شوش از نگاه سفرنامه نویسان خارجی

رضا اردو
رضا اردو یکشنبه، ۲۴ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۰
شوش از نگاه سفرنامه نویسان خارجی

جایی که مرکز حکومت‌های باستانی و مکان مقدس ادیان توحیدی بوده است، مسلما گردشگران خارجی را به سوی خود می‌کشاند.

نام شوش، پایتخت ایلام و هخامنشیان و شهری که بارها نامش در متون باستانی و تورات آمده، تا اواسط قرن نوزدهم به‌ندرت در گزارش‌های مسافران ثبت شده است. البته خیلی هم عجیب نیست؛ زیرا شوش در نیمی از سال آب و هوای مساعدی ندارد. دلیل دیگر هم آن بود که از مسیرهای اصلی مسافران دور بود.

در سده‌ی هجدهم، که سفر خارجی‌ها به ایران زیاد شد، شوش هم به‌تدریج یکی از مقاصد گردشگران قرار گرفت.

آستن هنری لایارد (Austen Henry Layard) فرانسوی از اولین کسانی بود که به شوش رفت، اما گفت: «به‌ندرت بقایایی مانده تا بتوان آنجا را به‌عنوان شهری بزرگ معرفی کرد». دبوده (De Bode)، دیپلمات روس، در سال ۱۸۴۵ سفری به آنجا داشت، اما به‌قول خودش چیز ارزشمندی نیافت و برگشت.

شوش

در سال ۱۱۸۸ شمسی، جان مک‌دونالد کینیر (John Macdonald Kinnear) متوجه سنگ سیاهی نزدیک آرامگاه دانیال نبی شد. این سنگ اولین اثر باستان‌شناسی کشف‌ شده از شوش بود. سنگ به چشم مردمان محل طلسمی آمد که سرسبزی خوزستان و رفاه ساکنان آن وابسته به آن است؛ بنابراین در برابر جابه‌جایی آن سنگ مقاومت کردند. آن‌ها ۲۰۰۰ تومان جمع کردند تا نگذارند سنگ را بردارند. هر چند انقدر آن سنگ معروف شد که بعدها به امید یافتن گنجی در درون آن زدند سنگ را خرد کردند.

«مردم محل برای حفظ سنگ سیاه کنار آرامگاه دانیال ۲۰۰۰ تومان جمع کردند»

در سال ۱۲۱۵، هنری راولینسون، افسر انگلیسی، از شوش دیدن کرد و قطعاتی از ستون‌های باستانی را نیز کشف کرد. او در سفرنامه‌اش می‌نویسد:

«به عقیده‌ی من در قدیم در ایالت باستانی شوش دو شهر به نام سوسن و شوش وجود داشته است. شهر کهن‌تر، که در کتب مقدس (انجیل و تورات) از آن به‌عنوان شوشن یاد شده و در ساحل رود کارون یا ایولئوس قرار داشته و شهر دوم که یونانیان آن را سوسه یعنی شوش نامیده‌اند، در محل کنونی شهر شوش و در نزدیکی رود کرخه یا خوئسپس واقع بوده است.

شوش

ابتدا به بررسی شهر سوسن می‌پردازیم. در کتاب مقدس به‌گونه‌ای از شوشن و کاخ آن صحبت شده که گویی قصد بر آن بوده که آن را از شهر دیگری با همین نام متمایز سازد. حضرت دانیال را به‌خاطر بیاوریم که در این کاخ می‌زیسته و می‌توانسته چشم‌اندازی را در مرزها ببیند و صدا را بین دو کرانه‌ی رود بشنود.

آثار شهر شوش حدود ۲٫۵ کیلومتر از رود کرخه فاصله دارد، در حالی که خرابه‌های شهر سوسن در ساحل رود کارون قرار دارد. به‌طوری که رودخانه عملا پایه‌های این آثار تاریخی را می‌رساند.

«دو شهر به نام شوش وجود داشته؛ یکی کنار رود کارون و دیگری کنار رود کرخه»

مقبره‌ی دانیال بزرگ را باید در نظر داشت؛ زیرا کتیبه‌هایی که با خطوط میخی در آن وجود دارد، دلیل بر باستانی بودن آن است. از آنجا که شهر سوسن بر سر راه اسکندر واقع نبوده مورخان همراه او متوجه نشده‌اند و بعدها جغرافی‌دانان با اطلاعات محدودی که در مورد این شهر به دست آورده‌اند، اشتباها آن را با شهر شوش، پایتخت ایالت شوش، یکی دانسته‌اند.

شوش

خرابه‌های شوش در نزدیکی کرخه بدون شک نمودار شهر شوش است که هرودوت از آن یاد کرده و مورد تاخت و تاز اسکندر و جانشینان او قرار گرفته است. باید گفته‌ی پلینی به حقیقت نزدیک باشد که شهر جدید شوش، که در کنار رود کرخه به‌وسیله‌ی داریوش هخامنشی بنیان گذاشته شد، از زمان اسکندر تا حمله‌ی اعراب پایتخت و آباد بوده است و بنابراین به نظر می‌رسد تمام سنن و افسانه‌های مربوط به شهر قدیمی سوسن، واقع در کنار رود کارون، را به خود جذب کرده باشد.

«شهر شوش کنار رود کرخه همان است که به دست داریوش هخامنشی بنا شد و تا زمان حمله‌ی اعراب آباد بوده است»

به هر حال من معتقدم دو شهر به نام شوش وجود داشته که یکی در کنار کارون قرار داشته است. تمام معجزاتی را که یهودیان، عیسویان و مسلمانان به مقبره‌ی دانیال نسبت داده‌اند، مربوط به مقبره‌ی دانیال در بختیاری بوده است. ماهی مقدسی که در کتاب بنیامین آمده و آن را به مقبره‌ی دانیال در کنار رود شاپور نسبت داده‌اند، یقینا از مقبره‌ی دانیال واقع در بختیاری به آنجا منتقل شده است.

شوش

نقاشی اوژن فلاندن و پاسکال کوست از مقبره دانیال نبی (قرن ۱۹)

باید یادآور شوم که در رودخانه‌ی شاپور نه‌تنها ماهی مقدس وجود ندارد، بلکه تا آنجا که من آگاهی یافته‌ام هیچ نوع ماهی دیگری دیده نمی‌شود و حال آن که در استخر مرمرین واقع در سوسن ماهی زیادی یافت می‌شود که اهالی هر روز به آن‌ها غذا می‌دهند.

پل خوئسپس که بنا به گفته‌ی استرابون اسکندر در موقع لشکرکشی به شوش از روی آن عبور کرده، بایستی همان «پای پل» کرخه باشد و به نظر می‌رسد شهر ساسانی «کرخ» یا «ایوان کرخه» که در سمت راست خوئسپس قرار دارد، همان کرخه‌ی لادن باشد که آن را جزو اسقف‌نشین شوش ذکر کرده‌اند.

«کنجکاوی برای یافتن کاخ استر انگیزه‌ی سفر مسافران خارجی به شوش بود»

کنجکاوی برای یافتن کاخ استر خود انگیزه‌ای بود تا مسافران خارجی راهی شوش شوند. سر ویلیامز (Sir W. F. Williams) و بعد از او کاپیتان لفتوس (W. K. Loftus) به آنجا رفتند و شروع به حفاری کردند. لفتوس بقایایی از کاخ هخامنشی و کتیبه‌هایی از اردشیر دوم پیدا کرد.

شوش

عکسی از گوری خانوادگی مربوط به دوره ایلام نو در نواحی شرق کاخ هخامنشی شوش

بعد از او دیگر کار حفاری دست فرانسوی‌ها افتاد. اولین و پرکارترینشان دیولافوا (M. Dieulafoy) بود که در سال ۱۸۸۱-۱۸۸۴ به شوش سفر کرد. دیولافوا در سفرنامه‌اش نوشت:

«رود کرخه حالات و تندی شگفتی از خود نشان داد و بسیار خشمگین شد. ابدا حاضر نبود که از عابرین بیگانه با خوش‌رویی و ملاطفت پذیرایی کند. البته حق داشت، زیرا که شرافت و عظمت دیرین خود را فراموش نکرده بود. آیا این همان رود کرخه نیست که قدیمی‌ترین شهرهای بزرگ دنیا، یعنی شوش و اطراف آن را آبیاری می‌کرد؟

«آیا این همان رودی نیست که قدیمی‌ترین شهرهای بزرگ دنیا را آبیاری می‌کرد؟»

آیا این همان رودی نیست که با آب شفاف و بلورین خود در جام‌های میز شاهنشاهان بزرگ ایران می‌درخشید؟ آری، این همان رود است».

شوش

ژاک دمورگان، کاوشگر فرانسوی، پس از آنکه در سال ۱۲۷۰ خورشیدی از شوش دیدن کرد، گفت: «از طریق این‌گونه کشورها می‌توان مسئله‌ی بزرگ هویت را حل کرد».

شوش

یافته‌های ژاک دمورگان از شوش در بخش آشور موزه لوور (عکس از سال ۱۲۸۸)

با گسترده‌تر شدن حفریات در منطقه‌ی باستانی شوش و پیرامون آن جاذبه‌های بیشتری نظیر چغازنبیل و قلعه آپادانا آشکار شدند. در ادامه نظرات گردشگران خارجی درباره‌ی بعضی از این جاذبه‌ها را می‌خوانیم.

چغازنبیل

گردشگر رومانیایی در خرداد ۹۵ چغازنبیل را قطعه‌ای شگرف از تاریخ دانسته است:

«احتمالا سالم‌ترین زیگورات حال حاضر جهان است. اینجا اولین اثری از ایران بود که در فهرست جهانی یونسکو قرار گرفت. حدود سال ۱۲۵۰ ق.م ساخته شده، اما همچنان خوب مانده است. باعث تأسف است که افراد کمی از آن دیدن می‌کنند. بهتر است پس از ساعت ۶ عصر، که هوا خنک‌تر شده و نور خوبی هست، آنجا بروید».

چغازنبیل

مسافر چینی در خرداد ۹۵ آنجا را در فهرست اولویت‌ها در سفر به ایران قرار داد:

«این بنای باستانی شمه‌ای از شگفتی فرهنگ ایلام قدیم را نشان می‌دهد. اگر به خاطر تاریخ و فرهنگ ایران به این کشور سفر می‌کنید، حتما باید اینجا را ببینید و ترجیحا راهنما اختیار کنید. بهترین کار این است که چغازنبیل، هفت‌تپه، شوشتر و شوش را در یک برنامه‌ی سفر جای دهید. می‌توانم بگویم چغازنبیل جذاب‌ترین جای جنوب ایران و یکی از عجایب دنیای باستان است».

«چغازنبیل یکی از عجایب دنیای باستان و شگفت‌انگیزترین جایی بود که در ایران دیدم»

توریست انگلیسی در خرداد ۹۶ از این کشف شگرف نوشت:

«خیلی برایم سخت است باور کنم که این بنای عظیم را تنها همین ۶۰ سال پیش کشف کرده‌اند! تقریبا وسط ناکجاآباد قرار گرفته، اما با این حال خیلی تأثیرگذار است. هرگز اینجا جمعیت زیادی از توریست‌ها را نمی‌بینید. می‌توانم بگویم شگفت‌انگیزترین جایی بود که در ایران دیدم. انگار که از قصه‌ها درش آورده باشند».

چغازنبیل

مسافر استرالیایی در خرداد ۹۷ از این شاهکار معماری عصر باستان گفته است:

«چغازنبیل یکی از برجسته‌ترین جاها در سفر سه‌هفته‌ای به ایران بود. کمی دور از مسیرهای اصلی است، اما اگر می‌خواهید تصوری از برج بابل داشته باشید و به عراق هم نرفته‌اید، پس باید اینجا را ببینید. چغازنبیل گواهی بر تمدن گذشته‌اش است. زیگورات چغازنبیل، که متعلق به پادشاهی ایلام است، واقعا ارزش دیدن دارد. دیدار از مقبره‌های سلطنتی در شرق زیگورات را از دست ندهید».

مقبره دانیال نبی

گردشگر سنگاپوری در خرداد ۹۶ از مقبره‌ی دانیال دیدن کرده و دراین‌باره گفته است:

«برایم جالب بود که آرامگاه این شخصیت بزرگ یهودی (که در زمان آزادسازی یهودیان توسط ایرانیان در ایران مانده بود) کاربری مسجد پیدا کرده است. در اینجا می‌توان پیوستگی ادیان ابراهیمی را دید».

شوش

مسافر آمریکایی مقبره‌ی دانیال را به انجیل زنده تشبیه کرده است:

«یکی از دلایل اصلی سفرم به شوش دیدار از مقبره‌ی پیامبر یهود، دانیال نبی، بود. ۹۹ درصد زائران مسلمان هستند، اما ممکن است توریست‌های یهودی نیز آنجا ببینید. مهم‌ترین ویژگی معماری مقبره برج مخروطی‌شکلش است. داخل مقبره‌ی دانیال عالی است. آینه‌‌کاری‌هایش نور را در همه‌جا می‌تاباند. جای آرام و تأثیرگذاری است».

کاخ آپادانا

توریست انگلیسی در خرداد ۹۶ از خالی شدن کاخ گفته است:

«حفاران اروپایی خیلی چیزی نگذاشته‌اند بماند؛ تمام آثار باارزشش اکنون در لوور پاریس یا موزه بریتانیای لندن است. در زمان خودش باید جای شگفت‌انگیزی بوده باشد».

شوش

مسافر آمریکایی در مهر ۹۵ درباره‌ی بقایای کاخ هخامنشی نوشته است:

«قدرت‌های استعماری یا آثار آن را دزدیده‌اند یا با آن‌ها در کنار محوطه قلعه ساخته‌اند. مثل تخت جمشید باشکوه نیست، اما ارزش دیدن دارد».

مطالب مرتبط:

دیدگاه