آرامگاه شاهچراغ از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
آرامگاه شاهچراغ، از مقدسترین جا برای شیعیان در شیراز است و قرنها است که نگاه غربیها را در سفر به این شهر زیبا بر خود دارد.
مسجد و آرامگاه میر سید احمد معروف به شاهچراغ، برادر امام رضا (ع)، نزدیک به هزار سال است که پناهگاه زائران و همچنین مقصد گردشگران است. زلزله، بازسازیها و مرمتهای گوناگون مانع از دیدار مسافران از این بنای مقدس نشده است. در ادامه گزارشهای گردشگران خارجی از این آرامگاه را مرور میکنیم.
ابن بطوطه، جهانگرد مراکشی، در سال ۷۴۸ هجری قمری (۱۳۴۷ میلادی) برای بار دوم به شیراز سفر کرد. او در سفرنامهی خود در توصیف آرامگاه چنین نوشته است:
«این آرامگاه در نظر شیرازیها احترام تمام دارد و مردم برای تبرک و توسل به زیارتش میروند. تاشی خاتون، مادر شاه ابواسحاق، در جوار این بقعهی بزرگ مدرسه و زاویهای ساخته که در آن به مسافران غذا میدهند و عدهای از قاریان پیوسته بر سر تربت امامزاده قرآن میخوانند. شبهای دوشنبه خاتون به زیارت آرامگاه میآید و در آن شب قضات و فقها و سادات شیراز نیز حاضر میشوند. این جمعیت در بقعه جمع میشوند و با آهنگ خوش قرآن میخوانند.
خوراک و میوه به مردم داده میشود و پس از صرف غذا، واعظ بالای منبر میرود. تمام این کارها بین نماز مغرب و عشا انجام میشود. خاتون در غرفهی مشبکی، که مشرف به مسجد است، مینشیند. در آخر هم، به احترام این بقعه، همانند سرای پادشاهان طبل و شیپور و بوق مینوازند».
تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، در قرن هفدهم میلادی مینویسد:
«کلیهی زمینهای شیراز حاصلخیز و خوب است. مدرسهای که امامقلیخان ساخته با چند مسجد از آجر پخته بنا شدهاند. عالیترین آن مساجد مسجد شاهچراغ است که به واسطهی عقیدهی مذهبی در حفظ آن بیشتر مراقبت شده است».
اوژن فلاندن فرانسوی در دورهی قاجار (۱۸۴۰) در سفرش به شیراز مینویسد:
«تنها محلی که به شیراز سر و صورتی میدهد بازاری است که کریمخان ساخته و مسجدهای قابل توجهی که بتوان با مسجدهای اصفهان مقایسه کرد ندارد. مشهورترین بنای شیراز شاهچراغ است که جایگاه سیدها است. آنها در اینجا مشغول گرفتن صدقه و عایدات مسجد هستند».
با توسعهی آرامگاه شاهچراغ در سالهای اخیر، بر تعداد گردشگران خارجی بازدیدکننده از این بنا افزوده شده است. بعضی از نظرات آنان بعد از دیدار از شاهچراغ در ادامه آمده است.
گردشگر آلمانی در بهمن ۹۶ میگوید زیباییهای زیادی در یکجا جمع شده است:
«زیبایی و شکوه اینجا حتی بیش از بیشتر کلیساهای باروک در جنوب آلمان است. اینجا هزینهی ورودی ندارد و راهنمایی بهصورت رایگان در اختیارتان خواهد بود».
مسافر آمریکایی در تیرماه ۹۳ آنجا را کاملاً خیرهکننده دانسته است:
«آرامگاه با قطعه شیشههای خیرهکننده پوشیده شده است؛ واقعاً جذاب است. پوشیدن چادر در اینجا اجباری است و کفشها را نیز باید درآورید. اگر وقت داشتید، مدتی آنجا بنشینید و از جو معنوی لذت ببرید. همچنین دیدار از مسجد نصیرالملک، که در امتداد همان خیابان است، را فراموش نکنید».
توریست برزیلی در دیماه ۹۳ آن را باشکوه توصیف کرده است:
«در ورودی آرامگاه از ما پرسیدند که راهنما داریم یا نه. وقتی گفتیم «نه» دو داوطلب را صدا کردند: یک مرد برای راهنمایی من و یک زن برای راهنمایی همسرم. آنها ما را به دو آرامگاه بردند. یکی از زیباترین چیزهایی بود که تابهحال در عمرم دیدم: آینهکاری در داخل و کاشیکاری در خارج که تمام گوشه کنار دیوارهای بزرگ را پوشانده بود در کنار طلاکاری و نقرهکاری در ورودی و مقابر مقدس قرار داشتند».
مسافر ایتالیایی در مرداد ۹۴ شاهچراغ را شگرف و گیرا توصیف کرده:
«آنچه بازدیدکننده از شاهچراغ را متحیر میکند رفتار خوش افراد آن است؛ این پدیدهای است که انتظار نداری در مسجد اتفاق بیفتد. مهماننوازی از رفتارهای معمول ایرانیان است. آنها با خوشحالی از تاریخ مکان برایت میگویند و دربارهی فرهنگت میپرسند. ایشان تأکید کردند که اینجا مکانی برای تمام فرهنگها و باورها است. مسئول بخش کفشداری مشتاق بود که دربارهی فوتبالیستهای ایتالیایی با من گپ بزند!
جدا از زیبایی آرامگاه، آنچه واقعاً دوست داشتم خلوص مکان و نمایش دینداری و خوشقلبی ایرانیان بود. بعضی از غروب آفتاب آرامش میگرفتند، پدرها به فرزندانشان چگونگی نماز خواندن را یاد میدادند و مردم فروتنانه التماس دعا داشتند.
آنقدر از این آرامگاه خوشم آمد که خواستم روز بعد تنهایی به آنجا بروم، نماز مغرب را ببینم و کمی بر فرشهای مسجد آرامش بگیرم. تصویری که هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود گریهی زن جوانی بود که دیوارهی مقبره را گرفته بود و عاجزانه گریه میکرد. این صحنهی غمانگیز تأثیر عمیقی بر من گذاشت؛ تصویری از خلوص انسانیت بود که هرگز فراموش نمیکنم».
دیدگاه