مسجد جامع اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
مسجد جامع اصفهان که القاب بزرگترین، قدیمیترین و حتی باشکوهترین مسجد ایران را یدک میکشد. به دور از حواشی میدان نقش جهان گردشگران را به سوی خود جذب میکند.
به اصفهان سفر کنید و در تورهای اصفهان شرکت کنید تا زیباییهای بیمثال این شهر را به چشم ببینید. مسجد جامع اصفهان یکی از جاذبههای تاریخی این شهر است که در سفرنامههای گردشگران خارجی نیز آمده است.
مسجد جامع اصفهان، که اهمیت معنوی مکانش را حتی تا زمان ساسانیان میرسانند، در طول سدهها خشت بر خشت و آجر بر آجرش را روی هم ساختهاند تا یادگار سدهها مسجدسازی را همراه داشته باشد. این مکان مقدس مسلمانان، مانند دیگر مسجدها، تا مدتها میزبان خارجیها نبود تا همین اواخر که نسبتا توصیفات پر و پیمانی از آن در سفرنامهها بازتاب یافت. در ادامه به چند نمونه از توصیفات متأخر دربارهی این مسجد بزرگ میپردازیم.
مریت هاکس (Merritt Hawkes) روزنامهنگار آمریکایی در سال ۱۳۱۱ شمسی پس از دیدار از این مسجد مینویسد:
«به نظر من مسجد جامع که شهرت کمتری دارد، فریبندهتر، جالبتر و آنچنان وسیع است که تمام مردم اصفهان را میتوان در آن جا داد. ساخت آن حدود ۷۰۰ میلادی آغاز شده است، ولی اگر آن را بهطور اساسی تعمیر نکنند، عمر درازش بهزودی به آخر میرسد. در تزیین صحن مسجد بهجای کاشیهای آبی از کاشیهای زرد استفاده شده که بسیار سادهتر اما استحکام آن از سایر کاشیها کمتر است.
شهرت مسجد بیشتر به خاطر آجرکاری آن است. طرحهای متنوع روی قبههای متعدد با آجرهای سبز و قرمز بهگونهای هنرمندانه به کار رفته است. بهطور اخص، آجرهای به کار رفته در گنبد و طاق زیر آن، که طرحهای ریزی را به وجود آورده، در محل بنا بینظیر است. از پشت دیوار مخروبهی مسجد دود برمیخاست. گفتند ثروتمندی نیکوکار قصد دارد عدهای مستمند را غذا دهد. آن مرد در عین حال که به جسم فقیران توان میبخشید به تخریب مسجد جامع نیز کمک میکرد.
مسجد جامع اصفهان در زمان محمدعلی شاه (۱۲۸۵-۱۲۸۸)، نقاشی از پاسکال کوست فرانسوی
محراب گچی سلطان اولجایتو، که در سال ۱۳۱۰ میلادی بنا شده، تنها نقطهی تعمیرشدهی این خرابهی در حال ریزش است، ولی تاکهای درهمپیچیده و شکوفههای درخت کنار (سدر) چنان زیبا و انبوه است که مؤمنان را از فکر زیارت مکه با همه معنویتش باز میدارد. آیا انصاف است قبهها فرو ریزد و محراب تعمیرشده بهتنهایی بر جای بماند»؟
راجر استیونس (Roger Stevens)، سفیر انگلیس در ایران، شاید مفصلترین توصیف را بین خارجیها از مسجد ارائه داده باشد. او در سال ۱۳۳۳ خورشیدی مینویسد:
«در بازدید از مکانهای تاریخی و باستانی اصفهان، در قسمت شمال غربی، مسجد جامع نگاههای خیرهی ما را به سوی خود جلب میکند. در واقع اینجا میتوان همه نمونههای معماری اسلامی را دید. تقریبا بیشترین و ثروتمندترین موقوفات بهوسیلهی شاهان صفوی برای آن تعیین شده که تا حدی نسبت به سایر موقوفات شهرستانهای ایران برای اماکن باستانی، تاریخی و مذهبی غیرمنصفانه به نظر میرسد.
مسجد جامع از حیث صنایع معماری قدیمی، که بیشتر فضای مسجد جامع را دربرگرفته، کاملا مستقل است. یک ورودی باریک از یک راهروی گنبددار میگذرد و به یک حیاط بسیار وسیع میرسد. در سمت چپ، گنبد عظیمی روی محراب اصلی مسجد بنا شده است. این مشهورترین محوطهی زیر گنبد جنوبی است که توسط طاقهای پیرامونی در یک گودی و عمق بزرگ بنا شده است. آدمی از طاقنماهای آجری و تنوع کار و هنرمندی استادان معمار شگفتزده میشود.
شبستان بزرگی پشت ایوان غربی وجود دارد که پنجرههایی با سنگ مرمر سفید روشنایی آن را تأمین میکنند. این شبستان بهتنهایی خود یک عبادتگاه بزرگ است. در سمت راست ایوان غربی هم سالن دیگری است که محراب گچبریشدهای با پیچیدگیهای شگفتآور دارد. پشت ایوان شمالی، که عمق بیشتری از ایوان جنوبی دارد، ده ردیف طاقنما و قوسهای آجری وجود دارد که ترکیب درهمآمیختهای به وجود آورده است.
در پشت آن گنبدی سربرافراشته که گرچه از گنبد جنوبی قدری کوچکتر است، اما در عوض از نظر فن معماری، استادانهتر و ظریفتر بنا شده است که میشود گفت تاج با عظمتی بر تارک مسجد به شمار میآید.
در پشت ایوان شرقی یک مدرسهی علوم دینی وجود دارد. اما این بنا تنها مانده و قسمتی از آن رو به خرابی گذاشته است. اگر یک گردش سریعی در طرح و نقشههای عمومی مسجد کنیم، مقیاس وسیع و فوقالعادهای از ساختمانهای باشکوه و پرارزش را خواهیم دید. باید گفت که تقریبا در طول زمانهای مختلف نه بر حسب طرح و نقشهی از پیش ترسیم شده، بلکه بهطور اتفاقی به وجود آمده است.
تاریخ اولیهی این مجموعه تقریبا نامشخص و تاریک است که بعدها با اضافه شدن بناهای دیگر به آن کامل شده است. احتمالا یک مسجدی از قبل و شاید در حدود قرن هشتم در این مکان وجود داشته است که از بین رفته و بناهای فعلی بعدا و بهتدریج روی آن خرابهها در حدود سالهای ۸۴۲ میلادی ساخته شده است. خواجه نظامالملک، وزیر قدرتمند ملکشاه سلجوقی، حدود سال ۱۰۸۰ میلادی گنبد جنوبی را ساخت و محراب مسجد را در آن قرار داد که کانون مرکزی این مجموعهی عظیم شد.
ساختمانهایی که در اوایل عهد صفوی ساخته شده احتمالا بهطور جمعی در اطراف این گنبد بنا شده و خوشبختانه برای نسلهای بعدی مانده است. فوقالعاده جالب است که بدانیم در ایران و بسیاری کشورهای اسلامی، زنان در ساختن مساجد مسلمانان نقش داشتهاند و از جملهی آنان مادر ملکشاه سلجوقی است. او به دستور وزیرش (تاجالملک)، در خارج از محوطهی مسجد جامع و در مقابل گنبد خواجه، در سال ۱۰۸۸ گنبدی ظریفتر و کوچکتر بنا کرد که امروزه به نام «گنبد خاکی» مشهور است.
این گنبد ابتدا جدا از مجموعهی مسجد بود اما وقتی که طاقنماها احداث شد، در قرن چهاردهم میلادی ایوانهایی بنیان نهاده شد که به مجموعهی مسجد چسبید.
کمی جلوتر از سال ۱۱۲۱ میلادی، واقعهی مهمی روی داد که در آن مسجد جامع اصفهان دچار آتشسوزی مهیبی شد و بهدنبال آن خرابی و ویرانی بسیاری به بار آمد. اما هر دو بخش مربوط به گنبد نظامالملک و گنبد تاجالدین و رواقهای متصل به آنها بهطور معجزهآسایی از آسیب و آتشسوزی گسترده نجات یافتند، ولی ممکن است بقیهی قسمتها در آتش سوخته و تحلیل رفته باشند.
عقاید مختلفی دراینباره وجود دارد مبنی بر اینکه در آن زمان غیر از دو گنبد یاد شده چیزی به نام رواقها و طاقها و ایوانهایی که امروز است وجود نداشته که از آسیب آتشسوزی محفوظ مانده باشد. پرسش دیگر اینکه آیا امکان دارد زمان تجدید بنای ایوان جنوبی بعد از آتشسوزی بزرگ بوده باشد؟ ولی آنچه محقق است اینکه نماهای ایوان جنوبی با تزیینات ساختمانی مختلفی شکل گرفت؛ از جمله دو مناره که در قرن پانزدهم میلادی به آن افزوده شد.
ایوان غربی، همان طور که ما آن را مشاهده کردیم، در دوران بعد از صفویه بنا شده است. به همین جهت، کاشیکاریهای آن با اشکال هندسی به کار رفتهاش شباهت نزدیکی با کاشیکاریهای مدرسهی مادرشاه دارد. شبستان پشت آن مربوط به دورهی تیموری، یعنی حدود سالهای ۱۴۴۸ میلادی، است.
محرابی که در سمت راست آن قرار گرفته و دارای گچبریهای بسیار عالی است، در سال ۱۳۱۰ میلادی ساخته شده و بعد از تغییر اسم و عنوان پادشاه (سلطان محمد خدابنده) به محراب الجایتو نامیده شد، ولی راهروی آن که هماکنون برجا است، احتمالا در سالهای بعد از این قرن ایجاد شده است.
ایوان جنوبی که تاریخ تجدید بنای آن در دورهی سلجوقیان و بعد از آتشسوزی بزرگ انجام گرفت، حدود سال ۱۱۲۱ میلادی و طاقهای آن، که در پشت بنا واقع شده، در قرن پانزده ساخته شده در حالی که نمازخانه و اتاقها و رواقهای سمت چپ گنبد کوچک در سال ۱۶۸۱ میلادی ساخته شده است. ایوان شرقی هم همین طور در اصل مربوط به دورهی سلجوقی است، اما الحاقاتی به آن هم از دورهی صفوی دیده میشود.
مدرسه مربوط به قرن پانزدهم است با ایوانی که در سال ۱۷۲۶ بنا شده است. همین طور ما میبینیم که مسجد جامع اصفهان تقریبا کلیهی نمادها و اشکال و تزیینات دورههای مختلف اسلامی را یکجا در خود جمع کرده است و هیچ دورهی اسلامی نیست که از خودش اثری در ساختمانهای این مجموعهی هنری، اسلامی و مذهبی نداشته باشد. نمونههای آجرکاریهای رواقها، طاقها، طاقنماها و دالانهای این مجموعه تحسین بیننده را برمیانگیزد.
زیباییهای آن آدمی را شیفتهی دائمی خود میسازد. این همه سلیقه و هنر شخص را حیران کرده و ناخودآگاه نگاهها را به طاقهای بلند گنبد کوچک تاجالدین (خاکی) میدوزد.
تابش اشعهی آفتاب در عمق سایههای ایوان جنوبی، جایی که عبادتکنندگان زانو بر زمین زده و به پرستش خداوند یکتا مشغول هستند، ما را که از یک کشور متفاوت هستیم، مجذوب میکند. تعادل و هماهنگی آرام و ملایم دنیای زیبای رنگها و هماهنگی تزیینات ما را متوجه جذبهی مذهبی و ایمان صادقانه میسازد. شور و شوقی که از آن متبادر میشود، همانند کلیساهای رومی اولیه یا کلیساهای جامع است.
دربارهی طاقهای گنبد بزرگ، بایرون نوشته: دوازده ردیف ستون همانند پرومته، از اسطورههای یونانی که توسط زئوس در المپ با زنجیر به کوه بسته شده، بار سنگین گنبد را بر دوش کشیدهاند.
راجر استیونس ادامه میدهد: کثرت مصالح ساختمانی در طاقها و رواقهای گنبد کوچک نشاندهندهی وضع اقتصادی آن است. کلمات خط کوفی با تزیینات و قسمتهای گچبریشده بر آجرهای کوچک و ظریف اما سخت و محکم خاکستریرنگ حک شدهاند. برای جلوگیری از سختگیریهای متعصبان مذهبی از تصاویر آدمی خودداری و از گل و بوتهها و پیچک استفاده کردهاند.
من شک دارم که هیچ بنایی در ایران یا در هیچ نقطهی دیگری از کشورهای اسلامی در جهان مانند آن را بتوانید پیدا کنید که در شما چنین هیجانی به وجود آورد.
طاقهایی که در داخل گنبد هستند، در یک لحظه نگاه بیننده را به طرف بالا میبرد. آنها شبیه ستارگان در زیر طاق لاجوردی آسمان نمایان میشوند. انگار که این طاق چتریشکل را داخل یک موشک ریخته باشند. به گفتهی شرودر (Schroeder) در کتاب هنر ایرانی دربارهی محراب الجایتو: ظریفترین، کاملترین و متناسبترین محراب قرن چهاردهم است که با گچبریهایی از اشکال نیلوفر آبی، که سطح آن را پوشانیده است، تزیین شده که خود یک شاهکار گچبری است».
آرتور پوپ آمریکایی (مرگ در سال ۱۳۴۸)، متخصص هنر ایران، دربارهی مسجد جامع نوشت:
«من آن روز وقتی به تماشای مسجد جامع اصفهان رفتم و در زیر این گنبد قرار گرفتم متوجه شدم که تمام وجودم در تسخیر گنبد و مسجد است؛ چون در زیر این گنبد بهخوبی میتوان به شاهکار فناناپذیر و خلاق ایرانیها پی برد و به عظمت مسجد و گنبد آن اعتقاد پیدا کرد. من از آن به بعد بارها به مسجد جامع اصفهان رفتم و با تماشای گنبد این مسجد زبان به تحسین گشودم و عشق و علاقهی خود را به اصفهان و ایران روزافزون دیدم. به همین جهت میخواهم بعد از اینکه دیده بر هم نهادم جسدم را در این خاک مقدس دفن کنند».
در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز بازدید گردشگران از این بنای عظیم ادامه یافت. در ادامه دو نمونه از جدیدترین نظرات را میخوانیم:
گردشگر چینی در مهر ۱۳۹۰ این شاهکار برساخته از دورههای مختلف را اینگونه معرفی میکند:
«مسجد جمعهی اصفهان با آنکه بین توریستها خیلی معروف نیست، اما خارقالعادهترین مسجد اصفهان است. مسجد امام یا مسجد شاه سابق عنوان معروفترین مسجد اصفهان را یدک میکشد، اما مسجد جمعه از لحاظ تاریخی و معماری مهمتر است. بهترین گچکاریها را میتوانید اینجا ببینید و حتی کاملترین گنبد آجری جهان قدیم (از لحاظ محاسباتی) را دارا است.
این مسجد پیشامغولی که کاشیکاریهای خوبی هم دارد، بیش از یک هزاره است که سر پا ایستاده و مشتاقان را به بازدید دوباره فرامیخواند. محراب آن، که شاهکاری از هنر اسلامی است، همچنین گنبد آجری عصر سلجوقی یا کاشیهای زیبای آبیاش در حیاط اصلی را از دست ندهید».
مسافر روسی در فروردین ۹۲ در مسجد جامع حس و حال قرنها پیش را تجربه کرده است:
«شخصا خیلی به معماری اسلامی توجه ندارم. به نظرم یکنواخت و خستهکننده است؛ چه بهترینش، که تاج محل باشد، و چه زشتترینش، که مسجدهای استانبول باشند! مسجدهای اصفهان نه در دستهی معماری اسلامی قرار میگیرند، نه معماری ایرانی؛ آنها «معماری» بهمعنای واقعی کلمه را نمایندگی میکنند، بدون هیچ پیشوند یا پسوندی.
آنچه این مسجد را بیهمتا میسازد قدمت و بزرگیاش است. اگر اشتباه نکنم بزرگترین مسجد ایران است. دیوارها و ستونها و سقفهایش را دوغاب نزدهاند، بنابراین بهراحتی میتوانید گذشت سدهها را بر آن ببینید. بخشهایی از آن طی بمباران عراقیها ویران شد، اما بعد مورد بازسازی قرار گرفت. حیاط اصلی، کاشیهای ایوان، محراب همگی نفسگیر هستند.
محرابش که فوقالعاده است؛ شاید بهترین محرابی باشد که دیدهام. به گمانم مسجد شیخ لطفالله از لحاظ هنری زیباترین مسجد اصفهان باشد، اما این یکی از لحاظ ساختاری و تاریخی تأثیرگذارترین است. معمولا داخلش تاریک است پس بهترین دوربین و لنز را بردارید. من راهنمایی که مدرک تاریخ ایران داشت را بهعنوان راهنما با خود داشتم که واقعا ارزشش را داشت. او مرا به عبادتگاهها، اتاقهای مخفی، نمازخانههای واقعی که هرگز پیدایشان نمیکردم یا جرات نمیکردم واردشان شوم برد».
دیدگاه