جالب ترین خانه های نویسندگان را بشناسید (قسمت دوم)
اگر شما نیز از طرفداران گردشگری ادبی به شمار میروید، حتما یکی از بزرگترین آرزوهایتان بازدید از خانههای بزرگان ادبیات است. با ما همراه شوید و با پا گذاشتن به جالبترین خانههای نویسندگان، دنیای آنها را ورای آثارشان کشف کنید.
خانههای نویسندگان، شاعران و هنرمندان چه تفاوتهایی با خانههای معمولی دارند؟ آیا چشمههای خلاقیت و سرچشمههای خیال آنها درخانههایشان نهفتهاند؟ بزرگان ادبیات و هنر در چه محیطهایی عمر خود را سپری میکردند؟
اگر شما نیز سوالهایی مشابه در ذهن خود دارید یا از طرفداران گردشگری ادبی هستید، با ما همراه شوید تا با جالبترین خانههای نویسندگان آشنا شوید و گوشهای از زندگیهای پر فراز و نشیب و گاه عجیب و رمزآلود آنها را لمس کنید؛ از «خوکدانی محقر» کاترین منسفیلد گرفته تا خانه عجیب ادوارد گوری.
موزه امیلی دیکنسون، امهرست، ماساچوست، آمریکا
امیلی دیکنسون
رابطه امیلی دیکنسون با خانهاش از بسیاری از نویسندگان و شعرای دیگر قویتر بود؛ چرا که او از سن سی سالگی تا پایان عمر، به شکلی انزواطلبانه خود را به مرزهای خانهاش محدود کرد. او در سال ۱۸۶۸ نوشت:
من از زمین پدریام برای هیچ خانه و شهر دیگری نمیگذرم.
همچنین داستانهای زیادی درباره فعالیتهای اجتماعی او وجود دارد؛ فعالیتهایی که او آنها را تماما از پشت درهای بسته خانه، مدیریت میکرد. خانه امیلی دیکنسون، خانهای روستایی با ابعاد بزرگ و بنایی است که به سبک معماری فدرال، در دهه ۱۸۳۰ ساخته شد. امروزه علاقهمندان میتوانند از موزه امیلی دیکنسون (Emily Dickinson Museum) دیدن کنند و با خانه او، به همان شکلی که در زمان حیاتاش بوده است، آشنا شوند.
از بخشهای مختلف خانه میتوان به اتاق خواب او اشاره کرد که آن را «اتاق توانمند» مینامند. دیکنسون در همین اتاق و پشت میزی کوچک، تمامی اشعار خود را به رشته تحریر درآورد. نسخه اصلی میز او، در دانشگاه هاروارد نگهداری میشود. علاقهمندان دیکنسون و نویسندگان در حال رشد، میتوانند اتاق توانمند را کرایه کنند و پشت نسخه بدلی میزش، به نوشتن آثار یا خاطرات خود بپردازند.
خانه ادوارد گوری، دماغه کاد، ماساچوست، آمریکا
ادوارد گوری
خانه ادوارد گوری در دماغه کاد همانند آثارش، غرابت دلپذیری دارد. او از سال ۱۹۷۹ تا زمان مرگاش در سال ۲۰۰۰، در این خانه زندگی کرد. اکنون درهای خانه ادوارد گوری (The Edward Gorey House) به همان شکلی که این نویسنده و تصویرگر در آن میزیست، به روی عموم باز است.
گوری خانهاش را بدل به آشفتهبازاری درهم و برهم از اشیای مختلف و عجیبی کرده بود که گاهی آنها را از میان زبالهها مییافت. همچنین گروهی دوستداشتنی از گربهها همیشه بر خانه او حکم میراندند. امروزه خانه او در اختیار شخصیتهای غولوار و خیالی او قرار دارند. مهمترین آنها، مجموعهای از غنیمتهای زبالهگردی است که الهامبخش او در نوشتن مهمترین اثرش یعنی «کوچولوهای گاشلیکرامب» شد.
خانه ادیت وارتون، ماونت، لناکس، ماساچوست، آمریکا
ادیت وارتون
در سال ۱۹۰۳، ادیت وارتون درباره آخرین اثر خلاقانهاش نوشت:
من از نتایج تلاشهایم در اینجا بسیار بهتزدهام... در این مکان، هر خط از اثری که روی آن مشغول به کار هستم، بسیار بهتر از کتاب «خانه خوشی» است...
خانه ماونت ادیت وارتون (Edith Wharton's Home) کاخی با معماری جورجی و با رگههایی از معماری کلاسیک انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی است که در میان ۵ هکتار از زمینهای سبز ایالت ماساچوست قرار دارد و زیبایی آن از اشتیاق همیشگی وارتون به معماری، طراحی دکوراسیون و باغداری میگوید.
متاسفانه شرایط دست به دست هم دادند و وارتون تنها توانست ۱۰ سال در خانه محبوب خود زندگی کند. پس از از فروپاشی ازدواجاش با تدی وارتون که از نظر روانی دچار بیثباتی و تزلزل زیادی بود، ادیت آمریکا را برای همیشه ترک کرد و تا پایان عمر در اروپا ساکن شد. امروزه خانه ماونت بعد از سالها که بهعنوان مدرسهای دخترانه مورد استفاده قرار میگرفت، دوباره به شکوه دوران ادیت وارتون بازگشته است و همگان میتوانند از آن بازدید کنند.
خانه موزه گابریل گارسیا مارکز، آراکاتاکا، کلمیبا
گابریل گارسیا مارکز
نطفه داستانهای گابریل گارسیا مارکز که شاید بتوان آن را بزرگترین رماننویس آمریکای جنوبی لقب داد، در آراکاتاکا بسته شدهاند. در سال ۱۹۱۰، خانواده مارکز برای بهبود حال پدربزرگش که از پشیمانی کشتن مردی در دوئل به شدت رنج میبرد، به آراکاتاکا نقل مکان کرد و او در همین شهر متولد شد. در رودخانه کوچک آراکاتاکا گابریل حریصانه شروع به مطالعه کرد و با نیروهای خیر و شری که در سراسر داستانهایش حضور دارند، آشنا شد.
هر چند خانه اصلی زادگاه نویسنده در اثر وزش توفان از بین رفت؛ اما خانهای ۸ اتاقه را با الگوبرداری از خانه اصلی، در سال ۲۰۱۰ بهعنوان مکانی برای زائران ادبی بازسازی کردند. این بنا با نام خانه موزه گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez House Museum) به محلی برای نگهداری یادگاریهای این نویسنده بزرگ تبدیل شد.
موزه کارن بلیکسن، نایروبی، کنیا
کارن بلیکسن
خاطرات پر فروش کارن بلیکسن با نام «خارج از آفریقا» با این خط آغاز میشود:
من در آفریقا و در کوهپایه تپههای انگونگ، مزرعهای داشتم.
او در این کتاب، ذهن میلیونها خواننده را با تصاویری از کنیا در آخرین روزهای سلطنت انگلستان بر آن، تسخیر میکند. بلیکسن در سال ۱۹۱۴، پا به کنیا گذاشت و با پسر عموی بیخاصیت خود ازدواج کرد. از سافاریهای پر از نور مهتاب گرفته تا استیصال، خیانت، روابط نامشروع، خشکسالی، فروش زمینهای قهوه و سرانجام بازگشت او با قلبی شکسته به دانمارک، بلیکسن با بازگو کردن داستان خود از سالهای کنیا، توانست موفقیت بزرگی در دنیای نویسندگی به دست آورد. حتی فیلمی که با اقتباس از کتاب او و با بازی مریل استریپ ساخته شده بود، موفق به دریافت جایزه اسکار شد.
امروزه در بزرگداشت زندگی بلیکسن و دوران پیچیده مستعمرهنشینیاش، موزه کارن بلیکسن (Karen Blixen Museum) در خانهای روستایی که در آن زندگی و کار میکرد، برپا شده است.
خانه و باغ کاترین منسفیلد، تورندن، ولینگتون، نیوزلند
کاترین منسفیلد
با وجود مرگ تراژیک و نابهنگام کاترین منسفیلد در سن ۳۴ سالگی، او تا به امروز همچنان مشهورترین نویسنده نیوزلند بهشمار میرود. منسفیلد که در سال ۱۸۸۸ متولد شد، زمان زیادی را در کشور مادریاش نگذارند و به همراه خانوادهاش در سال ۱۹۰۳ به لندن نقل مکان کرد. او پس از آن هرگز به کشور مادری خود برنگشت و باقیمانده عمر کوتاه خود را در اروپا گذارند.
کاترین منسفیلد ۵ سال اول زندگی خود را در خانهای محقر، سفید و دو طبقه، در نزدیکی سواحل اقیانوسی سپری کرد. البته او بیزاری عمیقی نسبت به خانه زادگاه خود ابراز میداشت و متناوبا آن را «سوراخ کوچک و تاریک» و «خوکدانی مشمئزکننده و محقر» توصیف میکرد. با وجود تمام بیزاریاش، این خاطرات و تجربیات منسفیلد از خانه کوچک و تاریکاش بودند که با بازسازی و دوبارهآفرینی در معروفترین داستانهای کوتاه او حضور پیدا کردند؛ داستانهایی مانند «خانه عروسک» و «بادی که میوزد». امروزه خانه و باغ کاترین منسفیلد (Katherine Mansfield House and Garden) به وضعیت اولیه خود بازگشته است و مجموعهای دوستداشتنی از داراییهای او را برای بازدید عموم در معرض نمایش قرار دادهاند.
دیدگاه