سرگذشت کشف یک چشم مصنوعی در شهر سوخته

پریسا  مرتضوی
پریسا مرتضوی سه شنبه، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۰
سرگذشت کشف یک چشم مصنوعی در شهر سوخته

 شهر سوخته شهر شگفتی‌های باستان‌شناسی ایران است؛ شاید باورنکردنی باشد که بشنوید در حدقه چشم یکی از اسکلت‌های این شهر یک چشم مصنوعی پیدا شده است.

شهر سوخته قرن‌ها است در جنوب شرقی ایران و در استان سیستان و بلوچستان آرام گرفته است. شهری باشکوه که اگرچه امروز اطرافش را بیابانی خشک احاطه کرده، اما روزگاری دور، دشتی پربرکت در اطرافش داشت. اینجا بزرگ‌ترین شهر در شرق فلات ایران در دوره مفرغ است که نقش مهمی در توسعه فرهنگی ایران باستان داشته است. شهر سوخته، از قدیمی ترین شهرهای ایران، که یکی از پیشرفته‌ترین شهرهای دوره باستان محسوب می‌شود، در فاصله سال‌های سه هزار و دویست قبل از میلاد تا سال‌های دوهزار قبل از میلاد شلوغ و پرجمعیت بود. در واقع ارزش این محوطه باستانی در منحصربه‌فرد بودن بعضی از یافته‌های آن است که تاکنون در دیگر محوطه‌های باستانی جهان به دست نیامده است؛ مثل آثار کهن جراحی جمجمه، چشم مصنوعی، بازی فکری و نخستین انیمیشن جهان، نمونه‌های معرق‌کاری و ظروف سنگ مرمری، این محوطه اوایل قرن بیستم کشف شد و کاوش‌ها در آن همچنان ادامه دارد.

شهر سوخته

چندین سال پیش در جریان کاوش‌های باستانی شهر سوخته، از سرپرست کاوش‌های شهر سوخته پیغام رسید كه در یكی از گورها شیء عجیبی پیدا شده است. این خبر، شروع یكى از مهم‌ترین تحقیقات باستان‌شناسی در شهر سوخته بود. آن زمان هیچ‌کس نمی‌دانست مهم‌ترین یافته این تمدن سر از خاک بیرون آورده است. ماجراى كشف این شیء از آنجایى آغاز شد كه گروه حفاری، مشغول كاوش در ترانشه‌اى باستانی (محلی به ابعاد ۱۰ متر در ۱۰ متر) بود. در مرز این گمانه با زمین‌های اطراف، بقایای گوری پیدا شده بود كه بیش از نیمی از آن، خارج از محدوده حفاری بود و گروه برای كامل كردن كاوش مجبور بودند تا كمی خارج از محدوده ترانشه را هم بكاوند. حفاری ادامه داشت و همه چیز به‌صورت طبیعی پیش می‌رفت كه ناگهان در خلال تمیز کردن اسكلت داخل گور، شی‌ای مشاهده شد كه در كاسه چشم چپ اسكلت قرار داشت.

شهر سوخته

اولین حدسی كه درباره ماهیت شیء یافت شده در کاوش‌های شهر سوخته زده شد، در واقع ادعاى بزرگى بود و نیاز به اثبات داشت؛ این شیء می‌توانست چشمی مصنوعی باشد كه نزدیك به پنج هزار سال پیش، در حفره چشم یكی از ساكنان شهر سوخته قرار داشته است.

علاوه بر این نظریه، احتمال دیگری نیز مطرح بود كه به‌دلایل بسیاری، همان ابتدای كار رد شد. این احتمال عبارت از این بود كه همانند اقوامى چون مصریان باستان، ساكنان شهر سوخته نیز در تدفین مردگان‌شان، مهره‌ای روی چشم آن‌ها می‌گذاشته‌اند. دلایل رد این احتمال بسیار روشن بود؛ اول اینكه در هیچ یک از گورهای كشف شده در شهر سوخته، نمونه‌اى مشابه دیده نشده بود؛ در حالی كه این سنت تدفین، سنتی عمومی بوده و در هر مجموعه گوری می‌توان نمونه‌های مشابه آن را یافت. با این حال، تمام بررسی‌ها نشان می‌داد چنین سنتی در شهر سوخته وجود نداشته است. دلیل دیگر این بود كه مهره‌ها روی هر دو چشم قرار می‌گرفتند، به شكل منفرد نبودند و علاوه بر این، قرار گرفتن این مهره‌ها نیازی به تثبیت در حفره چشم نداشت؛ به طوری كه به‌سادگی و بی‌هیچ تمهیدی روی چشم مردگان گذاشته می‌شدند. گذشته از تمام این دلایل، این شیء، شیئی نبود كه پس از مرگ بر چشم این فرد قرار گرفته باشد؛ تحقیقات انسان‌شناسى نشان داد كه آثار یک‌جور عفونت زیر طاق ابرو و حدقه چشم چپ اسكلت وجود دارد. این موضوع، احتمال بیمارى چشم و نابینایى آن را تقویت می‌كرد و نشان مى‌داد كه این شىء در زمان حیات فرد، روى چشم آسیب دیده را مى‌پوشانده است.

شهر سوخته

اما برای قطعی شدن چشم مصنوعی بودن این شیء، بررسی‌های دقیق‌تری لازم بود. به همین دلیل، این شیء از داخل كاسه چشم اسكلت خارج شد و به پایگاه منتقل شد. بررسی‌های ابتدایی روی جنس این شیء انجام گرفت. به نظر می‌رسد كه ماده اصلى این شىء، قیر طبیعى مخلوط با چربى جانورى بوده است، زیرا با محاسبه چگالى یا وزن مخصوص شیء مورد نظر، مشخص شد كه در میان مواد موجود در طبیعت، قیر طبیعى، نزدیک‌ترین جرم حجمی به آن را دارد. علاوه بر این، قبلا در شهر سوخته قیر به دست آمده بود و آشنایى مردمان شهر سوخته با قیر پدیده اثبات شده‌اى بود.

شهر سوخته

توجیه استفاده از قیر و چربى جانور در ساخت این شیء، چندان دشوار نبود. اگر این چشم مصنوعى از مواد رایجى چون سفال یا چوب طبیعی ساخته می‌شد، در برخورد با پوست آن را آزار می‌داد. قیر و چربى به‌دلیل حالت ارتجاعی‌شان در تماس با پوست، آن را آزار نمی‌داده و امكان چرب كردن شیء در مواقعى كه خشک مى‌شده، وجود داشته است. اندازه‌گیرى‌ها و بررسى‌هاى فیزیكى بیشتر نشان داد كه وزن این شیء ۶٫۹ گرم است و ریزترین مویرگ‌ها با دقت تمام، توسط مفتول‌هاى طلایى به قطر كمتر از نیم میلى‌متر، داخل كره چشم جاسازی شده‌اند. مردمک چشم هم به شكل لكه سیاهى در وسط آن طراحى شده و غیر از آن، یك سلسله خطوط موازى كه تقریبا یک لوزى را تشكیل مى‌دهند، در اطراف مردمک دیده مى‌شد. آثار بسیار كمى از رنگ سفید به شكل لكه‌هاى بسیار كوچک روى بخش سفیده چشم وجود داشت كه احتمال می‌رود این رنگ سفید در زمان استفاده از این شىء، روى همه بخش‌های سفیده چشم وجود داشته و بعدا به مرور زمان از میان رفته است. روى این شیء، دو سوراخ جانبی هم وجود داشت كه به احتمال قوی از آن‌ها جهت نگهدارى و اتصال آن روى حدقه چشم چپ استفاده مى‌شده است.

شهر سوخته

این احتمال وقتى قوی‌تر شد كه زیر میكروسكوپ، آثار و بقایای الیاف نخی‌ای كه این شیء را محكم می‌كردند، دیده شد. شىء عجیب دیگرى هم در كنار این اسكلت و داخل سبدى حصیرى متعلق به این اسكلت پیدا شد؛ جنس این شیء از چرم بود و به نظر می‌رسد این كیسه چرمى، نوعی قاب لنز بوده كه در مواقع مورد نیاز (مثلا هنگام خواب) از آن براى نگهدارى چشم مصنوعى استفاده می‌شده است.

از طرفى شواهد موجود بر سطح پشت این شىء، نشان از تماس طولانى آن با پوست پلک چشم داشت كه گواهى بر استفاده از آن در زمان حیات و زندگى صاحبش بود.

اما صاحب چنین شیء گران‌بهایی چه كسى بوده و جایگاه اجتماعی‌اش در سیستان پنج هزار سال پیش چه بوده كه براى او چنین چشمى ساخته‌اند؟ مرحله بعد، بررسی خود اسكلت بود؛ اینكه اسكلت مورد نظر از آن كیست؟

شهر سوخته

رعنای شهر سوخته

 گور صاحب چشم مصنوعى، از جمله گورهاى  دو قسمتى‌ای است كه از یک چاله ساده تشكیل شده كه توسط دیواری باریک به دو قسمت تقسیم شده است. اسكلت صاحب چشم مصنوعى، تقریبا به حالت چمباتمه، به پهلوی راست و به‌سمت چپ خوابانده شده بود. این اسكلت كفن هم داشته و با پارچه دفن شده بوده كه متأسفانه پارچه‌ها به‌دلیل فرسایش زیاد تقریبا از بین رفته‌اند.

شهر سوخته

بررسی استخوان‌ها توسط متخصصان انسان‌شناس، نشان داد كه این اسکلت متعلق به یک زن است. پس از اندازه گیری‌های دقیق، مشخص شد كه این زن بین ۲۸ تا ۳۲ سال سن داشته و گرچه زنان شهر سوخته عموما كوتاه قد بوده‌اند، اما این زن تصادفا با قدی حدود ۱۸۰ سانتی‌متر، بلند قدترین زن شهر سوخته است.

آزمایش‌های بخش آسیب‌شناسی باستانی پایگاه شهر سوخته، نشان داد كه این زن بیماری خاصی نداشته است. از بقایای استخوان‌ها و دندان‌ها، بسیاری از بیماری‌ها را می‌توان تشخیص داد.

در شهر سوخته، بیماری‌های واگیردار زیادی شیوع داشته كه قبرهای كودكان خردسال یا قبرهای دسته‌جمعی خانوادگی كه پدر و مادر و بچه با هم و در كنار هم دفن شده‌اند، می‌توانند شاهدی بر این مدعا باشند. وسایلی كه همراه اسکلت این زن پیدا شده، نشان می‌دهد كه زیاد ثروتمند نبوده و از زیورآلات، شش مهره فیروزه و لاجورد درجه دو به‌همراه دارد و بس. سبدی هم داشته كه کاملا  متلاشی شده و از میان رفته است. این جسد با آنکه زن است، از ظروف رنگارنگ در گورش خبری نیست. با توجه به این نکات، درمجموع به نظر می‌رسد این زن، احتمالا از طبقه متوسط جامعه بوده است.

مهم‌ترین و باارزش‌ترین شیء همراهش هم همان چشم است. این زن جوان قد بلند به هر دلیل نابینا شده بوده و برای حفظ زیبایی‌اش شاید همه دارایی‌اش را خرج ساخت چشم مصنوعی كرده است؛ چشمی كه امروزه مهم‌ترین یافته شهر سوخته و چشم و چراغ باستان‌شناسی ایران است. گرچه امروزه درباره این چشم و صاحب آن بسیار می‌دانیم، اما پرسش‌های بسیاری بی‌پاسخ مانده‌اند.

مطالب مرتبط:

دیدگاه