بوشهر از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
با وجود نظرات غالبا منفی سفرنامهنویسان دهههای پیشین دربارهی بوشهر، امروزه گردشگران خارجی اینجا را نیز برای سفر انتخاب میکنند.
بوشهر، با سابقهای که به دوران پیش از اسلام میرسد، مسافران زیادی را به خود دیده است. مسافرانی که گاه در سفرنامههایشان از خاطرهی حضور در این بندر مهم نوشتهاند.
فرانسیس ارسکین لاخ (Francis Eskine Lach)، دریانورد انگلیسی، در سالهای ۱۱۹۷ تا ۱۱۹۹ شمسی یعنی در اوایل دوران قاجار از بوشهر دیدن کرد. لاخ در توصیفی از نوع خوراک و سبک زندگی مردمان بوشهر مینویسد:
«در بوشهر یک نوع کیک (که از عسل، بادام، شیر تازه، میگو، گوشت تازه و ملخ درست میشود) به فروش میرسد. از هر خانهای صدای دنگ دنگ دسته هاونها، که لحظه به لحظه به هم کوبیده میشوند، همراه با صدای زنهایی که روزانه دانههای قهوه خود را میسایند، به گوش میرسد. روزانه کاروانهایی از قاطر و شترهای بار شده به راه میافتند، از دروازههای شهر عبور کرده و در مسیر دور و دراز خود از میان کوهها به سمت شیراز و شهرهای دورتر حرکت میکنند.
به دنبال آنها زنان با لباسهای آبیرنگ با مشکهای پرآب، که بر دوش خود حمل میکنند، به راه میافتند؛ آنها آب شیرین را از چشمهباغهای خرما، که چند کیلومتر از شهر فاصله دارند، میآورند و در شهر میفروشند.
آب چاههای بوشهر شورمزه بوده، با این وجود لاخ در این باره میگوید:
«عجیب به نظر میرسد، بعد از اینکه به این آب عادت کردی، به ذائقهی انسان شیرین میآید.
مردم بوشهر، که در میان آنها عده زیادی آمریکایی و تعدادی هم یهودی زندگی میکنند، بیشتر به تجارت مشغول هستند. همهی زیردستان با ترس به مافوق خود نگاه میکنند، اما وقتی که خود به قدرت میرسند، زیردستان خود را تحت فشار قرار میدهند.
مردم بوشهر به راحتطلبی و زندگی خوب علاقهمند هستند؛ از بام تا شام چپق میکشند و قهوه مینوشند؛ اما خوشگذرانیهایشان معمولا در خفا است».
اوژن فلاندن، نقاش و شرقشناس فرانسوی، در سال ۱۲۱۹ از دیدارش از بوشهر نوشته است:
«از یکی از دروازههای شهر، از وسط دو توپی که قنداقهایشان شکسته و از کار افتاده، گذشتیم. عدهای تفنگچی از این دروازه پاسداری میکردند. پس از ورود به شهر، میدان کوچکی در جلو ظاهر میشود که چند کلبه از درخت خرما در آن ساختهاند. از آنجا به کوچههای تنگ مخروبه وارد شدیم.
بوشهر بندری بسیار بد است و لنگرگاهی ندارد. ساحل دریا پست است و کشتی نمیتواند در آن لنگر بیندازد. عده جمعیت شهر در اثر وبا و طاعون کم شده؛ میتوان گفت سه چهارم جمعیت آن از بین رفته است. امروزه معاملات و معاهدات تجاری بوشهر محدود شده و انگلیسیها بسیاری از صنایع دستی و ماشینی خود را به آنجا میآورند. بیشتر کالاها، مثل غلات، تنباکو، حبوبات و قالی، از این بندر وارد و خارج میشوند. قبلا در سواحل این بندر مروارید صید میشد و درآمد زیادی هم داشت».
نقاشی اوژن فلاندن از بندر بوشهر
چریکف، نمایندهی روسیه در سال ۱۲۲۷ خورشیدی، نوشت:
«شهر بوشهر در اطراف خود حصاری محکم دارد که اهالی شهر را از یورش دشمن محافظت میکند. رویهی بالای این حصارها وسیع است و بر آن پاسگاههای نگهبانی برای حفظ و پاسداری شهر بنا شده است».
ژان دیولافوا، کاوشگر فرانسوی، در سال ۱۲۶۰ بوشهر را توصیف کرد. او با آنکه تصویری شاعرانه از اصفهان آن زمان ارائه داده، اما دربارهی بوشهر نظر خوبی ندارد:
«من هرگز شهری به این کثیفی ندیدهام. میدانها پر از قبرهای کمعمق و کوچهها پر از کثافات حیوانی و نباتی است. چاه مستراحها عموما در کوچهها واقع و روی آنها باز است. این وضع ناپسند در تمامی شهرهای شرقی دیده میشود، ولی در این شهر به مراتب بدتر از شهرهای دیگر است.
نظر به اینکه فقط طبقههای بالایی ساختمان خانهها مسکونی است و لوله فاضلاب ندارد، ساکنان خانهها مدفوع خود و سایر کثافات را از ناودان در کوچه میریزند و عابرین باید با زحمت و احتیاط از وسط آن عبور کنند. آنها از اینکه این کثافات به سر و رویشان نریزد، بسی خوشوقت میشوند؛ خلاصه وضع بهداشت بوشهر خراب و تأسفآور است».
دیولافوا در جای دیگر همین کتاب مینویسد:
«به ما توصیه کردهاند که هیچگاه لب به آب بوشهر نزنید. زیرا علاوه بر آنکه فاسد و زیانبار است، دارای کرمی شبیه کرمهای گینه است که به محض ورود به معده به زودی رشد میکند و در طول ماهیچههای بدن به راه میافتد. پس از آن باعث درد و رنج تحملناپذیری میشود که عاقبت از پوست بدن سر در میآورد. معالجهی آن نزد بومیان آسان است، ولی حوصله زیادی لازم دارد.
همین که کرم از بدن سردرآورد، پوست را شکافته، سر آن را با سنجاق به قرقرهای وصل میکنند و هر روز قرقره را کمی میچرخانند تا به آن بپیچد. پس از مدتی کرم از بدن خارج میشود.
اروپاییان و طبقهی توانگر بوشهر هیچگاه از آب بوشهر نمینوشند؛ به همین خاطر از این بلا در امان هستند. آنها آب آشامیدنی خود را از بصره یا محمره (خرمشهر) با قایقهای دوطبقه وارد میکنند».
پیر لوتی، افسر فرانسوی، در سال ۱۲۷۹، دربارهی بوشهر نوشت:
«بندر بوشهر را میتوان شهر اندوه و مرگ نامید؛ ساختمانهای این شهر در حال خراب شدن است».
الیوت کراوشی ویلیامز (Eliot Crawshay-Williams)، سیاستمدار انگلیسی، در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در خاطرات سفرش از ایران مینویسد:
«وضعیت آب و هوا و همچنین ظرفیت کم بندر معضلی برای بندر بوشهر است. علت اول بهطور کلی از وضع آب و هوای خلیج فارس ناشی میشود که در زمستان قابل تحمل اما در تابستان طاقتفرسا است. علت دیگر کوچکی بندر است که مثل تمامی بندرهای دیگر ایران استعداد پذیرش و کناره گرفتن کشتیهای بزرگ را ندارد و باید کشتی بیش از یک کیلومتر دورتر بایستد و مسافران خود را به وسیله قایق به ساحل برسانند».
هرمان نوردن آمریکایی در سال ۱۳۰۴ از آثار تاریخی بوشهر نوشت:
«بوشهر شباهت زیادی با دیگر شهرهای ایران ندارد. حتی از لحاظ آثار تاریخی فقیر به نظر میآید. جز چند آتشکده، که از زمان زرتشت بر جای مانده، آثار قدیمی دیگری در این شهر دیده نمیشود».
با وجود این، امروزه نیز پای گردشگران خارجی به بوشهر باز میشود. در ادامه چند نمونه از جاذبههای بوشهر و آخرین نظرات توریستها دربارهی آن را با هم میخوانیم.
بافت تاریخی بوشهر
آمریکایی دیگری در فروردین ۹۵ از تجربهی زندگی کردن در بافت تاریخی بوشهر نوشته است:
«بوشهر حال و هوای زنگبار را دارد. چشمانداز، پوشش گیاهی، دما و حتی معماریاش خیلی به زنگبار شبیه است. مردمش خونگرم و آسانگیر هستند. وقتی در سواحلش قدم میزنید، گویی در دنیای دیگری هستید. ایران کشور متنوعی است که بیشتر جاهایش یادآور امپراتوری قدیم است. بوشهر یکی از بهترین نمونهها در این زمینه به شمار میرود».
مسافر آلمانی در اسفند ۹۵ از شهر ساحلی در ایران نوشته:
«جایی زیبا در جنوب ایران است. ساحل در هنگام غروب خوراک پیادهروی میشود. میتوانید در آنجا غذای دریایی بخورید و از دیدن خلیج فارس لذت ببرید».
عکس از حسین شفیعنیا
قبرستان صخرهای سیراف
گردشگر انگلیسی در خرداد ۹۷ دربارهی این قبرستان صخرهای سیراف نوشته:
«هنوز سند مشخصی وجود ندارد که ثابت کند اینجا قبرستان جمعیت یهودی منطقه بوده با این حال جای جالبی است. برای آنکه تمام این قبرستان را بگردید، زمان زیادی لازم دارید؛ زیرا گفته میشود استخواندانهای زرتشتی هم در تپههای پشت سیراف وجود دارد. خیلی نیازی به راهنما نیست، حتی اگر هم راهنما پیدا کنید تضمینی وجود ندارد که اطلاعاتشان موثق باشد. نزدیکترین هتل خوب به آنجا در فاصلهی ۳۰ دقیقهای و در عسلویه قرار دارد».
منطقه ریشهر بوشهر، عمارت دهدشتی و ملک نیز از دیگر جاذبههای گردشگری بوشهر محسوب میشوند.
دیدگاه