آیا جنگلباغداری میتواند به تأمین غذای مردم دنیا کمک کند؟
جف لاوتون، زندگی خود را وقف جنگل زراعی کرده و معتقد است که این جنگلها، کموبیش نیاز به کشاورزی را مرتفع میکنند و شاید منشاء اصلی تأمین موادغذایی برای جمعیت کل کرهی زمین باشند.
جف لاوتون در دههی ۱۹۷۰ با یک جنگل باستانی موادغذایی مواجه شد و از آن پس زندگی خود را وقف جنگل زراعی (Agroforestry) کرد. امروزه برخی از دانشمندان معتقدند که این جنگلهای غذایی شاید منشاء اصلی تأمین موادغذایی برای جمعیت کل کرهی زمین باشند.
جف لاوتون در سال ۱۹۷۵، بیستویک سال داشت و همراه دوستانش در ساحل غربی مراکش مشغول موجسواری بود. این تفریح هرسالهی آنها بود. در مشاغل فصلی مشغول به کار میشدند، یک ون اجاره میکردند، در سواحل بکر نزدیک به آکادیر چادر میزدند و روی امواج اقیانوس اطلس شمالی موجسواری میکردند. تا اینکه یک روز هیچ موجی روی اقیانوس نبود. از آنجا که مردم راجع به درهی بهشت (Paradise Valley) صحبت میکردند، مکانی بکر و مملو از درختهای نخل و آب روان که روی کوههای اطلس قرار داشت؛ آنها ترغیب شدند که از آنجا دیدن کنند.
مقالهی مرتبط:
جف لاوتون و دوستانش از جادهای خاکی به ارتفاعات مراکش رفتند و به روستای کوچکی بهنام Inraren رسیدند. افراد گروه برای پرسیدن آدرس درهی بهشت توقف کرده بودند که جف در جنگل همان اطراف شروع به پرسهزدن کرد. همان طور که لابهلای درختان حرکت میکرد، بهتدریج متوجه چیزهای عجیبوغریبی شد. باورکردنی نبود! مه ملایمی روی زمین را گرفته بود و درختها اشتباهی بودند. موز، پرتقال، خرما، گواوا و لیمو، هریک بالای دیگری رشد میکردند. بهها در کنار توتها آویزان بودند، مرغها در زیر درختان، پرسه و بالوپر میزدند. باغچهای از گیاهان معطر نیز بهچشم میخورد که اطرافش را درختان زیتون احاطه کرده بود.
جنگل زراعی در روستای Inraren
جف میگوید:
آنجا مثل یک آبادی در درهای بیابانی بود. واقعاً جذب این مکان شدم و تصویر آن همیشه در ذهنم باقی ماند. چندین عکس از این محل گرفتم که مطابق با استانداردهای امروزی نبود، اما میخواستم مطمئن شوم که همهی اینها را تصور نکردهام.
جف اطلاعات زیادی دربارهی جنگل باستانی مواد غذایی نداشت، اما آن روز با جنگل باستانی مواد غذایی Inraren آشنا شد که ۲۶۳,۰۴۶ مترمربع وسعت داشت و با چشمههای عمیق زیرزمینی تغذیه میشد. کارشناسان معتقدند که این جنگل از زمان پیش از میلاد بهطور مستمر کشتوکار شده است و بههمین دلیل یکی از قدیمیترین سیستمهای پایدار کشاورزی در دنیا بهشمار میرود.
درواقع، جنگلباغداری از دوران ماقبل تاریخ شروع شده است و میتوان آنها را در کرالا در هند و دامنهی کوههای نپال، زیمباوه، ویتنام، زامبیا، سریلانکا و اندونزی نیز پیدا کرد. در کشور مکزیک به این باغها، «باغهای خانوادگی» (family orchards) میگویند. برای هزاران سال، دانشی که در پس این باغها و اهمیت زیستمحیطی آنها وجود داشت، فقط به افرادی که از آنها نگهداری میکردند، محدود شده بود که معمولاً شامل جامعهی معیشتی و روستایی میشد و آنها میدانستند چطور این قضیه را بهصورت راز نگه دارند.
در دههی ۱۹۸۰ بود که رابرت هارت، دانشمند بریتانیایی علوم طبیعی، اصطلاح «جنگلباغداری» را ابداع کرد و تازه آن زمان بود که دنیای غرب از وجود جنگلهای موادغذایی مطلع شد. رابرت هارت به پیشگام حوزهای علمی بهنام جنگل زراعی یا کشت پایا (permaculture) تبدیل شد که استفادهی سالمتر و متنوعتر از زمین را ترویج میکرد.
رابرت هارت، اکوسیستم متنوعی را براساس اصول جنگل موادغذایی در ملک خود در شروپشر انگلستان پرورش داد: یک آلاچیق قوسیشکل از درختان میوهی بالغ، بوتههای میوه که زیر گیاهان بزرگتر میرویند، درختچهها و گیاهان چند سالزی، درختان انگور عمودی، گیاهان رونده و ریشهگاهی (محیط اطراف ریشهی گیاهان) از ریشهها و تکمههای زیرزمینی. همه چیز با هم رشد میکند و همه چیز خوردنی است. جنگل موادغذایی برای جف لاوتون جوان، ایدهای بود که دنیا را متحول میکرد.
جف میگوید:
من از جنگل موادغذایی رابرت هارت در انگلستان و سیستم گراهام بل در اسکاتلند دیدن کردم و بهتدریج متوجه شدم که این جنگلها همه جا هستند و برخی از آنها واقعاً بنیادی و اصولی بودند. حتی یک مورد در سواحل ترینیداد و توباگو پیدا کردم. من اصلاً نفهمیدم که این جنگل غذایی نارگیل و جنگلهای خرمای Inraren، بخشی از یک تاریخچهی تداوم پایدار هستند.
جف پس از سفر به دور دنیا، به مراکش بازگشت؛ چرا که میخواست چرایی و چگونگی جنگل غذایی Inraren را بفهمد. او توضیح میدهد:
جنگل Inraren در این ۲۸ سال تغییر چندانی نکرده است. در این مدت دربارهی منشاء درختان میوه و نحوهی فعالیت آبوهوا یاد گرفتهام. با کشاورزان قدیمی صحبت کردهام. مردم محلی، در منطقهی خود سیستمی پایدار داشتند و آن را برای کشاورزی انتخاب کرده بودند، بهخصوص که به نگهداری زیادی نیاز نداشت. این سیستم هیچ شباهتی به مزرعه نداشت و در واقع یک جنگل بود، یک جنگل مواد غذایی.
پروژه بیابانزدایی اردن
جف بالاخره مؤسسهای بهنام پژوهش کشت پایا (Permaculture Research Institute) تأسیس کرد که یکی از حامیان پیشگام جنگل زراعی محسوب میشود. او اکنون در زمینهی سیاستهای غذایی پایدار به دولتها مشاوره داده و در دورههای کشت پایا، به دانشجویان نحوهی کشت جنگلهای غذایی را در جایی مثل حیاط پشتی خانهشان آموزش میدهد. او میگوید:
دانشجویی در سیدنی دارم که از مزرعهاش در یک بالکن ۲۰ مترمربعی، ۷۰ کیلوگرم غذا برداشت کرده است.
پروژه بیابانزدایی اردن
کشت پایا تنها بخشی از جنبش وسیعتر احیای طبیعت است که هدف آن، بازگرداندن ساعت زراعی و خنثیکردن تخریب ۲۰۰۰ سالهی ناشی از فعالیت انسان است. نشانههای این جنبش در همه جا مشهود است، از مؤسسهی ترا متعلق به سباستیائو سالگادو که پرورش مجدد جنگل در درهی رودخانهی دوس برزیل را بهمدت ۲۰ سال در پیش گرفته است، تا مؤسسهی ریوالدینگ که تلاش میکند گرگها و گونههای شکاری را دوباره به پارکهای ملی آمریکا برگرداند.
احیای طبیعت در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، اقدامی جالب محسوب میشد که اهمیت چندانی نداشت. آن زمان معتقد بودند که باوجود کشاورزی مدرن و محصولات تککشتی که مهندسی ژنتیکی شدهاند و میتوانند هزاران و میلیونها بار بیشتر ار روش سنتی، جمعیت زیادتری را تغذیه کنند، چه نیازی به جنگلباغداری باستانی است؟ اما اکنون نگرشها نسبت به این نوع جنگل در حال تغییر است و بسیاری از دانشمندان معتقدند که جنگلباغداری شاید بتواند نهتنها غذای جامعهی کوچک مراکشی، بلکه مردم سراسر دنیا را تأمین کند. جف میگوید:
این جنگلها، کموبیش نیاز به کشاورزی را مرتفع میکنند که یکی از مخربترین فرایندهایی است که انسان بهوجود آورده است. فرسایش خاک، از بزرگترین مشکلات جهانی بهشمار میرود که با روشهای کشاورزی مدرن، قابلحل نیست. در زمینهی بومشناسی یا اکولوژی، خاک حرف اول را میزند.
پروژه بیابانزدایی اردن
ماریا هلنا سمیدو، معاون مدیرعامل سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد در سخنرانی ۲۰۱۹ خود هشدار داد که در هر پنج ثانیه، معادل یک زمین فوتبال خاک دچار فرسایش میشود. او میگوید:
کرهی زمین در مسیری قرار دارد که اگر بههمین منوال ادامه دهد شاید تا سال ۲۰۱۵، بیش از ۹۰ درصد از خاک روی آن از بین برود.
از ویژگیهای مهم جنگلهای زراعی این است که بیشتر از چیزی که دریافت میکنند، به انسان پس میدهند و واقعاً باعث غنیسازی خاک میشوند. این جنگلها در برابر آفت مقاوم هستند، مراقبت کمی نیاز دارند و نسبت به مدرنترین فناوریهای کشاورزی سیلیوکون ولی، غذای بیشتری تولید میکنند. جف این جنگلها را «کشاورزی شهری» (urban agriculture) مینامد و معتقد است که میتوانیم کشت آن را از همین الان آغاز کنیم.
جف به همراه تعدادی از دانشجویانش
جف میگوید:
کشاورزان معمولی به ۶۴ مترمربع نگاه کرده و فکر میکنند که ابعاد بسیار ناچیزی است که ارزش فکرکردن هم ندارد؛ اما با کشاورزی شهری میتوان در هر مترمربع، محصولات بسیار بیشتری نسبت به کشاورزی صنعتی تولید کرد. از نظر موادمغذی، میزان مصرف انرژی و هزینهی حملونقل، هزاران بار بهتر است.
جف میدانست که اگر قرار باشد کشت پایا و جنگلهای زراعی در دنیا فراگیر شود، او باید اقدامی فراتر از اطلاعرسانی به مردم انجام دهد. او باید این جنگلها را به آنها نشان میداد؛ بههمین دلیل در سال ۲۰۰۹، شروع به پرورش جنگلباغداری در غیرممکنترین مکان کرد: صحرای اردن، جاییکه ۴۰۰ متر پایینتر از سطح دریا واقع شده است و حدود دو کیلومتر با دریای مرده فاصله دارد. او این پروژه را «بیابانزدایی» (Greening The Desert) نامید. جف برای تأمین هزینهها با سازمانها وارد گفتوگو شد، بههمراه تیم کوچکی به اردن رفت، مشغول بهکار شد و عملاً بهجان خاک افتاد و مشابه آنچه که ۴۰ سال قبل در Inraren مشاهده کرده بود، بستر باغ را ساخت، خاک سطحی برای آن بهوجود آورد، درختان میوه و درختچهها و... کاشت. جف توانست در عرض ۱۰ سال، طبیعت را به این صحرا برگرداند. او میگوید:
زمانیکه کار در صحرای اردن را شروع کردیم، هیچچیزی جز شن و خاک آنجا نبود. پس از گذر چند سال، تعدادی درخت رشد کرد و پرندهها کمکم رسیدند. بعد لاکپشتها آمدند و من به خودم گفتم این لاکپشتها چطور از صحرا عبور کرده و خود را به آنجا رساندهاند؟ در ادامه یک جوجهتیغی و تعدادی قورباغه وارد این منطقه شدند. درختانی که کاشته بودیم، در منطقهای که سابقهی سبزشدن درخت را نداشت، شروع به جوانهزدن کردند. طبیعت همه چیز را به خود جذب میکرد و من ناگهان خود را در گلخانهای وسط بیابان دیدم.
پروژهی اردن به الگویی برای جنگلباغداری مدرن تبدیل شد و گسترش کشاورزی شهری در شهرهای سراسر جهان از جمله جنگلباغداری بیکن در سیاتل را بهدنبال داشت؛ اما جف میگوید که این تازه اول راه است و روزی میرسد که شهرها را به باغ و پارکینگها را به جنگل تبدیل خواهیم کرد، فقط باید این توهم کنترل انسان بر همهی امور را کنار بگذاریم. او میگوید:
شما یک سیستم را طراحی و حتی آموزش میدهید، بعد همان سیستم، مسیر تکاملی خود را به شما نشان میدهد و به این ترتیب، شما مباشر یک فرایند تکاملی میشوید و نه ارباب آن. فقط کافی است که کنار بنشینید و تماشا کنید.
دیدگاه