تبریز از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
تبریز، که همیشه در شمار شهرهای بزرگ ایران جای داشته، در توصیف سفرنامهنویسان خارجی بازتابهای گوناگونی داشته است.
تبریز، که پایتختی ایران را نیز در کارنامه دارد، از سدههای دور مسافران خارجی زیادی به خود دیده است. از میان سفرنامهها، آنچه از اوایل دوران قاجار تا به امروز دربارهی تبریز و جاذبههای آن نوشتهاند را از نظر میگذرانیم.
اوت بنتان، افسر فرانسوی، در سال ۱۱۸۶ شمسی خانههای تبریز را اینگونه توصیف کرده است:
«شهر تبریز و آذربایجان قسمتی از مملکت قدیم ماد است. تبریز از لحاظ وسعت و تجارت دومین شهر بزرگ ایران است و جمعیت آن امروزه بیش از صد هزار نفر نیست. خانههای تبریز، مانند همه شهرهای ایران، از خشت خام ساخته شده است. معمولا سقف خانهها کوتاه و کوچهها تنگ است. نصف خانهها در زیر زمین قرار گرفته و نیم دیگر آن از زمین بیرون است. به غیر از در ورودی خانهها، که به بیرون باز میشود، بقیهی درها و روزنهها رو به داخل عمارت گشوده میشوند. ظاهر خانههای ایرانی غمانگیز است».
نقاشی ژان شاردن از دورنمای شهر تبریز، سال ۱۶۷۳
پیر آمده ژوبر فرانسوی حدود سال ۱۱۹۰ هجری شمسی به دستور ناپلئون به ایران سفر کرد. ژوبر در بخشی از سفرنامهی خود از اهمیت تبریز نیز سخن گفته است:
«تبریز یکی از شهرهای بزرگ ایران است. ایرانیان هنوز گمان میکنند که تبریز مرکز جهان است؛ در حالی که با همه وسعت و اهمیت بازرگانیای که دارد فقط دومین شهر ایران به شمار میرود. دروازههای تبریز با کاشیهای رنگارنگ زینت یافته و دور شهر دیوارهایی بلند با برج و بارو دارد. میگویند دارای ۴۰ هزار نفر جمعیت است ولی آنچه من میدانم آن است که چندان عظمت ندارد.
کوچههای پیچ در پیچش سنگفرش نشده، دیوارهای خاکی نامساویاش هم کوتاه هستند. وقتی وارد این شهر میشوید، مانند آن است که در یک خاکبرداری برای ایجاد راهآهن قرار گرفتهاید.
نقشه تبریز قرن ۱۶ از نصوح مطراقچی
در تبریز، مسجد بسیار زیبایی وجود دارد که از کاشیهای آبی پوشیده شده ولی این مسجد در حال ویرانی است. بازار شهر بزرگ و پرجنبش است. دکانها و مغازههایش بزرگ و زیبا است. ابتدا زیبایی مغازهها به چشمم نیامد تنها پس از آنکه تهران را دیدم فهمیدم که چقدر فعالیتهای بازرگانی در تبریز پویا است.
در آن زمان، قهرمان میرزا، نوه فتحعلیشاه، حاکم آذربایجان و تبریز هم حاکمنشین آن دیار بود. چون در اعماق وجودم به مقام و کشور او احساس احترام میکردم، لباس رسمی پوشیدم و هنگام ورود تعظیم کردم».
موریس کوتز بوئهی روس در سال ۱۱۹۶ تبریز را توصیف کرده است:
«دورنمای شهر تبریز چیز فوقالعادهای ندارد. تمامی عبارت از درخت و دیوارهایی مرتفع است که خانهها را در وسط خود پنهان داشته است. این شهر بینهایت کثیف است. بازار آن، که از بهترین جاهای ایران به شمار میرود، عبارت از دالانهای تنگ و طویلی است که با حصیر پوشیده شده و طرفین آن دکان ساختهاند. در اطراف بازار تیمچههایی دیده میشود که به مغازههای سنگی وسیعی منتهی میشوند. این بازارها پر است از آدم بیکار و پر است از اسب و حمال که همه به هم تنه میزنند».
نقشه از آدولف اشتیلر، سال ۱۸۹۱
اوژن فلاندن فرانسوی در سال ۱۲۱۹ از نقش تبریزیان در سرنوشت ایران گفته است:
«جمعیت تبریز در زمان شاردن (دوره صفویه) ۵۰۰ هزار نفر بود اما اکنون به ۱۵۰ هزار نفر کاهش یافته است. نقشی که تبریزیان در ایران بازی میکنند اهمیت ویژهای در سرنوشت این کشور دارد».
ژان دیولافوا، باستانشناس فرانسوی، در سال ۱۲۶۰ از مشاهداتش هنگام ورود به تبریز نوشته:
«نقالی، در همان ورودی پل تبریز، عدهای از روستاییان را دور خود جمع کرده و برایشان نقالی میکرد. نقال تبرزین به دست داشت و با آن قیافهی مهیب و حرکات و اشارات مخصوص به خود، جنگها و دلاوریهای رستم معروف، پهلوان دلیر ایران، را برای آنها شرح میداد. نقال بهقدری تند سخنرانی میکرد که من فقط صدای او را میشنیدم و حرکات و اشارات او را میدیدم».
دروازه ورودی تبریز، نقاشی از اوژن فلاندن به سال ۱۸۴۱
دکتر فووریه فرانسوی در سال ۱۲۶۹ از وسعت و جمعیت تبریز نوشته است:
«تبریز شهر بزرگی است؛ ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارد اما بنا به روایت مردم، این شهر قبلا خیلی بیشتر سکنه داشته است. به من گفتند برای پیمودن تبریز، از یک سر به سر دیگر آن، با پای پیاده سه ساعت وقت لازم است. به هر حال پیمودن پهنای آن در کمتر از دو ساعت ممکن نیست».
ابراهام جکسن آمریکایی در سال ۱۲۸۲ خورشیدی دربارهی تبریز نوشت:
«تبریز در ناحیهای واقع شده که از نظر تاریخی با نام زرتشت سر و کار دارد. وقتی سرگرم گردش در شهر بودم، نکتههایی دربارهی آداب و معاشرت، که بسیار جذاب و جالب و آمیخته با تعارفات فراوان است، آموختم. پیدا است که ایرانیان مردمانی اجتماعی هستند. در معاشرت بینهایت مؤدبند. قاموس آداب ایرانی سرشار است از عبارات مؤدبانه و اصطلاحاتی که در تعارفات و احوالپرسی به کار میبرند.
نقاشی اوژن فلاندن از مسجد صاحبالامر در سال ۱۸۴۱
«سلام» آنان عبارت از مقداری ثنا و درود است که به مهمان نثار میکنند و مقدمهای دلکش است که پیش از گفتوگو میگویند. در پذیراییها با بیانی گرم و پر از نکتهسنجی گفتوگو میکنند. اینها همان چیزهایی است که هرودوت دربارهی خلقیات ایرانیان عهد باستان نوشته است».
سفر مسافران خارجی به تبریز در سالهای اخیر روند افزایشی پیدا کرده است. در ادامه آخرین نظرات گردشگران دربارهی برخی از جاذبه های تبریز را با هم میخوانیم.
بازار تبریز
گردشگر چینی در فروردین ۹۵ بازار تبریز را به هزارتو تشبیه کرده است:
«درست مانند فیلم «دونده مارپیچ» (Maze Runner) یا حضور در بازیهای کامپیوتری است. کوچهها و دالانهای شبیه به هم زیادی دارد. بازار تبریز به بخشهای مختلفی تقسیم شده است: مغازههای کفشهای چرمی، فرش، نقرهجات، آجیلها و میوههای خشک و.... اینجا بزرگترین بازار سرپوشیدهی جهان است که با آجر درست شده و بیش از ۲۰۰ سال قدمت دارد. واقعا ارزشش را دارد که برای دیدنش به آنجا بروید».
مسافر نیوزلندی در مهر ۹۶ نوشته که تنها به خاطر دیدن این بازار به تبریز آمده:
«بازار تبریز بازاری تاریخی و شگفتانگیز است. حال که بازار حلب سوریه ویران شده، این بازار باید آخرین بازار تاریخی باشد که بر جای مانده است. بوی ادویهجات در فضا پیچیده و جاهای دیدنی زیادی دارد. پیشنهاد میکنم اینجا گم شوید و از گم شدن لذت ببرید».
توریست ایتالیایی در مرداد ۹۷ از جو خوب بازار تبریز گفته است:
«نکتهی قابلتوجه دربارهی بازار تبریز این است که کسی شما را برای خرید تحت فشار نمیگذارد. رفتار مردم دوستانه و ساختار بازار هم چشمنواز است. بازار تبریز از بازار تهران خیلی بهتر است، قیمتهایش هم در مقایسه با بازار اصفهان و شیراز هم منطقیتر به نظر میرسد؛ یکی از بزرگترین بازارهای جهان است که ۱۸ کاروانسرا، رستوران، مسجد و بانک دارد. من در اینجا چیزهای زیادی دربارهی تاریخ بازار و جنبههای مختلف فرهنگ ایرانی آموختم».
کندوان
گردشگر سوئدی در فروردین ۹۵ از روستای کندوان تعریف کرده است:
«میتوانم بگویم دیدار از این روستا جالبترین لحظهی سفرم به ایران بود. گویا قرار بوده اینجا را در فهرست میراث جهانی یونسکو جای دهند اما چون برخی همچنان میخواستند آنجا زندگی کنند این اتفاق نیفتاد. عسلهای عالیای دارد. چشمانداز زیبایی دارد مخصوصاً اگر برف آمده باشد. یادتان نرود که در کوچه پس کوچههایش بگردید. مثل فیلمهای علمی-تخیلی است. بعضی از خانهها انگار از ۸۰۰ سال پیش محل اقامت بودهاند».
مسافر سنگاپوری در مرداد ۹۷ دربارهی روستای غاری کندوان گفت:
«تقریبا تمام روستاییان در غارها زندگی میکنند. من شبیه این بافت را در کاپادوکیهی ترکیه دیدهام اما اینجا هنوز خیلی توریستی نشده. همچنین کاپادوکیه دیگر کاملا خالی از سکنه شده اما اینجا هنوز افرادی هستند که در دل کوه زندگی میکنند. از میان سه روستای کندوان، ابیانه و ماسوله، کندوان را زندهتر از آن دوی دیگر دیدم. تابستانهای اینجا هم خنک است. بومیان کندوان ما را به خانهشان دعوت کردند. در آنجا مانند ژاپنیها روی فرش نشستیم و غذای سنتی آبگوشت خوردیم».
مسجد کبود
مسافر یونانی در مهر ۱۳۹۲ مسجد کبود را یگانه جاذبهی تبریز دانسته:
«قدیمیترین مسجد تبریز در واقع پدر تمام بناهای اسلامی ایران و حتی آسیای میانه است. این مسجد که در سال ۱۴۶۵ ساخته شده حتی از مسجدهای سمرقند و اصفهان هم قدیمیتر است».
گردشگر استرالیایی در خرداد ۹۶ مسجد کبود را مسجدی جالب از عهد تیموریان دانسته است:
«ساخت مسجد کبود به زمان تیموریان برمیگردد. برای دیدن سیر معماری مسجد در ایران حتما باید این مسجد را ببینید؛ کاملا با مسجدهای دورههای بعد و مسجدهای جنوبیتر، شاید به خاطر اقلیم سردتر، فرق دارد. مسجد کبود مناره ندارد اما دو گنبد بر آن ساختهاند. مسجد درون حیاطی قرار گرفته که تنها دو ایوان دارد. آجرکاریهای گستردهای در ایوان انجام شده است.
نقاشی ژولز لورن (Jules Laurens) از مسجد کبود به سال ۱۸۷۲
با آنکه مسجد بر اثر زلزله صدمات زیادی دیده اما باز هم وقتی واردش میشوید میتوانید آن حس دوران گذشتهاش را دریابید. جوی که در آنجا حاکم است حتی از مسجدهای کاشان هم جذابیت بیشتری دارد».
توریست آلمانی در اسفند ۹۶ دربارهی مسجد کبود نوشته:
«مسجد کبود یا آبی بنایی شناخته شده در تبریز است. مسجد حدود سال ۱۴۶۵ ساخته شد اما زلزلهای در ۳۰۰ سال بعد آن را ویران کرد. ۲۰۰ سال طول کشید تا دوباره این مسجد بازسازی شود. توصیه میکنم به این مسجد بروید و از دیدن کاشیهای زیبایش لذت ببرید. البته شاید گیراییاش بهاندازهی مسجد یزد نباشد اما عکسهای خوبی میشود اینجا گرفت. آجرکاری، کاشیهای رنگارنگ و خطاطیهایی که روی آنها شده ترکیب خوبی را به وجود آورده که آن را متفاوت از سبک بناهای اصفهان و شیراز کرده است».
موزه آذربایجان
مسافر ایتالیایی در تیرماه ۱۳۹۷ از آثار عجیبی که در موزه آذربایجان هست میگوید:
«طی سفرمان به غرب ایران موزههای کمی دیدیم اما این یکی را نمیشد از دست داد. موزه خیلی بزرگ نیست اما آثاری که در آن به نمایش درآمده شگفتانگیزند. از لحاظ تعداد، کیفیت و تنوع یافتههای باستانشناسی موزهی پرباری است شاید پس از موزه ایران باستان تهران پربارترین موزهی ایران باشد. موزهای سه طبقهای است که در ورودیاش دو قوچ سنگی متعلق به دوران اورارتو (حدود ۸۰۰ قبل از میلاد مسیح) قرار گرفته.
طبقهی همکفش را بیشتر آثار باستانی کشف شده از سایت حسنلو، در جنوب غرب دریاچه ارومیه که تاریخش به هزارهی پنجم قبل از میلاد میرسد، تشکیل دادهاند.
از میان آثار موزه آنچه بیش از همه مرا شگفتزده کرد دو کیف پول سنگی خاکستری-سبز بود که با مهارت تمام ساخته و پرداخته شده بودند. بنا بر نوشتهی پای اثر، اینها نمادی از ثروت بودند، گرچه برخی منابع دیگر برایشان کاربرد وزنه را در نظر گرفتهاند. بعدها فهمیدم که این کیفهای سنگی متعلق به عصر مفرغ (اواخر هزاره سوم قبل از میلاد) هستند که در جیرفت، در جنوب شرق ایران، یافت شدهاند.
دیگر اثر تأثیرگذار موزه مقبرهای متعلق به عصر آهن با دو اسکلت درون آن است که در همان نزدیکی مسجد کبود یا مسجد آبی کشف شد.
روی هم رفته، حتی اگر خیلی علاقهای به آثار باستانی ندارید، این موزه را از دست ندهید».
دیدگاه