ابر شهر های گم شده در تاریخ
برخی از بزرگترین شهرهای تاریخ بهسادگی گم شدهاند. نیروهای طبیعی این شهرها را دچار فرسایش کردهاند و زمان آگاهی ما را از مکانشان. بعضی از آنها تابهحال کشف شدهاند اما بعضی دیگر ما را انتظار میکشند تا بالاخره پیدایشان کنیم.
تدفین تانیس
برای طرفداران دو آتشهی سریال ایندیانا جونز، تانیس نام آشنایی است. در این سریال، تانیس جایگاه تابوت عهد است. اما سالهای سال قبل از آنکه استیون اسپیلبرگ این مکان را به شهرت برساند، آنجا عمارت پادشاهی فرعون بود و پر بود از ساختمانهای باشکوه اداری و مذهبی که دودمانهای بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم مصر در آن حکومت میکردند. این مکان که یکی از پایتختهای عصر برنز بود، زمانی در حدود قرن یازدهم قبل از میلاد در دلتای نیل بنا نهاده شد.
گل و لای دلتا تمام شهر را در زیر خود دفن کرده است. و تنها افسانههایی از معابر گمشدهاش در اسناد تاریخی به جا مانده است. باستانشناسان پرسه زنان امیدوارند که با پایان قرن بیستم، دوباره آن را بیرون کشند.
انفجار در ثرا
روزی روزگاری جزیرهی یونانی سانتورینی، ابرشهر مینوسی ثرا بود. این شهر، مرکز بزرگی از هنر، داد و ستد، و فرهنگ بود.
در قرن دوازدهم پیش از میلاد آتشفشان مرکز جزیره فوران کرده و تمام منطقهی شرقی مدیترانهای را در گدازهها، زمینلرزهها و سنگهای سرخ آتشین خود فرو برد. این واقعه، بیشتر منظرهی شهر ثرا را نابود کرد. در حفاریهای قرن بیستم، حومهی باستانی این شهر که در قسمت شمالی جزیرهی آکیروتیری پناه گرفته بود، کشف شد. اگر فکر میکنید که این داستان برایتان آشناست، به خاطر این است که بسیار شبیه داستان رمانتیکی است که ما در مورد شهری میگوییم که آن را به این نام میشناسیم : آتلانتیس.
خجسته باد خاتوشا
نابودی ثرا همچون موجی در سراسر عصر برنز مدیترانهای به راه افتاد و فروپاشی اقتصادی و محیط زیستی گستردهای بهجای گذاشت. همین شد که امپراتوری هیتی برای هرج و مرجی که براه افتاده بود دست به دعا برداشت.
خاتوشا، پایتختشان در ترکیهی مرکزی، درست بعد از انفجار قرن دوازدهم، تقریبا رها شد اما خانه به دوشان و گروههای کوچکی از برخی خانوادهها در شکوه از دسترفتهاش تا قرنها به زندگی ادامه دادند. تا اینکه نزدیک به هزار سال بعد خاتوشا در زیر تاخت و تاز رومیان، کاملا دفن شد. جست و جوهای باستان شناختی در پایان قرن بیستم منجر به کشف دوبارهی این شهر شده و موفق شد مردم دنیا را نه فقط با یک شهر که با امپراتوری تمدن گمشدهی هیتی آشنا کند.
از یاد بردن ماچو پیچو
ماچو پیچو یکی از ارزشمندترین مناطق آمریکای جنوبی از نظر باستانشناسی است. اما برای قرنهای متمادی، این شهر متروکه در پشت محل زندگی ساکنان محلی کوه پرویی کاملا ناشناخته باقی مانده بود.
حقیقت این است که قسمت مشهوری از آن که حالا شناخته شده است، حدود قرن پانزدهم، فقط برای مدت ۱۰۰ سال مسکونی و آباد بود. این منطقه بیشتر شبیه به یکجور کاخ امپراتوری است تا یک شهر. ماچو پیچو مدل محلی حاکمان اینکایی از مجموعه کاخ ورسای بود. تا اینکه عاقبت مردم محلی به کاوشگران اجازهی بازدید از خرابههای آن را دادند و کاوشگری به نام هیرام بینگهام در سال ۱۹۱۱ این منطقه را شناسایی کرد و مدعی اکتشاف آن شد.
سارمیزگتوسا، متاسفیم!
رومیها معمولا یک جامعهی محلی را نابود نمیکردند اما در مورد قبایل بربری داکیه که امروز رومانی مدرن را تشکیل میدهند، گویی انتخاب دیگری نداشتند.
زمانی که رومی ها این منطقه را به تصرف درآوردند، مجبور بودند که دو بار پایتخت داکیهای در سارمیزگتوسا را تخریب کنند. مرتبهی دوم، تمامی مردم منطقه را واداشتند تا به محل دیگری در قلمروی روم کوچ کنند. یکی از آن مناطق یک پایتخت رومی تازه بود با همین نام که بهعنوان جایگزینی برای دژهای محکم و باشکوه سارمیزگتوسای اصلی ساخته بودند.
شکوه زیمبابوه ی بزرگ
بهمدت ۴۰۰ سال گوکومره شونا شهر زیمبابوهی بزرگ به تمامی مناطق آفریقایی اطراف خود حکومت میکرد. این منطقه، شهری سلطنتی بود که زمینی با بیش از ۱۸۰۰۰ جریب (هر جریب، برابر با حدود ۴۰۴۷ متر مربع) و سه فاز متفاوت وسیع معماری را در زمان شکوهش در بر میگرفت.
اما زمانی که استعمارگران نژادپرست سفیدپوست برای اولین بار در قرن نوزدهم این منطقه را کشف کردند، حاضر به پذیرش این موضوع نشدند که اینجا را ممکن است مردم محلی ساخته باشند و به غلط اصرار ورزیدند که این منطقه احتمالا باید توسط بیگانگان برای ملکهی شبا ساخته شده باشد. اما این طور نبود. نوادگان سازندگان این شهر هنوز در نزدیکی این منطقه زندگی میکنند و بهدنبال راه دفاع بهتری از قدرت سمبولیکشان میگردند تا وضعیت سیاسیشان را حفظ کنند.
کشف سکارا برای
سکارا برای درست مثل شهرهای دوران نوسنگی است. این روستای ساخته شده از سنگ، بین سالهای ۳۱۸۰ تا ۲۵۰۰ قبل از میلاد مسکونی بود تا اینکه در زیر ماسههای ساحلی جزیرهی دور افتادهی اورکنی دفن شد.
این شهر بعد از طوفانی سخت در سال ۱۸۵۰ دوباره رخ نمایی کرد. گویی بهوسیلهی جادویی شگفت انگیز از زیر موجها و ماسهها بیرون آمده باشد. مالکان محلی نگاهی سرسری به آن انداختند اما اکتشافات و بررسی دقیق آن تا زمانی که غارتگرانی در جست و جوی طلا در دههی ۱۹۲۰ میلادی آن را زیر و رو نکردند، اتفاق نیفتاد.
شهر های گمشده ی تمدن دره ی سند
موهنجو دارو و هم جوارانش یعنی هاراپا، لوتال و مهرگار، ۴۰۰۰ سال تمام را در گوشهای دور افتاده از کشور پاکستان به انتظار نشستند تا نوادگان سازنگانشان روزی آنها را دوباره کشف کنند.
این شهرها، قدیمیترین و بزرگترین فضاهای شهریای هستند که تاکنون توسط بشر ساخته شدهاند. قدیمیترین آنها یعنی مهرگار حدودا متعلق به سال ۶۵۰۰ پیش از میلاد مسیح است. بقیه، در هزارهی سوم، پیش از آن که همگی بهصورت متروکه درآیند، در حدود سال ۱۹۰۰ پیش از میلاد ساخته شدند. این درست زمانی بود که تمدن درهی سند (احتمالا بهدلیل مسائل زیست محیطی) رو به زوال گذاشت. نظیر سیستم حمامهای عمومی و لوله کشیهای موجود در درهی سند، تا عصر رمیها، یافته نشد.
فرسایش سیباریس
سیباریس ایتالیا، نمونهی کهن لاس وگاس کنونی بود. این منطقه، جایی برای شادی و خوشگذرانی گروههای یونانی مدیترانهای بین قرون هشتم تا پنجم پیش از میلاد مسیح بود.
متاسفانه کسانی که برای خوشگذرانی به آنجا میآمدند، آنقدر غرق نوشیدنیهای افسانهای پیروزیهای محلی بودند که فراموش کردند شهر را از نابودی نجاد دهند. این طور بود که باتلاق درونش، آن را آهسته آهسته بلعید تا جایی که چیزی جز باقی ماندههای غرق در گلیاش جان سالم به در نبرد. کاوشهای فراوان برای یافتن این شهر عیش و نوش، راه به جایی نبردند تا سال ۱۹۶۰ که بقایای آن در طی مته زنی برای ساخت بزرگراهی در آن اطراف، بالاخره پیدا شدند.
پورت رویال رنجور
پورت رویال جامائیکا، زمانی بهشت تجارت بود. آنجا، مرکز بزرگی برای داد و ستد در عصر دزدهای دریایی محسوب میشد. اما متاسفانه، آنطور که باید ساخته نشده بود.
گروه بریتانیاییای که اولین بار آن را بنا نهاده بودند، متاسفانه به بستر ماسهای آن توجه نکردند. این بود که در زمان وقوع زلزلهای در سال ۱۶۹۲، لرزش زمین باعث شد که ماسهها جابهجا شده و آب محلی به یک مسیر فاضلاب وارد شود. به این ترتیب به خاطر بهداشت پایین منطقه، آب آلوده شد و بیماریهای زیادی در این منطقه شایع شد که نیمی از جمعیت پورت رویال را از بین برد. تلاشها برای بازسازی این منطقه در قرنهای بعدی با شکست مواجه شد و در عین حال مسائل داد و ستد هم به شهر کینگز استون که در طرف دیگر ساحل قرار داشت منتقل شدند. جست و جوهای بعدی در زیر آب، توسط نشنال جغرافی دنبال شد.
سدوم و گمورا
عهد عتیق داستان متقاعد کنندهای دربارهی چهار شهر میگویند که در شمال دریای مرده در اردن کنونی قرار دارند. آزادیهای جنسی و عیشهای فراوان باعث محکومیت و نابودی مردم آنها با آتش و گوگرد میشود. لوط، برادرزادهی ابراهیم نقش زیادی در محکوم کردن بیدینی در این شهرها دارد. در نتیجه فرشتهای به او هشدار میدهد که باید بههمراه خانوادهاش از این شهرهای معروف یعنی سدوم و گمورا فرار کنند. لوط و دخترش از آنجا میگریزند اما همسرش چون به پشت سرش نگاه میکند، به ستونی از نمک تبدیل میشود. به این ترتیب لوط تنها میماند و به غاری میرود و بعد از آن ظاهرا هیچ متوسلی ندارد جز فرزندان خودش.
بسیاری مناطق در خاور میانه مدعیاند که همان شهرها هستند. یعنی سدوم و گمورا بههمراه ستون نمک و غار لوط و دختر/معشوقهاش. اما باستانشناسان هنوز هیچ یک از این ادعاها را با قطعیت نپذیرفتهاند.
از دست رفتن شهر تروی
قاعدتا به خاطر شاهکار ادبی بزرگ و کهن ایلیاد و اودیسه، حتما انتظار داشتید که سهم بیشتری را به تروی بدهیم.
اما پس از تار و مار آن در جنگ تروجان، این شهر به سرعت از تاریخ محو شد. تا قرنهای متمادی این سوال در اذهان وجود داشت که آیا واقعا هرگز شهری به نام تروی وجود داشته است؟ حفاریهایی در جنوب غربی ترکیه، در شهر ایلیوم که بعدا از بین رفت و حالا بهعنوان شهر هیسارلیک شناخته میشود، شواهدی را بر وجود پایتخت نه چندان افسانهای عصر برنز تروی نشان داده است.