- chevron_right کجارو
- chevron_right مجله گردشگری
- chevron_right اخبار
- chevron_right جاذبهها
- chevron_right راهنمای سفر
- افزودن مکان
تاریخ و تمدن کهن و باستانی ایرانزمین، میراث بسیار ارزشمندی را برای آیندگان به یادگار گذاشته است. میراث گرانبهایی که نهتنها برای مردمان این سرزمین، که گاه برای جهانیان نیز حائز اهمیت و اعتبار بوده و برگ زرینی در تاریخ این مرز و بوم به شمار میآید.
در این میان، علاقه و اهتمام ایرانیان به فراگیری دانش و کشف رموز و اسرار علمی جهان، بر هیچکس پوشیده نیست. خردورزی و دانشاندوزی مردمان این دیار تا جایی بود که بنا بر مستندات تاریخی موجود، کهنترین سنت دانشگاهی در ایران پدید آمد و قدیمیترین دانشگاه ایران و جهان، در این سرزمین متولد شد.
دانشگاه جندی شاپور (گندی شاپور) در شمال خوزستان، اولین دانشگاه تاریخ ایرانزمین و از نخستین دانشگاههای علمی در جهان به حساب میآید. مکانی که با ۱۷۵۰ سال قدمت، بهعنوان کهنترین دانشگاه جهان در یونسکو به ثبت رسیده است و امروزه تنها بقایای اندکی از آن، یکی از جاهای دیدنی دزفول به شمار میآید.
این مرکز و به عبارتی شهر علمی معتبر جهان باستان که یادگار ارزشمند عصر ساسانی محسوب میشود، دارای بیمارستانی آموزشی نیز بود که نخستین بیمارستان آموزشی جهان و نخستین مرکز بیماریهای دریایی در تمام دنیا به حساب میآید. این بیمارستان بهعنوان مرکز درمان و آموزش پزشکی، مهمترین مرکز پزشکی جهان باستان در قرنهای ۶ و هفت میلادی معرفی میشود.
در این مقاله با تاریخچه تاسیس این دانشگاه پر افتخار، اما فراموششده ایرانزمین و خدمات ارزندهای که به سبب آن در زمینههای مختلف علمی، فلسفی، نجوم و طب انجام گرفت، بیشتر آشنا خواهید شد.
منبع عکس: سایت جماران
دانشگاه جندی شاپور یا گندی شاپور، یکی از قدیمیترین و مهمترین مراکز علمی جهان باستان محسوب میشود که بخشی از ویرانههای آن، امروزه در حوالی شهر دزفول به چشم میخورد و از جاذبه های گردشگری استان خوزستان به شمار میآید. مکانی که بیش از ۱۷ قرن قدمت دارد و کهنترین مرکز آموزشی در منطقه خاورمیانه و جهان به شمار میآید.
جندی شاپور علاوه بر دانشگاه بهعنوان مرکز آموزش رشتههای مختلفی چون طب، علوم، فلسفه و الهیات، دارای بیمارستانی آموزشی نیز بود که در تاریخ علم پزشکی جهان، از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار است. در واقع شهرت فراوان جندی شاپور بهواسطه دانشگاه و بیمارستان مهم این شهر، در تاریخ به ثبت رسید.
شهر کهن جندی شاپور را جایی در استان خوزستان کنونی (شهرهای دزفول، شوشتر یا شوش) میدانند. با این وجود بهدلیل اختلاف نظرهایی که در این زمینه وجود دارد، مکان دقیق این شهر، همچنان در پردهای از ابهام و گمانهزنی باقی مانده است. محل تقریبی این شهر را بنا به احتمال، در ۳۰ کیلومتری شرق شوش، ۱۸ کیلومتری جنوب غربی دزفول و ۵۰ کیلومتری شمال غرب شوشتر (نزدیک روستای اسلام آباد کنونی) تخمین میزنند.
در اغلب منابع قدیمی موجود نیز، محل جندی شاپور در اهواز معرفی میشود و مرحوم «احمد اقتداری» ایرانشناس و پژوهشگر جغرافیای تاریخی و فرهنگی مناطق جنوبی ایران، احتمال میداد این شهر کهن، میان شهرهای شوشتر، شوش و دزفول واقع شده باشد؛ چراکه منظور از اهواز، ولایت اهواز (خوزستان) و نه شهر اهواز امروزی است.
«سید محمدعلی امام شوشتری» نویسنده و پژوهشگر فقید معاصر نیز، محل احتمالی شهر جندی شاپور را حوالی روستای شاهآباد (شاه ابوالقاسم یا اسلامآباد) در دزفول میداند. دلیل این امر از نظر امام شوشتری، یافتن کتیبهای در بقعه شیخ ابولقاسم روستا ذکر میشود که در آن ابیاتی منسوب به «یعقوب لیث صفاری» حک شده است. از آنجایی که یعقوب لیث در جندی شاپور وفات یافت، فرض این نظریه بر این استوار شده که این شهر نیز باید در محل روستای شاهآباد (بین دزفول و شوشتر) واقع شده باشد. نظریه امام شوشتری از سوی برخی اروپاییان نیز نقل قول شده یا مبنای تحقیق قرار گرفت اما در داخل کشور با مخالفتهایی همراه شد. «احمد اقتداری» از جمله مخالفان این نظریه، اعتقاد داشت:
قبول این مطلب نیازمند دلایل و مدارک بیشتری است. همه مورخان همنظرند که یعقوب لیث در جندی شاپور دفن شده است؛ اما نظر امام شوشتری در مورد تعلق آرامگاه شاه ابوالقاسم در شاهآباد به یعقوب لیث صحیح به نظر نمیرسد. اگر هم جندی شاپور در آن حوالی باشد، میتواند در منطقهای نزدیک به تپههای باستانی منطقه باشد نه در شاهآباد...
آرامگاه یعقوب لیث صفاری در حوالی دزفول؛ منبع عکس: گوگل مپ
دکتر «محمدزمان خدایی» پژوهشگر باستانشناسی نیز این نظریه را رد میکند:
با توجه به اینکه شیخ ابوالقاسم ۳۰۰ سال بعد از فوت یعقوب وفات یافته و بقعه او ۸۰۰ سال بعد از فوت یعقوب توسط فتحعلیخان حاکم شوشتر ساخته شده است و همچنین با توجه به جنس سنگ، این کتیبه نمیتواند بهمدت ۱۱ قرن از زمان فوت یعقوب به جا مانده و نشانهای از مقبره یعقوب لیث و در نتیجه شهر گندی شاپور باشد.
وی مکان دقیق شهر معروف و دانشگاهی جندی شاپور را شهر شوشتر امروزی میداند و با ذکر دلایل تاریخی و زبانشناسی اعتقاد دارد:
در نامگذاری شهرها و مناطق مشکلاتی بوده و دو جندی شاپور (شهر شاپور) وجود داشته است که مورخان گاهی یکی را جای دیگری گرفتهاند.
با این وجود، روایتهایی منطبق بر نظریه امام شوشتری نیز وجود دارد. از آن جمله «ژان دیولافوا» سفرنامهنویس و مامور دولت فرانسه در عصر قاجار در اواخر قرن ۱۹ میلادی، سفری زمینی از دزفول به شوشتر داشت و در سفرنامه خود مینویسد:
در نزدیکی یک امامزاده دیوارهای اطراف یک شهر که مانند نمونههای فراوان دیگر از بین رفتهاند، دیده میشود؛ اما هنوز شاهآباد نامیده میشود. به نظر میرسد این همان گندی شاپوری باشد که شاپور پس از پیروزی بر والرین بنیان گذاشت. انحطاط و از بین رفتن جندی شاپور از قرن سیزدهم میلادی شروع شد؛ یعنی زمانی که شوشتر به وجود آمد و بهتدریج یکی از شهرهای مهم ایران شد و جندی شاپور را چنان تحتالشعاع خود قرارداد که نام جندی شاپور هم از خاطرها محو شد.
منبع عکس: خبرگزاری ایسنا
اسامی مختلفی برای جندی شاپور ذکر و ثبت شده که گندی شاپور، گندی شاهپور، وندوی شاپور، وندو شاور، وه اندیوشاپور، شاپورگرد، نیلاب یا نیلاط و بت لاپاط به سریانی از آن جملهاند.
بخشی از نام این شهر، از نام «شاپور اول» دومین پادشاه سلسله ساسانی و موسس جندی شاپور گرفته شده؛ اما با توجه به نامهای متفاوت موجود، ظاهرا این ناحیه مسکونی کهن، قدمت بیشتری داشته و در زمان شاپور تجدید بنا شده است.
نام اصلی این شهر را «وه اندیوک شاهپور» ذکر میکنند که بهمعنای «به از انطاکیه» ترجمه میشود و این مفهوم را میرساند که شهر شاپور بهتر از شهر انطاکیه (شهری از مستعمرات یونان باستان) است. «ریچارد نلسون فرای» شرقشناس و ایرانشناس برجسته آمریکایی نیز واژه جندی شاپور را تحریف شده نام «وِه آنتیوخ شاپور» میداند و معنای آن را «بهتر از آنتیوخ را شاپور ساخته» ترجمه میکند.
در وجه تسمیه این نام میگویند که شاپور شاه ساسانی پس از جنگ و غلبه بر رومیان و ویرانی انطاکیه، اصرار داشته مکانی به زیبایی آن شهر در ایران بنا کند و اسرای رومی را در آن جای دهد. ازاینرو، این نام را برای جندی شاپور انتخاب کرد که بعدها دانشگاه و بیمارستان شهر نیز به همان نام شهرت یافت.
بااینحال، «ابوحنیفه دینوری کرمانشاهی» دانشمند و مورخ قرن سوم هجری در کتاب «اخبارالطوال» درباره نام اولیه جندی شاپور چنین مینویسد:
چون شاپور پسر اردشیر بابکان به شهریاری رسید، لشکر به روم کشید پس چون به عراق بازگشت به خاک اهواز (منظور ولایت اهواز است) رفت و به جستوجوی جای مناسبی برای احداث شهری پرداخت تا اسیرانی را که از خاک روم با خود آورده بود، در آن جای سکنی دهد، پس شهر جندی شاپور را بنیاد کرد و این شهر را به زبان خوزی «نیلاط» میگفتند؛ لیکن مردمش آن را «نیلاب» میخوانند.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
شاپور اول فرزند «اردشیر بابکان» و دومین پادشاه امپراتوری ساسانی بود که برنامههای آبادانی بسیاری داشت. شهرهای بسیاری در زمان حکوت ۳۰ ساله وی آباد یا بنیان گذاشته شد که در برخی از این شهرها، مهاجران مسیحی روم سکونت داشتند. مسیحیانی که تحت لوای حکومت ایرانشهر که کیش زرتشتی داشت، دین خود را پرستش و آزادانه زندگی میکردند.
شهر و دانشگاه معروف جندی شاپور نیز در فاصله سالهای ۲۶۱ تا ۲۷۱ میلادی و زمان شاپور اول ساسانی (۲۴۱ تا ۲۷۲ میلادی) بنیان گذاشته شد و اهمیت آن تا جایی بود که برخی از مورخان آن را، دومین شهر شاهنشاهی ساسانی معرفی کردهاند. شاپور یکم ساسانی را بنیانگذار تمدن ایرانی ساسانی میدانند که با استفاده از اسرای معمار روم باستان و پزشکان تبعیدی این قوم، آبادانی بسیاری را در ایرانزمین رقم زد.
جندی شاپور یکی از مهمترین بناهای این پادشاه است که در زمان دیگر شاهان ساسانی و حتی بعد از اسلام نیز، از اهمیت و اعتبار ویژهای برخوردار بود و اقدامات علمی بسیاری در آن به سرانجام رسید. «ابن العبری» طبیب، مورخ، فیلسوف و نویسنده «تاریخ مختصر الدول» در کتاب خود مینویسد:
شاپور علاوه بر کارهای پدر (یعنی ترجمه و تالیف و تحقیق) دانشمندان و کارشناسانی را از هندوستان و یونان و روم به ایران دعوت کرد و پزشکانی چند را از آن نقاط استخدام کرد و از همه آنها در راه توسعه دانشگاه جندی شاپور کمک گرفت تا دانشگاه جنبه جهانی و بینالمللی داشته باشد.
در منبع دیگری نیز اشاره شده:
شاپور بسیاری از کتب طبی و نجومی و ریاضی را از هندی و یونانی ترجمه کرد و اوستا را جمعآوری کرد و در اختیار خواستاران و پژوهشگران قرار داد.
در تاریخ نوشتهاند که شاپور در روز افتتاح دانشگاه در سخنرانی خود چنین گفت:
شمشیر ما کشورها و سرزمینها را میگشاید و دانش ما مغزها و اندیشهها را تسخیر میکند.
با وجود اینکه اغلب محققان و مورخان با استناد به چنین مواردی اعتقاد دارند که ساخت دانشگاه جندی شاپور، در هنگام بنای شهر و توسط شاپور اول صورت گرفته، برخی دیگر آن را رد میکنند. آنها بر این عقیدهاند که هرچند شهر و زیر بنای تحصیل علم در زمان شاپور اول بوده است؛ اما دانشگاه جندی شاپور، در زمان شاپور دوم ساسانی افتتاح شد و تاسیس بیمارستان این شهر نیز به زمان خسرو اول برمیگردد. با این حال گمانهزنیهای بسیاری در این زمینه موجود بوده و هریک از محققان بنا بر یافتههای خود نظرات متفاوتی دارند.
آنچه مبرهن است شاپور اول زیر بنای ساخت شهر و دانشگاه را گذاشت و شاپور دوم نیم قرن پس از شاپور اول، جندی شاپور را بهعنوان پایتخت خود انتخاب کرد و بر توسعه همه جانبه آن همت گماشت. توسعه مدرسه پزشکی و بیمارستان جندی شاپور نیز پس از سال ۵۳۱ میلادی و زمان به سلطنت رسیدن خسرو انوشیروان ساسانی اتفاق افتاد.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
ساسانیان آخرین سلسله شاهنشاهی ایران باستان (پیش از حمله اعراب) بودند و عصر این خاندان، یکی از مهمترین و درخشانترین اعصار سرزمین پارس به حساب میآید. این حکومت که ایرانشهر نام داشت، در کنار امپراتوری روم و بالغ بر ۴۰۰ سال، بهعنوان ابرقدرت جهان باستان شناخته میشد.
به گواه اکثر محققان، امپراتوری ساسانی مبتکر اصول شهرسازی و معماری بوده و در زمان آنها، نهتنها ایران به نهایت شکوفایی و پویایی خود رسید بلکه تاثیرات هنر و تمدن پارسیان، تا خارج از مرزهای این سرزمین گسترش پیدا کرد.
شهر و دانشگاه جندی شاپور نیز بهعنوان مرکز مهم علمی در دنیای کهن، یکی از نمونههای درخشان آن دوران است که اهمیت علم و دانشپژوهی را نزد ایرانیان باستان به اثبات میرساند. مکانی که توسط شاپور اول بنیان گذاشته شد و به یکی از مراکز مهم علمی و پزشکی در جهان تبدیل و نامش بر سر زبانها افتاد.
شاپور اول در زمان سلطنت خود، سه دوره با رومیان نبرد کرد که در دوره سوم جنگها در سال ۲۶۰ میلادی، ایرانیان ضمن شکست سپاه روم، «انطاکیه» یکی از شهرهای مشهور و زیبای آنان را نیز فتح و پادشاه ساسانی اسرای رومی را در فارس و خوزستان سکونت داد.
نقل است شهر جندی شاپور، ابتدا به جهت اسکان اسرای رومی و یونانی در سال ۲۶۱ میلادی ساخته شد و در ۲۷۱ میلادی دانشگاه جندی شاپور نیز به بهرهبرداری رسید. بدین جهت، بسیاری از جمعیت این شهر را دانشمندان، پزشکان، فیلسوفان و صنعتگران انطاکیه تشکیل میدادند که بههمراه «والریانوس» امپراتور مخلوع روم، به اسارت گرفته شدند.
سنگنگاره شاپور اول در کرمانشاه؛ منبع عکس: دانشنامه بریتانیکا
پس از پیروزی شاپور اول بر «والریانوس» امپراتور روم باستان و اسارت ۷۰ هزار سرباز رومی، شاپور با دختر ولیعهد وی «اورلیانوس» ازدواج کرد و همسر یونانی خود را به خوزستان آورد. به دستور شاه ساسانی، در جنوب غرب ایران یعنی خوزستان، شهری به نام جندی شاپور بنا کردند. مکان این شهر جایی در ۳۰ کیلومتری شرق شوش، ۱۸ کیلومتری جنوب غربی دزفول و ۵۰ کیلومتری شمال غرب شوشتر (نزدیک روستای اسلام آباد کنونی) تخمین زده میشود.
در واقع شاپور با استمداد از هنر و توانایی رومیان، زیر بنای شهری زیبا مشابه انطاکیه را گذاشت؛ بند قیصر (قدیمیترین پل جهان و از میراث جهانی یونسکو) را بر رود کارون ساخت و کاخ بیشاپور را موزاییک کرد. نقشه جندی شاپور را نیز چون اردوگاههای رومی بهشکل مستطیل و با خیابانهای وسیع و موازی طراحی کردند. طرحی که از لحاظ معماری، شبیه به صفحه شطرنج است و هشت راه عمود در میانه شهر بر هشت راه دیگر بهصورت متقاطع قرار دارد.
همزمان با تاسیس شهر جندی شاپور، بسیاری از طبیبان حاذق و جمعی از صاحبان حرفههای گوناگون، به دستور شاپور اول از قسطنطنیه (استانبول کنونی) به جندی شاپور آمدند. این گروه از اطبا و متخصصان یونانی، به آموزش نوجوانان مشغول شده و شهرت جندی شاپور را بهعنوان مرکزی طبی در جهان باستان رقم زدند. پادشاه ساسانی امر کرد که تعدادی از کتب پزشکی یونانی نیز به زبان پهلوی ترجمه و در کتابخانه جندی شاپور نگهداری شود.
به روایت «ابن عبری» که نوشتههای ارزشمندی در باب تاریخ ایران باستان دارد، ترویج طب بقراطی در جندی شاپور توسط گروهی از پزشکان یونانی انجام پذیرفت. بنابراین و با توجه به پیشینه آموزش پزشکی در زمان شاپور اول، میتوان گفت که در همان دوران اولیه نیز، فعالیتهای علمی بسیاری در جندی شاپور اتفاق افتاد که به شهرت این شهر انجامید. در واقع ورود جندی شاپور به دوران شکوفایی فرهنگی و فکری بهویژه در علوم اثباتی چون فیزیک، شیمی، زیستشناسی و ریاضیات، در آن زمان اتفاق افتاد.
گفته میشود مدت زمان ساخت و تکمیل جندی شاپور حدود ۱۰ سال به درازا کشید و در سال ۲۷۱ میلادی، شاپور دستور ساخت دانشگاه جندی شاپور را نیز صادر کرد. دانشگاهی که از تعصبات دینی و نژادی به دور بود و مردمانی از همه ملتها، اقوام و ادیان دنیا در آن گرد هم آمده و به تحصیل و تدریس و کسب معرفت اشتغال داشتند. در منابعی آمده که شاپور پس از افتتاح دانشگاه، اعلامیهای با این مضمون، به همه ایرانیان و غیر ایرانیان در سراسر گیتی فرستاد:
در دانشگاه جندی شاپور روی همه رعایای من و روی هر کس که شور و شوق دانشوری و دانشپژوهی در سر داشته باشد، گشوده است. همه مردم میتوانند به دانشگاه جندی شاپور بیایند و جان و دل را با نور دانش و معرفت روشن کنند.
سپس امر کرد از خزانه کشور به همه دانشجویان جندی شاپور، مقرری کافی بدهند تا آنان با خیالی آسوده، به کسب علم و معرفت پرداخته و با این دانش، دیگر مردمان را نیز از قید جهل و نادانی رهایی بخشند.
گفته میشود پس از ساخت دانشگاه، شاپور ساسانی دستور داد بیمارستانی آموزشی و کتابخانهای در کنار آن تاسیس شود تا علاوه بر کتب پهلوی، کتابهای علمی به زبانهای دیگری چون یونانی، سُریانی و هندی نیز جمعآوری و در کتابخانه به جهت استفاده دانشمندان عصر، نگهداری شود. این کتابها به امر پادشاه، به پهلوی نیز ترجمه و در اختیار دانشپژوهان قرار گرفت. کتابخانهای که شاپور در ساخت آن از هیچ کوششی دریغ نکرد، به بزرگترین کتابخانه جهان باستان بدل شد و «ادوارد براون» شرقشناس و ایرانشناس مشهور بریتانیایی نیز درباره آن چنین نوشت:
نظیر کتابخانه دانشگاه جندی شاپور هیچگاه در تاریخ تمدن دنیا دیده نشده است، این دانشگاه عظیم و کتابخانه بزرگ آن که فقط به پایمردی و همت و کوشش شاپور اول در صحنه گیتی قد برافراشته بود، محل تلاقی افکار و اندیشهها و دانشمندان و هنروران و دینپروران بوده و به تمام معنی یک دانشگاه مترقی و آزاد به شمار میرفته است.
با این اوصاف، جندی شاپور را میتوان نماد روشن علاقه و اهمیت دودمان ساسانی به علم و دانش و گسترش آن در ایرانشهر معرفی کرد. چنانچه سر در دانشگاه جندی شاپور در دوران ساسانی، با این جمله آذین شده بود:
دانش و فضیلت برتر از بازو و شمشیر است.
سنگنگاره شاپور دوم در کرمانشاه؛ منبع عکس: پینترست
با وجود اینکه اغلب مورخان ساخت شهر و دانشگاه جندی شاپور را همزمان و به دستور شاپور اول میدانند؛ اما درباره تاریخ تاسیس مدرسه و به عبارتی دانشگاه جندی شاپور، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی از مورخان تاسیس دانشگاه جندی شاپور را به زمان شاپور دوم (دهمین پادشاه ساسانی) نسبت میدهند. به زعم آنها، شواهدی در این زمینه وجود دارد که امکان بنای شهر و دانشگاه را بهصورت همزمان، رد میکند.
از نظر «ابن ندیم» خالق کتاب معروف «الفهرست» شهرت شهر و دانشگاه جندی شاپور پس از مهاجرت «تئودوروس» یا «تئودوسیوس» پزشک و فیلسوف نامدار یونانی آغاز شد. چراکه این شخص پزشکی عادی نبود و بهعنوان طبیب دربار شاپور دوم، چندین کتاب در حوزه علوم پزشکی نوشت که یکی از این کتابهای فارسی بعدها به عربی نیز ترجمه شد. ازاینرو، ریاست دانشکده پزشکی جندی شاپور نیز به عهده وی گذاشته شد و این مرکز آموزشی در آن روزگار، به جهت فلسفه و علوم پزشکی، به شهرتی جهانی رسید.
از سویی دیگر در برخی منابع آمده که جندی شاپور تا هشت سال پس از درگذشت شاپور اول رونق داشت ولی بهتدریج، درخشش آن رو به افول گذاشت. چراکه در طی ۴۰ سال هفت پادشاه در ایرانزمین فرمانروایی کردند و فراز و فرودهای بسیاری داشتند. در زمان سلطنت شاپور دوم (که پیش از تولد در ۳۰۹ یا ۳۱۰ میلادی به پادشاهی رسید) جندی شاپور نیز جان دوبارهای یافت و رونق درخشان آن در فاصله سالهای ۳۵۰ تا ۳۷۹ میلادی، دنیای علم را شگفتزده کرد.
در واقع این «افرادخت» مادر با تدبیر شاپور دوم بود که جندی شاپور را بهعنوان پایتخت و مقر حکومت خود برگزید و به آبادانی و رونق آن همت گماشت. سپس شاپور در ۱۶ سالگی زمام امور را به دست گرفت و اقدامات آگاهانه مادر را ادامه داد. از این جهت و در راستای توسعه شهری که شاپور دوم در پیش گرفته بود، ساخت یا تجدید بنای دانشگاهی بزرگ و یک مدرسه پزشکی در این شهر را به وی نسبت میدهند. در برخی منابع زمان ساخت این مدرسه یا دانشگاه هفت سال عنوان شده و نقل است مدت کوتاهی پس از افتتاح این مرکز بزرگ آموزشی، حدود ۵۰۰۰ دانشجو از ایران، روم، یونان، سوریه، عربستان و هند در آن به تحصیل مشغول شدند.
نقل است که شاپور دوم فردی تحصیلکرده بود و چند زبان آن روزگار را میدانست و در میان علوم مختلف، به سه دانش پزشکی، فلسفه و نجوم اهمیت ویژهای میداد. بنابراین با آگاهی برای شکوه هرچه بیشتر شهر و دانشگاه جندی شاپور قدم بر میداشت و مقدمات ساخت دانشکده پزشکی به دستور وی در بیرون شهر فراهم شد. طرح بنای دانشکده پزشکی جندی شاپور با توجه به وضع جغرافیای منطقه و با مشورت معماران با تجربه محلی و مهندسان و معماران یونانی به تصویب رسید و عملیات ساختمانی آن آغاز شد.
منبع عکس: خبرگزاری ایسنا
پس از یک سال و نیم، نخستین بخش این دانشگاه آماده بهرهبرداری قرار گرفت و پس از افتتاح آن، بیمارستان و کتابخانه عظیم جندی شاپور نیز در فاصله سالهای ۳۵۲ تا ۳۶۵ میلادی آغاز به کار کردند. در این سالها همکاری علمی بین دانشمندان ایرانی با علمای دیگر کشورها چون دانشمندان یونانی، سریانی، یهودی، هندی، چینی و مصری به جایی رسید که نوعی دانش نوین پزشکی به جهان عرضه شد.
برای نخستین بار در این زمان، طب و کیمیا (شیمی) را در سطح آکادمیک در جندی شاپور تدریس کرده و بسیاری از شیفتگان علم از سراسر دنیا در نوبت آموزش این دانشگاه قرار داشتند. گیاهپزشکی (پزشکی داخلی) کارد پزشکی (جراحی)، مانتره پزشکی (روانشناسی)، ستور پزشکی (دامپزشکی) و داروسازی از جمله رشتههای پزشکی بود که در دانشگاه جندی شاپور آموزش میدادند.
شهرت جندی شاپور در زمان شاپور دوم بهقدری زبانزد جهانیان بود که در کمتر از ۱۰ سال بیش از ۱۰۰ پزشک، استاد و فیلسوف از کشورهای مختلفی چون یونان، روم، مصر، هند و چین به این دانشگاه آمدند و شاه ساسانی با مزایای بیش از کشور خودشان، آنان را جذب کرد و بر رشد چشمگیر جندی شاپور افزود.
شهرت، توسعه و اعتبار این مرکز تا جایی پیش رفت که بیماران بسیاری نیز از سراسر دنیا، برای درمان خود را به جندی شاپور و بیمارستان آموزشی آن میرساندند. گفته شاپور (اول) دوم ساسانی در افتتاح دانشگاه جندی شاپور نیز در تاریخ ماندگار شد:
ما با شمشیر خود بر کشورهای متجاوز پیروز میشویم و با دانش و دانایی خویش، بر مغزها و اندیشهها چیره میگردیم. به همین دلیل امروز مراکز علمی این دانشگاه همردیف مراکز علمی جهان رقم میخورد. نمونه آن آمدن شما پزشکان و استادان و فلاسفه و دانشمندان جهان است که در این شهر ساکن خواهید شد و ما شما را گرامی میداریم زیرا که به بشر خدمت میکنید.
نگاره انوشیروان دادگر بر سر در کاخ دادگستری تهران؛ منبع عکس: پینترست
با همه رونقی که شهر و دانشگاه جندی شاپور در دوره شاپور دوم داشت، ظاهرا اوج پیشرفت و اعتلای آن به زمان خسرو انوشیروان دادگر یا خسرو اول (بیست و دومین شاهنشاه ساسانی) برمیگردد. این پادشاه در ۵۳۱ میلادی به سلطنت رسید و در سال ۵۴۰ میلادی، وسعت شهر دانشگاهی جندی شاپور به همت وی دو برابر شد.
خسرو انوشیروان، اساتید بیشتری را از روم و یونان برای تدریس به دانشگاه دعوت کرد. مسیحیان نسطوری و دانشمندان یونانی را که بهدلیل اختلافات مذهبی از کشورشان طرد شده بودند، در جندی شاپور جای داد و با برگزاری جلسات مناظره علمی، به پیشرفت و رونق هرچه بیشتر این دانشگاه کمک شایانی کرد. حضور دانشمندانی از سرزمینهای دیگر در جندی شاپور، علاقه خسرو اول به دانش فلسفه و استقبال او از محققان و فیلسوفان برجسته دیار غرب، شهرت و اعتبار جندی شاپور را مضاعف ساخت.
فراهم کردن نیاز دانشمندان و محققان آکادمی آتن برای ادامه پژوهش و تحصیلات علمی، بازسازی و احیای مدارس شهر توسط آنان، آزادی عمل بسیار دانشمندان در پژوهش، علاقه پادشاه ساسانی به فعالیتهای این محققان و شرکت در بحثها و مناظرات فلسفی آنها، از موارد مهمی است که از این دوره درخشان جندی شاپور به یادگار مانده و مورخان از آن یاد میکنند.
تلاش خسرو انوشیروان در گردآوری و ترجمه متون یونانی و هندی از دیگر دلایل رشد جندی شاپور است. وی «برزویه طبیب» پزشک نامدار و رئیس پزشکان پارسی و سرپرست دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور را راهی هندوستان کرد تا برخی از کتب پزشکی هند را جمعآوری کرده و در بازگشت، بههمراه خود چند پزشک و گیاهشناس و یک فیلسوف و ستارهشناس را به ایران و جندی شاپور بیاورد.
منبع عکس: خبرگزاری صدا و سیما
در زمان این پادشاه خوشنام ساسانی، قوانینی برای استخدام و درجه بندی هیئت علمی دانشگاه وجود داشت. همچنین مقرراتی نیز برای ارزیابی فارغالتحصیلان وضع شده بود و پس از پایان آزمون مربوطه، به آنان پروانه پزشکی اعطا میشد. در این دوره در جندی شاپور، حدود ۵۰۰ استاد مشغول تدریس و ۵۰۰۰ دانشجو به تحصیل اشتغال داشتند.
علاوه بر علم طب، علوم دیگری چون ریاضیات، فنون جنگی، معماری و غیره نیز در دانشگاه جندی شاپور تدریس و توسعه یافت. در زمان انوشیروان، کتابخانه عظیمی نیز با بیش از ۴۰۰ هزار کتاب و به روایتی در چند طبقه در جندی شاپور ساخته شده بود. ازاینرو تاسیس رسمی دانشگاه جندی شاپور و راهاندازی بیمارستان آن را به انوشیروان دادگر نسبت میدهند.
پزشکان در دوران انوشیروان باید از ضوابط پزشکی خاصی پیروی میکردند و در صورت تخلف مجازات میشدند. از جمله این قوانین این بود که پزشک باید مهربان، شیرینبیان، خوش اخلاق، صبور و با وجدان باشد و حرمت این حرفه را نگاه دارد. طمع مال نداشته و برای خشنودی خدا خدمت کند و از تمام دانش خود برای شفای بیمار بهره گیرد. داروخانه بزرگی نیز در بیمارستان وجود داشت که با داروهای گیاهی به درمان بیماران کمک میکرد. در کنار دانشکده پزشکی جندی شاپور، بنایی بزرگ نیز به دانشکده ریاضیات و نجوم اختصاص داشت و رصدخانهای نیز در مجاورت آن ساخته بودند.
برگزاری نخستین کنگره بینالمللی در حضور انوشیروان ساسانی، در سال ۵۵۵ میلادی در شهر تیسفون، از دیگر نکات حائز اهمیت است که عظمت دانشگاه جندی شاپور را در جهان کهن اثبات میکند. در این کنگره دانشمندانی از سراسر جهان، ۱۰۰ پزشک غیرایرانی بههمراه ۱۰۰ها پزشک و گیاهشناس از جندی شاپور گرد هم آمده و مباحث پزشکی روز را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند.
این دانشگاه و مرکز مهم علمی پزشکی در دنیای کهن، از قدیمیترین مراکز آموزشی خاورمیانه نیز محسوب میشود که در حوزههای مختلف پزشکی (بهداشت، گیاه درمانی، جراحی، دامپزشکی، دندانپزشکی و چشمپزشکی)، علم کیمیا (شیمی)، فلسفه، الهیات و علوم دیگر به دانشپژوهان آموزشهای لازم را ارائه میکرد. آموزههای این نهاد آموزشی بر اساس سنت زرتشتی ایرانیان بود و از سنتهای یونانی و هندی نیز بهره میگرفت.
برخی از آثار فیلسوفان یونان باستان و دیگر کتب مهم در این دانشگاه، از زبانهای هندی، سریانی و یونانی به پهلوی ترجمه میشد. از جمله این کتابها میتوان به اثر مشهور «کلیله و دمنه» و نیز «ویس و رامین»، «خدای نامه»، «سندباد نامه» و «آیین نامه» اشاره کرد. آمیختگی شیوههای درمانی ایرانی با سایر ملل چون هندیان و یونیان و رونق و شکوفایی جندی شاپور در زمان ساسانیان به جایی رسیده بود که آن را «شهر علم» و برخی دیگر «شهر بقراط» مینامیدند.
منبع تصویر: Wikiwand
چنانچه ذکر شد بنیانگذار جندی شاپور را «شاپور اول» ساسانی و تداوم پیشرفت و رونق آن را در دوران «شاپور دوم» ذکر میکنند. با این حال تاسیس رسمی این دانشگاه و بیمارستان آموزشی کنار آن را در زمان «خسرو انوشیروان» میدانند.
بیمارستانی که در این زمان در جندی شاپور احداث شد، اهمیت و تاثیر بسیار قابلتوجهی در علم پزشکی جهان داشته است. زیرا در این دانشکده و بیمارستان، از تجارب علمی ملل مختلف چون طب ایرانی، هندی، یونانی، چینی و... استفاده میشد و دانشگاه جندی شاپور به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب تبدیل شده بود. این بیمارستان بهعنوان مرکز درمان و آموزش پزشکی، مهمترین مرکز پزشکی جهان باستان در قرنهای ۶ و هفت میلادی معرفی میشود.
«جرجی زیدان» مورخ و نویسنده مسیحی لبنان، در مورد بیمارستان جندی شاپور مینویسد:
خسرو انوشیروان در جندی شاپور برای معالجه بیماران و آموزش پزشکی، بیمارستان جندی شاپور را دایر کرد و از هندوستان و یونان، پزشکانی استخدام کرد تا در آنجا طب هندی و طب یونانی (بقراطی) تدریس کنند. در نتیجه ایرانیان دارای دو رشته پزشکی شدند و بیمارستان جندی شاپور شهرت بینظیری در دنیای آن روز پیدا کرد.
بیمارستان کلمهای فارسی است و بهمعنای محل بیماران است. در دوره تمدن اسلامی، بیمارستان مشتمل بر مدارس طب هم بوده و همان جا درس طب میخواندند و عملا از بیماران معاینه و شناسایی میکردند. عربها ایجاد بیمارستان را از ایرانیان آموختند و همانند بیمارستان جندیشاپور که بزرگترین بیمارستان پیش از اسلام بود، بیمارستانهایی در نقاط مختلف ممالک اسلامی دائر کردند.
از دیگر ویژگیهای خاص دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور، وجود بخشی بود که به تحقیق و جمعآوری اطلاعات در باب بیماریهای دریانوردان و راههای درمان آن میپرداخت. از این جهت این مرکز طبی را نخستین مرکز بیماریهای دریایی جهان نیز معرفی میکنند. در کتاب دینکرد (دینکرت) که دانشنامه عظیم علمی و دینی و بهنوعی درسنامه دین زرتشتی است؛ درباره اهمیت آموزش افسران نیروی دریایی در زمان ساسانیان چنین آمده:
در دوران ساسانی در بندر سیراف و بندر هرمز نوعی دانشکده افسری به نام ناوارتشتارستان به آموزشوپرورش افسران نیروی دریایی ایران میپرداخت.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
در سال ۶۳۶ میلادی (۱۷ یا ۱۸ هجری قمری) و درست زمانی که دانشگاه جندی شاپور در اوج شکوفایی علمی بود، سپاه عرب به ایران حمله کرد. این اتفاق در زمان خلافت عمر و به سرداری «ابوموسی اشعری» رخ داد و جندی شاپور به تصرف مسلمانان درآمد. نقل است که اهالی شهر دانشگاهی جندی شاپور که اصحاب علم و هنر و صنعت بودند، در مقابل یورش سپاه دشمن بسیار مقاومت کردند. در نهایت یکی از آنان که در اسارت دشمن بود، اماننامهای به داخل شهر میاندازد و مردم آن را پذیرفته و بدون جنگ و خونریزی، دروازه شهر را میگشایند. هدف این فرد جلوگیری از کشتار مردم و نابودی شهر عنوان میشود. با زیرکی این اسیر، جندی شاپور در آن زمان از گزند حوادث در امان ماند و با پذیرش جزیه (پرداخت مالیات به دولت اسلامی) از سوی شهروندان، زندگی از سر گرفته شد.
در این میان، شهرت دانشگاه و بیمارستان آموزشی جندی شاپور نیز که مهمترین مرکز پزشکی جهان باستان به شمار میآمد، بیتاثیر نبود و باعث شد که این مکان از گزند حوادث پس از جنگ در امان بماند. هرچند بخش مهمی از کتابخانه بزرگ آن توسط اعراب مهاجم، نابود شد یا به غارت رفت. در تحقیقی که در سال ۲۰۰۵ در یکی از مجلات علوم اجتماعی اسلامی آمریکا به چاپ رسیده، این اتفاق چنین نقل میشود:
بعد از اینکه اعراب مسلمان ایران را تسخیر کردند، به زودی به اهمیت این موسسه آموزشی پی بردند و بر آن شدند که شکوه سابق آن را حفظ کنند. آنان همه سازمانهای شهر را باقی نگاه داشتند، از جمله بیمارستان، کتابخانه، مدرسه پزشکی و معابد آن را؛ و علاوه بر این برای پزشکانی که در جندی شاپور تحصیلکرده بودند، شغل ایجاد کردند.
عظمت و رونق علمی جندی شاپور موجب حیرت اعراب قرار گرفت؛ هرچند که پیش از فتوحات اسلامی نیز، علما و دانشپژوهانی از شبهجزیره عربستان به جندی شاپور وارد شده بودند. آنان کتابهای یونانی، سنسکریت و سریانی که در جندی شاپور به پهلوی برگردانده شده بود را با کمک ایرانیان به عربی ترجمه کردند و بدین صورت، دانش کهن مردمان ایرانزمین به جهان اسلام نیز انتقال یافت.
در واقع طب ایرانی که ترکیی از طب اوستایی و طب یونانی و دیگر ملل جهان بود، بههمراه تجربه بالینی ۳۰۰ ساله بیمارستان جندی شاپور، طب اسلامی را ایجاد کرد. محصول این دانش تلفیقی، پزشکان و دانشمندان نام آشنایی چون «محمد بن زکریای رازی» صاحب کتاب حاوی و «ابو علی سینا» صاحب کتاب قانون بودند.
ازاینرو، پس از سقوط ساسانیان نیز اگرچه جندی شاپور رونق درخشان سابق را نداشت؛ اما ابهت و بزرگی خود را همچنان حفظ کرد و فعالیتهای علمی آن بهطور کامل متوقف نشد. ایرانیان علوم دنیای باستان را به مسلمانان انتقال داده و نقش مهمی در ترجمه آثار پهلوی به زبان عربی داشتند. از جمله این مترجمان ایرانی تبار، «جورجیس بن بختیشوع» است که اعضای خاندان او ریاست جندی شاپور را در دوران اسلامی به عهده گرفتند. به عبارت دیگر انتقال علوم و معارف بشری به جهان اسلام و دنیای عرب از سوی اساتید و دانشآموختگان جندی شاپور صورت گرفت.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
«بختیشوع» طبیب مخصوص هارونالرشید که در زمان خلافت منصور، از جندی شاپور برای درمان خلیفه عباسی فراخوانده شده بود، با کمک ریاست وقت دانشکده پزشکی جندی شاپور، طرح بیمارستان بغداد را بر عهده میگیرد. بنابراین «دارالعلم» بغداد و بیمارستان بزرگ این شهر را با توجه به ساختار بیمارستان جندی شاپور بنا میکنند.
بعدها و با مهاجرت اجباری اساتید جندی شاپور به بغداد، عظمت و مقام جندی شاپور به مرور رو به افول گذاشت و در فاصله سالهای ۱۲۰ تا ۱۶۵ هجری قمری، باقیمانده مدرسه جندی شاپور نیز به بغداد انتقال یافت. تاسیس اولین بیمارستان پس از اسلام در شهر بغداد، «مامون» دیگر خلیفه عباسی را بر آن داشت تا در سال ۲۰۱ هجری قمری «بیت الحکمه» را نیز به تقلید از جندی شاپور بسازد.
دکتر «محمد محمدی» در کتاب فرهنگ ایرانی و تاثیر آن در تمدن اسلامی و عرب مینویسد:
دانشگاه جندی شاپور توانست در دوره فترت و در تمام مدتی که دستگاه خلافت توجه و اهتمامی به عمل مراکز علمی نداشت، به همت استادان و دانشمندان خود همچنان پایدار ماند و هنگامی که خلافت عباسیان در بغداد مستقر شد و خلفای عباسی در نتیجه تشویق وزرای ایرانی خود به دانش و فرهنگ توجه کردند، در ایجاد مراکز علمی و نقل علوم به زبان عربی و توسعه و پیشرفت آن در جامعه اسلامی کمک شایانی کند و بدین ترتیب میراث علمی و فرهنگی عظیمی را که قرنها حافظ و نگهبان آن بود، به جامعه نوبنیاد اسلامی منتقل سازد.
البته علم طب و نجوم و علوم عقلی در قرنهای بعد در بین مسلمانان پیشرفت زیادی کرد و پزشکان و دانشمندان معروفی از بین مسلمانان برخاستند که قرنها مقام استادی آنها در این رشتهها محفوظ ماند. لیکن این مطلب را پیوسته باید در نظر داشت که مهمترین منابعی که میراث علمی گذشتگان را در این رشتهها به مسلمانان انتقال داد، کتب و آثار ذیقیمتی بود که در نتیجه کار و کوشش پزشکان و دانشمندان ایرانی و سریانی و هندی، در جندی شاپور گرد آمده یا بهوسیله ایشان ترجمه شده بود و همچنین نخستین کسانی که اساس این علوم را در جامعه اسلامی گذاشتند و کتابها در رشتههای مختلف به زبان عربی ترجمه و تالیف کردند و در تاسیس مراکز علمی و ایجاد بیمارستانها کمک گرفتند از دانشمندان و وابستگان به دارالعلم و جندی شاپور بودند.
اعتقاد بر این است که پس از انتقال و کوچ اجباری دانشمندان جندیشاپور به بغداد، برخی فناوریها و علوم و فنون مهندسی توسط مسلمانان و از راه آفریقا و اسپانیا به اروپا وارد شد و به زعم برخی از منابع، زمینه رنسانس را در اروپا پدید آورد. شهر جندی شاپور تا سال ۳۷۲ هجری قمری همچنان آباد و پایدار بود؛ اما در نهایت بهکلی ویران شد و بهجز چند تپه و ماهور، چیزی از آن باقی نماند.
منبع عکس: Mapio.net
در سال ۱۳۳۴ هجری خورشیدی و پس از ۱۲ قرن مهجور ماندن نام دانشگاه جندی شاپور، وزارت فرهنگ آن روزگار، اقدام به راهاندازی دو دانشکده کشاورزی و سپس پزشکی در شهر اهواز و حومه میکند. تنها بیمارستان اهواز نیز در ۱۳۳۵ به جندی شاپور تغییر نام داده و از فروردین ۱۳۴۷ خورشیدی، رسما به دانشگاه جندی شاپور واگذار میشود. ساختمان فعلی دانشکده پزشکی در پردیس دانشگاه نیز در سال ۱۳۴۸ مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، نام دانشگاه جندی شاپور به دانشگاه اهواز تبدیل شد و این نام نیز در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق، به دانشگاه شهید چمران اهواز تغییر یافت.
گسترش رشتههای پزشکی و پیراپزشکی در این مکان آموزش عالی، دانشکدههای مربوطه را از بدنه دانشگاه شهید چمران جدا ساخته و مکان جدید با عنوان دانشگاه علوم پزشکی اهواز ادامه حیات میدهد. در نهایت و با موافقت شورای عالی انقلاب فرهنگی، نام دانشگاه در سال ۱۳۸۳ خورشیدی به دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تغییر میکند.
منبع عکس: dw.com
در سی و نهمین اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو که در نوامبر سال ۲۰۱۷ میلادی (آذر ماه ۱۳۹۶ خورشیدی) برگزار شد، سابقه طولانی دانش و آموزش در تمدن ایران باستان مورد توجه قرار گرفت. یونسکو در این اجلاس، قدمت تاسیس دانشگاه جندی شاپور را ۱۷۵۰ سال ثبت و آن را کهنترین دانشگاه جهان اعلام کرد.
پیش از این رویداد، دانشگاههای بزرگ و نامآشنایی چون بولونیا، آکسفورد، کمبریج و سوربون، با قدمت نزدیک به ۱۲۰۰ سال را آغازگر سنت دانشگاهی در جهان میدانستند. ثبت پیشینه تاریخی جندی شاپور، بر قدمت آموزش عالی در جهان افزود و کانون آن را از مغرب زمین به مشرق و دیار کهن ایران انتقال داد.
متاسفانه علاوه بر آسیبهایی که در گذر زمان بر جندی شاپور وارد شده، در سالهای اخیر نیز محوطه باستانی جندی شاپور که جزو نخستین شهرهای علمی جهان محسوب میشود، مورد تخریب پیدرپی قرار گرفته است.
بهدلیل بیتوجهی به یکی از پر افتخارترین مراکز تمدن و دانش ایرانی، ساختوساز و حفاریهای متعدد و غیرمجاز، اصلاحات ارضی و تبدیل زمینهای محوطه به زمینهای کشاورزی، صدور مجوز کشت و زرع و مواردی اینچنین، تپههای باستانی جندی شاپور، با شتابی روزافزون در حال مسطح شدن و نابودی است. باشد که دریچهای برای نجات اندک باقیمانده کهنترین شهر دانشگاهی جهان باز شود و اقدامات موثری در این زمینه صورت گیرد.
نویسنده: فاطمه حکمت شعار