معنی ضرب المثل فارسی؛ من پوستین را ول کردهام، اما پوستین مرا ول نمیکند
من پوستین را ول کردهام، اما پوستین مرا ول نمیکند، ضربالمثلی است که در این قسمت از مقالات معنی ضراب المثل در مورد آن صحبت خواهیم کرد. با کجارو همراه باشید.
تاریخچه ضربالمثل من پوستین را ول کردهام، اما پوستین مرا ول نمیکند
در دوران قدیم، مردی زندگی میکرد که از نظر مالی بسیار ضعیف بود و زندگیاش را به سختی میگذراند. یک روز که هوا بسیار سرد بود، برای جمع کردن هیزم به همراه یکی از دوستانش به جنگل رفت.
وی مشغول جمعآوری چوب بود که ناگهان دوست او چشمش به رودخانه افتاد و دید پوست چرمی روی آب شناور است. به مرد گفت: رودخانه را نگاه کن. پوستی روی آب شناور است. وی نگاهی به رودخانه انداخت و دید حق با دوستش است. با خود فکر کرد اگر آن را به دست آورد، میتواند به قیمت بالایی بفروشد و برای خودش لباسهای گرم بخرد. پس نزدیک رودخانه رفت و بعد از اینکه لباسهایش را درآورد به داخل آب شیرجه زد.
او به سمت آن پوست شنا کرد و هنگامی که نزدیکش شد، دریافت اصلا پوستینی در کار نبوده و خرسی در حال غرق شدن است. خرس با دیدن مرد خوشحال شد و دست مرد را گرفت تا غرق نشود. مرد بیچاره هم ترسیده بود و هم اینکه هر چقدر تلاش کرد که خرس دستش را رها کند، ولی بیفایده بود. سرعت آب بسیار زیاد بود و دوستش که کنار رودخانه منتظر بود، نگران شد و فریاد زد: چرا نمیآیی؟ اگر نمیتوانی پوستین را بیاوری بیخیال شو و برگرد. مرد طمعکار جواب داد من پوستین را ول کردهام، اما پوستین مرا ول نمیکند.
از آن دوران تا به امروز، اگر شخصی برای بهدست آوردن چیزی تلاش کند، ولی در آن گرفتار شود، ضربالمثل زیر را برایش بهکار میبرند:
من پوستین را ول کردهام، اما پوستین مرا ول نمیکند.
دیدگاه