کاشان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی

رضا اردو
رضا اردو شنبه، ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۱۵
کاشان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی

از زمانی که مغ‌های کاشی مژده‌ی تولد مسیح را دادند تا به امروز کاشان جزو شهرهای مهم برای خارجی‌ها بوده است.

جایگاه والای کاشان از دید خارجی‌ها تنها به خاطر خانه‌های زیبا یا تپه‌های باستانی‌اش نیست. کاشان، طبق یکی از روایات کتاب مقدس، جایی است که سه مغ شرقی از آنجا برای تولد مسیح به بیت‌لحم رفتند.

کاشان در زمان صفویان فراغتگاه شاهان بود و در عصر قاجاریه نیز تا حدی این کاربری را حفظ کرد. جهانگردانی که در این دوران به کاشان آمدند توصیف‌های متنوعی از این شهر زیبا ارائه داده‌اند.

مغ کاشان

نقاشی سه خردمند شرقی اثر جرج اسپنسر واتسون (۱۸۶۹-۱۹۳۴)

اوژن فلاندن، نقاش و شرق‌شناس فرانسوی، در سال ۱۲۱۹ خورشیدی درباره‌ی کاشان می‌گوید:

«شهر کاشان چندان وسعت ندارد. اما جمعیت آن به نسبت زیاد و بیش از ۳۰ هزار نفر است. چندین کارخانه‌ی پارچه‌بافی دارد که پارچه‌های ابریشمی گلدار اطلس و به‌ویژه زری‌هایی که هم محکم و هم ظرافتی خاص دارند را تولید می‌کنند. همچنین دارای کارخانه‌های مخمل و شال کشمیری است اما واردات انگلستان، که از ۳۰ سال پیش در ایران رو به افزایش گذاشته، روز به روز از تعداد کارخانه‌های کاشان می‌کاهد.

«واردات از انگلستان کارخانه‌های کاشان را به تعطیلی کشانده»

باقی‌مانده‌ی صنایع کاشان که هنوز دست نخورده ابزارهای مسین از قبیل بشقاب، تشت، تنگ و غیره است که به بیست تا سی پارچه می‌رسند».

کاشان

تیمچه امین‌الدوله، بازار کاشان

هانری رنه دالمانی فرانسوی در سال ۱۲۵۹ چنین شرح می‌دهد:

«در کاشان بودیم. در میدان عمومی جلوی کاروان‌سرا به تماشای رهگذران ایستادیم. پسری پانزده‌ساله را دیدیم که دچار حمله‌ای خطرناک شده و به زمین افتاده بود. جمعی از مردم بیکار و پسران ولگرد در گرد او حلقه زده بدون اینکه یکی از آن‌ها درصدد تخفیف رنج آن بدبخت برآید تشنجات او را تماشا می‌کردند.

اندکی بعد این جماعت به سوی دیگر میدان رفتند تا به تماشای نمایش جالب‌تری سرگرم شوند. زیرا فردی در آنجا میمون بدبختی را با طناب به‌دنبال خود به هر سو می‌کشید و می‌خواست در میدان نمایشی بدهد و پولی به دست آورد. در این وقت، چند نفر ولگرد، که جمعی را هم با خود همراه کرده بودند، پای معرکه‌ی آن حقه‌باز رسیدند و مردی را که مشغول سرگرم کردن مردم بود به باد سخره گرفته و مانع نمایش او شدند.

کاروانسرای کاشان

کاروانسرای کاشان اثر شاردن (قرن هفدهم)

مرد خشمگین شد و به یکی از آن‌ها، که بیشتر از دیگران او را مسخره می‌کرد، دشنام داد و جملاتی مثل «پدرسوخته» و غیره نثارش کرد. کار به کشمکش رسید و اندازه‌ی یک کتاب لغت الفاظ رکیک رد و بدل شد. مردم دور آن دو جمع شده به‌اندازه‌ای سرگرم تماشای این صحنه بودند که راه عبور به سیدی که از کربلا می‌آمد و با صدای بلند چاوشی می‌کرد ندادند».

«کاشان یکی از شهرهای آباد، ثروتمند و تمیز ایران است»

مادام ژان دیولافوا، کاوشگر فرانسوی، در سال ۱۲۶۰ شمسی چنین می‌نویسد:

«تاریخ کاشان به اصفهان، که همسایه‌ی آن است، بستگی دارد و هر دو شهر خیلی کهن هستند. امروز نیز کاشان یکی از شهرهای آباد و پرثروت ایران است. مردم آن همه هنرمند و صنعتگر هستند. خانه‌ها با خشت و گل ساخته ولی تمیز هستند. دیوارها بلند و مانع از آن می‌شوند تا کوچه‌ها از ریزش خاک کثیف شوند.

کاشان

چشم‌انداز کاشان در اثر شاردن (قرن هفدهم)

تقریباً تمامی کوچه‌ها سنگ‌فرش شده و مجاری آب دارند تا آب باران را هدایت کنند. هر روز کوچه‌ها را جارو می‌کنند و آب می‌پاشند. بازار این شهر وسیع است و سقف آن گنبدهایی کوچک دارد که به هم پیوسته‌اند و جابه‌جا هم کاروانسرایی دیده می‌شود که مخزن کالاهای تجاری است.

«تمامی کوچه‌ها سنگ‌فرش هستند و مجاری آب دارند»

دیولافوا پس از تعریف و توصیف فراوان درباره‌ی صنعت‌گری و هنرمندی کاشانی‌ها می‌نویسد:

«پارچه‌های ابریشمی کاشانی در روی زمینه‌ی قرمز با شاخ و برگ و گل‌های رنگارنگ نمایش و جلوه‌ای مخصوص دارند. اما هیچ‌وقت نمی‌توان دو پارچه یافت که شبیه به هم باشند؛ زیرا کارگران در تناسب دادن و جور کردن رنگ‌ها مهارتی ندارند و مقدار ترکیبی آن‌ها را به‌طور دقیق نمی‌دانند».

کاشان

نقاشی اوژن فلاندن از بازار مسگران کاشان (قرن نوزدهم)

دیولافوا، که به حرم‌سرای حاکم کاشان رفته بود، از نگاه منفی زنان آنجا به کار کردن نوشته و گفته افرادی که با رنج و کار درآمد کسب می‌کنند را بی‌عرضه به شمار می‌آورند. آن‌ها به تناسب درآمد به افراد احترام می‌گذاشتند. زنان فرنگستان را چون کار می‌کنند بدبخت می‌دانند.

«کاشان شهری است سراسر کسب و تجارت؛ بیکار در آنجا دیده نمی‌شود»

جرج کرزن، سیاستمدار و ایران‌شناس انگلیسی، در سال ۱۲۶۹ شمسی نوشت:

«کاشان شهری است سراسر کسب و تجارت. بیشتر از همه جا در این شهر داد و ستد می‌شود. بازرگانان هندی بسیار در آنجا رفت و آمد دارند. در آنجا بیکار دیده نمی‌شود. کودکان حتی پنج‌ساله به کار مشغولند. قماربازی با طاس و با کارت در اینجا مجازات مرگ دارد. عقرب سیاه کاشان نیز شهرت فوق‌العاده دارد. شاید شایعه‌ی ترس و بددلی کاشانی‌ها، که ضرب‌المثل شده، به واسطه‌ی عادت به کسب و کار در طی قرن‌های متمادی باشد».

کاشان

پرسی سایکس، افسر انگلیسی، در سال ۱۲۶۹ چنین می‌نویسد:

«از ترسو بودن کاشانی‌ها چنین می‌گویند که وقتی نادرشاه سپاه کاشان را مرخص کرد، افراد سپاه از شاه تقاضا کردند یک عده نظامی هم برای محافظت از آنان در راه تا رسیدن به کاشان به همراهشان بفرستد! روایت دیگر آن است که گویند یکی از بازرگانان کاشان، که هیچ‌گاه از روی ترس از زادگاه خود بیرون نرفته بود، روزی به فرمان شاه به تهران احضار شد.

«ترسو بودن کاشانی‌ها ضرب‌المثل شده»

او شمشیری به کمر، تفنگی بر دوش و تپانچه‌ای نیز به کمر بست و عازم تهران شد. در میان راه دزدی چماق‌ به دست جلویش درآمد. دزد بدون آنکه مقاومتی از مرد کاشی ببیند تفنگ و شمشیر و تپانچه‌اش را گرفت و چماق را به طرف او دراز کرد. کاشی در حالی که با ترس به چماق مرد نگاه می‌کرد گفت: عوض این همه فقط می‌خواهی همین یک چماق را به من بدهی؟

کاشان

نقاشی اوژن فلاندن از دروازه اصفهان کاشان (قرن نوزدهم)

دزد که چماق دیگر به دردش نمی‌خورد آن را به کاشی داد. کاشی ضمن آنکه چماق را سبک سنگین می‌کرد گفت: عجب چیز ترسناکی است!

سرتی دوراند، وزیرمختار انگلستان در ایران، در سال ۱۲۷۳ خورشیدی می‌گوید: «کاشان، که زمانی از نظر کاشی‌سازی و خصوصیات دیگر آوازه‌ای داشته، در این زمان قسمت عمده‌ی آن، مانند قم، خرابه است».

کاشان امروزه نیز جزو یکی از مقاصد گردشگران خارجی است. در ادامه آخرین نظرات درباره‌ی پربازدیدترین جاذبه‌های کاشان را مرور می‌کنیم.

کاشان

باغ فین

گردشگر آلمانی در اردیبهشت ۹۶ این باغ زیبا را توصیف کرده است:

«باغ فین پردیسی ایرانی با چشم‌انداز تاریخی است. جایی است برای آرام گرفتن و لذت بردن. ترکیب سفیدی عمارت‌ها و آبی آب‌ها دیدنی است. درختان قدیمی و فواره‌های آب شما را به زمان داستان‌های هزار و یک شب می‌برد».

«باغ فین همان کاخ الحمرا در گرانادای اسپانیا اما در مقیاس مینیاتوری است»

مسافر مکزیکی در دی ۹۵ این فضای دوست‌داشتنی و آرامش‌بخش را این‌گونه توصیف کرده است:

«می‌گویند قدیمی‌ترین باغ ایرانی است که هنوز پابرجا مانده. باغ فین همان کاخ الحمرا در گرانادای اسپانیا اما در مقیاس مینیاتوری است. مجموعه‌ای از حوض‌ها و فواره‌ها، که با آب چشمه سیراب می‌شوند، مکانی آرام‌بخش برای بازدید و تفکر به وجود آورده است. نقاشی‌های دیواری و کاشی‌کاری‌های طاق مرکزی دربردارنده‌ی نقش‌هایی از روایات فردوسی، شاعر بزرگ فارسی، است.

باغ فین

این آثار هنری را حاکمان قجری، که اینجا را بازآرایی کردند، پدید آورده‌اند. اینجا از لحاظ تاریخی نیز برای ایرانیان مهم است؛ حمام متصل به مجموعه جایی است که امیرکبیر، وزیر سلطنتی محبوب، به قتل رسید».

خانه طباطبایی‌ها

گردشگر مکزیکی در خرداد ۹۷ این عمارت مجلل را این‌گونه توصیف کرده است:

«خانه طباطبایی‌ها، که در اواخر قرن هجدهم ساخته شده، با ۴۰ اتاق، چهار حیاط و سه بادگیرش بیشتر به کاخ می‌ماند. اینجا همچنین نمادی از عشق است؛ زیرا صاحب‌خانه همسرش را در جاهای مختلف بنا بزرگ داشته. نام همسرش هما بوده و به همین دلیل طرح‌هایی از هما، این پرنده‌ی افسانه‌ای، در جای‌جای خانه کار شده است. شما در اینجا هوس می‌کنید تمام اتاق‌ها، راهروها، پله‌ها، حیاط‌ها و زیرزمین‌ها را بگردید».

«خانه طباطبایی‌ها نمادی از عشق است»

مسافر انگلیسی در اسفند ۹۶ از این خانه‌ی بازرگان کاشی که به زیبایی بازسازی هم شده دیدن کرده است:

خانه طباطبایی ها

«یک‌جورهایی شبیه سفر با ماشین زمان بود: از ورودی باریکی وارد شدم. وقتی از راهروی ورودی می‌گذشتم اصلاً فکر نمی‌کردم چنین عمارت باشکوهی پشتش باشد. حیاط‌ها با حوض‌های خنک، پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی زیبا و حکاکی‌های ظریف با جزئیات بسیار بر دیوارها چیزهایی هستند که نباید از دست داد».

حمام سلطان امیراحمد

گردشگر هلندی در دی ۹۶ این حمام زیبا را توصیف کرده است:

«حمام کاملاً با کاشی‌های رنگی تزئین شده و جزئیات زیادی دارد. فضای زیبا و چشم‌نوازی دارد. در عجبم که حمام کردن در اینجا چگونه می‌توانسته باشد. پشت بامش چشم‌انداز زیبایی از شهر کاشان با گنبدهای خوشگلش را برایتان به ارمغان می‌آورد. اینجور جاها را اصلاً نمی‌توانید در دنیای غرب ببینید. وقتی در کاشان هستید اصلاً اینجا را از دست ندهید».

«حمام سلطان امیر احمد تأثیرگذارترین عمارت در نوع خودش است»

مسافر اسپانیایی در خرداد ۹۶ اینجا را جواهری کوچک دانسته که اصلاً انتظارش را نداشته است:

«پس از آنکه چندتا از خانه های کاشان را دیدم به حمام امیراحمد رفتم. در آنجا بود که از شگفتی دهانم باز ماند. شاید بتوان گفت تأثیرگذارترین عمارت در نوع خودش است. قسمت‌های زیادی دارد که با غور کردن در آن‌ها می‌توانید بازی نور و رنگ و بافت با حس‌هایتان را تجربه کنید.

حمام سلطان امیراحمد

پشت بام با آن گنبد کلاسیکش نیز بسیار فتوژنیک است. حمام سلطان امیراحمد یکی از گوهرهای معماری بود که بدون آنکه برایش برنامه‌ریزی کرده باشم در سفرم به ایران دیدم».

بازار کاشان

گردشگر بلژیکی در فروردین ۹۷ بازار کاشان را زیباترین بازار ایران دانسته است:

«به خاطر اجناس، معماری و ساختارش ما این بازار را بیشتر از دیگر بازارهای ایران دوست داشتیم. همچنان چایخانه‌های قدیمی و سنتی در تیمچه‌اش دایر هستند. جمع و جور، صمیمی و متفاوت است».

بازار کاشان

مسافر استرالیایی در آذر ۹۶ بازار را بهشت عکاسان توصیف کرده است:

«هر گوشه‌ی آنجا جان می‌دهد برای عکس گرفتن؛ مخصوصاً در گالری فرش، که در طبقه‌ی بالای گنبد اصلی قرار دارد. اینجا کمتر توریست می‌بینید و فضا کاملاً بومی است».

مطالب مرتبط:

منبع انصاف‌پور، غلامرضا، ۱۳۶۳، ایران و ایرانی به تحقیق در صد سفرنامه خارجی، صص. ۳۲۱-۳۳۰ هانری رنه دالمانی، ۱۳۳۵، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه فره‌وشی، تهران، ص. ۱۰۹ سرپرسی سایکس، ۱۳۳۶، ده هزار میل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران، صص. ۱۸۸-۱۸۹ سفرنامه اوژن فلاندن، ۱۳۲۴، ترجمه حسین نورصادقی، تهران، نقش جهان، ص. ۱۰۷ سفرنامه مادام ژان دیولافوا، ۱۳۳۲، ایران و کلده، ترجمه فره‌وشی، تهران، خیام، ص. ۱۹۵ جرج کرزن، ۱۳۵۰، ایران و قضیه ایران، ج۲، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، ص. ۲۴۱ سرتی موردوراند، ۱۳۴۶، سفرنامه دوراند، ترجمه علی محمد ساکی، خرم‌آباد، ص. ۳۸ Elgood, Cyril, 2010, A Medieval History of Persia and the Eastern Caliphate: From the Earliest Times Until the Year 1932, Cambridge, p. 34 tripadvisor

دیدگاه