درخت شیطان در نیوجرسی، نمادی از نفرین و تسخیر شدگی
درختان مخلوقات شگفتانگیزی هستند که جهان ما را غرق سبزی و نشاط میکنند. اما گاهی تیرگی اعمال انسان، درختان را نیز دچار نفرینی جاودانه میکند.
مقاله مرتبط:
وقتی از طبیعت صحبت میکنیم، نخستین تصویر شکل گرفته در ذهن بسیاری، منظرهای از جنگل سرسبز و مملو از درختان باطراوت و بانشاط است. در واقع برای بسیاری از ما، طبیعت در حضور دلفریب درختان معنا و مفهوم پیدا کرده است.
واقعیت این است که این مخلوق شگفتانگیز خداوند که با قلم جادویی مادر طبیعت رنگ و لعابی درخشان و خواستنی پیدا کرده، جهان ما را زیبا و سحرانگیزتر کرده است. سبزی باطراوت برگهایش، سایه ساری که بر مسیرمان میافکند، شکوفههای نرم و مخملین و البته میوههای خوشطعم و آبدار همگی بخشی از جادوی جاری در رگ و پی یک درخت است.
اما گاهی این وجود دوستداشتنی در سایهی اعمال انسان و بازتابهای آن، از زندگی تهی شده و به پوستهای مناسب برای مخفی کردن ذات شیطانی مبدل میشود. دست کم این داستان درختی است که در یک پارک دورافتاده در آمریکا واقع شده است.
داستان این درخت که از تیرگی اعمال بشر نامهربان بال و پر گرفته و تا به امروز اثرات خود را به نمایش گذاشته، ایدهای جالب برای دنیای گردشگری وحشت است. در واقع باید دید با توجه به تمامی داستانهای محلی، مشاهدات مردم و تجربیات ترسناکی که از مواجه با این درخت نصیبشان شده، آیا هنوز هم کسی مایل به بازدید از این درخت هست؟
ما پیش از این در مورد جنگل مخوفی ملقب به «جنگل خودکشی» در ژاپن، داستان ترسناک اما واقعی جنگل کاملا تسخیر شده در رومانی و شماری از پارکهای ترسناک و مخوف آمریکا با شما صحبت کردیم. اما داستان امروز ما تنها یک شخصیت دارد، درختی تنها مانده در گذر زمان که ظاهرا زمزمههای ترسناکی برای نجوا کردن دارد! در ادامه این مطلب همراه ما باشید تا شما را با این درخت و گذشتهی سیاهش بیشتر آشنا کنیم.
پارکی واقع در «سامرست کانتی» (Somerset County) در ایالت نیوجرسی آمریکا به دلیل حضور تیره و تار یکی از ساکنان خود، بهعنوان تسخیر شدهترین مکان این ایالت شناخته میشود. در این پارک درخت بلوطی کهنسال سر به آسمان ساییده که به گفته و شهادت گروهی، یک درخت شیطانی است. در واقع طبق پارهای از داستانهای موجود، ظاهرا این درخت مستقیما از جهنم راه خود را به این مکان گشوده است. درختی تنها در چشمانداز وسیع در منطقهای کوهستانی که بار نفرینی سنگین را به دوش میکشد.
باور بر این است که گروه «کوکلوکس کلان» (Ku Klux Klan) در زمان فعالیت، پایگاه اصلی خود را در نزدیکی این درخت برپا کرده بود. این پارک در یکی از بخشهای دورافتاده این منطقه واقع شده است و این درخت ظاهرا محلی ایدهآل برای اعضای این فرقه بوده تا آسوده خاطر و دور از چشم دیگران سیاه پوستان را مورد آزار و اذیت قرار داده و سرانجام آنها را به دار بیاویزند. به نظر میرسد این اعمال سیاه و نژادپرستانه بخشی از نفرین سیاهی است که دامن این درخت را گرفته است، بهطوری که تاکنون بسیاری از مردم از رویدادهای ترسناکی صحبت کردهاند که در اطراف این درخت شاهد رخ دادنشان بودند.
یکی از این افراد «راب» است که از روی کنجکاوی به سراغ درخت رفته است. او میگوید که این درخت انرژی منفی و شیطانی قابل توجهی را با محیط اطراف خود به اشتراک گذاشته است. انرژی شیطانی که در هوای اطراف این درخت جاری است، در واقع از زجر ارواح زنان و مردانی نشأت گرفته که توسط فرقه خطرناک کوکلوکس کلان کشته شدند. اگر به درخت نگاه کنید، شاخههایی را مشاهده خواهید کرد که تقریبا به سمت زمین پایین کشیده شدهاند.
این شاخهها نمادی از طنابهای داری هستند که روزگاری به جرم سیاه بودن به گردن افراد بیگناه افتاده و شاهد لرزشهایی بودند که از بدنهای رو به مرگ آنها به درخت منتقل شده است. از آنجایی که به باور عدهای انرژی در این جهان باقی مانده و اعمال ما به شکلی در حافظه محیط ثبت و ضبط میشود، پس پر بیراه نیست اگر فرض کنیم آن درد و شکنجه و لرزههای مرگ نیز در جسم این درخت باقی مانده و باعث رویدادهای شیطانی اطراف آن هستند.
به نظر میرسد این درخت دوست ندارد مردم از شاخههایش بالا بکشند. استیو یکی از افرادی است که تجربه تلخی از بالا رفتن از درخت شیطان دارد. ظاهرا او دوستانش یک بار سعی کردند از درخت بالا بروند که اتفاق عجیبی برایشان رخ میدهد. او تعریف میکند که به محض نشستن روی شاخه، آنها صداهایی را شنیدند که گویی از درون درخت به گوش میرسیده است. پس از چند لحظه این سروصدا حتی بلندتر شده و با یک صدای مهیب دنبال شد و ناگهان انرژی از درون درخت به سمت او و دوستانش جریان یافته و همگی را در هوا به پرواز درآورد. استیو ادامه میدهد که وقتی روی زمین پرتاب شد، ظاهرا به قوزک پایش فشار آمده که منجر به شکستگی آن در از نقطه شد.
یک بازدیدکننده شجاع دیگر که به تمامی این داستانهای تسخیرشدگی و نفرین مشکوک بود، یک بار حین رانندگی در مسیر کوهستانی به این نتیجه رسید که بهتر است خودش درستی این داستانها را امتحان کند. البته او از روش غیرمتعارفی برای این کار استفاده کرد و در نهایت تاوانش را هم داد! او ماشینش را در گوشهای پارک کرده و خود را به درخت میرساند و همان نزدیکی قضای حاجت میکند. سپس دوباره برمیگردد، سوار ماشین شده و به مسیر خود ادامه میدهد. اما در این میان ظاهرا درخت شیطانی این بیاحترامی به وجود خود را بیپاسخ نگذاشته و در اولین فرصت انتقام خود را گرفته است. ماشین استیو ناگهان از کنترل خارج شده و سرانجام به دیگر درختی که در بخش پایینی جاده قرار داشت برخورد میکند.
بسیاری از مردم باور دارند که یک ماشین سواری فورد مدل «F-150» از درخت شیطان محافظت میکند. مردم محلی باور دارند که این ماشین از جهنم فرستاده شده تا در اطراف درخت پرسه زده و هر کسی که سعی کند بیش از اندازه به آن نزدیک شود را فراری دهد. این ماشین یک خصوصیت مشخص دارد، به تعقیب کردن افراد خاطی ادامه میدهد و در نهایت ناگهان و بدون هیچ مقدمهای در هوا ناپدید میشود.
از سوی دیگر بسیاری از مردم ادعا میکنند صداهایی را شنیدند که از درون درخت به گوش میرسیده است. در حالی که این درخت بهصورت معمول و همچون دیگر درختان توسط حضور پر سر و صدای پرندگان و سنجابها اشغال نشده، اما ظاهر مخلوقی اهریمنی با خلق و خوی شیطانی درون درخت لانه گزیده است. بازدیدکنندگان همواره از صدای جیغ یا نجواهایی صحبت میکنند که از تنه درخت به گوش میرسد. به نظر میرسد طبیعت شیطانی این درخت محیط اطراف آن را گرم کرده، بهطوری که حتی برفی که اطراف درخت یا روی شاخههای نشسته، خیلی زود آب میشود.
با توجه به تمامی اتفاقات فوق، شاید چندان عجیب نباشد که عدهای به دنبال تخریب یا دست کم جابجا کردن این درخت مخوف باشند. ظاهرا بعد از چندین تلاش ناموفق برای جابجا کردن و از ریشه درآوردن درخت، مقامات و مأموران رسمی تصمیم گرفتند از این درخت محافظت شود. در نتیجه اطراف محوطه درخت با زنجیر بسته شد تا مردم را از درخت شیطانی تا حد ممکن دور نگاه دارند.
با این وجود بعضی از مردم علاقهای عجیب برای جمعآوری سوغات و یادگاری از درخت شیطان دارند و ظاهرا از این کار لذت میبرند. لذتی شیرین که البته خیلی زود به کابوسی ترسناک ختم میشود. بهعنوان نمونه یک بازدیدکننده در فرصت پیش آمده موفق شد مقداری از پوست تنه درخت را کنده و با خود ببرد. اما خیلی زود آرامش خود را با حضور شبح یک پیرمرد از دست داد که هر شب در کنار تختخوابش ظاهر میشد.
در مجموع به نظر میرسد در کنار بالا رفتن، لمس شدن هم چندان به مذاق این درخت اهریمنی خوش نمیآید. بهطوری که طبق داستانها و البته افسانههای محلی، کسانی که درخت را لمس کرده یا قصد بالا رفتن از آن را داشته باشند، دچار مشکلات عدیده و حتی پدیده تسخیرشدگی میشوند! به همین خاطر کاملا آشکار است که این درخت هیچ میلی به لمس شدن ندارد. بسیاری از قربانیان که به خواست درخت بیتوجهی کردند، شاهد پدیدههای ماورایی عجیب بودند. آنها ادعا میکنند که اشباحی سایهمانند را مشاهده کردند که پیش چشمشان ظاهر و غیب میشوند.
یکی دیگر از بازدیدکنندگان این درخت شیطان که در زمستان سری به آن زده، حرفهای جالبی برای گفتن دارد. او در مورد این ملاقات شیطانی میگوید:
ما به سراغ درخت رفتیم و متوجه شدیم که برف اطراف آن ذوب شده است. بعد از آنکه ما درخت را لمس کرده و در مسیر برگشت به جاده بودیم، یک ماشین سیاه رنگ با چراغهایی بسیار روشن شروع به تعقیب ما کرد، در حالی که با سرعت زیاد و به شکلی دیوانهوار حرکت میکرد. من شدیدا وحشتزده شده بودم، ولی ناگهان نور درخشان چراغها و خود ماشین محو و ناپدید شدند. چند هفته بعد به همراه گروهی از دوستان دوباره به سراغ درخت رفتیم و این بار یک دوربین پولاروید هم با خود برده بودیم. اما وقتی تصاویر گرفته شده آماده شد، کاملا شوکه و غافلگیر شدیم. درست در سمت راست تصویر زنی با لباس قرمز رنگ مشاهده میشود که گویی از چیزی شبیه به یک کمند آویزان بود!
به جز ماجرای حضور و فعالیت کوکلوکس کلان، داستانهای ترسناک دیگری هم در مورد این درخت بر سر زبانها است. براساس یکی از آنها ظاهرا در سال ۱۹۰۰ یک کشاورز اعضای خانواده خود را برای پیک نیک به این پارک میآورد. آنها بساط خود را درست زیر این درخت پهن میکنند و ناهار دلچسب و خانوادگی خود را در کنار هم صرف میکنند. بعد از تمام شدن ناهار کشاورز داستان ما همه اعضای خانواده خود را به قتل رسانده و در نهایت خود را از شاخههای درخت به دار آویخته و خودکشی میکند. از آن زمان شایع شده که تاکنون جنایتهای بسیاری در نزدیکی این درخت به وقوع پیوستهاند.
به هر حال بسیاری این داستانها را باور دارند و بسیاری نیز آنها را تنها داستانهای خرافی میدانند. شاید بازدید از این درخت تجربه متفاوتی را در اختیار علاقهمندان قرار داده و کمک کند خود آنها در مورد صحت و سقم این داستانها نظر دهند.
به نظر شما داستان این درخت تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟ آیا با توجه به تفاسیر فوق دوست دارید درخت شیطان را لمس کرده یا حتی از آن بالا بروید؟ خوشحال میشویم شنوندهی نظرات شما عزیزان باشیم.
دیدگاه