی می‌کند. «سبو» (Sebo)، بچه‌اش را در آغوش گرفته است و تکان می‌دهد؛ «تین تینا» (Tintina)، بدخلق و زودرنج است و می‌لنگد؛ «بی وانا» (Bwana) آن‌قدر خجالتی است که هروقت به دردسر می‌افتد، سریع قایم می‌شود. بوسکو داستان‌های آن‌ها را به ما می‌گوید و در همان حین، شامپانزه‌ها را به ما نشان می‌دهد.

میمون‌ها در نظر ما فراموش‌کار و بی‌توجه می‌آیند، اما قوانینی برای مشارکت و تعامل در دسته‌های آن‌ها وجود دارند؛ به‌طور مثال ما به‌هیچ‌وجه نباید حالت چهره‌های آن‌ها را دست‌کم بگیریم، یا نباید در حضور آن‌ها غذا بخوریم.

بوسکو با توضیح سال‌ها تلاش در حال انجام که منجر به پذیرش انسان‌ها از سمت شامپانزه‌ها شده است، می‌گوید:

فرایند خوگیری هرگز متوقف نمی‌‌شود، این یک فرایند ممتد است. دقیقا در همان لحظه‌ای که از دنبال کردن آن‌ها دست بکشیم، آن‌ها به حالت وحشی خود بازمی‌گردند.

این، یک هشدار سودمند است. بسیار محتمل است که فراموش کنیم این حیوانات، وحشی هستند، به‌خصوص که در بیشتر رفتارهای آن‌ها با طبیعت انسانی ناآشنا روبه‌رو می‌شویم. نشستن در میان میمون‌ها در قلب قاره‌ای که خود ما انسان‌ها از آن تکامل یافته‌ایم، واقعا متحیرکننده است و هیچ‌کس در این نقطه نمی‌‌تواند خویشاوندی بین انسان و این‌گونه را انکار کند.

اوگاندا، محل اجتماع نخستی‌سان‌ها است. نخستی‌سان‌ها، یکی از راسته‌های پستانداران هستند که شامل تمامی میمون‌ها، کپی‌ها و انسان می‌شوند. این راسته از جمله گروه‌های بسیار متنوع و پرجمعیت در میان پستانداران است و تاکنون بیش از ۳۵۰ گونه از نخستی‌سان‌ها شمارش شده‌اند.

اوگاندا نه‌تنها سکونتگاه دو گروه از میمون‌های خارق‌العاده طبقه A، یعنی شامپانزه‌ها و گوریل‌ها است، بلکه بیش از ده‌ها گونه دیگر از رده‌های پایین‌تر در زنجیره تکامل را در خود جای داده است.

میمون ال هوست

یک میمون ال هوست با چشم‌های عسلی

در پارک ملی کیباله، به‌محض ورود به هتل سه ستاره «پرایمت لاج» (Primate Lodge) به تماشای دسته‌ای از «مانگابی‌های خاکستری» (mangabeys) و میمون‌های دم قرمز در حال جست‌و‌خیز در بالای کلبه اقامتگاهی خودم نشستم. پشت میز پذیرش، میمون‌های «کلوبوس» (colobus) سیاه و سفید، از دم‌های دراز عجیب خود از یک درخت غول‌پیکر «نوتونیا» (Newtonia) آویزان شده بودند، در حالی که میمون‌های «ال هوست» (L’Hoest) با چشمان عسلی و ریش‌ بزی شیک، از زیر ساختمان با دقت به من نگاه می‌کردند.

غروب خورشید به‌معنای پایان فعالیت‌های نخستی‌سان‌های جنگل نیست. پس از صرف شام با بوسکو به یک پیاده‌روی شبانه در جنگل رفتم و در روشنایی نور چراغ قوه او، یک موجود کوچک و شبیه به سنجاب را دیدم که به من خیره شده بود، آن هم با چشمانی بزرگ و گشاد شده از حس ترس و خطر.

آن موجودی که ما آن شب دیدیم، یک «شب‌دوست پرنس دمیدوف» (Prince Demidoff galago)، عضوی از خانواده شب‌دوست‌های کوچک بود که با وزن تقریبی ۶۰ گرم، کوچک‌ترین نخستی‌سان آفریقا به شمار می‌آید. دلیل ترس او از ما شاید این بود که ما به‌شکل شامپانزه‌ها لباس پوشیده بودیم و شامپانزه‌ها این موجودات کوچک را با چوب، شکار می‌کنند. «شب‌دوست پرنس دمیدوف» با یک جست در تاریکی از جلوی چشمان ما ناپدید شد.

اوگاندا با آب‌و‌هوایی معتدل، شامل زیستگاه‌های متنوع و بی‌نظیر دیگری چون دریاچه‌ها، مناطقی با اقلیم نیمه‌خشک و نوارهایی از جنگل‌های ساوانای گرمسیری می‌شود

راز وجود تعداد زیاد نخستی‌سانان در اوگانادا، جنگل‌های این کشور هستند که از توسعه جنگل‌های بزرگ استوایی حوضه آبریز کنگو به‌سمت شرق به وجود آمده‌اند. با این حال، این کشور را نمی‌توان تنها با جنگل‌های آن تعریف کرد. اوگاندا با آب‌و‌هوایی معتدل و موقعیتی منحصربه‌فرد، شامل زیستگاه‌های متنوع و بی‌نظیر دیگری چون دریاچه‌ها، مناطقی با اقلیم نیمه‌خشک و نوارهایی از جنگل‌های ساوانای گرمسیری می‌شود. به عبارت دیگر، اوگاندا کشوری باورنکردنی و تماشایی است.

با توجه به این مسئله، تور من از پارک ملی آبشارهای «مورچیسون» (Murchison Falls National Park) در غربی‌ترین گوشه کشور آغاز شده بود. در اینجا، ما در اقامتگاه «بیکرز لاج» (Baker’s Lodge) در حاشیه رودخانه ویکتوریا نیل (Victoria Nile) اقامت داشتیم.

من به‌همراه «رابرت علی گانیرا» (Robert Aliganyira)، راهنمای تور، به‌دنبال گله‌های در حال چرایی رفتیم که از زمان روزهای سیاه «ایدی امین» (Amin)،  رهبر خودکامه، دیکتاتور نظامی و همچنین سومین رئیس‌جمهوری اوگاندا، مدام در حال اسکان و افزایش جمعیت دوباره در بزرگ‌ترین پارک ملی اوگاندا هستند.

پارک ملی آبشارهای «مورچیسون»

در پارک ملی آبشارهای «مورچیسون»، می‌توان زرافه‌های «روتچیلد» را در میان دیگر حیوانات تماشا کرد

با گذر از دشت‌ها، زرافه‌های «روتچیلد» (Rothschild) را در حال خوردن اقاقی دیدیم و فیل‌هایی را تماشا کردیم که در حال جویدن دسته‌های علف بودند و با بزهای کوهی آفریقایی روبه‌رو شدیم که در حال جست‌و‌خیز بر پشته‌های موریانه‌ها بودند. با سوار شدن بر قایق و گذر از کنار اسب‌های آبی که خرناس می کشیدند و گاوهای وحشی که  آب می‌خوردند، به بالادست رودخانه و آبشار بزرگ مشهور رسیدیم، جایی که رودخانه با ابهت نیل در مسیر خود به‌سمت غرب به‌سمت دریاچه آلبرت، از میان تنگه‌ای با عرض ۶ متر، با جوش‌و‌خروش بسیار سرازیر می‌شود. تمام عکس‌هایی که در این منطقه گرفتیم، به‌علت پاشش قطرات ریز آب، محو و غیر واضح شدند.

درندگان در آبشار مورچیسون از ما فرار می‌کردند، اما چند روز بعد و حدود ۳۰۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر به‌سمت جنوب، با چهار شیر روبه‌رو شدیم و از پایین، آن‌ها را تماشا کردیم. شیرها در پارک ملی ملکه الیزابت (Queen Elizabeth National Park) بودند. این گربه‌سان‌های بزرگ روی شاخه‌های بزرگ و تنومند یک درخت انجیر سیکامور، کاملا از چشم‌ها دور بودند؛ یک سکونتگاه عجیب و فتوژنیک که این شیرها و پارک را در عرصه جهانی معروف کرده است. جالب است بدانید که اسامی خاندان سلطنتی بریتانیا کماکان در همه‌جای اوگاندا برای نام‌گذاری اماکن مختلف استفاده می‌شوند.

پارک ملی ملکه الیزابت که در بین محلی‌ها به «ملکه» (ْQueen) شناخته می‌شود، یک منطقه محافظت‌شده خارق‌العاده است که توسط کانال «کازینگا» (Kazinga) به دو بخش تقسیم شده است. این کنال، دریاچه ادوارد و جورج را به هم متصل می‌کند.

صبح روز بعد، پس از قایق‌سواری و تماشای چشم‌اندازهایی فراموش‌نشدنی از اسب‌های آبی و سوسمارها، موفق به دیدن انواع مختلف پرندگان شدیم که در میان آن‌ها می‌توان به «ماهی خورک‌های مالاشیت» (malachite kingfishers) چسبیده به نی‌ها، عقاب‌های ماهی‌گیر آفریقایی در حال پرواز بر فراز آسمان و «کفچه نوک‌ها» (spoonbills) در آب‌های کم‌عمق اشاره کرد که در هنگام کار، بسیار شبیه به دستگاه‌های تشخیص فلزات هستند.

این نمایش باشکوه از حضور پرندگان به‌هیچ‌وجه جای تعجب و شگفتی نداشت، زیرا گونه‌های پرندگان اوگاندا با نخستی‌سان‌های آن در رقابت هستند. اوگاندا با ۱۰۳۰ گونه جانوری، بیشترین تعداد گونه در تمام قاره آفریقا را دارد و به راستی، لقب «جواهر باشکوه حیات‌وحش» برازنده آن است. پارک ملی ملکه الیزابت به‌تنهایی، ۶۰۰ گونه جانوری را در خود جای داده است که آمار قابل‌توجهی برای یک پارک محصور در خشکی و کوچک‌تر از نورفولک در انگلستان به شمار می‌آید.

تا همین لحظه، در هر توقف با یک گونه متفاوت و متمایز از پرندگان روبه‌رو شدیم.

عقاب‌های ماهیگیر آفریقایی

عقاب‌های ماهی‌گیر آفریقایی، یکی از پرندگان بیشماری هستند که در پارک ملی ملکه الیزابت می‌بینید

جنگل‌های کیباله مملو از تجربه بی‌نظیر آواهای حیات‌وحش و مکالمات چندلایه بین پرندگان فیلترشده از میان درختان متراکم هستند.  بوسکو به ما کمک کرد تا برخی از این صداها را در میان دیگر آواها تشخیص دهیم. او با شنیدن صدای سوت بلندی در زیر درختان، آرام زمزمه کرد:

این صدای «توکانمای سینه‌پولکی» (scaly-breasted illadopsis) بود.

صدای دیگری از اعماق آسمان به گوش رسید که بوسکو گفت این هم صدای «موزخوار نوک‌سیاه» (black-billed turaco) بود.

جنگل‌های ساوانای پارک ملی ملکه الیزابت، درست برخلاف کیباله، برای مشاهده رو در رو مشهور هستند. قناری‌های چه‌چه زن، زنبور خور و پرندگانی تماشایی با به رخ کشیدن رنگ‌هایی جذاب و تکان‌دهنده، چشم‌ها را به خود خیره می‌کنند، در حالی که «درناهای تاج‌دار» (crowned cranes)، پرنده ملی اوگاندا، با جست‌و‌خیز و خم و راست شدن، نمایشی پر زرق‌و‌برق و شاهانه را ترتیب می‌دهند. حتی شیرهایی که روی زمین لم داده‌اند، درخت خودشان را با یک شاه جغد به اشتراک گذاشته‌اند.

اما هنوز بهترین تجربه باقی مانده است. منطقه حفاظت‌شده خلیج «مابامبا» (Mabamba Bay Community Reserve) در ساحل دریاچه ویکتوریا با کمی فاصله از شهر «انتبه» (Entebbe) واقع شده است. ما با یک زورق سنتی چوبی به کانال‌های پر از نیزار رفتیم تا پرنده‌ای که به جام مقدس آفریقا مشهور است را پیدا کنیم.

«ایرنه» (Irene)، راهنمای ما نام این پرنده را به ما گفت: «لک‌لک نیل» (Shoebill) و ناگهان آن را در میان پایپروس‌ها دیدیم. این پرنده خاکستری بزرگ، هم‌قد یک انسان ۱۰ ساله بود و نوک آن هم اندازه و شبیه کفش‌های چوبی هلندی (Dutch clog) بود.

لک‌لک نیل با قد یک انسان ۱۰ ساله، بدون شک عجیب‌ترین پرنده در سیاره زمین است

بدون شک، لک‌لک نیل عجیب‌ترین پرنده در سیاره زمین است و کاملا مشخص است که چرا «جان گود» (John Gould)، طبیعت‌شناس عصر ویکتوریایی از دیدن اولین نمونه آن در موزه تاریخ طبیعی در انگلستان، حیرت‌زده شد.

پس از گذراندن ۱۲ روز فوق‌العاده در اوگاندا، وقتی به فرودگاه رسیدم به این فکر کردم که تعداد گونه‌های حیات‌وحشی که دیدم، واقعا شگفت‌انگیز است؛ بیش از ۲۵۰ گونه پرنده، حدود ۳۵ پستاندار و تعداد زیادی خزنده، پروانه و غیره. تنوع زیستی ممتاز این کشور، واقعا منحصربه‌فرد است.

اما هنوز از مشهورترین جانور اوگاندا در رده نخستی‌سان‌ها به شما نگفته‌ایم. خوشبختانه در این مورد هم اوگاندا ناامیدم نکرد. دو روز پس از ترک پارک ملی ملکه الیزابت، تا نیمه دامنه‌های جنگلی یک آتشفشان در پارک ملی بکر «بی ویندی» (Bwindi Impenetrable National Park) بالا رفتم و در حالی که از هیجان و فشار، نفسم بند آمده بود، یک بازوی سیاه مودار را دیدم که دسته‌ای از شاخ‌و‌برگ‌ها را نزدیک من به صدا درآورد.

این بازوی سیاه، متعلق به «کانیونی» (Kanyoni)، یک گوریل کوهستانی ۲۵ ساله و سردسته خانواده «موباره» (Mubare) بود. دسته‌ این گوریل سیاه در سال ۱۹۹۶، اولین گروه خوگرفته در اوگاندا بودند.

در حال حاضر، «بی ویندی» و مناطق طبیعی «سارام بوئه» (Sarambwe Nature Reserve) در اطراف آن، طبق سرشماری اخیر، زیستگاه ۴۵۹ گوریل کوهستانی هستند که در مقایسه با ۴۰۰ گوریل در سال ۲۰۱۱، افزایش چشمگیری داشته‌اند. این تعداد، حدود نصف جمعیت کل گوریل‌های کوهستانی جهان (۱۰۶۳ عدد) را شامل می‌شوند. بقیه گوریل‌های کوهستانی در پارک ملی «ویرونگا» (Virunga National Park) در جمهوری دموکراتیک کنگو زندگی می‌کنند.

اما این آمار، تا زمانی که صاحب قدرتمند این بازو را دیدم، من را تحت‌تاثیر قرار نمی‌داد. گوریل کوهستانی با ۱۸۰ کیلوگرم وزن، حدود ۳۰۰۰ برابر سنگین‌تر از یک «شب‌دوست پرنس دمیدوف» است. او با ظاهری عضلانی و با ابهت، ابروهایی بالا رفته و نگاهی خشن ظاهر شد و به ما خیره شد.

بقیه دسته گوریل‌های کوهستانی به‌آرامی در جنگل‌های سرسبز و متراکم منطقه ظاهر شدند و برای یک ساعت هیجان‌انگیز، ما کاملا ساکت نشستیم و آن‌ها را در حال چرت زدن، تمیزکردن خود، جویدن غذا و دیگر تعاملاتشان تماشا کردیم.

با ناله‌های عجیب‌و‌غریب، صدای زوزه آرام باد در جنگل را می‌شکافتند. این گوریل‌ها سر و صدای کمی تولید می‌کردند و قطعا به پای جیغ‌ها و دعواهای نمایشی شامپانزه‌ها نمی‌رسیدند. این تجربه، دوباره مرا به فکر فرو برد... واقعا چیزی عمیق‌تر از تماشای حیات‌وحش بود.

سلطه آرام گوریل‌های کوهستانی، اضطراب‌های مادرانه ماده‌های گروه و خشونت و رفتارهای ناهنجار گوریل‌های تازه بالغ‌شده، همه‌و‌همه به‌طرز عجیبی شبیه به حالت‌های انسانی بودند.

پارک ملی ملکه الیزابت

پارک ملی ملکه الیزابت

از زمانی که به خانه برگشتم، به گوریل‌ها و شامپانزه‌های اوگاندا فکر می‌کنم و اینکه در حال حاضر کجا هستند و چه‌کار می‌کنند. شاید آن‌ها هم همین حس را نسبت به من دارند و به من فکر می‌کنند. میمون‌ها تا این حد شما را به فکر فرو خواهند برد. امیدوارم که توتی با مشکل کنترل خشم خود کنار آمده باشد و از جنگل‌های خاص و منحصربه‌فرد، دریاچه‌های درخشان و ساواناهای سرسبز و متراکم، محافظت و مراقبتی که برای آن‌ها لازم است، به عمل آید.

مطالب مرتبط:

منبع telegraph

دیدگاه