نجوم و رصد ستارگان از زرتشت تا الغ بیک
بررسی تاریخچه علاقه و پرداختن به نجوم و اخترشناسی در ایران نشان میدهد که این توجه، از زمان باستان در بین ایرانیان وجود داشته و تا به امروز ادامه یافته و به جایگاه امروزی آن رسیده است.
مقالههای مرتبط:
نگاهی به منابع تاریخی ایران نشان میدهد که ایرانیان از دیرباز به آسمان و پدیدههای آسمانی علاقهمند بودهاند و پاسخ بسیاری از پرسشهای اساطیری و فلسفی ذهنی خود را از آسمان و حرکات اجرام سماوی طلب و دریافت میکردند. مطالعه منابع باستانی ایران و تفحص در آنها نشان میدهد که علاقه و روند پیشرفت ایرانیان در نجوم را باید در ظرف همان زمان سنجید. این سنجش نشان میدهد که ایرانیان به پدیدههای آسمانی اهمیت میداده و بسیار در نجوم دقیق بودهاند. با وارد شدن ایران به دوره اسلامی نهتنها از توجه به نجوم در بین ایرانیان کاسته نشد، بلکه بهدلایل مختلف که در متن مقاله آمده است دانشمندان بسیاری در این زمینه امر نجوم را دنبال کردند.
اخترشناسی ایران برای دستیابی به وضعیت امروزی نجوم، فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده که در ادامه خلاصهای از آن آمده است. بهدلیل اینکه این موضوع عرصه بسیطی میطلبد، سعی بر این است که دورهها کاملا خلاصه ذکر شده و اصل مطلب بیان شود.
نجوم در اوستا و متون پهلوی
اگر گاتهای اوستا را بهعنوان قدیمیترین منبع ایرانیان باستان دنبال کنیم، در یسنه ۴۴ آن آمده است: «کیست که به خورشید و ستارگان راه بخشیده است؟ به نیروی چه کسی ماه بالا میآید و دوباره میکاهد؟ چه کسی زمین را نگه داشته و مانع فروافتادن آن شده است؟ کیست که آب و گیاه را آفریده است و به باد و ابر کندی و تیزی داده است؟ آفریدگار منش نیک کیست؟ چه کسی بامداد و نیمروز و شب را به وجود آورده است تا فرزانگان را عهد و پیمان بماند؟ دقت در این سوالات و توجه به جریان جذر و مد و حرکات آسمان و زمین نشان میدهد که ایرانیان از قدیمترین ایام به امر نجوم و پدیدههای آسمانی نظر داشتهاند.
علاوه بر گاتها، در بخشهای دیگر اوستا مثل یشتها و بهخصوص تیریشت، دیده میشود که در توصیف آسمان گفته شده: «آسمان شهریست با راههای باشکوه که در زمین مانند آن یافت نمیشود».
بررسیها در ادبیات پهلوی ایران نیز نشان میدهد که در نزد ایرانیان باستان، ستارگان را اختر و سیارات را اباختر میگفتهاند. در این زمینه دوگانه اهورا-اهریمن نیز خود را نشان میدهد، چون ایرانیان باستان، ستارگان (اختران) را که دارای نور بوده و در آسمان ثبات و قرار داشتند، تحت عنوان نیروهای اهورا و دارای منشا نیک و خیر میدانستند و سیارات (ابااختران) که دارای نور نبودند و در آسمان حرکت داشتند و ثابت نبودند و بر صفت ناآرامی و هرزگی منتسب بودند، بهعنوان نیروهای اهریمنی و مظهر بدی و شر میدانستند.
نجوم در شاهنامه فردوسی
فردوسی آغاز شاهنامه را با نگاهی عمیق به چگونگی پیدایش آسمان، سیارات و ستارگان شروع میکند. همچنین در ابیات آفرینش مردم نیز به چگونگی شب و روز و پس از آن جداگانه به آفتاب و ماه، جنس آنها و چگونگی قرار گرفتن در منظومه شمسی میپردازد. مشخص است که تمدنها از یکدیگر تاثیر میپذیرند و بر هم اثرگذار هستند، بنابراین میتوان گفت که در دورههای باستانی نیز، ایران، در اثر ارتباط با بابل و یونان، از آنان نیز تاثیر پذیرفت. از یونان، هیئت بطلمیوس نیز وارد نجوم ایرانی شد و بر دانستههای ایرانیان تاثیر گذاشت.
اشاره فردوسی به پدیدههای آسمانی در اشعار بسیار زیاد است. برای مشخص شدن موضوع تنها به چندین مورد اشاره میشود. در یکی از ابیات فردوسی آمده است:
ابرده و دو، هفت شد کدخدای گرفتند هریک سزاوار جای
منظور فردوسی در بیت از ده و دو، همان دوازده برج است. فلکالبروج به اعتبار شش دایره، به دوازده قسم مساوی تقسیم میشوند و هر نصف به شش قسمت، که هر قسمتی را برج میگویند.
همی بر شد آتش، فرود آمد آب همی گشت گرد زمین آفتاب
گرد زمین گشتن آفتاب، باور پیش از گالیله و کپرنیک است و در دیگر اشعار شعرا نیز آمده است. در شاهنامه فردوسی بسیاری از وقایع تاریخی بزرگ به یاری موبدان و ستارهشناسان، پیشگویان و خوابگزاران، معلوم رای پادشاهان و پهلوانان شده است. از مهمترین شخصیتهای ستارهشناس در شاهنامه میتوان به جاماسب وزیر گشتاسب و رستم فرخزاد اشاره کرد. مراجعه به شاهنامه نشان میدهد که وقتی هر یک از پادشاهان یا سرداران ایران میخواستند کار مهمی انجام دهند، از اخترشناسان نظرخواهی میکردند و گاه نیز در جریانات مختلف، منجمان به پیشگویی نیز میپرداختند. ابزارهای نجومی اخترشناسان در شاهنامه برای رصد، عبارت بودند از جام، جام کیخسرو، جام گیتینما، صلاب (مخفف اسطرلاب) و این را میتوان از لابلای ابیات کتاب جستوجو کرد.
همی بازجستند راز سپهر به صلاب تا بر که گردد به مهر
در دورههای اولیه تاریخ ایران مثل دوره ماد نیز نجوم دارای اهمیت بود و بدان توجه ویژه داشتند، در این دوره مغان وظیفه پیگیری امور نجومی را بر عهده داشتند. وجود تقویمهای مختلف در دورههای تاریخی ایران باستان نشان از توجه دقیق به پدیدههای نجومی داشته است. تقویمهای مربوط به حکومت عیلام و هخامنشی که هر یک دارای دوازده ماه ۳۰ یا ۲۹ روزه بودهاند و دورههای کبیسه ۱۲۰ ساله آن نشان از توجه دقیق به علم نجوم دارد. علاوه بر این، وجود نقشهای شیر و گاو بر دیواره بیرونی کاخ آپادانا را نیز برخی از پژوهشگران با نقشهای نجومی مرتبط میدانند. در دوره اشکانی و ساسانی نیز تقویمهای دقیق و مختلفی با نامهای وهیگگ و اشمردیک و... وجود داشته که نشان از توجه ایرانیان و منجمان به رصد پدیدههای نجومی دارد.
در شاهنامه فردوسی به زیج شاهی ساسانی نیز اشاره شده است. این زیج برای یزدگرد سوم بازنویسی شده بود. این زیج را علی بن زیاد تمیمی در سال ۱۷۰ قمری از پهلوی به عربی ترجمه کرد و زیج شاهی نامیده میشد. در منابع دوره ساسانی اشاره شده که این زیج مربوط به خسرو انوشیروان دادگر بوده است. علاوه بر این، برخی مطالعات انجام شده روی چهارطاقیهای بازمانده از دوره ساسانی که گفته شده آتشکدههای آن زمان بودهاند، نشان میدهد میتوان رابطههایی بین ساختمان چهارطاقی و طلوع و غروب اجرام آسمانی پیدا کرد. برخی بر این عقیدهاند که در این چهارطاقیها امور نجومی و رصدهای مربوط به آن انجام میشده است.
نجوم در قرون اولیه اسلامی
بعد از ورود اسلام به ایران، با شکل گرفتن خلافت عباسی، منصور عباسی بهدلیل علاقه به رصد زمانهای نحس و سعد و عقیده به آن، امر نجوم را توسط منجمان دنبال میکرد. وی حتی برای انتخاب بغداد به پایتختی، به منجمان دستور داد که برای وی تعیین زمان سعد را اعلام کنند.
با روی کار آمدن مامون عباسی، و شکلگیری دارالترجمه وی، پیشرفت اخترشناسی نیز سرعت بیشتری گرفت. با شکلگیری نهضت ترجمه و آشنایی مسلمانان با متون مختلف، ترجمه فرزندان نوبخت اهوازی از کتب پهلوی به عربی و کتاب مجسطی و تلاشهای دانشمندان ایرانی و اسلامی-ابراهیم فزاری، ابومعشر بلخی، احمد سجزی، خالد بن عبدالملک مرورودی، محمدبن موسی خوارزمی، این علم پیشرفت چشمگیری داشت. نخستین محاسبات قطر زمین در همین دوره توسط بنوشاکر انجام شد. یکی از عواملی که سبب شد در دوره اسلامی توجه بیشتری به نجوم شود، علاوه بر شکلگیری ترجمهها، تعیین سالنامه و مشخص کردن اوقات شرعی برای انجام عبادات در دین اسلام بود که نیازمند مشاهدات و محاسبات دقیق نجومی بود. یکی دیگر از دلایل توجه به نجوم در این دوره نیز بیشتر مشخص کردن امور سعد و نحس و پیشگویی در زمینههای مختلف مثل جنگ و صلح و... بود.
دوره سامانیان، عصر اوجگیری ایران در زمینه علوم و دانشهای مختلف بهویژه جغرافیا، نجوم و طب بود. در این دوره دانشمندان بسیاری به اخترشناسی پرداختند، اما یگانه بیبدیل در عرصه اخترشناسی این دوره ابوریحان بیرونی در خوارزم بود. تلاشهای ابوریحان و گشایشی که وی بر علم نجوم ایجاد کرد، سبب شده است که انجمنهای نجوم امروزی بر این عقیده باشند که باید روز ۱۳ شهریور با نام روز نجوم و مختص به ابوریحان بیرونی باشد. علاوه بر این وجود رصدخانههای مختلف مثل رصدخانه شرفالدوله و... در این دورهها نشاندهنده توجه حکومت آلبویه به امر نجوم بوده و حضور منجمان مختلف در این دوره نیز چنین چیزی را اثبات میکند.
نجوم در قرون میانه ایران
در دورههای دیگر نیز علم نجوم در ایران با سرعتی معمولی تداوم یافت تا اینکه به دوره سلجوقیان رسید. آثار هنری فلزی بازمانده از دوره سلجوقیان مشخص میکند که مسئله هیئت و نجوم در این دوره مورد توجه خاص بوده است. علاوه بر اسطرلاب، در بین آثار بازمانده از این زمان، تزیینات موجود روی ابزار فلزی و سفالی این دوره، نشاندهنده اهمیت نجوم است. روی ظروف بازمانده از این دوره مثل تنگ یا آبریزها تصاویری از اجرام آسمانی و صور فلکی حک شده که با روش مرصع و با استفاده از مس و نقره، تزیین شدهاند. در دوره سلجوقی حضور خیام بهعنوان بزرگترین منجم، دانشمند و ریاضیدان عصر و فعالیت وی در زمینه طرحریزی تقویم جلالی بهتنهایی نشاندهنده اهمیت نجوم در این عصر است. در این دوره رصدخانه سلجوقی نیز توسط منجمان این عصر اداره و به امر رصد میپرداخت.
دوره ایلخانی را شاید بتوان دوره اوجگیری امر نجوم در ایران دانست. در دوره هلاکو رصدخانه مراغه توسط خواجه نصیرالدین طوسی منجم و ریاضیدان عصر و صاحب رساله اخلاق ناصری و زیج معروف ایلخانی بنیاد نهاده شد. این رصدخانه بهعنوان یکی از رصدخانههای اسلامی بود که شهرت جهانی به خود گرفت و تا به امروز هم توانسته شهرت خود را حفظ کند. (اولین رصدخانه در ایران در تاریخ ۲۱۲ قمری در بغداد توسط نوبخت اهوازی و موسی خوارزمی بنیاد گذاشته شد).
دوره تیموری نیز یکی از دورههای اوج تاریخ نجوم در ایران به شمار میرود. در دورههای پایانی حکومت تیموری در خراسان با روی کار آمدن الغبیک و علاقه وافر وی به امر نجوم، سبب شد که وی وزیر خود، غیاثالدین جمشید کاشانی را که یکی از دانشمندان علم نجوم بود به خدمت گیرد و امکانات رصدی را در اختیار وی برای امر نجوم قرار دهد. الغ بیک رصدخانهای در سمرقند بنا کرد و آن را در اختیار غیاثالدین و قوشجی برای تحقیق در امر نجوم، قرار داد. با تلاشهای غیاثالدین بود که زیج ایلخانی در این دوره اصلاح شد و علم نجوم در ایران توانست قدمهایی به جلو بردارد، سمرقند در آن زمان جزی قلمرو جغرافیایی ایران بزرگ بود.
در دوره صفویه که عنوان یکی از سلسلههای مهم و تاریخساز ایران را به دوش میکشد نیز علاقه به نجوم در دربار ایران وجود داشت، اما این علاقه بیشتر در جهت مشخص کردن امر سعد و نحس و خرافات و جادوگری در بین شاهان دنبال میشد. این دوره از تاریخ ایران مصادف بود با کشفیات نجومی بزرگ در جهان که منجر به تحولاتی در علم نجوم شد. میتوان دوره صفویه را همزمان با کشفیات گالیله و کوپرنیک در در غرب دانست. اما این امر را نمیتوان به معنی عدم پیشرفت علم نجوم در ایران دوره صفوی دانست. در این دوره نیز بهدلیل وجود دانشمندان نجوم در ایران، علم نجوم پیشرفت داشت و حتی توانست بر نجوم در هند نیز تاثیرگذار باشد. علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهد که در زمینه ابزارآلات نجومی نیز دوره صفویه تحولاتی رو پیشرفت را پشت سر گذاشته است. از رصدخانههای معروف ایران از قرن دوم تا دهم، میتوان رصدخانه نهاوندی، رصدخانه شماسیه، رصدخانه شرفالدوله، رصدخانه خجندی، رصدخانه ابوریحان، رصدخانه علاالدوله، رصدخانه سلجوقی، رصدخانه مراغه را برشمرد.
نجوم در تاریخ معاصر
در دوره قاجار با شکلگیری ترجمه آثار غربی، علم نجوم در ایران با کشفیات تازه آشنا شد و توانست دوره جدیدی را تجربه کند. در این دوره با ترجمه کتاب فلاماریون توسط عبدالرحیم طالبوف، نجوم توانست گامهایی را به پیش بردارد. در دوره قاجار با آغاز به کار مدرسه دارالفنون، علم نجوم نیز در این مدرسه تدریس شد. در این دوره عبدالغفار نجمالدوله بهعنوان یکی از منجمان این عصر، تقویم رسمی ایران را تدوین کرد.
در دوره پهلوی، جلال تهرانی، در سال ۱۳۱۰ شمسی توانست امتیاز چاپ گاهنامه نجوم را دریافت کند. انتشار گاهنامه جلال تهرانی در زمینه نجوم در ایران به سیر صعودی نجوم کمک بسیاری کرد. در سالهای دهه ۴۰ تا۵۰ شمسی، مجله فضا منتشر شد که کمک بسیاری به پیشرفت دانش اخترشناسی در ایران کرد. در همین زمان بود که فتح ماه بهعنوان یک رویداد جدید به وقوع پیوست. سرانجام در ایران عصر پهلوی کانونی به نام «کانون فضایی ایران» شکل گرفت که تا زمان انقلاب نیز فعالیت داشت. پس از آن در سال ۱۳۶۷ شمسی در ایران، مرکز رصدخانه زعفرانیه شروع به کار کرد و در سال۱۳۶۹ گاهنامه «مرزهای بیکران فضا» وارد عرصه چاپ شد که به فضا و موارد مربوط به آن اختصاص داشت. در سال ۱۳۷۰ با انتشار مجله نجوم در ایران، اخترشناسی شکل جدیتری به خود گرفت و سرانجام با تشکیل انجمن نجوم آماتور ایران در سال ۱۳۸۰ بهشکل رسمی، مسئله نجوم و رصد پدیدههای نجومی در ایران وارد عرصه تازهای شد. با گذشت زمان، امروزه انجمنهای نجوم در ایران بیشتر و پرکارتر شدند.
امروزه و در عصر ما علم نجوم در دانشگاههای کشور بهصورت تخصصی دنبال میشود و گرایشهای تخصصی آن در مقطع تحصیلات تکمیلی نیز وجود دارند. علاوه بر این گاهنامهها و فصلنامههای علمی بسیاری نیز در این زمینه با موضوعات متنوع و خواندنی و جذاب، منتشر میشود. وجود انجمنهای نجوم مختلف آماتور در ایران نیز سبب شده است که علاقهمندان به نجوم در کنار رشتههای مختلف درسی، رصد اختران را نیز با علاقه دنبال کنند. با شکلگیری گردشگری نجوم در ایران، امکان تجربه بخشی از امر رصد و رصدخانهها را برای علاقهمندان نجوم، بهصورت عملی و ملموس ایجاد کرده\، دسترسی به امر رصد برای علاقهمندان آسمان شب بهراحتی فراهم شده است.
دیدگاه