ترسناک ترین پارک های آمریکا: نبرد وحشت و زیبایی (قسمت دوم)
در میان مناظر سرسبز و خوش رنگ و لعاب فضاهای سبز شهری، گاهی سایههایی تیره و تار پنهان شدهاند. سایههای زاییده شرارت نوع بشر، که زیبایی را مبدل به کابوسی ترسناک کردهاند.
پارک و فضاهای سبز شهری فرصتی ناب برای لذت بردن از زیبایی طبیعت و تجدید قوا است. گاهی نیاز داریم اندکی از زندگی مدرن و صنعتی فاصله گرفته و به دامن طبیعت پناه ببریم تا ذهن خستهمان را آرام کرده و برای شروعی دوباره آماده شویم.
اما طنز تلخ ماجرا آنجا است که این گستره سرسبز و نشاطآفرین گاهی طعمه ارواح و اشباح شده است. در واقع به ندرت انتظار میرود که ارواح در پارکها به انتظار قربانیان خود نشسته یا برای ترساندن بازدیدکنندگان دام پهن کنند. اما حداقل این همان چیزی است که دامن شماری از پارکهای آمریکا را گرفته و آنها را به مقاصدی ایدهآل برای دوستداران گردشگری وحشت تبدیل کرده است.
در بخش نخست این مطلب همراه شما عزیزان به مرور گوشهای از این پارکهای نفرینشده پرداختیم. در این فرصت، سفر اسرارآمیز خود را پی گرفته و به جستجوی دیگر پارکهای سرسبز اما تسخیر شده آمریکا خواهیم پرداخت.
پارک کَمرون (Cameron Park)، واکو (Waco)، تگزاس
کامرون پارک در ایالت تگزاس از یک زیبایی خیرهکننده و نفسگیر برخوردار است که با چشماندازها و مناظری بینظیر از «رودخانه برازوس» (Brazos River)، صخرههای آهکی و حیات وحش باشکوه جذابیتی دو چندان پیدا کرده است. اینجا همچنین محل سکونت شماری از نامیرایان است، ارواحی که به سادگی قصد ترک دنیای مادی را ندارند. با توجه به داستان تصادف موتورسیکلت و عدالتی که به دنبال آن اجرا شد، این پارک را باید بهعنوان تسخیر شدهترین نقطه این ایالت معرفی کرد.
یکی از افسانههای معروف این پارک به داستان دو عاشق از مردمان بومی آمریکا اشاره میکند که از بیم واکنش تند قبایل خود ناگزیر با پریدن از صخرهها به زندگیشان پایان دادند. گفته میشود که بازدیدکنندگان پارک شنوندهی نجوا و راز و نیازهای عاشقانه آنها بوده یا حضورشان را در نزدیکی خود حس کردند. اینجا همچنین محل قرارگیری «نردبان جیکاب» (Jacob’s Ladder) است، یک پلکان سنگی که در منتهی الیه بخش جنوبی پارک واقع شده است. هنگامی که خانمها از این پلکان بالا میروند حس حضور در نزدیکی یک شبح را دارند که لباسشان را چنگ میزند.
«قلعه جادوگر» شناخته شدهترین بخش پارک است، یک بنای سنگی در اعماق جنگل که در و دیوارش با دیوارنویسیهای عجیب پوشیده شده است. گفته میشود شب هنگام در این محل بوی ناخوشایند گندیدگی به مشام میرسد، همچنین صدای فریادهای دلخراش به گوش رسیده و البته گاه و بیگاه روح جادوگری مشاهده شده است که در جستجوی قربانی بعدی خود در دل جنگل پرسه میزند.
جاده «لیندزی هالو» (Lindsay Hollow Road) که در میان پارک کشیده شده، دیگر جاذبه ترسناک پارک است. این جاده نام خود را از برادران لیندزی گرفته که ظاهرا دزد گله بودند و خود در خلال جنگ داخلی آمریکا توسط گلهداران محلی به قتل رسیدند. براساس داستانهای محلی آنها در جنگل و درست در نزدیکی این جاده سوزانده شدند و از آن زمان تاکنون روح ناآرامشان در جستجوی انتقام در این حوالی پرسه میزند.
از سوی دیگر در دهه ۱۹۷۰، بسیاری از مورتوسیکلت سواران در این پارک جمع شده و سعی میکردند مهارت خود را در موتور سواری و عبور از موانع و پرشهای نمایشی به رخ یکدیگر بکشند. در این میان ظاهرا یک موتورسیکلت سوار جوان حین عملیاتی خطرناک جان خود را از دست داد. مادر داغدار او اغلب در محل مرگ او حضوری یافته و به گریه و زاری میپرداخت.
ظاهرا زن زجر کشیده این کار را تا زمان مرگش در حدود یک دهه بعد ادامه داد. اکنون گزارشاتی در دست است که از شنیدن صداهای ماورایی و نالههای دلخراش حکایت دارد و ظاهرا گاهی مردم شاهد گویهای نورانی معلقی بودهاند که در میان درختان جنگل حرکت میکردند.
پارک هورسشو بند (Horseshoe Bend)، تالاپوس کانتی(Tallapoosa County)، آلاباما
در فاصله یک سال یعنی از تاریخ ۱۸۱۳ تا ۱۸۱۴ در ایالت آلاباما، درگیریهای متعددی میان سفید پوستان آمریکا و مردمان قبیله بومی موسوم به «Muscogee Creek tribe» رخ داد که سرانجام به حمام خونی ختم شد که بزرگترین کشتار بومیان آمریکا در تاریخ ایالات متحده را رقم زده است. نبرد کریک (Creek War) که در تاریخ ۲۷ ماه مارس سال ۱۸۱۴ به رهبری ژنرال «اندرو جکسون»، با قتل عام بیش از هشتصد نفر از اعضای این قبیله بومی همراه بود که در راه دفاع از سرزمین خود به دست سفیدپوستان کشته شدند.
در آن روز سرنوشت ساز یک گروه از جنگجویان سعی کردند با عبور از بستر رودخانه به سمت نیروهای آمریکایی بروند، اما تقریبا تمامی آنها در کمال خونسردی سلاخی شدند. از آن زمان تاکنون بازدیدکندگان این پارک به صورت مرتب از شنیدن صداهای عجیب و مشاهده پیکرههایی شبح مانند صحبت میکنند.آن هم در زمینی که پیش از تبدیل شدن به این پارک، صحنه نبرد خشن کریک و کشتار بومیان بوده است.
شکارچیان و محققان ارواح پارک هورس شو بند را مورد بررسی قرار دادند. یافتههای آنها شامل یک تصویر از پیکرهای سفید رنگ و یک صدای غیرانسانی و عجیب است که روی نوار ویدیو ضبط شده است.
پارک ایالتی هارد لِیبِر کریک (Hard Labor Creek State Park)، راتلِج (Rutledge)، جورجیا
پارک ایالتی «هارد لیبر کریک» در «راتلج» ایالت جورجیا موضوع یکی از قسمتهای برنامه تلویزیونی معروف «شکارچیان ارواح» (Ghost Hunters) بود که به تحقیق پیرامون مسائل ماورایی و رویدادهای غیرقابل توضیح میپردازد. این پارک در ابتدا بهعنوان یکی کمپ شبانه برای جوانان تأسیس شد و بعدها بهعنوان یک منطقه حفاظتشده طبیعی مورد استفاده عموم قرار گرفت. این طبیعت زیبا و چشمانداز دلفریبش، اما متأسفانه دارای تاریخچهای قابل توجه و ترسناک است که به نوعی بر این زیبایی چشمنواز سایه انداخته است.
شاید جالب باشد که بدانید این پارک بهعنوان لوکیشن فیلمبرداری آثار مختلف سینما با موضوع کمپ مورد استفاده قرار گرفته است، از جمله در ششمین فیلم از مجموعه فیلمهای ترسناک «جمعه سیزدهم» (Friday the 13th, Part VI: Jason Lives). اما باید اعتراف کنیم این قاتل سریالی مخوف تنها کسی نیست که در محوطه پارک و در میان درختان تیره و تار آن پرسه میزند.
برطبق افسانههای محلی ادعا شده که دست کم دو روح دیگر در این پارک سکونت دارند. یکی متعلق به مردی مسن است و دیگری ظاهرا روح پسر بچهای کوچک به نام «ایتِن» (Ethan) است. گفته میشود که پیرمرد اغلب درها را بهم کوبیده و روی دیوارها ضربه زده و صدای تق تق ایجاد میکند. او معمولا شب هنگام بیرون کابینهای پارک رفت و آمد کرده و با سر و صدا کردن، قصد ترساندن مردمی را دارد که در زمین و قلمروی او حضور دارند. اما در مقابل روح کوچک ساکن پارک دوست دارد توپ قرمز رنگ خود را به سمت کسانی که در نزدیکی او حضور دارند، پرتاب کند.
در اعماق پارک گورستان کوچک و متروکهای واقع شده که براساس گزارشات موجود ظاهرا مکانی مناسب برای مشاهده ارواح و اشباح است. به نظر میرسد زمین پارک نام خود را از بردگانی گرفته است که در خلال جنگ داخلی آمریکا در مزارع پنبه آن حوالی مشغول کار بودند.
پارک پِرسیدیو (Presidio Park)، سن دیهگو، کالیفرنیا
«پارک پرسیدیو« در سن دیهگو در ایالت کالیفرنیا بهعنوان مکانی جنزده شناخته میشود که ظاهرا توسط ارواح قربانیان خودکشی، راهبان خرقه پوش و حتی روح یک آهو تسخیر شده است. بله، گفته میشود که روح یک آهو در اعماق محدودهی پارک مشاهده شده که جست و خیزکنان غیب و ظاهر میشود.
نام این آهو لوسی (Lucy) بود که در سال ۱۹۶۵ در باغ وحش شهر متولد شد. بدن این آهوی زیبا تماما سفید رنگ بود که باعث شهرت بیشتر او شد. ظاهر لوسی به شکلی از باغ وحش فرار کرده و سر از پارک پرسیدیو در آورد. جایی که بهعنوان عضوی دوست داشتنی مورد استقبال عدهای از ساکنان قرار گرفت که به صورت مرتب برایش آذوقه فراهم میکردند.
در این میان شکایتهایی هم مطرح شد که ظاهرا ادعا میکردند ممکن است لوسی در معرض خطر باشد. به همین خاطر یک مأمور کنترل حیوانات به پارک فرستاده شد تا به شکایات رسیدگی کرده و آهو را به دام بیندازد. ظاهرا این مأمور چندان در کار خود وارد نبود، چرا که متأسفانه به علت استفادهی مقدار نامناسبی از داروی بیهوشی، لوسی دچار مشکل شده و مدتی بعد در دسامبر سال ۱۹۷۵ جان خود را از دست داد.
یک بنای یادبود در گرامیداشت یاد لوسی ساخته شد؛ اما به نظر میرسید که لوسی به این راحتی حاضر به ترک پارک و البته این جهان نیست. مردم بارها از علائم حضور یک آهوی سفید رنگ در پارک صحبت کردند که به سرعت در میان بیشهزار یا درختان جنگل ناپدید میشد. حتی تعدادی از ساکنان محلی گزارش دادند گلها و گیاهان آنها توسط چیزی خورده میشود که به نظر میرسد یک آهو است.
بد نیست بدانید جدا از این روح دوست داشتنی و بیگناه، ارواح بسیار دیگری نیز در این پارک سکونت دارد. از جمله اشباح تیره و تاری که در حوالی «موزه یونیپِرو سِرا» (Junípero Serra Museum) و «برج جادوگران» (Witches Tower) پرسه میزنند. همچنین ظاهرا روح یک پسربچه برفراز «میشن تاور» (Mission Tower) مشاهده شده است.
این برج نام خود را از ستارهی پنج پر (پنتگرام) گرفته که روی زمین آن کشیده شده است. این مکان ظاهرا زمانی بهعنوان عبادتگاه مورد استفاده قرار داشته است. تعدادی از گروههای تحقیقاتی که در مورد مسائل و پدیدهای ماورایی رخ داده در پارک تحقیق میکردند، بقایای موم ذوب شده و اشیای دیگری را در این منطقه یافتند که این فرضیه را تأیید میکند.
ایدِن پارک (Eden Park)، سینسیناتی (Cincinnati)، اوهایو
در تاریخ ۶ اکتبر سال ۱۹۲۷ در شهر سین سیناتی ایالت اوهایو، جامعهشناس محلی «ایموژن ریموس» (Imogene Remus)، سوار بر تاکسی در مسیر جلسه دادگاه برای گرفتن طلاق قانونی از همسرش «جرج ریموس» (George Remus) بود. اما تاکسی توسط کادیلاکی سیاه رنگ به سمت پارک ایدن منحرف شد، ماشین مرگی که توسط همسر خشمگین او هدایت میشد. جرج ریموس وکیل دعاوی و یک قاچاقچی معروف بود.
بعد از یک تعقیب و گریز کوتاه، ظاهرا جورج همسرش را در گوشهای از پارک به دام انداخته و با شلیک گلوله او را به قتل رساند. و این درست همان لحظهای بود که افسانهی ترسناک ایدن پارک متولد شد. ظاهرا روح زن بخت برگشته از زمان مرگش در آن روز تلخ و سرنوشت ساز، دیگر حاضر به ترک قتلگاه خود نبود.
بازدیدکنندگان این پارک اغلب از مشاهدهی زنی سیاه پوش صحبت میکنند که در هوا شناور بوده و با چهرهای غمگین این سو و آن سو میرود. به ویژه فصل پاییز بهترین زمان برای رو در رو شدن با روح ایموژن است. درست در نزدیکی همان تاریخی که بیرحمانه توسط همسرش به قتل رسید. روح او هربار ظاهر میشود تا دیگر بار تاریخچه سیاه این پارک را به دیگران نشان دهد. زنی که به آرامی گریه میکند و در سکوت به بازتاب دنیای پیرامون در استخر پارک زل میزند، گویی که این انعکاس به نوعی بازتاب دهندهی سرنوشت تیره و تار او است.
پارک سانرایز (Sunrise Park)، بارتلت (Bartlett)، ایلینوی
حتی در شهر کوچکی همچون بارتلت در ایالت ایلینوی که جمعیتی اندک در حدود ۳۷ هزار نفر دارد هم، ارواح میتوانند خبرساز شوند. ارواحی که ظاهرا از سکونت جاودانهی خود در پارک سانرایز لذت برده و این مکان تسخیر شده را به شهرت رساندهاند.
اگر پای صحبت مردم محلی بنشینید، شنوندهی داستان مهیج قاتل مدرسه خواهید بود که ظاهرا بنیان اصلی شایعات مرتبط با تسخیر شده بودن این پارک است. گفته میشود که در خلال دههی ۱۸۰۰، مدرسه کوچک شهر در زمینی ساخته شد که امروزه بهعنوان پارک سانرایز شناخته میشود. ظاهرا مردی در همان حوالی و در نزدیکی جنگل در خانهی کوچک خود زندگی میکرد، مردی که دوست داشت تا حد ممکن از جامعه دور بوده و در خلوت خود زندگی کند. اما به نظر میرسد مردم محلی از این مرد دل خوشی نداشتند و با بالاگرفتن اعتراضات در مورد شنیدن صداهای عجیب از جنگل و تجربیات و احساسات ناخوشایند و البته ترسی که بابت امنیت فرزندان خود حس میکردند، اوضاع بهم ریخته و مردم ناراضی خانه مرد را تخریب کردند.
شکی وجود ندارد که مرد تنهای قصه ما از این عکس العمل مردم ناخشنود بود و در نتیجه مدتی بعد از این رویداد، بچهها حین رفتن به مدرسه یا بازگشت به خانه در طول مسیر به شکلی مرموز ناپدید میشدند. هرچند هیچ دلیل قاطعی وجود نداشت، اما گفته شد که مرد تنهای ناراضی این کودکان را دزدیده است و به خاطر گناه والدینشان آنها را به قتل رسانده و سپس استخوانهای آنها را در گوشه و کنار پارک پخش کرده است. براساس شایعات موجود به نظر میرسد که همچنان روح این قاتل ناآرام در جستجوی قربانیهای تازه در پارک پرسه میزند.
در کنار این افسانه، مردم محلی همچنین از دیدن یک سگ اهریمنی سیاه رنگ صحبت میکنند که چهرهای انسانی شبیه به زنی سفید پوست دارد. به علاوه ظاهرا ارواح تعدادی از آفریقایی آمریکاییهایی ساکن این حوالی که توسط فرقه کوکلوکس کلان در گوشه و کنار پارک سوزانده شدند نیز، گهگاه حضور خود را به رخ بازدیدکنندگان میکشند.
پارک سانرایز، بارتلت، ایالت ایلینوی
به پایان این مطلب رسیدیدم، نظر شما در مورد پارکهای عجیب ما چیست؟ دوست دارید شبی را در یکی از این مکانهای ترسناک به صبح رسانده و خود صحت و سقم این داستانهای ارواح را محک بزنید؟ حتما نظرات خود را با ما نیز در میان بگذارید.
دیدگاه