مقاله مرتبط:
شهر پمپئی در ایتالیا یکی از جاذبههای گردشگری است که نامش با مرگ و میر و وحشتی سیاه در هم آمیخته است. ساکنان این شهر هرگز گمان نمیکردند که قرنها پس از مرگشان روایتگر حقایق پنهان زندگی خود و پیشینه محل سکونتشان باشند. اما واقعیت این است که اجساد مومیایی شدهی آنها اسرار بسیاری را از گذشتههای دور برملا کرد. اما در ابتدا جا دارد بپرسیم از شهر پمپئی و سرنوشت آن چه میدانید؟
در سال ۷۹ پس از میلاد قلهی آتشفشان وزوو (Vesuvius) که در ایتالیا واقع شده است، فورانی سخت را تجربه کرد. فاجعهای که متعاقب آن دو شهر «پمپئی» (Pompeii) و «هراکولانیوم» (Hercukaneum) از میان رفته و بسیاری از ویلاها و ساختمانهای حومه شهر نیز با خاک یکسان شد. در این میان پمپئی سرنوشتی تلخ و مرگبار داشت، چرا که شهر به همراه ساکنانش در زیر چندین متر (۴ الی ۶ متر) از خاکسترهای آتشفشانی مدفون شد. و این گونه بود که این شهر دوران باستان پنهان از نگاهها و خفته در میان سنگ و خاکسترهای آتشفشانی برای هزار و پانصد سال به دست فراموشی سپرده شده و از یادها رفت.
اما دست سرنوشت ظاهرا نمیخواست تصویر این شهر به این سادگیها از صفحات تاریخ بشر پاک شود، چرا که در سال ۱۷۴۸ مهندس اسپانیایی «روکو یواخین د آلکوبیر» (Rocque Joaquin de Alcubierre) موفق به کشف این مکان شد که در میان گرد و غبار و خرده سنگها دستنخورده حفظ شده بود. در سال ۱۸۶۳ باستانشناس ایتالیایی «جوزپه فیورلی» (Guiseppe Fiorelli) مسئولیت عملیات اکتشافی این محل را برعهده گرفته و شروع به حفاریهای منظم و دقیق کرد. فیورلی در خلال کار متوجه شد که خاکسترهای نرم موجود درواقع نشاندهندهی حفرههای برجا مانده از اجسادی هستند که در گذر سالها پوسیده و از بین رفته بودند. او از شیوهای خاص برای به زندگی برگرداندن این اجساد محو شده استفاده کرد. به دستور فیورلی کارگران حفرههای باقی مانده را با گچ پر کرده و بدین صورت از اجساد قالب گرفتند. بنابراین ساکنان قدیمی شهر بعد از قرنها از ماجرای فوران آتشفشانی از نو متولد شدند، آن هم درست در همان شکل و شمایلی که در زمان حادثه داشتند.
نزدیک به ۱۵۰ سال بعد و به لطف پیشرفتهای علمی مدرن و استفاده از سیتی اسکن، حقایق عجیب بیشتری در مورد این اجساد مشخص شد. از زمان کشف پمپئی تاکنون، باستانشناسان با تکیه به آثار هنری و دیگر کشفیات اندکی با حال و هوای این شهر باستانی آشنا شده بودند. اما اسرار جدیدی که این اجساد برای ما افشا کردند، حقایق بیشتری از سبک زندگی ساکنان این شهر باستانی را بازگو میکنند.
در ادامه همراه ما باشید تا با مختصری از این حقایق و دادههای عجیب بیشتر آشنا شویم.
قالبهای گچی حاوی استخوان قربانیان هستند
همان گونه که پیشتر اشاره کردیم، فیورلی برای خلق مجدد اجساد از میان رفته قربانیان فوران آتشفشانی در شهر پمپئی دست به ابتکار جالبی زده و حفرههای باقی مانده در خاکسترهای آتشفشانی را که در عمق ۹ متری زیر سطح زمین قرار داشتند را با گچ پاریسی پر کرد. این حفرهها خطوط کلی اجساد مردگان را نشان میداد، هرچند که بافتها و نسوج نرم بدن در طول زمان پوسیده و از میان رفته بود. اما این مسئله باعث ایجاد تصور غلطی برای مردم شد، چرا که به نظر میرسید این قالبهای گچی میان تهی هستند. اما واقعیت چیز دیگری است.
علرغم اینکه حفرههای برجای مانده از اجساد با گچ پر شدند، اما این بدین معنی نیست که این حفرههای شبیه به یک پوسته یا قالب کامل و البته میان تهی بودند. چرا که برخلاف تصور عموم، استخوانهای قربانیان هنوز باقی مانده بود. وقتی گچ به داخل حفرهها نفوذ کرد، استخوانها را نیز در میان گرفت. با این حساب اجساد کشف شده در پمپئی علیرغم ظاهر گچیشان، واقعیتر از چیزی هستند که تصورش را دارید.
ساکنان پمئی دندانهای سالمی داشتند
در سال ۲۰۱۵ باستانشناسان شروع به استفاده از دستگاه سیتی اسکن برای آنالیز و بررسی دقیق اجساد مردگان کردند. در این میان یکی از یافتههای برجسته این تحقیقات نشان داد که مردمان ساکن این شهر از دندانهایی سالم برخوردار بودند، چیزی که شاید در نگاه اول چندان واقعی به نظر نرسد!
ما میدانیم که پمپئی هزاران سال پیش از میان رفته بود، مدتها قبل از آنکه چیزی حتی نزدیک به روشهای به کار رفته در دندانپزشکی مدرن امروزی ابداع شده باشد. با این حال شاید برایتان جالب باشد که بدانید حتی یک حفره یا پوسیدگی در دهان ساکنان این شهر مشاهده نشد. امری که در نگاه اول غافلگیر کننده بوده و حیرت شنونده را برمیانگیزد. شاید یکی از دلایل عمده این مسئله وجود این حقیقت باشد که قله وزوویوس مدتها قبل از اختراع فرآیند تولید و فرآوری شکر و مواد قندی فوران کرد.
در آن زمان رژیم غذایی رومیها دارای مقادیر بالایی فیبر، پروتئین و میوهجات بوده و میزان مواد قندی و شیرین آن بسیار پایین بود. این رژیم سالم در کنار وجود سطوح بالایی از فلورین در آب آشامیدنی و هوا باعث شد که دندانهای ساکنان این شهر مایه حسد بشر امروز باشد.
کودکان مبتلا به بیماری کشنده سیفلیس
در گذشته اگر کودکی در این شهر رشد کرده و به ده سالگی میرسید، امری عجیب و غیرمنتظره رخ داده بود. در واقع در آن دوران به دلیل شیوع انواع بیماریهای عفونی و نیز عدم دسترسی به امکانات درمانی، بسیاری از کودکان در سنین پایین جان خود را از دست داده و هرگز به بزرگسالی نمیرسیدند.
در این مورد خوشبختانه از آن جایی که بیماریها اثرات خود را روی استخوانهای بدن نیز برجای میگذارند، باستانشناسان به حقایق جالبی دست پیدا کردند. آنها تعدادی از کشندهترین عوامل مرگ و میر کودکان شهر را مشخص کردند که در این میان سیفلیس یکی از مهمترین دلایل تلفات در سنین پایین بود. باستانشناسان با بررسی نشانههای برجای مانده روی استخوانهای بدن یک دوقلوی کم سن و سال به این حقیقت پی بردند که آنها به سیفلیس موروثی مبتلا بودند.
از سوی دیگر این امر نشان میدهد که برخلاف باور رایج این کریستف کلمب نبود که سیفلیس را به اروپاییان معرفی کرد، چرا که این بیماری بیش از هزار سال قبل از سفر دریایی معروف این کاشف شناخته شده هم در اروپا وجود داشته است.
وضعیت اجساد نشان دهنده نحوه رویارویی آنها با مرگ است
در خلال حفاریهای انجام شده، بسیاری از اجساد در وضعیتی یکسان و در حالت جنینی کشف شدند، وضعیتی که به صورت معمول در هنگام خفگی بروز پیدا میکند. این امر باعث شد که در همان نگاه نخست به نظر برسد علت مرگ آنها استنشاق گازهای داغی بوده که به دنبال فوران آتشفشان شهر را در برگرفته بودند. از سوی دیگر دانشمندان متوجه شدند بارانی از خرده سنگهای آتشفشانی خانهها را در هم کوبیده است و آوار ناشی از این خرابی، شماری دیگر از ساکنان شهر که داخل خانهها پنهان شده بودند را به کام مرگ فرستاده است.
با این حال بسیاری از اجساد در وضعیتهای تصادفی و متفاوت کشف شدهاند که نشان میدهد ساکنان از میزان وخامت اوضاع آگاه نبوده و بدون آمادگی به پیشواز مرگ رفتهاند. از سوی دیگر این مسئله تعدادی از دانشمندان را مجاب کرد که به دلیل دمای بالا و غیرمنتظره فوران آتشفشان وزو، بسیاری از ساکنان در دم به صورت آنی جان خود را از دست دادند. فرضیهای که با تئوری خفگی طولانی با خاکسترهای آتشفانی در تضاد است.
تأثیر جریان مواد آذرآواری در فرم استخوانهای اجساد
بعد از موج اولیه بارش خرده سنگ در طول فوران آتشفان وزویوس، گردبادهای داغ و سوزان شهر را در هم نوردیدند. در این مدت هر کس در مسیر حرکت گردبادها بود، جان خود را از دست داد. این مسئله پدیدهای طبیعی است که از آن با عنوان «جریان مواد آذر آواری» (pyroclastic surge) یاد میشود.
این جریان به بهترین شکل وجود وضعیت جنینی در اجساد کشف شده را نشان میدهد. در واقع برخلاف تصور عموم در مورد مرگ آرام به صورت خوابیده، فرد در این حالت به خاطر انقباض شدید و بیدرنگ ماهیچهای به وضعیت جنینی در میآید که به دنبال از دست دادن میزان بالایی از آب به وقوع میپیوندد. در واقع این جمود و اسپاسم نعشی، وضعیت الگوهای اسکلت اجساد کشف شده را نیز توضیح میدهد.
به پایان بخش نخست این مطلب رسیدیم.کدام یکی از این حقایق برای شما تازگی داشت و کدام یک بیش از بقیه توجه شما را به خود جلب کرد؟ در بخش بعدی نیز همراه ما باشید تا دیگر ناگفتههای این اجساد فراموش شده را مرور کنیم.
دیدگاه