مقالههای مرتبط:
تایلند با سواحل ماسهای نرم و سفید، دریای فیروزهای و غذاهای بسیار لذیذ، قطعا در صدر لیست آرزوی بسیاری از گردشگران است. جالب است بدانید که تایلند در سال ۲۰۱۸، با رکورد ۳۸٫۳ میلیون گردشگر و کسب ۶۲ میلیارد دلار درآمد، عنوان چهارمین مقصد گردشگری محبوب در جهان را به خود اختصاص داد.
اما چه تعدادی از این بازدیدکنندگان، تجربه اصیل زندگی روزمره در این کشور را بهدست میآورند؟
«سومساک بونسام» (Somsak Boonsam)، در سال ۲۰۱۲، «لوکال الایک» (Local Alike) یا «شبیه به محلیها» را تاسیس کرد، شرکتی که قصد دارد «گردشگری جامعه محور» را ترویج دهد. این شرکت، از طریق سامانه آنلاین خود، به گردشگران این شانس را میدهد تا مناطق تفریحی و رفاهی را ترک کرده و از ۱۰۰ جامعه مختلف، از قبیلههای ارتفاعات شمال و غرب تایلند گرفته تا دهکدههای ماهیگیری، بازدید کنند.
بهشت تعطیلات در تایلند. عکس از «اندرو واتسون» (Andrew Watson)
هدف بونسام این است که به نابرابریهای موجود بپردازد و برای افرادی ایجاد اشتغال و درآمدزایی کند که بیشترین نیاز را به آن دارند و در عین حال این فرصت را در اختیار گردشگران قرار میدهد تا تجربههای جدید داشته باشند و ارتباطات شخصی با مردم محلی برقرار کنند.
کجارو در این مقاله قصد دارد تا از سه جامعه محلی دیدن کرده و داستان راهنماهای آنها را برای شما نقل کند، پس با ما همراه باشید تا با آداب و رسوم مردم تایلند آشنا شوید و تایلند واقعی را تماشا کنید.
ماهیت محلههای فقیرنشین
چان کایتونگ، راهنمای تور. عکس از «سارا لازاروس» (Sarah Lazarus)
«چان کایتونگ» (Chan Kaithong)، در بزرگترین محله فقیرنشین بانکوک زندگی میکند. منطقه «کلونگ توئی» (Khlong Toei)، واقع در نزدیکی بندرگاه شهر و با کمی فاصله از مراکز خرید و هتلهای لوکس و مجلل، محل زندگی بیش از ۱۰۰ هزار نفر است.
این محله فقیرنشین از شهرت بسیار بدی برخوردار است. طبق گزارش پروژهای به حمایت دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد، منطقه کلونگ توئی در سال ۲۰۰۰، احتمالا بزرگترین بازار مواد مخدر در بانکوک بوده است. کایتونگ میگوید: «بسیاری از ساکنان خارجی بانکوک، از ورود به اینجا وحشت دارند و رانندگان تاکسی، گاهی اوقات از آوردن مسافران به این منطقه، خودداری میکنند.»
اما کایتونگ میگوید، معضل مواد مخدر از زمان نصب دوربینهای مداربسته و بازداشت فروشندگان مواد و راهاندازی کمپهای ترک اعتیاد برای معتادان، خیلی بهتر شده است.
در کلونگ توئی، برخی از ساکنان پیر برای تمیزکردن خیابانها، داوطلب میشوند. عکس از سارا لازاروس
کایتونگ، بیشتر سالهای عمر خود را در این منطقه سپری کرده است. درست همانند دیگر خانههای دهه ۱۹۷۰، خانه کودکی تکاتاقه او، از چوب ساخته شده بود. او میگوید، آتشسوزی یک خطر مکرر در این منطقه بهشمار میآمد و از آن زمان به بعد، سازههای آجری و سیمانی، جایگزین بیشتر خانههای چوبی شدند. خانههایی که در گذشته تنها شش متر در چهار متر، مساحت داشتند.
طبق گفته کایتونگ، بسیاری از ساکنان کلونگ توئی علیرغم شرایط سختی که دارند، افرادی سختکوش هستند. وی در حالی که کوچههای زهوار در رفته زاغه را به گردشگران نشان میدهد، آنها را به ملاقات نجارهایی میبرد که تختههای پهن ارزانقیمت را از بندر خریداری کرده و با خلاقیت بسیار، برای ساخت مبلمان چوبی از این مواد دورانداختنی، استفاده میکنند.
بازدیدکنندگان همچنین میتوانند در یک رستوران محلی، ناهار بخورند و سپس به دست خود حلقه گلهایی درست کنند که یکی از صنایع دستی خانههای روستایی این منطقه به شمار میآید. کایتونگ میگوید:
اینجا در طول روز، کاملا برای گردشگران امن است.
کایتونگ میگوید عاشق اجتماع خود است و روحیه ساکنانی که در تلاش برای زندگی بهتر هستند را تحسین میکند. برخی از آنها موفق شدهاند با فرستادن فرزندان خود به دانشگاه، چرخه فقر را بشکنند و برخی دیگر، داوطلب میشوند تا خیابانها را تمیز کنند. وی میگوید:
من به جایی که از آن آمدهام، واقعا افتخار میکنم.
صید صدفهای راهراه
عمو سورن. عکس از سارا لازاروس
«سورن فونگ سای» (Sorn Phuengsai)، مشهور به «عمو سورن»، در اصل ساکن حاشیه بانکوک است؛ اما دهکده او، گویی کیلومترها از یک شهر پرجمعیت و پر سروصدا فاصله دارد؛ آرامشی که حتی تصور آن هم ممکن نیست. خانه او با پنج کیلومتر فاصله از دریا در «سانتور» (Santor)، روی شبکهای از کانالهای آب شور قرار دارد که توسط درختان حرا و خانههای ماهیگیران، سر و سامان گرفتهاند. هیچ خیابانی در اینجا وجود ندارد و تمام جابهجاییها با قایق انجام میشود.
عمو سورن، در سن ۷۶ سالگی و با اینکه با پشت خمیده و بهآرامی حرکت میکند، کماکان دو شغل دارد. او همزمان با صید صدفهای راهراه و میگو، یک راهنمای تور نیز است.
حوضچه پرورش ماهی عمو سورن، در حاشیه شهر بانکوک است، اما به نظر میآید که یک دنیا از فشار و شلوغی شهر، فاصله دارد. عکس از سارا لازاروس
عمو سورن میگوید که اگرچه خانه را بازسازی کرده، در تمام سالهای زندگیاش، در همان قطعه زمین زندگی کرده است. او جوانترین فرزند یک خانواده ۹ نفره بوده و تحت سرپرستی عمه مجرد خود که هیچ بچهای نداشت، بزرگ شده است. سورن در سن ۱۲ سالگی، ترک تحصیل کرد تا به عمه خود در کارهای حوضچه نمک، کمک کند.
عکس از سارا لازاروس
سورن و عمه او، حوضچههای پشت خانه را با آب دریا پر میکردند و منتظر میماندند تا آب تبخیر شود، تا نمکی که از آن باقی مانده است را استخراج کنند. سورن به یاد میآورد:
اینجا خیلی خشک و پر از گرد نمک بود. وقتی جوان بودم، صورت من همیشه کثیف بود.
زمانی که حوضچههای نمک، دیگر صرفه اقتصادی نداشتند، سورن کاربری حوضچه را به پرورش میگو و صدف راهراه تغییر داد. او میگوید که این کار، بسیار موفقتر از شغل قبلی وی است اما به کار و نیروی بیشتری نیاز دارد.
سورن، صدفهای راهراه کوچک را از دریا جمع میکند، آنها را به حوضچه خود انتقال میدهد، هشت ماه صبر میکند تا آنها رشد کنند و سپس با دست، آنها را از آب، بیرون میآورد و به خریداران میفروشد. او بهصورت دائم، باید مراقب حلزونهای شکارچی باشد که تلاش میکنند خود را به پوستههای محکم بستهشده صدفها برسانند و آنها را بخورند.
گردشگران بهراحتی صدفها را میگیرند؛ اما بیشتر میگوها فرار میکنند
گردشگرانی که در طول روز به بازدید از این دهکده ماهیگیری میآیند، میتوانند در حین لذتبردن از یک غذای دریایی، استراحت کنند و با دستهای خود، به صید صدفهای راهراه بروند. گرفتن صدفها که آزادانه در آب، شنا میکنند، آسان است، اما میگوها نه. عمو سورن میگوید:
آنها بسیار سریع هستند و میپرند.
گِل باشکوه (glorious mud)
«تاکشین مینمان» در سمت چپ و «فود هیما» در سمت راست، هیجان گلبازی را به ما نشان میدهند. عکس از سارا لازاروس
«تاکشین مینمان» (Thaksin Minman) در گذشته راننده موتورسیکلت بود اما در چهل سالگی همسر خود را از دست داد و بهخاطر وجود چهار فرزند و مشکلات اقتصادی، به معامله مواد مخدر روی آورد.
مینمان که از اجتماع محلی «بان لائم» (Baan Laem)، یک دهکده ماهیگیری در سواحل شرقی جنوب تایلند، طرد شده بود، در زمان دستگیری، دیگر به ته خط رسیده بود. یک پلیس با انتقاد از وی گفت که او با فروش مواد مخدر به نوجوانان، آینده کشورش را به تباهی میکشاند. مینمان میگوید:
حرفهای او، زندگی من را برای همیشه تغییر داد.
مینمان تصمیم گرفت تا با سرمایهگذاری در گردشگری، اعمال گذشته خود را جبران کند؛ اما دوستان و فامیل، او را مورد تمسخر قرار دادند. مینمان میگوید:
هیچکس به من باور نداشت.
در سال ۲۰۱۲، زمانی که مینمان با «فود هیما» (Fud Himma)، ملاقات کرد، همهچیز عوض شد، فردی که بدون درنگ، طرح مینمان را پذیرفت و آماده همکاری با وی شد. بهعنوان شرکای تجاری، این دو مرد مکمل یکدیگر هستند. مینمان، احساساتی و صریح و هیما، ساکتتر و خوددارتر است. مینمان میگوید:
او از همه لحاظ از من بهتر است، اما هیچوقت با من مخالفت نمیکند. هیما الگوی اخلاقی من است.
هدف این دو شریک، نجات تمام افراد این اجتماع از فقر است. برای انجام این کار، آنها خود را وقف زندگی پایدار کردهاند.
تورهای ماهیگیری گرهخورده. عکس از سارا لازاروس
اولین گام، قانعکردن محلیها برای توقف قطع درختان حرا برای ساختوساز بود. درختان حرا، بستری فوقالعاده برای تولیدمثل و تغذیه خرچنگها و و منبع اصلی درآمد دهکده هستند و نکته مهمتر این است که آنها عامل جذب گردشگران به اینجا هستند. هیما توضیح میدهد که آنها از قایقهای ماهیگیری نیز خواستند تا از خیر یک یا دو خرچنگ باردار در هر بار صید خود، بگذرند.
خرچنگها، تا زمانی که آماده تخمریزی شوند، در یک تانک، دور از تورهای ماهیگیری نگهداری میشوند. گردشگران در این مرحله میتوانند به برگرداندن خرچنگها به آب دریا کمک کنند و همچنین قلمه درختان حرا را بکارند.
مینمان که از موفقیت این پروژه، قوت قلب گرفته بود، بهدنبال اجرای ایدههای جدید رفت. چند سال قبل، او بهشدت درگیر یکی از این ایدهها بود. او میگوید:
پس از کاشت درختان حرا، من گردشگران را برای آبتنی به دریا میبردم.
اما یکی از این گروهها بهجای حمامکردن و تمیزشدن، گل را از بستر دریا برمیداشتند و بهسمت هم پرتاب میکردند. مینمان در میان این نبرد، صورت خود را بهعنوان یک هدف در اختیار آنها قرار داد. وی میگوید:
بعد از شستن صورتم و پاکشدن گلها، متوجه شدم که پوست صورتم، نرمتر شده است.
این خرچنگ باردار، با خوشهای از تخمها در زیر آن، قرار است به دریا بازگردد. عکس از سارا لازاروس
آنالیز آزمایشگاهی نشان داد که گل آبی خاکستری نرم، غنی از مواد معدنیای چون سیلیکون است که برای پوست و مو، فواید بسیاری دارد. «تجربه اسپای طبیعی» که در حال حاضر، یکی از گزینههای پیشنهادی هیجانانگیز مینمان و هیما است، آنقدر معروف شد که آنها خط تولید محصولات زیبایی با پایه گل، مانند صابون، ماسک صورت و شامپوی ترمیم مو را راهاندازی کردند.
با هجوم خیل گردشگران به دهکده بان لائم و اقامت آنها در خانههای روستاییان، شرایط اقتصادی محلیها به کل متحول شده است. مینمان با احساس افتخار به دستاوردهای خود، میگوید:
امروز، دیگر هیچکس مرا در دهکده نادیده نمیگیرد.
دیدگاه