نوروز در کاخ گلستان چگونه بوده است؟
در كاخ گلستان هم یک قرن و نیم پیش هر ساله خانه تكانی، دوختن و خرید رخت نو، تدارك سفره هفت سین با انواع میوه، شیرینی، آجیل و تنقلات برای پذیرایی، در کاخ شور و اشتیاقی بر میانگیخت.
مقالههای مرتبط:
کاخ گلستان از جمله کاخهای مهم تهران است که به ثبت جهانی رسیده است، حوادث تاریخی این کاخ بسیار زیاد و شنیدنی است ازاینرو هر حادثه تاریخی عاملی مهم برای گرایش گردشگران داخلی و خارجی برای بازدید از این کاخ مهم میشود.
اگر شما نیز تمایل دارید در سفر به تهران از تورهای تهرانگردی بهرهمند شوید کجارو علاوه بر معرفی جاذبهها به معرفی بهترین تورهای داخلی و خارجی نیز پرداخته است.
همچنین میتوانید جاهای دیدنی تهران را در کجارو مشاهده کرده تا برنامهریزی بهتری برای گشتوگذار در تهران داشته باشید.
آمادگی برای نوروز
«از یك ماه مانده به عید، در سراسر شهر خاصه در اندرون شاهی، ولوله شعفآمیزی حكمفرما و بساط جشن و سرور برپا بود. سه روز به نوروز مانده، فراشان قرمزپوش از جانب دیوان شاهی برای هر یک از دختران شاه که به شوهر رفته بودند، چهار خوانچه میبردند؛ هر خوانچه محتوی شیرینی و نان و كله قند و انواع گل و ریاحین و اسپند الوان و پنجاه تومان شاهی بود.» این آغاز روایت داستان نوروز قاجاری از زبان دوستعلی خان معیرالممالك- نوه ناصرالدین شاه قاجار - است.
سال نو، رخت نو
«صبح حمام عید رفتم. در این بین خبر آوردند كه آقا علی اكبر خواجه شاه، بقچهای در دست دارد و آمده است. تعجب كردم، در بقچه چه است؟ گفتند خلعت تن پوش شاه است. هیچ انتظار نداشتم. ابوالقاسم خان- نوه ناصرالملك- آمد گفت عصری شاه برای من خلعت التفات فرمودند. آنچه خود حدس زدم. چون خواسته بودند به او خلعتی بدهند، برای اینكه مبادا من تصور كنم و رنجش حاصل كنم، صبح برای من هم خلعت فرستادند.» خلعت دادن به درباریان رسمی بود كه از دو ماه مانده به عید نوروز و حتی تا شب عید ادامه داشت تا در مراسم عید، همگی لباس نو و مناسب بر تن كنند. معروفترین جامهدار دربار قاجار، گلبدن خانم كه از طرف ناصرالدین شاه لقب «خازنالدوله» گرفته بود، خلعتهای شاهزادگان و حكام را به تایید شاه میرساند و آنها را برای صاحبانشان میفرستاد تا در شب عید خلعت خود را بپوشند. اعتمادالسلطنه هر سال قبل از آغاز مراسم به دیدن شاه میرفت و منتظر میماند تا لباس نو بپوشد. او مینویسد:
«شاه علی الرسم همه سال، در اتاق نارنجستان لباس میپوشیدند تا به سلام بروند. شمشیر جهانگشای تمام الماس خاقان را كه هر سال به كمر میبندند و در پشت غلاف آن صورت فتحعلی شاه را مینا کردهاند، حاضر كرده بودند.»
رسم لباس نو پوشیدن فقط در میان درباریان مرسوم نبود؛ نزدیك نوروز، هیاهوی بازار به اوج میرسید. دكانهای پارچه فروشی، کفاشیها، كلاهدوزیها و خیاطیها محل ازدحام مردمی بود كه میخواستند سال نو را در حد وسع خود در لباس نو آغاز كنند.
لحظه تحویل سال نو
هنگام تحویل سال، همه منتظر شنیدن صدای غرش توپهایی بودند كه دورتادور استخر میان میدان وسیع ارگ تهران چیده شده بود و با در شدن اولین توپ و بلند شدن صدای طبل و نقارهها، مردم شهر میفهمیدند كه سال نو آغاز شده است. اما قبل از تحویل سال، هیاهوی زیادی در كاخ گلستان برپا بود.
روز اول عید نوروز، روز سلام تحویل بود. این مراسم هر سال در كاخ گلستان و در اتاق موزه، برگزار میشد چون این اتاق شكوه خیرهكنندهای داشت. اعتمادالسلطنه درباره این تالار مینویسد:
«اتاق موزه، تالاری است بسیار وسیع كه در ایران به این بزرگی اتاق ساخته نشده است. از اتاقهای اصفهان صفویه اگرچه ندیدهام اما شنیدهام بزرگتر است. سقف آن آجری است و مشتمل بر طاق وسط و چند دالان است. سراسر بسیار مزین و چهلچراغ های بزرگ آویخته.» این اتاق كه به تالار سلام هم معروف بود، با نظارت مستقیم ناصرالدین شاه طی چهار سال ساخته شد و نفیسترین اشیا و آثار هنری اهدایی به شاه و جواهرات سلطنتی در این مكان نگهداری میشدند.
معیرالممالك درباره روز تحویل سال و مراسم دربار مینویسد:
«یك روز پیش از عید، رئیس تشریفات دربار، علی خان ظهیرالدوله- داماد شاه - برای اشخاص رقعه دعوت برای حضور در مراسم سلام میفرستاد و مقرر بود كه مدعوین یك ساعت قبل از سلام حاضر شوند. از چند گام مانده به در ورودی تالار، سفره سفید بزرگی گسترده و بساط هفت سین را روی آن میچیدند و دامنه آن تا شاهنشین وسیعی كه تخت مرصع فتحعلی شاه در آن قرار داشت كشیده میشد. یك ربع به تحویل سال مانده، پردهدار پرده را بالا گرفته و به آواز بلند ورود شاه را اعلام میكرد. در دم، گفت و شنود و غلغلهاى كه میان حاضران برپا بود، به سكوت محض مبدل مىشد و نظامیان در حال احترام ایستاده و دیگران سر تعظیم فرود میآوردند. پس از جلوس شاه، خطیب الممالك از صف خارج شده، نزدیك تخت میآمد. منجم باشى ساعت به دست پیش میآمد و اندك زمانى خیره به صفحه آن نگریسته، آنگاه به آواز رسا میگفت به مباركى و میمنت و اقبال در این ثانیه آفتاب به برج حمل تحویل شد.»
معیرالممالک مینویسد:
«در شاهنشین اطراف تخت، رؤسای ایل قاجار با سرداری و ترمه و شمشیر بسته و لباسهای رسمی میایستادند. در یك طرف هفت سین سران سپاهی صف آراسته و در راس آنها نایب السلطنه قرار میگرفت. در طرف دیگر مستوفیان با شال و كلاه و جبههای ترمه و چاقچور ایستاده و مستوفی الممالك مقدم بر همه جای میگرفت. بین دو صف مزبور راهی تا شاهنشین بزرگ باز بود. طرفین تخت بهطور نیمدایره، شاهزادگان با لباسهای سیاه ایستاده و هر یك، یكی از وصلههای طلا و جواهر نشان سلطنتی به دست میگرفتند.»
شاید تنها وقتی كه شاه با حاضران عكس یادگاری میانداخت، عید نوروز و مراسم سلام عام بود كه در تخت مرمر برگزار میشد. مردم دسته دسته در روز دوم عید، به سوی كاخ گلستان و میدان ارگ و محوطههای اطراف آن میآمدند تا از پس دیوارهای ارگ در این مراسم شركت كنند. البته جز مردم تمام سفرا هم در سلام عام شركت میكردند تا هم در جشن و سرور حضور یابند و هم از عیدی شاهانه بهرهمند شوند. شاه پس از بیرون آمدن از اندرونی در اتاق كوچكى کنار تالار برلیان مینشست تا ایشیك آقاسى باشى یا علی خان ظهیرالدوله حضور سفیران را اعلام کند. آنگاه به تالار برلیان میآمد و در برابر سفیر كبیر عثمانى میایستاد و احوال سلطان و خود او را میپرسید و سخنانی در مورد روابط و یگانگى دو دولت ابراز میکرد و سپس رو به سفیر انگلیس كرده و میگفت: «احوال خواهرمان ملكه انگلستان چطور است؟» و به همین ترتیب با دیگر سفرا صحبت میکرد و به همه عیدى میداد.
همین كه همه در جای خود مینشستند، صدای خبردار آجودان باشی بلند میشد و شاه از ایوانخانه بیرون میآمد و بالای تخت مرمر میرفت و بر جایگاه مرصع تكیه میزد. ده دسته موزیك سلام ایران را مینواختند و توپهای میدان مشق تا پایان مراسم شلیك میشدند. وقتی موزیك قطع میشد، خطیب الممالك خطبهاش را آغاز میكرد و پس از او شمسالشعرا قصیدهای در وصف بهار و عید میسرود. كشیدن قلیان سلام یكی از رسمهایی بود كه از دوره فتحعلی شاه در سلام عام اجرا میشد. پیش خدمت باشی یك قلیان مرصع را پهلوی تخت میآورد و شاه گاهی به آن پكی میزد. از اواخر دوره ناصری استفاده از این قلیان هم فراموش شد. در پایان مراسم هم شاه برای مردم سخنرانی میكرد و سالی خوش برای ملتش آرزو میكرد. بعد از خاتمه مراسم سلام عام، شادمانی و هلهله عمومی آغاز میشد.
شیرین كاری شروع میشود
«جمعیت زیادی توی اتاق و حیاط پر بود. هر جور آدمی میخواستی بود. توی اندرون كه بهاندازه یك میدان است بهقدری جمعیت بود كه دیگر جا نبود. موزیكان میزدند. سیاحت و تماشای غریبی داشت. بعد رفتیم اندرون دیدیم جمعیت همان طور است و هیچ تفاوت نكرده است. یورقه كردیم و آمدیم بیرون. دیدیم نمیشود اندرون شام خورد گفتیم بیرون شام میخوریم.» این روایتی است كه اعتمادالسلطنه از جشن و سرور پایان سلام عام میگوید. اینجا دیگر شادمانی از كاخ به خیابانهای اطراف آن كه چراغانی شده بود منتقل میشد: «در میدان جلو كاخ شاهی بندبازان و رقاصان چالاكی و هنر خویش را نشان میدادند و كشتیگیران به شیوه باستانی به ستیز با یكدیگر بر میخیزند.» دستمزد همه این معركهگیرها و بازیگران از طرف دولت پرداخت میشد. این جشن تا غروب ادامه داشت.
شب هنگام خیابانهایی كه به كاخ منتهی میشدند چراغانی بودند و در سراسر اوقات جشن، موزیك نظامی مركب از آلات موسیقی اروپایی و اركستر ایرانی نواخته میشد و جمعیت بیحركت و جدی و با سكوت به تماشای مقلدانی میایستادند كه برای اجرای نقشهای خویش به بهترین وجه تلاش میكردند. از جذابترین نمایشهای جشن نوروز، نمایشهای پهلوانی بود كه معیرالممالك دربارهاش مینویسد:
«پهلوانان به میدان آمده و به شیرینكاری از قبیل شنا و كبادهگیری و چرخ میپرداختند و مرشد با تنبك بزرگی كه خود تقریبا در پشت آنها پنهان بود در جایگاه مخصوص قرار گرفته و با ضربهای مناسب و حماسه سرایی یلان را همراهی میكرد و سپس پهلوانان دو به دو به میدان میآمدند و گریبان یكدیگر را گرفته و به زورآزمایی درمیآمدند.»
آتشبازی هم تا آخر شب ادامه داشت. از دوره سلطنت ناصرالدین شاه آتشبازی باروتی هم كه تا آن زمان سابقه نداشت، توسط فرانسویها وارد شده بود. البته این آتشبازی در آغاز فقط در باغ اندرونی شاه و به مناسبت جشنهای مذهبی انجام میگرفت اما پس از چندی دستور اجرای نمایش شب چهارشنبه سوری و عید نوروز در میدان توپخانه صادر شد و از آن پس مردم از بعدازظهر برای تماشای آن در این میدان حاضر میشدند و جا میگرفتند.
ده هزار نفر به سوی سیزده بدر
«سیزده عید است. شاه دوشان تپه تشریف بردند. زیاد از اهل شهر آمده و میآمدند. زیاده از پانزده هزار جمعیت از شهر به دوشان تپه آمده بودند.» به روایت اعتمادالسلطنه جشن و سرور نورزوی در روز سیزدهم فروردین به پایان میرسید و ناصرالدین شاه همه ساله برای شگون و عبور از نحسی روز سیزدهم نوروز با خدم و حشم و درباریانش بههمراه وسایل شكار و دوربین به منطقه ییلاقی دوشان تپه كه امروز در دل تهران جای دارد، میرفت تا به گردش و شكار و استراحت بپردازد؛ هر چند در طی سال هم به همین كار مشغول بود.
اما هر سال سیزده بدر شلوغتر از سال گذشته میشد و ناصرالدین شاه ناراحت میشد که دیگر دوشان تپه جایی اختصاصی برای گردش او نیست. اعتمادالسلطنه مینویسد:
«من صبح زودتر رفتم. شاه دیر تشریف آوردند. قریب ده هزار الواط از شهر به دوشان تپه برای سیزده بدر آمده بودند. شاه ناهار خوردند و کمی گردش كردند. خیلی كسل بودند.»
برای سفر به نهران و سایر مقاصد گردشگری داخلی و خارجی کجارو در تهیه بلیط ارزان هواپیما به شما کمک میکند.
همواره میتوانید از طریق موتور جستوجوی پرواز کجارو، ارزان ترین بلیط هواپیما به مقصد مورد نظر خود را یافته و از فروشندههای معتبر خرید کنید.
دیدگاه