تراژدی کتان و کم آبی در مویناق ازبکستان؛ شهری که حیات از آن رخت بسته

علیرضا حیدری
علیرضا حیدری شنبه، ۳ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۵
تراژدی کتان و کم آبی در مویناق ازبکستان؛ شهری که حیات از آن رخت بسته

بحرانی چون خشکسالی و کم‌آبی در مویناق، شهری سابقا بندری در منطقه‌ای خودمختار در ازبکستان شدت گرفته است. دلیل آت، تصمیمی از دولت مردان شوروی درباره صنعت کتان بود که منجر به خشکی دریاچه آرال شد.

آب  مُمِد حیات است و مفرح ذات و نبود یا کمبود آن زندگی را غیرممکن یا دشوار می‌کند. با کاهش سطح بارندگی، آب شدن تدریجی یخچال‌ها و افزایش کلی دمای زمین طی سال‌های اخیر، بحران کم‌آبی و پیامدهای مصیبت‌بار آن به نقاط زیادی از جهان سرایت پیدا کرده است؛ به‌خصوص که دخالت انسان در اکوسیستم طبیعت چاشنی کار شده و شاهد سومدیریت در منابع طبیعی هستیم؛ با این حال نقاطی از زمین هستند که قربانی واقعی این عارضه هستند، در حقیقت سطح بحران در این مناطق بنیادهای حیات را تهدید می‌کند؛ «مویناق» که سابقا به‌عنوان یک بندر ماهیگیری شناخته می‌شد، یکی از این قربانیان است که داستانی غم‌انگیز دارد.

ورودی شهر

قایق‌های زنگ زده

در شمال منطقه خودمختار جمهوری قره‌قالپاقستان با مناظر عجیبی مواجه می‌شوید، برهوتی شنی و بی‌آب و علف که قایق‌های ماهیگیری زنگ‌زده  در آن پهلو گرفته‌اند و شگفتی ماجرا از آن روست که اینجا پیش از این بخشی از آب‌های دریاچه آرال یا همان خوارزم بوده است.

 این دریاچه زمانی یکی از ۴ دریاچه بزرگ آبِ شور در دنیا بود و اکنون حدود ۱۰۰ کیلومتر به عقب نشسته تا سهم مویناق از آرال تبدیل به بیابانی بی‌آب و علف شود؛ در این بین شهر بندری مویناق بیشترین آسیب را دیده و قربانی این فاجعه زیست‌محیطی شده است.

شهر ارواح

شهر پیش از این بندر ماهیگیری پررونقی بود و در کرانه جنوبی دریاچه آرال قرار داشت، اما دریاچه‌ای که از سمت جنوب در ازبکستان و از سمت شمال در قزاقستان واقع شده و پیش از خشک شدن ۶۸۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت داشت، ناگهان پا پس کشید و آب رفت تا مویناق به شهری دورافتاده و بیٰ‌رمق تبدیل شود، رمقی که نبود آب، از شهر و زندگی اندک ساکنان باقی مانده در آن گرفته است.

ماجرای خشکی آرال

ماجرا از این قرار است که در دهه ۱۹۶۰، زمانی  که دولت شوروی سابق حکمرانی اینجا را برعهده داشت، تصمیم بر آن گرفته شد تا جریان دو رودخانه آمودریا و سیردریا (جیحون و سیحون) که به دریاچه آرال می‌ریختند، مسدود و منحرف شده تا آب آن‌ها صرف آبیاری مزارع کتان که صنعت مهمی در اینجا محسوب می‌شد، شود.

با این تصمیم دولت‌مردان اما، سطح آب در آرال عقب نشست و میزان شوری آب دریاچه افزایش زیادی پیدا کرد؛ در نتیجه این تحولات، آبزیان دریاچه علی‌الخصوص ماهی‌ها، از بین رفتند و ظرف مدت ۵۰ سال از آن زمان، عمق این فاجعه زیست محیطی به حدی رسیده که اکنون آرال تنها ۱۰ درصد از میزان حجم آب خود در دهه ۶۰ میلادی را حفظ کرده است.

در انتظار بازگشت دریاچه

اما در مویناق، زمانی که این اتفاقات تازه شروع شده بود، ماهیگیران محلی با نوعی خوش‌بینی انتظار داشتند که این تغییرات موقتی بوده و به زودی آبِ رفته به جوی بازگردد، ولی این اتفاق هرگز نیفتاد و روند خشکی دریاچه آرال شدت گرفت؛ نهایتا همه این‌ها باعث شد که بنا بر آنچه تخمین زده می‌شود، بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر این شهر را اغلب به مقصد دو کشور روسیه و قزاقستان و به امید پیدا کردن کار رها کنند؛ جمعیت حال‌حاضر شهر ۱۸۰۰۰ نفر ارزیابی می‌شود.

یکی از اهالی شهر می‌گوید در اینجا هیچ‌کاری برای انجام دادن نیست و به‌خصوص برای جوان‌ترها که هنوز آینده پیش رویشان است، بهتر است اینجا را ترک کنند؛ اکثر کسانی که هنوز اینجا کار و زندگی می‌کنند، در شرایطی سخت و با دستمزدی اندک مشغول کار در صنایع و مزارع مربوط به کتان هستند، صنعتی که بلای جان شهر و دریاچه شده است.

شهر تقریبا متروکه

مویناق حالا شهری است که به  چوپانان و کتان‌کاران سالخورده متعلق است، تا در غیاب فرزندانی که برای جستجوی کار شهر را ترک کرده‌اند، از نوه‌هایشان نگهداری کنند؛ اما سرنوشت این کودکان چه می‌شود؟

شهر بی آب

سهمِ آخرین بازماندگان

بیماری سالمندان

اما سلامت آن‌هایی که در شهر مانده‌اند را عوامل مختلفی تهدید می‌کند، آفت‌های سمی و کودهای شیمیایی مورد استفاده در صنعت کتان، علاوه بر آسیب‌های زیست محیطی، سلامت ساکنان شهر را به خطر انداخته و انواع بیماری‌های مزمن و صعب‌العلاج مانند سرطان، نارسایی‌های زمان تولد، مشکلات تنفسی و بیماری‌های مربوط به اختلال در سیستم ایمنی بدن را نصیب آن‌ها کرده است؛  به‌عنوان نمونه میزان سرطان مری در این شهر، ۲۵ برابر بیشتر از نرخ میانگین جهانی است.

سرزمین بی‌دفاع

قبل از آن که سطح آب دریاچه تا این حد کاهش پیدا کند، دریاچه پرآب، مانند مدافعی بود که با لطیف کردن بادهای سیبریایی در زمستان و کاستن از دمای هوا در تابستان، از شهر در برابر گرما و سرمای طاقت‌فرسا حفاظت می‌کرد، ولی حالا با خشک شدن دریاچه، اینجا دمای هوا در تابستان به بالاتر از ۵۰ درجه سانتی‌گراد هم رسیده و زمستان‌های سخت دمای پایین‌تر از ۴۰ درجه سانتی‌گراد زیر صفر را به مردم تحمیل می‌کند.

نشانه‌ای از کورسوی امید

امید به احیا دریاچه

اگرچه زندگی در اینجا به شکل غیرقابل بازگشتی عوض شده، اما کورسویی از امید برای آینده به چشم می‌خورد؛ شروع داستان با تصمیم دولت همسایه، یعنی قزاقستان بود که توانست با کمک بانک جهانی، پروژه احیای دریاچه آرال شمالی (بخش واقع در قزاقستان) را کلید بزند؛ در نتیجه این تلاش‌ها اکنون ماهیگیری در سطحی کوچک به راه افتاده و نشانه‌های جدیدی از بازگشت حیات به اکوسیستم آن به چشم می‌خورد.

پس خوشبینانه انتظار می‌رود که مشابه چنین اتفاقی در بخش جنوبی که متعلق به ازبکستان است هم اتفاق بیفتد تا امیدوار باشیم که شاید روزی قایق‌های به گِل نشسته در مونیاق دوباره مهمان دریاچه شده و روزی خود را از آن دشت کنند؛ آیا کودکان مونیاق چنین روزی را می‌بینند؟

 

مطالب مرتبط:

منبع bbc

دیدگاه