سفرنامه: ۴ هزار کیلومتر در جاده های ایران
رانندگی در جادههای خارقالعاده و کمتر دیده شده ایران میتواند خاطرات بینظیری را رقم بزند. در این سفرنامه، یکی از جادههای زیبای ایران را بهسمت جزیره قشم رانندگی خواهیم کرد.
سفر کردن همیشه به مقصد رسیدن نیست. ما سفر جادهای را در شلوغترین ایام گردشگری ایران آغاز کردیم تا قدم به قدم خاک ایران را احساس کنیم. در این سفرنامه من از سفر جادهای به شما میگویم که ۱۵ روز طول کشید، هدف اصلیمان ایرانگردی و رانندگی در جادههای ایران در کنار بازدید از جزیره قشم بود.
جنوب ایران یکی از مقصدهای گردشگری بود که تابهحال به آن سفر نکرده بودم. حال و هوای عید این انگیزه را در ما ایجاد کرد که سفری متفاوت را شروع کنیم. تقریبا برای شروع این سفر جادهای هیجانانگیز آماده بودیم که چند روز قبل از سفر، اخباری درباره حوادث هولناکی در جنوب ایران شنیدم. قبل از شروع تعطیلات آمار تلفات جادهای به ۵۰ نفر رسیده بود و خبر سونامی در بوشهر نیز کمی نگرانی برای ما ایجاد کرده بود اما مانعی برای شروع این سفر نشد.
تصمیم گرفتیم از کنارهی غربی ایران و از جادههای طولانیتری سفر را شروع کنیم. سفر ما در روز سال تحویل از صبح زود و از جادهی کرج بهسمت ساوه آغاز شد.
جاده ساوه تقریبا بیابانی و خشک است. در سراسر جاده تابلوهای زیادی از انار، انار ساوه، رب انار و آب انار به چشم میخورد. تعجبی ندارد که ساوه را به انارستان ایران میشناسند. ما برای خواندن نماز و امتحان آب انارهای معروف ساوه مدتی را در کنار جاده گذراندیم و در میان باد شدید صدای مقلبالقلوب از رادیوی ماشین به گوشمان رسید و ماشینهای مسافر در جاده با بوق زدن عید را به ما که توقف کرده بودیم تبریک میگفتند. اینگونه بود که ما سال جدید را در میان باد شدید و در جاده با هلهله ماشینهای غریبه آغاز کردیم.
هدف ما سفر جادهای بود اما بالاخره مقصدی هم برای خودمان تعیین کرده بودیم و آن جزیره قشم بود. به امید آنکه قشم گرم خواهد بود تمام لباسهایمان تابستانی و خنک بود و به این فکر نکرده بودیم که سفر جادهای که از لرستان میگذرد سرما و باد شدیدی را بههمراه خواهد داشت.
سفر جادهای
یکی از زیباترین جادهها را در این مسیر میتوانستیم ببینیم. ما از شهرهای خرمآباد، اهواز، بوشهر، عسلویه، بندر لنگه، بندر خمیر، بندرعباس عبور کردیم و به جرات میتوانم بگویم از زیباترین جادههایی که در طول زندگیام دیدهام در همین مسیر بود. تلاقی بینظیر کوه، بیابان و دریا هر سه در کنار هم در جاده کناری خلیجفارس خارقالعاده و نفسگیر بود.
همیشه فکر میکردم چنین جادههایی فقط در فیلمهای وسترن آمریکایی وجود دارد، غافل از آنکه زیباتر از آن را در دل ایران داریم. از شگفتیهای دیگر این مسیر جادهای مردم بومی و محلی بودند. مردم جنوب بسیار خونگرم و دوستداشتنی هستند. رنگ پوست یا مذهب هیچ تغییری در مهماننوازی آنها از شما ایجاد نمیکند. یکی از دیدنیهای جذاب در جادههای نوار جنوبی کنار خلیج فارس، همزیستی بینظیر مسلمانان شیعه و سنی بود. مناطقی را میدیدیم که در آن مساجد شیعه با دو مناره و مساجد سنی با یک مناره در کنار هم قد کشیدهاند. معماریهای مساجد مسلمانان سنی بسیار خیرهکننده بودند.
یکی از شانسها یا شاید بدشانسیهای ما در طول سفر بارش باران بود. ما این جاده بینظیر را در زیر نم باران و با هوایی خنک و دلپذیر رانندگی کردیم. توصیف این جاده در زیر باران غیرقابل وصف است.
در طول مسیر، مسافران بسیاری از روی خیرخواهی به ما اطلاع میدادند که قشم بسیار شلوغ است و ارزش سفر ندارد. با این حال هیچگاه در سفر مقصدی را که از اول مشخص کردهاید تغییر ندهید. باوجود نگرانیهایی که برای همسفران من ایجاد شده بود ما همچنان مسیر خود را بهسمت قشم ادامه دادیم.
اگر شما هم روزی از این جادهها عبور کردید فراموش نکنید گاه و بیگاه در کنار این جادهی بینظیر کنار بزنید استراحت کنید و از دیدن آن لذت ببرید تا خستگی سفر از تنتان در برود. سفر جادهای گاهی خستهکننده خواهد بود در طول سفر برای اینکه مسافت طولانی را بدون خستگی طی کرده باشید. موزیک گوش کنید، از دیدن منظرههای بیرون لذت ببرید، گاهی کتاب بخوانید و در ماشین حرکات کششی انجام دهید.
یکی از قسمتهای زیبای این جاده عبور از کنار عسلویه بود که آتش از دکلهای نفتی بزرگی پیش چشمانمان میسوخت و عظمت ایران زمین را به رخ ما میکشاند.
اگر از من میشنوید به هیچ عنوان با ماشین نو و تازهای که خریدهاید سفر نکنید. ماشینی که تازه از نمایندگی خارج شده است به قولی هنوز آبکاری نشده است و در طول سفر ممکن است برایتان دردسرساز شود. در طول سفرمان در نواحی بندر خمیر متوجه شدیم صندوق عقب ماشین دیگر بسته نمیشود آن هم در حالی که باران شدیدی گرفته بود و بهدلیل بارش شدید باران و طغیان رودخانه محور خمیر به بندر لنگه مسدود شده بود، هرچند ما از این بارش سنگین ناراحت بودیم اما مردم بومی میگفتند بعد از ۱۷ سال اینچنین باران گرفته است و بسیار خوشحال بودند. برای تعمیر ماشین نه میتوانستیم به بندر لنگه باز گردیم و نه میتوانستیم دست روی دست بگذاریم برای همین تصمیم گرفتیم سفر را طولانیتر کنیم و بهسمت بندرعباس حرکت کنیم.
خرمآباد
اولین محل اقامت ما در خرمآباد بود. ما در این شهر به قلعه فلکالفلاک سری زدیم که ابهت و زیبایی چشمگیری داشت. در این قلعه تاریخی دو موزه آثار باستانی و مردمشناسی نیز قرار دارد. بازدید از قلعه را در صبح زود بگذارید تا بتوانید در روشنای روز شهر را زیر پایتان نظاره کنید.
اهواز
اهواز را در شب بگردید. ما با توجه به برنامهریزیهایی که انجام داده بودیم شب به اهواز رسیدیم تا بتوانیم تا پاسی از شب این شهر و زیباییهایش را ببینیم. قدمزدن روی پل رودخانه کارون را بعد از نیمه شب فراموش نکنید که زندگی در آن جریان دارد. تماشای جوانانی که روی آن ساز مینوازند و کودکانی که بازی میکنند، آن هم در پاسی از شب، جز حس زندگی چیز دیگری نخواهد بود. رستوران کشتی واقع بر این رودخانه نیز یکی از دیدنیهای این شهر بود. فراموش نکنید برای صرف شام به راستهی فلافل فروشهای خیابان لشکرآباد بروید.
بندر دیلم
بندر دیلم بوی زندگی میداد. در هر گوشه از این بندر میتوانید جریان زندگی مردم بومی را تماشا کنید. مردمی خونگرم و مهربان با لهجههایی شیرین و دوستداشتنی. صبح هنگام در این بندر به تماشای کشتیهای پهلو گرفته، ماهیگیری مردم بومی و گردش در بازار محلی بروید. بازار محلی این بندر رنگ و بوی خاصی داشت. اجناسی با قیمتهای بسیار مناسب در دل یک بازار قدیمی در میان کوچه و پس کوچهها قرار دارد که میتواند شما را برای گردش چندین ساعته وسوسه کند.
بندرعباس
ما بندرعباس را در زیر نم باران گشتیم. این شهر پاساژهای بسیار خوبی برای خرید دارد. بازار قدیم آن نیز در مقابل ساحل واقع شده است که برای گردش و آشنایی با مردم بومی بسیار مناسب است.
اما یکی از بهترین بازارهایی که حتما باید به آن سر زد بازار میوه و ماهی مردم محلی بندرعباس است. این بازار جنسش متفاوت است، صفا و صمیمت در آن موج میزند. مردم بومی با لباسهای محلی و لهجههای شیرینشان، بوی ماهیهای تازه و میوههای رنگارنگ قطعا شما را شگفتزده خواهد کرد. ساحل بندرعباس نیز بسیار زیبا است و در کنار ساحل المانها و دیدنیهای بسیاری را خواهید دید.
پیشنهاد من به شما این است که در زیر نم باران در کنار ساحل سنگی این مکان بستنی بخورید، بنشینید و به صدای موج دریا گوش بسپارید تا خاطرهای بینظیر برایتان رقم بخورد.
قشم
برای رسیدن به قشم باید از بندر پهل در نزدیکی بندر خمیر حرکت میکردیم. برای عبور ماشین باید روی لنج یا لندیکرافت سوار شد. انتظار در صف ماشینها برای سوارشدن روی لنج یکی از بخشهای جذاب این سفر بود چراکه بالاخره بعد از ۷ روز کمتر از چند ساعت با مقصد نهاییمان فاصله داشتیم. وقتی بروشور معرفی جزیره قشم را به دستتان دادند تعجب نکنید، چراکه با لیست بلندبالایی از دیدنیهای طبیعی این جزیره مواجه میشوید و اینجا تصمیم با شما است که به دیدن جاذبههای جزیره بروید یا فقط خرید کنید.
از آنجا که هدف اصلی ما سفر جادهای بود زمان کمتری را در قشم گذراندیم و نتوانستیم از تمامی آن جاذبههای بینظیر دیدن کنیم. حقیقتا در ایام عید جزیره قشم بسیار شلوغ بود اما با این حال دیدن آن ارزش داشت.
اگر قصد خرید دارید بازار درگهان و پاساژهای خود قشم مکان مناسبی برای شما خواهند بود. بازار درگهان از بازارهای قدیم قشم است که قیمتهای بسیار پایینی دارد. یکی از بازارهای جالب این منطقه پاساژ چینیها بود که تمامی اجناس و حتی فروشندگان آن همگی اهل چین بودند.
پارک کروکودیل نوپک قشم
پارک کروکودیل قشم اولین و بزرگترین پارک کروکودیل خاورمیانه است. این پارک را در مسیر درگهان بهسمت قشم خواهید دید که برای توقف نیم ساعته و کوتاه مناسب است. اما پیشنهاد من به شما این است که هنگام ظهر به بازدید از این پارک نروید. در این پارک کروکودیل، شترمرغ و سایر حیوانات را خواهید دید. داستانهایی که راهنما از زندگی کروکودیلها برای شما تعریف میکند هم جالب خواهد بود.
سیتی سنتر قشم
یکی از پاساژهای مهیج قشم، سیتی سنتر است. این پاساژ برای گردشگران برنامههای مفرحی تدارک دیده است. از پانتومیم گرفته تا دایناسور متحرکی که به شما خوش آمد میگوید.
جزیره هنگام
یکی از دیدنیهای جزیره قشم قطعا جزیره هنگام خواهد بود. باید یک روز کامل را به بازدید از این جزیره اختصاص دهید. با توجه به جستجویی که در اینترنت داشتم متوجه شدم که دلفینها تنها صبح زود میآیند، هرجور شده بود همسفران خستهام را قانع کردم تا این فرصت را از دست ندهیم. تصمیم گرفتیم که صبح زود حدودا ۷ به آنجا برویم اما هنگامی که رسیدیم متوجه شدیم که حتی خود قایقرانها هم نیستند و ساعت ۹ به بعد میآیند و آنجا بود که با خشم سایر همسفران خستهام روبهرو شدم.
تماشای بازی دلفینها در میان آب در کنار قایق بسیار لذتبخش بود آنچنان در شور این حیوانات دوستداشتنی غرق شده بودیم که حتی فرصت عکس گرفتن هم نداشتیم. متاسفانه بازدید از ساحل نقرهای این جزیره برای حفاظت از آن ممنوع شده بود. قایقران میگفت که مسافران از شن این جزیره با خود میبردند به همین دلیل ممنوع شده است، اما اگر واقعا بخواهید درخشیدن شنها را در زیر پایتان را احساس کنید میتوانید پیاده در جزیره مسیر طولانی را بروید تا به آنجا برسید.
در بازار محلی جزیره هنگام حتما گردش کنید با مردم بومی صحبت کنید. برقه بپوشید و دستانتان را حنا بگذارید. با توجه به آنکه باید باز با قایق برگردید مدت محدودی برای گردش در جزیره خواهید داشت. هنگام بازگشت قایقرانها شما را به بازدید از منطقهای میبرند که پر است از ماهیهای رنگارنگ و شکمو و شما میتوانید به آنها نان بدهید.
ساحل تخمگذاری لاکپشتها
در نزدیکی ورودی جزیره هنگام در قشم ساحل تخمگذاری لاکپشتها قرار دارد. متاسفانه ما چون از زمان دقیق حضور آنها اطلاعی نداشتیم نتوانستیم آنها را ببینیم.
جادهها و مسیرهایی که در طول خود جزیره قشم برای دیدن مناطق مختلف رانندگی میکردیم نیز خالی از لطف نبودند و دیدن آنها با آن پوشش گیاهی جذاب بسیار لذتبخش بود.
شاید در جزیره قشم وسوسه شوید و بسیار خرید کنید اما فراموش نکنید که برای خروج باید قوانین گمرکی را هم در نظر بگیرید وگرنه به مشکل برخواهید خورد.
در طول مدت اقامتی که در قشم داشتیم چیزی که برایمان جالب بود خوراکیهای مردم بود. بیشتر خوراکیها که در مغازهها پیدا میکردیم همه خارجی بودند و کمتر خوراکی ایرانی را میتوانستیم پیدا کنیم. وقتی دلیلش را جویا شدیم یک مرد بومی گفت:
یکی از خاطرات خندهآوری که در این جزیره برایمان رقم خورد، پیدا کردن قبله بود. در کنار ساحل با توجه به دریای جنوب ادعا کردم که قبله بهسمت آب و جنوب قرار دارد اما ناغافل با خنده اطرافیانم روبهرو شدم و آنجا بود که به یادآوردم که جزیره قشم از تمامی جهات در میان آب قرار دارد چه شمال و چه جنوب آن همگی ساحل و آب است.
با توجه به آنکه تعطیلات تقریبا تمام شده بود و ما هنوز در سفر بودیم برای بازگشت تصمیم گرفتیم مسیر کوتاهتر را از بندرعباس بهسمت تهران آغاز کنیم. جاده بازگشت نیز خشک و بیابانی بود اما خستهکننده نبود نگاه کردن به چنین جادههایی که گاهی با فیلمها اشتباهش میگرفتم در کنار بهترین همسفران برای من بهترین تجربه سفر را رقم زد.
در کل ما حدودا ۴ هزار کلیومتر را در جادههای ایران گذارندیم و هدفمان طی کردن جادههای ایران بود. اگر بازهم فرصت باشد قطعا دوباره به جادهی نوار جنوبی کنار خلیجفارس خواهم رفت.
دیدگاه