آیا دختران و پسران در یونان باستان، از آموزش یکسان برخوردار بودند؟

حمیده کریمی
حمیده کریمی سه شنبه، ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۰
آیا دختران و پسران در یونان باستان، از آموزش یکسان برخوردار بودند؟

در یونان باستان، برای کودکان آموزش‌های ویژه‌ای ارائه می‌شد. آیا این آموزش‌ها برای دختران و پسران، یکسان بوده است؟

آموزش کودکان در یونان باستان، وابستگی زیادی به جنسیت افراد داشته است. کودکان برای ایجاد آمادگی برای زندگی در جامعه و حوزه عمومی، آموزش می‌دیدند. پسران ثروتمند در دوران باستان در یونان به مدرسه‌هایی می‌رفتند که در آنجا با چالش‌های روحی و جسمی مواجه می‌شدند. در مقابل، در حوزه خصوصی، آموزش برای دختران، معمولا اتفاقی بود و غالبا در خانه اتفاق می‌افتاد؛ البته اگر اصلا امکان آن فراهم می‌شد.

در قرن پنجم پیش از میلاد، متفکران بزرگ یونان مشغول بررسی موثرترین راه‌ها برای پرورش کودکان بودند. ایسوکراتس، استاد بلاغت در یونان باستان و معاصر افلاطون بود. علنا آنچه را که در یونان به‌عنوان سرآمد آموزش در دنیا می‌دید اظهار کرد: «اکنون آتن، بقیه جوامع بشری را پشت سر گذاشته است و شاگران آتنی اکنون معلمان کل دنیا هستند.»

آموزش کودکان در یونان باستان

آموزشی که ایسوکراتس آن را تحسین می‌کرد توسط یونانی‌ها «پایدیا» نامیده می‌شد. کلمه‌ای که از کلمه یونانی pais به‌معنای کودک گرفته شده بود. به معنای ایدئال، پایدیا ایجاد شده بود تا پسران بتوانند پایه طبیعت انسانی را تطهیر کنند تا بتوانند به بالاترین درجه روحانی و اخلاقی دست پیدا کنند. در سطح عملی، پایدیا موجب می‌شد که مردانی آماده برای بر عهده گرفتن مسئولیت‌های سیاسی و نظامی تحویل جامعه داده شود و آن‌ها را برای پذیرش مسئولیت به‌عنوان بزرگسال آماده کند.

با وجود این، پایدیا برای فرزندان دختر در نظر گرفته نشده بود. در حالت کلی، فقط خانواده‌های ثروتمند می‌توانستند همه فرصت‌های آموزش را به‌طور کامل برای فرزندان خود فراهم کنند و تقریبا در همه موارد، آن فرزندان، فرزندان پسر بودند.

بیشتر دختران، حتی آن‌هایی که از خانواده‌های ثروتمند بودند، تحصلات غیررسمی را در خانه می‌گذراندند. در یونان کلاسیک، زنان برای ارائه خدمات و کار در زندگی عمومی آموزش داده نمی‌شدند. در واقع فقط مردان بودند که می‌توانستند شهروند باشند.

البته شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد تعدادی استثنای قابل‌توجه وجود داشته است؛ ولی در حالت کلی، نقشی که به زنان و دختران داده می‌شد، نقش‌هایی که بود در خانه باید به عهده می‌گرفتند.

از قهرمانان به متفکران

آموزش کودکان در یونان باستان

ایده و مفهوم پایدیا به‌طور ناگهانی در عصر ایسوکراتس ظهور نکرده بود بلکه به مرور زمان و به آهستگی شکل گرفته بود. سنت‌های پرورش کودکان که در دوره یونان کهن توسعه یافته بود یعنی از قرن هشتم پیش از میلاد به بعد، به خانواده‌های اشرافی محدود شده بود. تمرکز اصلی این آموزش‌ها بر یادگیری قوانین و حکم‌های اخلاقی بود. مثلا احترامی که هر فرد به والدینش مدیون است یا احترام نسبت به خدایان، غریبه‌ها و...

بعد از اینکه ادبیات هومر در سراسر دنیای کهن یونان پخش شد، قهرمانان ادیسه و ایلیاد، به نمونه‌های ایده‌آلی تبدیل شدند که الهام‌بخش مردان جوان بودند. ارزش‌های قهرمانان هومری، آریستوس بود؛ یعنی ترکیبی از مهارت‌های نظامی و تمامیت اخلاقی. آریستوس یک واژه‌ی یونانی به‌معنای بهترین است.

با پایه و اساس قهرمان‌های هومری، عالمان و دانشمندان، توسعه ایده‌های پیچیده‌تر در مورد پرورش و آموزش کودکان را شروع کردند. در قرن پنجم پیش از میلاد یعنی تقریبا در زمان زندگی سقراط، نوع جدیدی از معلم‌ها و آموزگاران حرفه‌ای تحت عنوان سوفیست در سراسر آتن به شهرت رسیدند.

این آموزگاران به دانش‌آموزان خود فلسفه و علم بلاغت می‌آموختند و ارزش‌های سنتی آریستوس را با روحی جدیدی از پرس و جوی متفکرانه ترکیب کرده بودند. در همین دوره زمانی بود که کلمه پایدیا برای اولین بار به کار گرفته شد. این جنبش، حامی تحصیلات عالیه برای مردان جوان آتنی بود که از حدود سن ۱۶ سالگی شروع می‌شد.

در این تاکید جدید بر زندگی متفکرانه، استثنائات قابل‌توجهی وجود داشت. در اسپارتا که در نزدیکی آتن بود، سنت پرورش و آموزش کودکان با جدیت فراوانی جریان داشت و این سنت‌ها توجه و تاکید ویژه‌ای بر قدرت بدنی داشتند. در واقع کودکان و جوانان را به‌عنوان یک سرباز بار می‌آوردند. با وجود این، توسعه پایدیا فقط به آتن محدود نشد و بخشی از فرهنگ پان یونانی را تشکیل داد.

از گهواره تا مدرسه

بچه‌های خانواده‌های ثروتمند آتن در انتهای قرن پنجم پیش از میلاد، معمولا سال‌های ابتدایی زندگی خود را در خانه می‌گذراندند. دختران و پسران زیر نظر زنان اقوام خود، کنیزان و احتمالا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها پرورش پیدا می‌کردند. تفکیک جنسیتی بعدا بین دختران و پسران اعمال می‌شد.

سرپرست خانواده پدر بود. از او نقش چندانی در کارهای داخلی منزل انتظار نمی‌رفت و بیشتر کارهای مرتبط با بیرون از خانه و فعالیت‌های جنگی را انجام می‌داد و در جامعه حضور داشت. اگر پدر خانواده دوستانش را به خانه دعوت می‌کرد، آن‌ها در جای مخصوصی به نام اندرون جمع می‌شدند. اتاقی جدا که مخصوص جمع شدن و مهمانی‌های مردانه بود.

در سن شش یا هفت سالگی، پسران باید خانه را ترک می‌کردند تا در اتاق‌های درس یا مکتب‌خانه‌ها حضور پیدا کنند. با وجود اینکه آموزش در این مدارس اختصاصا بر حضور در جامعه و تشکیل شخصیت شهروندان تمرکز داشت؛ ولی مدارس در آتن توسط مجامع عمومی پایه‌گذاری و سازمان‌دهی نمی‌شدند. خود خانواده‌ها مسئول آموزش و تحصیل پسران خود بودند.

یکی از دو شخصیتی که در زندگی تحصیلی دانش‌آموزان در یونان باستان اهمیت زیادی داشت، پایداگوگوس یا پداگوگ بود. مردی بزرگسال که معمولا یکی از برده‌های مورد اعتماد خانواده بود. او پسران را تا مدرسه همراهی می‌کرد. مسئولیت داشت که از سلامت فرزندان اطمینان حاصل کند و مطمئن شود که آن‌ها به شیوه صحیح آموزش می‌بینند. باید بررسی می‌کرد که آیا در خیابان صحیح راه می‌روند و چشم به زمین می‌دوزند و سر به پایین حرکت می‌کنند، لباس خود را درست می‌پوشند، درست می‌نشینند، سر کلاس ساکت می‌مانند و حریص و طماع نیستند.

آموزش کودکان در یونان باستان

تصویری که می‌بینید تندیس سفالی یک پداگوگ است که در موزه لوور نگهداری می‌شود.

برای اینکه فرزندان را مطیع خود کنند، می‌توانستند از تنبیهات بدنی در صورت لزوم استفاده کنند.

شخصیت دوم، مربی و مدیر مدرسه بود. این مربیان سه دسته بودند: گراماتیست (grammatistes) که دستور زبان یا گرامر را می‌آموختند (که البته معنایی فراتر از دستور زبان امروزی داشته است)، کیتاریست (kitharistes) که موسیقی را می‌آموختند و پایدوتریب‌ها (paidotribes) که در واقع مسئول آموزش‌های فیزیکی و تربیت بدنی بودند.

تبدیل شدن به انسان

سنگ یادبودی از قرن چهارم پیش از میلاد که مادر و زن دیگری را که احتمالا یک برده بوده، به‌همراه یک نوزاد نشان می‌دهد.

اگر آموزش در یونان با محوریت پالایش عناصر پایه طبیعت بشر بود، دوران نوزادی در اولین قدم، فرایند تبدیل شدن به انسان بود.

ارسطو با اشاره به اینکه نوزادان در ابتدای زندگی حتی توانایی نگه داشتن سر خود را بدون کمک دیگران ندارند، در مورد نوزادان می‌نویسد:

نوزاد انسان در شرایطی بسیار ناکامل‌تر از هر حیوان دیگری به دنیا می‌آید.

علاوه بر ضعیف بودن، یونانیان می‌پنداشتند که بچه‌ها دارای نوعی خوی وحشی حیوانی هستند که باید مهار شود. ارسطو، خزیدن نوزاد را به حرکت حیوانات چهار پا تشبیه می‌کند.

کودک‌کشی در آتن غیرمعمول نبود. بسیاری از نوزادان، به‌خصوص دختران را رها می‌کردند تا بمیرند؛ چون آن‌ها را نوعی بار مالی ناخواسته برای خانواده می‌پنداشتند.

دموکریتوس فیلسوف یونانی قرن پنجم در این مورد نوشته است:

تربیت و پرورش فرزند، یک تعهد خطرناک است و موفقیت در آن نیازمند تقلا و کشکمکش‌های فراوان است.

البته در برخی از منابع دیگر، دید مثبت‌تر و شادتری در مورد کودکان عنوان شده است؛ در نمایشنامه ایون اثر اوریپید، بچه‌ها به‌عنوان چراغ‌های روشن‌کننده خانه تاریک و قدیمی زندگی مورد ستایش قرار گرفته‌اند.

در واقعیت، این زمینه‌های موضوعی، دامنه‌های بسیار وسیع‌تری از لفظ و ترجمه‌ی انگلیسی‌شان داشته‌اند. مثلا گرامر یا دستور زبان شامل ادبیات، حساب و اصول اخلاقی بوده است.

موسیقی بر نواختن سازهایی مثل چنگ و نی تمرکز داشته است. بازی‌های فیزیکی شامل ژیمناستیک و ورزش‌های میدانی جزو تربیت بدنی کودکان بوده است. حتی رقابت‌های کشتی هم در ساختمان‌های مخصوصی برگزار می‌شده است.

آموزش پایه برای کودکان بین سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی به اتمام می‌رسید. تا سال ۴۸۰ پیش از میلاد، آتنی‌ها این حق انتخاب را داشتند تا پسران خود را در مدارس ثانویه ثبت‌نام کنند. برای دانش‌آموزان بزرگ‌تر، آموزش بلاغت مهم‌ترین بخش تحصیلات بود؛ به‌خصوص برای کسانی که دنبال به‌دست آوردن شغلی در زندگی اجتماعی بودند.

کسانی که توانایی مالی داشتند، در کلاس‌های خصوصی سوفیست‌ها شرکت می‌کردند که این کلاس‌ها بسیار گران‌تر از آموزش‌های معلمان متعارف بود.

گاهی روابط بسیار عمیقی بین معلمان و دانش‌آموزان برقرار می‌شد.

بیشتر تحصیلات آتنی‌های ثروتمند با یک دوره اجباری خدمات نظامی تمام می‌شد؛ وقتی که پسران در سن ۱۸ سالگی وارد کلاس اجتماعی جدیدی به نام افبوس (ephebos) می‌شدند. در قرن چهارم پیش از میلاد، نخبه‌های فکری امیدوار بودند که برای تحصیل به یکی از مراکز جدید فلسفه بروند. مثلا آکادمی که در سال ۳۸۷ پیش از میلاد توسط افلاطون پایه‌گذاری شد.

تحصیلات دختران

برخلاف آتن که در آن، دوران کودکی دختران در خانواده و به‌شکل سنتی طی می‌شد، در اسپارتا یک سیستم تحصیلی جدی، رایج بود. این سیستم که آگوگ نام داشت معمولا توسط مقامات رسمی اداره می‌شد. از سن ۷ سالگی، پسرها آموزش‌های جنگی و نظامی‌ می‌دیدند که تمرکز آن بر بقا بود. آن‌ها مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند و یاد می‌گرفتند تا چطور در برابر سرما و گرسنگی مقاومت کنند.

در حالی که تحصیلات در آتن با تفکیک جنسیتی شدیدی همراه بود، پسران و دختران اسپارتایی در کنار یکدیگر علوم ورزشی را یاد می‌گرفتند و با هم رقابت می‌کردند.

پلوتارک یکی از نویسندگان یونان باستان در قرن اول میلادی بود. این نویسنده تشریح می‌کند که چطور از دختران اسپارتایی خواسته می‌شد تا با ورزش‌هایی مثل کشتی، دو، بازی میخ و حلقه و دارت تمرین کنند تا بدن‌هایی سالم  و قوی داشته باشند، ریشه خود را تقویت کنند و فرصت بیشتر و بهتری برای رشد داشته باشند.

گرچه به‌طور گسترده‌ای پذیرفته شده است که دختران در آتن و سایر قسمت‌های یونان باستان، دسترسی به آموزش‌های پسرانه نداشتند؛ ولی این نکته به این معنا نیست که اصلا تحصیل نمی‌کردند و آموزش نمی‌دیدند. مورخان معتقد‌اند که دختران نیز آموزش‌هایی در زمینه ادبیات و ریاضیات دریافت می‌کردند و رقص و ژیمناستیک را می‌آموختند.

با وجود این، کمبود منابع و اسناد در مورد زندگی زنان در یونان باستان باعث شده که فهمیدن در مورد تجارب آموزشی که بعضی از آنان داشتند، سخت یا غیرممکن باشد.

آموزش کودکان در یونان باستان

برخی آثار هنری، نشان‌دهنده دانش‌آموزان دختر است؛ مثلا یکی از نقاشی‌ها دختری را در حال حمل لوح و قلم نشان می‌دهد یا نقاشی دیگری که دختری را در حال خواندن یک پاپیروس نشان می‌دهد.

آموزش کودکان در یونان باستان

برخی از زنان راه‌هایی برای موفقیت و برتری می‌یافتند. سافو یکی از شعرای زن یونانی بود که در جزیره لسبوس در قرن‌های هفتم تا ششم پیش از میلاد زندگی می‌کرد. این شاعر ۱۰ هزار بیت شعر سروده است که ۶۰۰ تای آن‌ها باقی مانده است.

زنان جوانی که در اطراف او حضور داشتند به‌عنوان شاگردان وی شناخته می‌شدند و سافو در واقع یک معلم رسمی بود. البته این گروه بیش از اینکه یک مدرسه رسمی باشد، در واقع یک انجمن ادبی بود.

تصاویری از گروهی از زنان جوان اسپارتایی که در ورزشی گروهی شرکت داشتند در نقاشی‌های قدیمی وجود دارد. یکی از این تصاویر توسط ادگار دگا، نقاش قرن نوزدهم به تصویر کشیده شده است. این نقاشی در گالری ملی لندن نگهداری می‌شود.

جهانی شدن

بسیاری از اصول پایدیا در طول زمان نسل به نسل منتقل شده‌اند و در موسسات آموزشی گنجانده شده‌اند؛ فرایندی که بیشتر از هر چیز به‌خاطر گسترش مسیحیت، امکان‌پذیر شد. سنت آگوستین متفکر مسیحی قرن پنجم میلادی، بر تحصیل ادامه‌دار متون کلاسیک و اهمیت آموزش بلاغت در آموزش‌های کودکان، تاکید داشت.

آگوستین معتقد بود که فصاحت و استدلال، می‌توانست به جذب روح به‌سمت کلیسا کمک کند.

رویکرد فراگیر او، آموزش دوران قرون وسطی و رنسانس را شکل داد که به نوبه خود به‌شدت تحت تاثیر ایده‌های مدرن در مورد آموزش بود. با وجود شکاف زمان و ارزش‌هایی که دنیای کلاسیک آتن را از مدارس قرن بیست و یکم جدا می‌کند، این بحث‌ها هنوز هم در نحوه تفکر مردم در مورد آموزش در ایالات متحده آمریکا، اروپا و بسیاری از مناطق دیگر جهان تاثیر می‌گذارد.

مطالب مرتبط:

دیدگاه