سفرنامه آببر - مزکده (قسمت دوم)

تیم کجارو | پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۹۴ ساعت ۰۰:۳۰
بهترین زمان برای گذر از کوهپایه‌های جنوبی به شمالی البرز اواخر فصل بهار اواسط خرداد ماه است. در این روزهای فصل بهار که دیگر خبری از سوز و سرمای ماه‌های قبل نیست و هنوز گرمای داغ تابستان خودنمایی نکرده است، دشت‌ها همچنان پر گل و طبیعت زیباتر و مهربان‌تر از هر زمانی است. در این هنگامه که چوپانان با گله‌هاشان به مناطق معتدل ییلاقی کوچ می‌کنند.

دشت اول به دشت دوم

صبح الطلوع حدود ساعت ۱۰ از خواب بیدار شدیم. با خیالی آسوده و بدون عجله به صرف صبحانه‌ای مفصل پرداختیم. نه کمبود وقت داشتیم و نه بابت حمل بار قرار بود پولی دریافت کنیم. پس با خیال راحت و کاملا بدون عجله کوله‌‌بارمان را جمع کردیم. تمیزی هوا، چشم اندازهای زیبا، آب خنک چشمه ... همه و همه می‌توانست دلیل خوبی برای اجرای چنین برنامه‌ای باشد. اما شاید مهمتر از همه اینها هماهنگ شدن با ضرب آهنگ طبیعت است که سختی راه را هموار می‌کند. وقتی سفر به معنای بودن و عبور باشد، رسیدن هدفی فرعی به شمار می‌آید. پس چرا برای ایستگاه بعدی که ۲-۳ ساعت بیشتر فاصله ندارد هر میزان که دلمان می‌خواهد زمان صرف نکنیم؟ hq_0575 (1) اکثر جزییات و زیبایی‌های کوچک در سرعت اصلا به چشم نمی‌آیند. حتی ۵ کیلومتر در ساعت هم سر‌سام آور است وقتی به زندگی حشرات روی یک بوته نگاه کنید. hq_0589 (1)   یا بخواهید بهترین آبگیر نهر را برای آب تنی پیدا کنید. حتی سنگ‌هایی با اشکال عجیب را فقط وقتی پیدا می‌کنید که به ده‌ها سنگ قبل‌تر از آن دقت کرده باشید. با این حساب حدود ۵ ساعت طول کشید تا به محل اسقرار بعدی رسیدیم. جایی که انتظار داشتیم پر از آبگیرهای کوچک و چشمه‌ای پر آب در پایین دست باشد. hq_0611 (1) هرچند که خشکی نسبی دشت قبلی نوید کم آبی منطقه را می‌داد، اما این حد از خشکسالی جدا که ترسناک بود. مسیری که همین روزهای سال در چهار سال گذشته حتی چند قدمی برف پیمایی داشت، حالا نه از برکه‌های آبش خبری بود و نه چشمه‌اش خروشان. چشمه‌ای که به زور و زحمت در ۵ دقیقه با خواهش و تمنا یک بطری یک و نیم لیتری را به زور پر می‌کرد. خوب باید با شرایط حال کنار آمد. با مدیریت مصرف می‌کنیم اما عرصه را خالی نمی‌کنیم. برای این بخش مسیر برنامه‌ها داریم. دست کم این همه وسایل ورزش و سرگرمی را جایی بهتر از اینجا نمی‌شود استفاده کرد پس تا دو روز آینده به چرا در این دشت مشغول خواهیم بود. hq_0638 (1) از سفرهای قبل آموخته‌ایم که به جای کنسرو مواد خام و میوه و سبزی حمل کنیم. هرچند که اینکار محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند. اما کیفیت تغذیه‌ای مواد تازه با غذانماهای کنسروی قابل مقایسه نیست. چیزهایی مثل سیب زمینی، بادنجان، کدو، عدس، دال عدس، جو پرک، سبزی خشک، ارده، شیره انگور، خرما و همچنین نان تازه برای مدت کوتاه یا نان خشک برای سفرهای طولانی ایده‌آل است. و البته سیر و پیاز که هم طعم غذا هستند و هم رفع بلا آن هم از نوع بیماریهای گوارشی. از آجیل شور و خشکبار هم نباید غافل شد. با اضافه کردن چند لیموترش به این لیست تقریبا اطمینان خواهید یافت که بدن شما در قیامت بر علیه‌تان گواهی نخواهد داد. با همه این احوال اگر هنوز دستگاه گوارش شما سخت گیری می‌کند می‌‌توانید حواسش را با مقداری لواشک یا چند عدد آلوچه پرت کنید، حتی روغن زیتون هم به کار است. قدیمی‌ها می‌گویند برای جلوگیری از آب به آب شدن، بهترین راه تغذیه از آب و غذاهای محلی است. یک خوراک متداول میان چوپان‌های این منطقه خوراک گزنه است. دستور پخت آن از چیدنش بسیار ساده‌تر است. کافی است به میزان مورد نظر گزنه تر و تازه را خرد کرده در قابلمه بریزید و در آب غرقش کنید. بپزید تا زمانی که بافتش نرم به نظر برسد، اگر هنوز آب اضافی وجود داشت آنرا خالی کنید کمی روغن، ادویه و نمک آخرین چیزی است که این غذا لازم دارد. هرچند که در صورت تمایل می‌توانید به عنوان خورشت برای برنج استفاده کنید یا با نان لقمه بگیرید. نگران نباشید گزنه پخته شما را به نیش نمی‌کشد. هرچند که گزش گزنه خام درمان موثری برای دردهای مفاصل و رماتیسم است. تهیه شده در کجارو

مطالب مرتبط:

دیدگاه