مسجد شیخ لطف الله اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
قرنها طول کشید تا مسافران خارجی توانستند نمای داخلی مسجد شیخ لطفالله را ببینند و مبهوت زیبایی آن شوند.
مسجد شیخ لطفالله، این شاهکار معماری ایرانی، اولین بنایی بود که در میدان نقش جهان اصفهان ساخته شد و اکنون در شرف ۴۰۰سالگی است. این مسجد در دوران صفوی کارکرد خصوصی داشت و ویژهی شاه و زنان دربار بود؛ از اینرو، مسافران خارجی عصر صفوی بخت آن را نداشتند که داخلش را ببینند و از نورپردازی و رنگآمیزی باشکوه درونش لذت ببرند. بنابراین سفرنامههایشان دربارهی این مسجد تنها محدود به توصیف نمای بیرونی آن میشود و به اشاره به کاشیکاریها محدود شده است.
پیترو دلاواله (Pietro Della Valle) ایتالیایی اولین خارجیای است که پس از مسافرت به ایران در سال ۹۹۶ خورشیدی (۱۶۱۷ میلادی) به این مسجد اشاره کرده است:
«مقابل کاخ شاه، در طرف دیگر میدان، مسجدی است با گنبدی زیبا که تمام دیوار آن از کاشیهای ظریف و رنگارنگ پوشیده شده است».
ژان شاردن (Jean Chardin) فرانسوی، که در سالهای ۱۰۴۴ خورشیدی (۱۶۶۵ میلادی) و ۱۰۵۰ خورشیدی (۱۶۷۱ م) به ایران سفر کرد، از آن با نامهای «مسجد صدر»، «مسجد مجتهد بزرگ» و «مسجد سلطنتی» نام برده است. شاردن در سفرنامهی خود از سنگ یشم بودن ازارهها و منبر قابل حمل مسجد سخن گفته است، اما اکنون کاشیکاری بهجای سنگ یشم خودنمایی میکند.
جملی کارری (Gemelli Careri) مسافر ایتالیایی، که در سال ۱۰۷۲ خورشیدی (۱۶۹۳ میلادی) به اصفهان وارد شد، به این مسجد اشاره کرده است:
«مسجد شیخ لطفالله در جانب مشرق قرار گرفته و گنبد بزرگ آن از کاشیهای رنگارنگ پوشیده شده است. در اطراف مسجد شیخ لطفالله دکههایی قرار دارد که در آنها مرغ بریان و گوشت کوبیده پخته و به فروش میرسد».
دیولافوا (Dieulafoy) مسافر فرانسوی، که از سال ۱۲۶۰ خورشیدی (۱۸۸۱ میلادی) به ایران آمد، دربارهی میدان نقش جهان چنین مینویسد:
«مسجد شیخ لطفالله در طرف چپ مسجد شاه واقع و وضع آن محل ساعت بزرگ ونیز را بهخاطر میآورد».
ساعت بزرگ ونیز در سمت چپ تصویر
هانری رنه دالمانی (Henry-Rene d’Allemagne) فرانسوی در سال ۱۲۸۶ شمسی (۱۹۰۷ میلادی) اصفهان را دیده و دربارهی مسجد چنین نوشته است:
«در سمت مشرق، مسجد شیخ لطفالله با گنبد بلند و باشکوهی خودنمایی میکند».
رابرت بایرون (Robert Byron)، سفرنامهنویس بریتانیایی، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی برابر با ۱۹۳۷ میلادی دربارهی مسجد شیخ لطفالله نوشته است. گزارش او به نظر میآید اولین شرح یک بازدیدکنندهی خارجی از درون مسجد باشد:
«نمای داخل گنبد مسجد نمونهی عالی نبوغ ایران اسلامی است و من هیچ مثالی بهتر از این نمیشناسم. گنبد متشکل از شبکهای از قسمتهای لیموییشکل است که هرچه بهسمت طاووس، در نوک گنبد، میروند اندازهشان کوچکتر میشود. در دیوار غربی، محراب با گل و گیاههای آبی تزیین شده است. هر بخش از طرح، هر سطح، هر الگو، هر شاخهی جداگانه یا شکوفه زیبایی غمانگیز خاص خود را دارد. روی هم رفته زیبایی بنا تکاندهنده است. پرتوهای نور روی سطوح براق و مات بازی میکنند و هر لحظه الگوهای شکلی خود را عوض میکنند. من هرگز چنین شکوهی ندیده بودم».
آرتور پوپ (Arthur Pope)، دانشمند آمریکایی متخصص در هنرهای ایرانی، تقریبا همزمان با رابرت بایرون شرح مفصلی از مسجد ارائه میدهد:
«مسجد شیخ لطف الله در اوایل قرن هفدهم میلادی به دستور شاه عباس صفوی بنا شد. در این نقطه قبلا مسجدی از ایام قدیم وجود داشته ولی این محل، که درست در طرف مشرق میدان شاه و در مقابل دربار سلاطین صفوی است، شایستهی بنایی بهتر و زیباتر بوده است و به همین دلیل، شاه عباس مسجدی جدید در این نقطه بنا کرد و آن را به نام پدرزن خود، که در آن ایام از علمای بزرگ مذهب شیعه بهشمار میرفت، به مسجد شیخ لطف الله موسوم کرد.
البته این مسجد به دربار صفوی نزدیک و بین آن و عالی قاپو تنها عرض میدان فاصله بود. مسجد شیخ لطفالله در واقع عبادتگاه خاص سلطان محسوب میشد و شاه عباس تمام مدت زندگی همهروزه اینجا نماز میگزاشت. جهت میدان شاه اصفهان شمالی-جنوبی و چون جهت قبله به طرف جنوب غربی است، دالان ورودی و رواقهای اطراف مسجد طوری بنا شده که انحراف بنا نسبت به میدان بههیچوجه محسوس نیست و این خود یکی از شاهکارهای معماری عهد صفوی است.
دالان ورودی از مقابل در مسجد با زاویهی وسیعی به طرف چپ دور زده و از گوشهی شمال غربی گذشته و توسط ضلع شمال شرقی یعنی در شبستان و درست مقابل محراب منتهی میشود. همین اصل ساده در توجیه دالان نسبت به موقع مسجد چنان با مهارت و زبردستی انجام گرفته که اختلاف مرکز محور مسجد نسبت به محور صحن آن بهکلی مستور و از نظر محو است. در خارج مسجد نیز همین طراحی با استادی و مهارتی شایان به کار رفته، زیرا نظر به وضع بنای مسجد نسبت به میدان، ظاهرا بایستی در ورودی در امتداد ضلع میدان شاه باشد و دیوار قبله با همین ضلع تشکیل زاویه دهد در صورتی که چنین نیست و طاقنماهای اطراف این زاویه را محو ساخته است. معماران زبردست عهد صفوی انحراف خارج بنا را نیز در زیر این پردهی مهارت و استادی مستور کردهاند.
جدار داخلی بنا از هشت طاق تشکیل شده است. حاشیهی طاقها فیروزهای و متن آنها آبی سیر و کاشیهای معرق و در وسط کتیبههایی به خط سفید و بسیار زیبا و شفاف آثار انگشتان هنرمند علیرضا عباسی را نشان میدهد. طاقهای زوایای بنا در واقع حایل سقف است، ولی این عمل نیز نظر به وسعت فضا و انحنای تدریجی گنبد چندان نمایان نیست و با همه اهمیت این قسمت در استحکام بنا فرق ظاهری بین اینها و طاقهای مجاور مشاهده نمیشود.
بدین نحو در وسط قسمت بالای هر طاق حایل و طاق مجاور آن مثلثی معکوس تشکیل میشود. طاقهایی که در بالای حایلها قرار گرفته، در واقع حایلهای ثانوی محسوب میشود و جدار بنا را با انحنای بسیار ملایمی به کلهگی گنبد نزدیک و ملحق میکند.
حاشیهی دیوارها و داخل اتاقها از بهترین کاشیهای رنگی عهد صفوی است، ولی با همه ظرافت، در مقابل کاشیهای معرق، نما و جلوهای ندارد. گویی این اشیای بیجان هم از انصاف فروگذار نکرده و با چنان زیبایی و لطف در برابر رقیبان خود اعتراف به عجز و قصور کرده روی خود را با دست شرم و خجالت پوشانیدهاند. وسط طاقهای حایل نیز با گلهای بزرگ از بهترین کاشیهای معرق قرن ۱۷ میلادی تزیین شده که چشم هر بیننده را خیره میسازد.
این کاشیهای نفیس مانند نگینهای گرانبها در زمینهی کاشی رنگی میدرخشد و به راستی همین احساس تنوع و تضاد بر ظرافت و قشنگی آنها در نگاهها میافزاید و بهترین حس زیبایی را تحریک و تولید میکند.
داخل طاق گنبد نیز بسیار زیبا و ظریف و متن آن شاخ و برگ و در وسط آنها ستارههای طلایی رنگ دستهدسته گرد هم حلقه زدهاند. به راستی بینندهای که تازه چشمش به دیوارهای لاجوردی بنا آشنا شده همین که سر بلند کرده طاق با عظمت و ستارگان شفاف آن را مشاهده کند، بیاختیار میپندارد طاق گنبد نیلی را بر این رواق بلند گستردهاند. نقش زمینهی طاق مانند نقوش مسجد است و بیشباهت به زمینهی قالیهای اردبیل نیست. متن لاجوری جدارها از نقوش لوزیمانند تشکیل شده و داخل هر یک از اینها یک گل بزرگ مشاهده میشود.
نقش گنبد مسجد (سمت راست)، طرح زمینهی قالی اردبیل (سمت چپ)
طرز روشنایی بنا نیز خالی از اهمیت نیست. در فواصل معینی از طاق، سوراخهایی به طرف خارج تعبیه شده و دو دهانهی آنها را پنجرههایی از کاشی مشبک و بسیار ظریف فرا گرفته است. شعاع آفتاب چون نورهای آسمانی از داخل این شبکهها تجزیه و به دیوارهای بنا منعکس شده مانند ذرات شبنم به داخل میریزد.
در این بنای روحانی با همه عظمت مقیاس و نقوش، چیزی فروگذار نشده و جای خدشه و نقصی باقی نمانده است. مشاهدهی این بنای مقدس انسان را به عالم بهت و شگفتی میکشاند و در احساساتی روحانی غرقه میکند. اثرات روحانیت و ظرافت از هر کنگرهی این مسجد میتراود و تأثیرات و احساسات وجد و سکون که اصول الوهیت و جمال است در قلب هر روحمندی ایجاد میکند.
قلم توانا و شیوای علیرضا عباسی بر گوشه و کنار مسجد کلمات الهی الهام کرده و بهترین نمونهی صنعت خط را در عصر صفوی نشان میدهد. این استاد بزرگ اسم خود و تاریخ کتیبه را (مطابق ۱۶۱۸ میلادی) بر لوحهای در گوشهی چپ محراب به یادگار گذاشته و خود را محمدرضا پسر استاد حسین اصفهانی معرفی میکند.
این استاد حسین شاید همان است که اسمش بر در ورودی مسجد هارون ولایت نیز مشاهده میشود؛ زیرا بین کاشیهای این بنا و مسجد شیخ لطفالله شباهتی تام وجود دارد.
ورودی مسجد هارون ولایت اصفهان
کوچکترین نقطه ضعفی در این بنا دیده نمیشود. اندازهها بسیار مناسب، نقشه طرح بسیار دقیق و قوی و بهطور خلاصه توافقی است. بین یک دنیا شور و هیجان، یک سکوت و آرامش باشکوه که نمایندهی ذوق سرشار زیباشناسی بوده و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد و بهسختی میتوان گفت مسجد محصول دست بشر است».
باربارا برند (Barbara Brend)، متخصص هنرهای اسلامی، در کتاب هنر اسلامی (۱۹۹۱) مسجد را اینگونه توصیف میکند:
«قالبهای فیروزهای در زیر گنبد دیده میشود. ۳۲ حلقهی لوزیشکل هرچه به مرکز گنبد میروند کوچکتر میشوند و در آنجا درخشش تأثیرگذاری دارند. طراحی مسجد سکون و حرکت را با هم دارد و طی یک نمادگرایی دینی، هماهنگی هستی را نشان میدهند».
در ادامه آخرین نظرات گردشگران خارجی دربارهی این مسجد را مرور میکنیم:
گردشگر استرالیایی، در آبان ۹۶، آن را بیهمتا دانسته:
«عالی است! اولینبار بود که شگفتی خود را بروز دادم؛ در واقع از زیبایی آنجا اشک در چشمانم جمع شد. باید اینجا را دید تا باور کرد. بهترین ساختهی بشر است»!
بازدیدکنندهی ایتالیایی آن را زیباترین مسجدی که در ایران دیده برشمرده است:
«نه بزرگترین است و نه قدیمیترین مسجد اصفهان، اما برای من شگفتانگیزترین است. نزدیک غروب، رنگ کاشیها دقیقه به دقیقه عوض میشد. فقط یک گوشه کنار در ورودی زیر گنبد نشستم و تغییر نور را نگاه کردم. اینجا میتوانستم عمیقا قدرت رنگها را ببینم که ویژگی متمایزکنندهی معماری مقدس ایرانی است».
مسافر مالزیایی صفت «نفسگیر» را برای مسجد برگزیده است:
«این مسجد و مخصوصا فضای داخلش خیلی از مسجدهای جهان را توی جیبش میگذارد! اگر از مسجدهای استانبول بالاتر نباشد کمتر نیست. مسجد شیخ لطفالله واقعا چشم هر مسافری که به تاریخ و بناهای تاریخی میدان نقش جهان بیتوجه است را باز میکند. هنر کاشیکاری نفیس آن قابلتوجه و مطمئنا یکی از زیباترینها در جهان است».
دیدگاه