معنی ضرب المثل فارسی؛ چوب در آستین کردن

محمد مهدی حسنی
محمد مهدی حسنی سه شنبه، ۲ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۰
معنی ضرب المثل فارسی؛ چوب در آستین کردن

در این سری از معانی ضرب المثل‌ها می‌خواهیم به ضرب‌المثل «چوب در آستین کردن»، اشاره کنیم که به زمان‌های قدیم باز می‌گردد. در خواندن این مقاله با کجارو همراه باشید.

تاریخچه ضرب‌المثل چوب در آستین کردن

در گذشته افرادی که اشتباه یا خطایی را انجام می‌دادند، آن‌ها را به شکل‌های مختلفی مجازات می‌کردند. این مجازات‌ها بستگی به نوع گناه و خطایشان با هم تفاوت داشت.

امروزه افرادی که حکم اعدام برایشان بریده می‌شود را با صندلی الکتریکی و چوبه‌ی دار قصاص می‌کنند. ولی در زمان‌های قدیم وقتی قرار بود کسی را اعدام کنند، به صورت‌های مختلفی نظیر شکم بریدن، با طناب خفه کردن، سر بریدن، از وسط به دو قسمت کردن و زنده زنده پوست کندن، مجازات می‌کردند.

حکم‌های دیگری را هم برای اشخاص به‌کار می‌بردند. آهن گداخته از جلوی چشم عبور دادن و نور روشنایی چشم را سلب کردن، چشم از حدقه درآوردن، دندان شکستن، دست، پا، گوش و بینی بریدن و لب دوختن از جمله این مجازات‌ها بود که فرد درد و رنج بسیاری می‌کشید و اغلب نقص عضو می‌شد.

مجازات‌های دیگری هم برای افراد خلافکار تعیین می‌کردند؛ از جمله برعکس از درخت آویزان کردن، به کف دست و پاهایشان شلاق زدن، چوب توی آستین محکوم ‌کردن و روی یک پای ‌ایستادن انواعی از آن‌ها بود.

مجازات چوب داخل آستین کردن به این صورت انجام می‌گرفت که دست‌های فرد گناهکار را به حالت افقی باز می‌کردند و چوب سفت و محکمی را  داخل یک آستینش کرده و از آستین آن یکی دستش عبور می‌دادند. بعد مچ دست‌هایشان را با طناب به چوب می‌بستند. با این کار آن شخص به هیچ عنوان نمی‌توانست از دست‌هایش استفاده کند و حشرات موزی را از سمت خود دور کند. حتی بینی یا جایی از بدنش که می‌خوارید، آنقدر داد و فریاد می‌زد تا از حال برود.

شخص خلافکار را ساعت‌ها به این صورت در یک فضای باز قرار می‌دادند تا آنقدر عذاب بکشد که هم خودش دیگر کار بد انجام  ندهد و هم درس عبرتی برای سایرین شود.

«چوب در آستین کردن» مجازاتی نبود که باعث از کار افتادن عضوی از بدن فرد مجرم شود و یا جان او را بگیرد، اما به‌خاطر اینکه ساعت‌ها حرکتی انجام نمی‌داد، دست‌هایش به تدریج سست و بی‌حس می‌شد. از آن طرف هم مگس‌ها و حشرات موزی روی سر و صورت او می‌نشستند و طولی نمی‌کشید که فرد گناهکار ناله‌اش بلند می‌شد و از قاضی می‌خواست که او را ببخشد.

از آن زمان به بعد این مجازات رفته‌رفته به صورت ضرب‌المثل بر سر زبان‌ها افتاد.

مطالب مرتبط:

منبع momtaznews yjc

دیدگاه