موسیقی ایرانی؛ از صبا تا شجریان
موسیقی جنبهای از زندگی است که با عاطفه و احساس سروکار دارد و روح را مینوازد. موسیقی ایرانی با شهرت جهانی خود نوازندگان و خوانندگان بنامی دارد و سرگذشت پرماجرایی را پشت سر گذشته است. با کجارو همراه باشید.
نقوش و حجاریهای بهجا مانده بر دیوار غارها نشاندهنده علاقه و ذوق ایرانیان از قدیمیترین ایام به هنر موسیقی بوده است. موسیقی سنتی ایرانی، چنانکه در کتابها آمده است، در موسیقی جهان تاثیرگذار بوده است. پایه موسیقی جدید اروپا با خط «نت»، طبق اصول و موازینی است که نخستین بار محمد فارابی، دانشمند و موسیقیدان بزرگ ایرانی وضع کرده است. موسیقی ملی ایران، مجموعهای از نواها و آهنگهایی است که در طول قرنها در این سرزمین بهوجود آمده است و بازتابی از خصوصیات اخلاقی و روحی ملت ایران از کهنترین ایام تاکنون در شرایط مختلف است. از سویی ظرافت و حالت جذبه خاص موسیقی ایرانی، انسان را به تفکر و رسیدن به جهان غیرمادی راهنمایی میکند و از سوی دیگر شور و ضربآهنگ موجود در موسیقیهای محلی ایرانی که ریشه در روح باستانی و حماسی ملت بزرگ ایران دارد، انسان را به تلاش، حرکت و جنبش وا میدارد.
مقاله مرتبط:
آواز و موسیقی سنتی ایران را در دوازده مجموعه قرار دادهاند. از میان این دوازده مجموعه، هفت مجموعهای را که وسعت و استقلال بیشتری دارند، دستگاه و پنج مجموعه دیگر را که مستقل نبوده و از دستگاهها منشعب شدهاند، آواز نامیدهاند. هفت دستگاه اصلی عبارتاند از : شور، ماهور، همایون، سهگاه، چهارگاه، نوا و راست پنجگاه. پنج آواز نیز به این شرح است: اصفهان، ابوعطا، بیات ترک، افشاری و دشتی.
موسیقی سنتی امروز ایران نیز باقیمانده مقامات دوازهگانه قدیم است که امروزه قسمتی از آن در دسترس است. علاوه بر این هفت دستگاه اصلی و پنج آواز تعدادی گوشه نیز وجود دارد که الگوی نوازندگان و خوانندگان امروزی است. شمار این گوشهها به ۲۲۸ مورد میرسد. ردیفهای مختلف و مشهور استادان موسیقی صد سال اخیر مانند آقا حسینقلی، میرزا عبدلله، درویشخان و ابوالحسن صبا نیز از همین نظم پیروی میکند.
برای اجرای یک دستگاه یا آواز، ترتیبی را باید رعایت کرد که معمولا چنین است: درآمد، آواز، تصنیف و رنگ. از زمان درویشخان و با ابتکار وی پیش درآمد و چهار مضراب نیز به این مراتب اضافه شده است.
ترانههای عامیانه ایران
از منابع ارزشمند موسیقی هر کشوری، آهنگها، نغمهها و ترانههایی است که در نقاط مختلف آن مملکت، بهخصوص در روستاهای دور از شهر و از سوی مردم بومی خوانده میشود. از آنجایی که این نوع موسیقی کمتر تحتتاثیر افکار مردم شهرنشین واقع شده، طبیعیتر است و به موسیقی حقیقی و اصیل و قدیمی آن کشور نزدیکتر است. این ترانهها را میتوان معیار طرز فکر و تمدن و فرهنگ هر کشور دانست.
بهدلیل وجود اقوام گوناگون و فرهنگهای متفاوت در ایران، این نوع موسیقی نیز دارای خصوصیات متنوعی از نظر طرز بیان و لحن موسیقی شده است. مثلا موسیقی بومی آذربایجان، گیلانی، خراسانی، بختیاری، کردی، شیرازی و بلوچی نهتنها در آهنگ، بلکه در گویش نیز با یکدیگر بسیار متفاوتند. ترانههای محلی ایران از نظر آهنگ بسیار غنی و پرمایه و از این نظر یکی از زیباترین و متنوعترین ترانههای فولکلوریک دنیا است.
آلات موسیقی ایرانی
ایرانیان در مقاطع مختلف تاریخ از آلات متعددی استفاده کردهاند که میتوان آنها را به این شکل طبقهبندی کرد:
سازهای بادی مانند نی، سرنا، کرنا، نی انبان و...
سازهای زهی مانند کمانچه، بربط، رباب، تار و...
سازهای ضربی مانند دهل، دایره، طبل، تنبک و ...
سازهای مضرابی زهی مانند ساز منحصربهفرد ایرانی یعنی سنتور.
سیر تاریخی موسیقی ایرانی
آثار دانشمندان برجسته ایرانی همچون ابنسینا، فارابی، قطبالدین شیرازی و عبدالقاهر مراغهای در خصوص موسیقی نشان میهد که موسیقی ایرانی تا اواسط سده نهم هجری جنبه علمی داشته است، اما از قرن نهم به بعد به خاطر موقعیت خاص اجتماعی و جنبههای مذهبی، توجه به موسیقی کم شد. بهطوری که اثری قابلتوجه درباره موسیقی نوشته نشد و صاحبان این هنر دلسرد شدند.
این وضعیت تا پایان کار صفویان که مبانی حکومت خود را بر پایه دین بنا کرده بودند، ادامه یافت. در دوره افشاریه نیز بهدلیل اوضاع آشفته پس از سقوط صفویان، اوضاع و احوال موسیقی قابلتوجه نیست. البته شواهد تاریخی نشان میدهد نادر خود به اهل طرب عنایت داشته است، اما موسیقی دوره نادری نمیتواند موسیقی اصیل ایرانی باشد و بیشتر جنبه تفریحی داشته است. در دوره زندیه که امنیت و رفاه عمومی نسبی برقرار شده بود، بار دیگر موسیقی مورد توجه قرار گرفت. از موسیقیدانان عصر زندیه باید از مشتاق علیشاه و پریخان نام برد.
دو دروه قاجار به جهات مختلف از جمله مذهبی، موسیقی در قالبی مذهبی رشد کرد و گوشهها و آهنگهای موسیقی ایرانی از دستگاههای مختلف با عبارات منظوم همراه شد و بهوسیله بازیگران نمایشهای مذهبی اجرا شد. از جمله این هنرمندان میتوان از سید احمد خان یاد کرد. وی نخستین خوانندهای است که آواز او در صفحات موسیقی مخصوص گرامافون ضبط شده و باقی مانده است. چهره دیگر، قلیخان شاهی است که علاوه بر شرکت در تعزیه، آواز دشتی را هم بهخوبی میخوانده است.
پس از تاسیس دارالفنون و استخدام معلمان و مربیان اورپایی برای تعلیم موسیقی، موسیقی نظری و علمی ایرانی شکل دیگری به خود گرفت و مجموعه دروس نظری موسیقی که استادان اروپایی تعلیم میدادند به دو زبان فرانسه و فارسی در چاپخانه دارالفنون به چاپ رسید.
از موسیقیدانان دوره قاجار نام نوازندهای ملقب به چالاپچی خان و دو استاد به نامهای زهره و ناهید را که هر دو در دوره محمدشاه میزیستند و نام فتحالله میرزا شعاعالسلطنه و فیروز میرزا نصرت الدوله و عبدالعلی معتمدالدوله را در تاختن تار میتوان ذکر کرد. از دیگر موسیقیدانان این دوره میتوان محمد صادق، میرزاعبدلله، آقا حسینقلی و فرزندانش علیاکبر شهنازی و عبدالحسین، غلامحسین درویش و ... را نام برد.
دوره بعد را میتوان عصر تجدد موسیقی دانست. در این دوره مبانی جدید گرفته شده از فرهنگ غرب، در موسیقی ایران مطرح شد و اشکال جدیدی در موسیقی به وجود آمد. موسیقی از کنج خانهها به میان مردم آمد. فاصله مردم با هنر قدیم موسیقی زیاد شد تا جایی که در اوایل دهه چهل موسیقی اصیل ایرانی رو به فراموشی رفت.
به گفته موسیقیدانان، رضا شاه موسیقی ملی ایران را بر موسیقی فرنگی ترجیح میداد، اما میاندیشید رواج موسیقی فرنگی برای ترقی کشور مناسبتر است. رضا شاه در سازمان موسیقی نظام تغییراتی داد و همین امر سبب شد تا در عصر او موسیقی نظامی بسیاری شاخته شود.
در اسفند ماه سال ۱۳۰۲، علینقی وزیری، مدرسه عالی موسیقی را دایر کرد. وی همچنین نخستین ارکستر بزرگ ترکیب یافته از سازهای ایرانی و غربی را دایر کرد.
از اتفاقات مهم این دوره ساخت سرود ملی ایران در سال ۱۳۱۲ توسط داوود نجمی بود. تاسیس رادیو در سال ۱۳۱۹ نیز از عوامل دیگری بود که تاثیر مهمی در رشد موسیقی ایرانی داشت.
در دوره پیش از انقلاب موسیقی رو به ابتذال و بیبندوباری رفت و موسیقیدانان واقعی که در پی نجات موسیقی بودند، به انزوا فرو رفتند.
بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی موسیقی به طرق دیگر و با تمهیداتی مجدد راه خود را باز کرد و به عرصههای جهانی راه یافت.
برخی مشاهیر موسیقی ایرانی
موسیقیدانان ایرانی، هویت شناخته شده موسیقی ایران هستند. تعداد افرادی که در شاخههای مختلف موسیقی ایرانی تحول ایجاد کردهاند بهاندازهای زیاد است که حتی ذکر نام همه آنها هم از حوصله این بحث خارج است و اینجا تنها نام برخی آورده میشود.
غلامحسین درویش خان: استاد سهتار و تار و آغازگر هنر آهنگسازی بهمعنای امروزی بود. او موسیقی را بین مردم رواج داد و از دربار شاهان خارج کرد.
علینقی وزیری: آغاز گر حرکت تجدد خواهی در موسیقی ایرانی بود. مدرسه عالی موسیقی تاسیس کرد و مدتهای طولانی رییس امور موسیقی کشور بود. تخصص او سه تار و تار بود.
سید جلال تاج اصفهانی: بزرگترین خواننده مکتب اصفهان است.
حبیب سماعی: او را بزرگترین نوازنده سنتور در قرن اخیر دانستهاند.
ابوالحسن صبا: بزرگترین سهتار نواز عصر حاضر و بهترین شاگرد مکتب سهتار درویش خان بود. شهرت وی بیشتر بهدلیل شخصیت کامل و جامعی است که در موسیقی دارد.
قمرالملوک وزیری: بزرگترین بانوی خواننده قرن گذشته ایران است. آثار باقی مانده از او از شاهکارهای هنر آواز ایرانی است.
روحالله خالقی: آهنگساز، نوازنده ویلون، رهبر ارکستر، مولف آثار در زمینه موسیقی و از هنرمندان بزرگ و کمنظیر عرصه موسیقی است. او با تالیف کتابهایی در ثبت تاریخ موسیقی کشور ایران بسیار کوشید.
حسین تهرانی: او را میتوان بزرگترین نوازنده تنبک در دوره معاصر دانست. اولین کنسرت تنبک در ایران نیز توسط وی اجرا شد.
غلامحسین بنان: از محبوبترین خوانندگان دوره خود بود. او شاگرد روحالله خالقی و علینقی وزیری بود.
جواد معروفی: نخستین پیانیستی است که فن موسیقی غربی را با نواهای موسیقی ایرانی آمیخته است. وی نیز شاگرد علینقی وزیری بود. انوشیروان روحانی از جمله شاگردان اوست.
محمدرضا شجریان: از سرآمدان و نامداران آواز ایرانی است که به خاطر آثارش توانسته از طرف یونسکو جایزه پیکاسو را از آن خود کند.
شهرام ناظری: او در سال ۱۹۹۸ جایزه بهترین موسیقی عرفانی جهان را در مراکش کسب کرد. و در مهر ۱۳۸۶ نیز نشان شوالیه ادب و هنر را از دولت فرانسه دریافت کرد.
در موسیقی سنتی ایران میتوان هنرمندان دیگری چون پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، حاج قربان سلیمانی، علیرضا سلیمانی (پدر و پسر دوتارنواز) و شاه میرزا مردای را نام برد که نام ایران را در موسیقی جهان مطرح کردهاند.
دیدگاه