موزه یادبود داستایوفسکی، خانه ای به سبک قرن نوزده در دل روسیه

نیکی قره گوزلویان
نیکی قره گوزلویان یکشنبه، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۰
موزه یادبود داستایوفسکی، خانه ای به سبک قرن نوزده در دل روسیه

موزه یادبود داستایوفسکی در سن پترزبورگ درست همان‌گونه بازسازی شده که او در زمان حیات خود در آن زندگی می‌کرده است.

خانه‌ای که اکنون به عنوان موزه یادبود داستایوفسکی از آن استفاده می‌شود، در واقع مکانی است که داستایوفسکی در زمان حیات خود دوبار آن را اجاره کرده بود. اولین بار در جوانی به مدتی کوتاه در سال ۱۸۴۶، و بار دوم از اکتبر ۱۸۷۸ تا مرگش در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۸۸۱. شروع و پایان زندگی داستایوفسکی به عنوان یک نویسنده در این خانه اتفاق افتاده است. 

موزه داستایوفسکی

او یکی از اولین داستان‌هایش به عنوان همزاد را در همین مکان نوشته است، در حالی که آخرین رمان خود با عنوان برادران کارارمازوف را نیز در همین خانه به پایان رسانده است.

موزه داستایوفسکی در واقع همان خانه‌ای است که او دو بار در زمان حیات خود آن‌ را اجاره کرده است

آپارتمان داستایوفسکی را با استفاده از آنچه که از او به جا مانده بود و همچنین خاطرات همسرش آنا دوباره‌سازی کرده و به موزه یادبود داستایوفسکی تبدیل کرده‌اند.

موزه یادبود داستایوفسکی از  قسمت‌های زیر تشکیل شده است:

  • آپارتمان یادبود نویسنده، قسمت اصلی و مرکزی موزه
  • نمایشگاه ادبیات، یادبود زندگی‌نامه و آثار خلاقانه نویسنده
  • سالن نمایشگاه‌ها، برای نمایشگاه‌های هنر معاصر
  • سالن تئاتر

تاریخچه آپارتمان یادبود

برپایی موزه یادبود داستایوفسکی توسط همسر بیوه او آنا گریگوریونا داستایوفسکی صورت گرفت. او در این‌باره نوشته است:

من در قرن بیستم زندگی نمی‌کنم. من هنوز در دهه ۷۰ قرن نوزدهم مانده‌ام. دوستان من هنوز دوستان فئودور هستند. همنشینان من هنوز جمع‌هایی هستند که به داستایوفسکی نزدیک بودند. هر شخصی که آثار و زندگی داستایوفسکی را مطالعه کرده باشد، می‌تواند شخص نزدیک به من باشد.

حتی پیش از انقلاب روسیه، مطالبی با موضوع ضرورت نگهداری از این آپارتمان و بازگشایی موزه یادبود داستایوفسکی به یاد آثار و زندگی او در رسانه‌ها منتشر می‌شد. هر چند اولین موزه یادبود داستایوفسکی پس از انقلاب در مسکو  در سال ۱۹۲۸ بازگشایی شد.

در سال‌های حکومت جمهوری شوروی این ساختمان بازسازی شد و پس از آن بار دیگری به مکانی برای زندگی تبدیل شد. پلاکی یادبود در ۱۹۵۶ روی آن نصب شد.

پلاک موزه داستایوفسکی

در سال ۱۹۶۸ در خانه بازسازی‌های اساسی انجام گرفت، و پس از آن موزه یادبود داستایوفسکی با نقشه‌های آرشیو شده و یادبود‌های معاصر او شکل گرفت. سرانجام در نوامبر ۱۹۷۱، در صد و پنجاهمین سالگرد تولد داستایوفسکی، موزه ادبیات و یادبود این نویسنده افتتاح شد. این خانه اولین خانه‌ای است که به داستایوفسکی اختصاص یافته و تا دهه ۷۰ تنها موزه‌ای بود که به یاد او برپا بود. موزه یادبود داستایوفسکی به گونه‌ای طراحی شده است تا اتمسفر زندگی و استعدادهای نویسنده روسی جوان را با نمایش بگذارد؛ و البته به نظر می‌رسد در این کار موفق بوده است. این موزه همچنین دارای سالن تئاتر برای اجراهای زنده و همچنین فیلم‌هایی است که بر اساس آثار داستایوفسکی ساخته شده‌اند.

هر ساله در ماه نوامبر، زمانی که تولد نویسنده فرا می‌رسد، موزه یادبود داستایوفسکی برنامه‌ای بین‌المللی با نام «داستایوفسکی و فرهنگ جهانی» برگزار می‌کند که در آن، نویسندگان مدرن حضور به هم می‌رسانند تا آثار خود را به نمایش گذارند.

همچنین، هر ساله در روز داستایوفسکی، تورهای رایگانی به یاد او برگزار می‌شوند، نمایشگاه، نمایش، فیلم، سخنرانی و رخداد ملاقات با نویسندگان مدرن از جمله برنامه‌هایی است که در این روز برگزار می‌شود. موزه یادبود داستایوفسکی هر چند کوچک است، اما بازدیدکنندگان بسیاری را از اطراف روسیه و همچنین سرتاسر دنیا به سمت خود می‌کشد.

از لوازم موزه می‌توان، تابلوی سیستین باکره اثر رافائل که داستایوفسکی بسیار به آن علاقه‌مند بوده است، ساعتی که متعلق به برادر کوچکتر داستایوفسکی بوده و زمان مرگ داستایوفسکی را نشان می‌دهد، و همچنین عکس‌های خانوادگی مختلف را نام برد.

سالن ورودی

آنا گریگوریونا نوشته است:

آپارتمان ما از شش اتاق تشکیل شده بود، یک سالن بی‌نهایت بزرگ برای کتاب‌ها، یک سالن ورودی، یک آشپزخانه و هفت پنجره به سمت خیابان.

مهمان‌های داستایوفسکی عادت داشتند که از ورودی به سمت چپ پیچیده و پس از گذشتن از راهرو، به سالن پذیرایی بروند. درست روبه روی درب ورودی، دستشویی کوچکی قرار داشت که به اتاق بازی راه پیدا می‌کرد.

موزه یادبود داستایوفسکی

اتاق بازی

زمانی که خانواده به این خانه نقل مکان کردند، لئوبو ۹ سال و فدیا ۷ سال داشتند. در ازدواج دوم داستایوفسکی صاحب چهار فرزند شد. دختر اول سونیچکا در ۱۸۶۸ در ژنو به دنیا آمد و سه ماه بعد فوت کرد. در ۱۸۶۹، لئوبو در درسدن به دنیا آمد، در ۱۸۷۱ فئودور در پترزبورگ به دنیا آمد. در ۱۸۷۵ آلیشیا به دنیا آمد. در بهار ۱۸۷۸ آلیشیای سه ساله از بیماری صرع جان داد و « فئودور داستایوفسکی از این مرگ به شدت آسیب دید.» این تجربه تراژدیک شخصی در رمان برادران کارامازوف او بازتاب داشته است.

همسر او در خاطرات خود اینگونه می نویسد:

وقتی در پاییز آن سال از سن پترزبورگ باز می‌گشتیم، تصمیم گرفتیم در آپارتمانی که پر از خاطرات پسر کوچک‌مان است نمانیم، و بنابراین به این خانه آمدیم.

داستایوفسکی عقیده داشت زندگی بدون فرزند معنی ندارد. او پدر حمایتگری بود و فرزندان خود را بسیار دوست داشت. او به تحصیلات و نحوه بزرگ شدن فرزندان خود بسیار اهمیت می‌داد. او عادت داشت که آثار نویسندگان روسی و اروپایی را که خود از جوانی می‌شناخت و دوست می‌داشت را با صدای بلند برای فرزندانش بخواند: پوشکین، کارامین، گوگول، دیکنز، هافمن، شیلر، هوگو؛ او همچنین کودکان را با کتاب مقدسی که خود از کودکی به خاطر می‌آورد نیز آشنا کرد: «صد و چهار داستان از انجیل قدیم و جدید».

اتاق آنا گریگورینا

در موزه یادبود داستایوفسکی، اتاق همسر داستایوفسکی اتاق یک زن پرمشغله را نشان می‌دهد. او تمام زندگی‌اش را به داستایوفسکی اختصاص داده بود. او یک منشی تمام وقت و تند‌نویس داستایوفسکی بود، او آثارش را ویراستاری می‌کرد، در بخش فروش کتاب نقش داشت، مشکلات اقتصادی خانه را حل و فصل می‌کرد و همچنین بر نحوه تربیت کودکان نیز نظارت داشت. داستایوفسکی فعالیت‌های همسرش را بسیار می‌ستود:  «او نزدیک‌ترین دوستش، آخرین و مهم‌ترین رمانش را به او اهدا کرده است.»

بعد از مرگ داستایوفسکی، آنا مابقی عمر خود ( ۳۷ سال) را به جمع‌آوری هر چیزی که به شوهرش ارتباط داشت و همچنین ویراستاری آثار او اختصاص داد. در ابتدای تمام این اشیا «اتاق کار داستایوفسکی» بود که در ۱۹۰۱ به نمایش در آمد. در ۱۹۲۸ مجموعه آنا اساسی برای بازگشایی موزه یادبود داستایوفسکی شد.

سالن غذا خوری

خانواده داستایوفسکی عادت داشتند که تنها در غروب در سالن غذاخوری دور هم جمع شوند. داستایوفسکی از زمان جوانی عادت داشت که شب‌ها کار کند. او برای کار به سکوت احتیاج داشت، این اساسی‌ترین شرط بود، هر چند که خانه نیز تنها در شب ساکت می‌شد. او کار را ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب آغاز می‌کرد و تا ۵ یا ۶ صبح ادامه می‌داد. سپس استراحت کرده، پس از ظهر بیدار می‌شد و برای خود چای درست می‌کرد. در طول روز او با ویرایش متن‌هایش مشغول بود، اما در ساعت ۶ تمام خانواده برای صرف شام در سالن غذاخوری دور هم جمع می‌شدند. « غذا ساعت ۷ تمام می‌شد و او تا ۸ یا ۸:۳۰ از تنهایی خود لذت می‌برد و سپس لباس می‌پوشید و برای قدم زدن بیرون می‌رفت...».

سالن پذیرایی موزه داستایوفسکی

سالن پذیرایی

در اوخر دهه هفتاد داستایوفسکی نه تنها در روسیه بلکه در سرتاسر دنیا نویسنده‌ای معروف و شناخته شده بود. افراد زیادی برای دیدن داستایوفسکی با درخواست‌ها و سوالات مختلف می‌آمدند. داستایوفسکی سعی می‌کرد تا با همه آن‌ها ملاقات کند. در اواخر دهه ۷۰ او اغلب به گردهمایی‌های ادبی با اهداف خیرخواهانه دعوت می‌شد.

سالن غذاخوری موزه داستایوفسکی

اتاق کار داستایوفسکی

اتاق کار داستایوفسکی بر اساس عکسی که درست پس از مرگش از آنجا گرفته شده، بازسازی شده است. یک خودکار، یک جعبه حاوی دارو و یک کیف پول و نامه‌هایی روی میز از جمله این وسایل بوده‌اند.

میز کار داستایوفسکی پیش از مرگش

مهمان‌ها به ندرت اتفاقی وارد اتاق کار داستایوفسکی می‌شدند، او عادت داشت که تنها دوستان نزدیکش را در آنجا بپذیرد. اقوام او یادآور می‌شوند که او دوست نداشت چیزی در اتاق کارش تغییر کند؛ مثلا جای کتاب‌ها عوض شود یا صندلی از جایی که او قرار داده بود، حرکت داده شود. اتاق کار مانند استودیوی خلاقیت او بود که کسی حق نداشت اتمسفر خاص آن را به هم بزند. در این اتاق بود که داستایوفسکی رمان برادران کارامازوف را نوشت و سخنرانی معروف خود به پوشکین را آماده کرد.

مطالب مرتبط:

دیدگاه