تهران از نگاه سفرنامه نویسان خارجی (قسمت دوم)
بازار، میدان بهارستان و توپخانه حالا دیگر برترین جاذبههای تهران به حساب نمیآیند؛ توریستها امروزه گزینههای زیادی برای دیدن در تهران دارند.
سفرنامهنویسان خارجی دوران قاجار وقتی میخواستند تهران را توصیف کنند یا وضع خانهها و خیابانها مینوشتند یا موقعیت شهر را به صورت کلی مد نظر قرار میدادند. بازار تهران، میدان توپخانه و بهارستان تنها جاذبههای تهران آن عصر به شمار میآمدند و مسافر خارجی گزینههای زیادی در تهران برای دیدن پیش رو نداشت. اما امروزه اوضاع به گونهای دیگر است؛ دیدنیهای متعدد تهران توریستها را به چالش میکشند که در زمان محدود خود از کدام یک دیدن کنند.
کنت دو گوبینوی فرانسوی در سال ۱۲۳۳-۱۲۳۴ دربارهی بازارهای تهران مینویسد:
«این بازارها، که در فصل زمستان گرم و در تابستان خنک است، محل اجتماع قسمت عظیمی از سکنهی شهر میشود. کاسبان چهارزانو یا دوزانو روی قالیهایی در دکانشان نشسته و گاهی عابران را به خرید دعوت میکنند. آنها کالاهایشان را با سلیقهی مخصوصی چیدهاند که ما مغربزمینیها از روی آنها تقلید کردهایم. بخشی از خریداران زنان هستند که بیشتر در رستهی کفاشان و پارچهفروشان دیده میشوند.
لوطیها، در حالی که کلاه را کج گذاشته و دست را روی قمه نهادهاند، از میان زنان و مردها حرکت میکنند. فروشندگان میوه، کره، پنیر، آجیل و کالاهای خود را روی الاغهای زیبا و سفید بار کرده با نواهای گوناگون آواز میخوانند و در طی آواز کالاهای خود را نیز تبلیغ میکنند و آب به دهان رهگذران میاندازند. در این میان، نابینایان و گدایان شعرهایی به آهنگهای مختلف میخوانند. صحبت از اخبار روز و اتفاقات حرمسرای ناصرالدینشاه نقل محافل دکانهای بازار است».
ادوارد پولاک اتریشی بین سالهای ۱۲۳۰ تا ۱۲۳۹ از وضعیت بد بهداشت شهر نوشت:
«در دورههای پیش از قاجار نظارتی بر پاکیزگی بازار و اماکن عمومی شهر تهران بود اما در این دوره سگان و شغالان کار پلیس بهداشتی و پاکسازی را بر عهده دارند. در تهران تپههای کوچکی از کثافات عفونتی وحشتناک پخش میکنند و از آنها تب و بیماریهای کشنده ایجاد میشود».
هانری رنه دالمانی فرانسوی در سال ۱۲۵۹ از نبود تفریحات شبانه در تهران گلایه کرد:
«در این شهر غمآور، شبنشینی کاملاً ناشناخته است. سر ساعت ۹ شب همه باید در خانهی خود باشند. اگر بعد از آن ساعت کسی در کوچه و خیابان دیده شود، فراشباشی او را دستگیر و به نزد داروغه میبرد تا به اجبار تا صبح در داروغهخانه بماند و پس از سختی دیدن و پرداخت جریمه رهایی یابد».
ارنسل اورسل بلژیکی حدود سال ۱۲۶۲ تهران را اینگونه توصیف کرد:
«پس از پشت سر گذاشتن آن همه دشتهای خشک و بیحاصل، منظرهی شهر هم آنچنان نمای چشمگیری نداشت. در محلههای مختلف تهران، کوچهها به قدری به هم شبیهاند که آدم به راحتی گم میشود.
بازار تهران گردشگاهی مناسب برای بیکارها و وعدهگاهی برای ملاقات اقشار مختلف مردم بود. در آنجا مردم کارهای دولت را ارزیابی میکنند و از اخبار روز آگاه میشوند. شایعات هم البته از همین جا نشر مییابد.
یهودیها، زرتشتیها و ارمنیها هم در بازار صاحب دکان هستند. بالای سردر اغلب دکانها، تصاویری از صحنههای داستانهای شاهنامه نقاشی شده تا معلوم باشد که اینها همه ایرانی هستند.
در محلههای خلوت تهران، سگهای بیشماری زندگی میکنند که برخلاف استانبول اصلاً مورد علاقهی مردم نیستند. این سگها اغلب زیر سایهها در حال چرت زدن هستند و گاهی از طرف رهگذری نانی جلویشان انداخته میشود».
سون هدین سوئدی در سال ۱۲۶۵ از رخوت شهر نوشت:
تهران بزرگ مظهر سقوط و نابودی است. شهر آشفتگیها هیچ جاذبهی کلاسیکی ندارد. اینجا مجموعهای از خانههای درهم و برهم و یکنواخت با بامهای مسطح است که در و پنجرههایشان به طرف حیاط خانه باز میشوند. این شهر به هم ریخته محل سکونت ۲۰۰ هزار شیعه است. جمعیت مثل مورچههایی میمانند که عجلهای میانشان دیده نمیشود.
دور شهر دیواری تقریباً به درد نخور با پنج دروازه و یک خندق خشک کشیدهاند. در میان خانههای سادهی رعیت، کاخهای شاه و شاهزادگان و ثروتمندان با ساختمانی ناقص و عظمتی بیمعنی دیده میشوند که کاملاً با شاهکارهای اصیل و محکم و باسلیقهی هنر معماری شاهنشاهان ایرانی گذشته تفاوت دارند. چند مسجد شهر را از حالت یکنواختی خارج کردهاند اما این مسجدها چشم را با کاشی های جذاب نوازش نمیدهند.
خلاصه، تهران شهری است که در آن مشرقزمین تنبل و بیتفاوت به خواب میرود و تحت تأثیر داروی بیهوشی غرب چرت میزند».
جرج کرزن در ۱۲۶۹ از موقعیت نامناسب تهران برای پایتختی نوشت:
«تهران چون رودخانه ندارد برای پایتختی مناسب نیست. افزون بر این، موقعیت تهران که در گودی دشت قرار گرفته باعث تولید بیماریهای مالاریا و تیفویید میشود. به خصوص که وضعیت تهران از نظر بهداشتی برای سلامتی زیانبار است. بازار بخش خیلی زیاد و چشمگیری از بخش قدیمی شهر تهران را اشغال کرده است.
مسئلهی تغییر و تبدیل ساختمانهای شهر به سبک شهرهای اروپایی در جهت دگرگونی و زیبایی پایتخت صورت گرفت اما نتیجهی لازم حاصل نشد. قسمت اعظم بنای حضرت عبدالعظیم در این زمان ساخته شد».
دکتر فووریه فرانسوی طبیب دربار قاجار در سال ۱۲۶۹ از وضعیت خانهها و بناهای شهر گزارش داد:
«بناهای تهران همه از خشت و گل هستند. دیوارها و بامها را با کاهگل ضخیم میپوشانند؛ زیرا اگر فقط آجر به کار ببرند، تابستانها بر اثر حدت آفتاب آجرها از هم متلاشی میشوند. در حال حاضر که بارانهای زمستانی شروع به ریزش کرده، سقفها و دیوارهای پوسیده غالباً بر بچهها و حیوانات فرو میریزند. اصطبلها خراب میشوند و پارهای از قسمتهای سقف بازارها بر سر دکاندارها پایین میآید و تلفات بسیار وارد میسازد».
مامونتوف روس سال ۱۲۸۸ گفت تهران شبیه پایتخت یک کشور بزرگ نیست:
«تهران تأثیر غریبی بر اروپاییان میگذارد. به استثنای یکی دو میدان و پنج خیابان، بقیهی کوچهها نمونهای از یک روستای بزرگ هستند که اصلاً شبیه شهری که لایق داشتن نام پایتخت ایران باشد نیستند. بیچارگی شهرهای آسیا در آن است که اهالی آنها خیلی درهم زندگی میکنند. تمامی خانهها و باغها اندرونی زیبایی دارند اما نمای بیرونی خاصی به نمایش نمیگذارند. دیواری گلی دور آنها کشیده شده و تنها سرشاخههای درختان بلندشان به سمت گذرگاههای خاکی خمیده شدهاند.
اگر به جای این دیوارها نرده کشیده میشد، تهران میتوانست به یکی از خوشسیماترین شهرهای دنیا تبدیل شود. خانهها غرق در سبزه هستند. هر خانه حوضی دارد که از اغلب آنها آب فواره میزند. کوچهها در میان دیوارهای بلند خانهها واقع شده و مثل یک دالان دراز به نظر میرسند. اینگونه دیوارکشی خانهها از ترس آن است که مبادا مرد بیگانهای به اندرون خانه راه بیابد.
از دیگر سو، نبودن امنیت و نظم و ترتیب عمومی اقتضا میکند که خانهها به قلعه یا حصاری کوچک تبدیل شوند؛ بدین ترتیب به جای آنکه نمای خانهها رو به بیرون باشد به سوی درون ساخته شده و در کل میتوان گفت شهر پشت و رو شده است. عمارتهای رو به بیرون تهران یا متعلق به اروپاییان است یا ادارات دولتی و خصوصی.
از میان خیابانهای تهران، که با دکانها زنده هستند، فقط میدان توپخانه، میدان بهارستان و بازار میتواند توجه مسافران خارجی را جلب کند.
بام بیشتر خانهها هموار و مسطح است. تمام پنجرههای عمارتها به سمت داخل خانهها و باغها باز شده با ایوانی که نردهای استوار در جلو دارد. درهای آمد و شد بیرون خانهها زیبایی و ظرافت صنعتی ندارند و همهی آنها بیروح هستند.
تهران در تابستان به علت هوای گرم و خفهی خود خالی میشود. در این فصل تمام ثروتمندان شهر به دامنهی کوه البرز، که در حدود ۲۰ کیلومتری تهران واقع شده، به ییلاق میروند. ییلاق در روسیه محل سکونتی موقتی است اما در ایران اقامتگاه ثروتمندان است؛ به طوری که بیشتر سال، مثلاً از اردیبهشت تا مهرماه، را در آنجا میگذرانند.
خانههای تهران برای اروپاییان نامناسب و موجب ناراحتیشان است. اتاقها بدون نقشهی درست بنا میشوند؛ به طوری که غالباً سقفها فرو میریزند. خشتهایی که برای بالا بردن دیوار به کار میبرند ناپخته هستند. غالباً دیوارها از بالا تا پایین شکاف برمیدارند. کف اتاقها یا از تخته سنگ ساخته شدهاند یا خاکی هستند. اتاقها با قالی یا نمد فرش شده، دیوارهای اتاقها طاقچههایی دارند و هنوز نقاشی دیواری در ایران معمول نشده است.
بهترین چیزی که در خانههای تهران یافت میشود یکی زیرزمین است برای پناه بردن از گرمای روز و دیگری باغچه و حوضشان.
بارها به خانهی ایرانیان رفتهام و هر بار از درآمیختگی سلیقهی شرقیها با اروپاییها متعجب شدهام. چنان که مثلاً کنار قالیچهی نفیس تابلوی معمولی فرانسوی گذاشتهاند یا ساعت برنزی اعلا را روی بخاری قرار دادهاند. قصر شاه ظاهر بسیار زیبایی دارد، باغ آن بزرگ و فوارههایی از آن تا ارتفاع بلند میجهند. قصر از چیزهای بیمصرف اروپایی، که شاهان قاجار از آنجا همراه خود آوردهاند، پر است.
برخی از خیابانها درختانی کهن دارند که ریشههایشان از جویهای دو سوی خیابان آب میخورند. این خیابانها همانند بلوار هستند و بهترین خیابانها به حساب میآیند. تقریباً تمام مهمانخانههای تهران و بانک روس و انگلیس و ترکیه و بلژیک و مغازههای اروپایی در یکی از این خیابانها قرار دارند.
آب شهر فراوان است ولی تقریباً تمام آن به مصرف آبیاری باغها میرسد و برای آبپاشی خیابانها چیزی باقی نمیماند. معمولاً هفتهای دو روز از جویی که در کوچه است به هر خانه آب باز میکنند و آنچه از ظرفیت حوض و آب انبار اضافه بیاید از سر حوض لبریز شده تحت نظر صاحب خانه یا باغبانها به باغچهها تقسیم میشود.
مکانهای عمومی مثل تئاتر، قهوهخانههای عالی و رستوران در تهران نیست. عمارت زیبا و تماشایی کم هست؛ فقط قصر شاه و مسجد سپهسالار هستند و بقیه خانههایی در پشت دیوارها. تمام فاضلاب و کثافات ناشی از شستشو از خانهها به کوچه میریزند. نعش سگ و گربه در جویهای روباز افتاده و همه جا را بوی گند فرا گرفته است».
در تهران امروز دیگر کمتر آن کثیفیها و گندابهای دوران قاجار دیده میشود؛ خیابانها هر روز جارو زده میشوند و پاکیزگی شهر طی سازوکاری تقریباً منظم در دستور کار شهرداری قرار گرفته است.
علاوه بر آن، امروزه تهران دیگر به بازار و میدان ارگ و محلههای اطراف آن محدود نمیشود؛ جاذبههای متنوعی در پایتخت در فاصلهی این یک قرن به وجود آمده که تعداد قابل توجهی از توریستها را هرساله به سمت خود میکشانند. در ادامه آخرین نظرات توریستها دربارهی پربازدیدترین جاذبههای تهران، طبق آنچه در سایت tripadvisor آمده، را مرور میکنیم.
موزه جواهرات ملی
مسافر ایتالیایی در مرداد ۹۷: «اگر اهل جواهرات هستید، موزه جواهرات ملی را از دست ندهید. من چیزی شبیه به این را تنها در برج لندن دیدهام. بعضی قطعاتش واقعاً فوقالعاده هستند؛ خصوصاً کرهی زمین جواهرنشان، که قارهها و دریاها را با سنگهای قیمتی مختلف نشان داده است».
توریست آمریکایی در مرداد ۹۷: «در زیرزمین بانک مرکزی ایران، داراییهای ملی به نمایش گذاشته شدهاند. اینجا به معنای واقعی کلمه شگفتانگیز است. زیبایی جواهرات آن باورنکردنی است. به گمانم هیچ نمایشگاه دیگری از جواهرات نمیتواند به پای آن برسد».
مسافر یونانی در شهریور ۹۷: «من تقریباً تمام دنیا را گشتهام و هر جا که میروم از موزههایش دیدن میکنم اما باید بگویم در هیچ کجای دنیا چیزی شبیه این ندیدهام. اینجا جواهراتی هست که اصلاً فکرش را هم نمیکنید وجود داشته باشند. شب بعد از دیدار از موزه، خواب زمرد و الماس و یاقوت میدیدم!»
گردشگر استرالیایی در مهر ۹۷: «موزه جواهرات ملی به یادماندنیترین جایی بود که در تهران دیدم. تمام آنچه در این سفرم دیدم در مقایسه با گنجینهها، جواهرات و شمشیر با روکش الماس، که در این موزه هست، هیچ بودند. یکی از بزرگترین الماسهای دنیا هم در این موزه قرار دارد. دیدار از اینجا تاریخ غنی و رنگارنگ ایران را پیش چشمتان میآورد».
بازار تجریش
توریست روس در مهر ۹۶: «بازار تجریش حال و هوای بازارهای شرقی را دارد. رنگهای روشن، مغازههای جذاب و بوهای فریبنده همه در آن پخش است. میوهها، سبزیجات، ادویهها، چایها و شیرینیهای محلی اینجا پیدا میشود. حتماً از کاسههای سفالی، پارچهها و قالیهایش دیدن کنید. دیدار از بازار تجریش برای کسانی که به فرهنگ شرق علاقه دارند جزو واجبات است».
مسافری از آفریقای جنوبی در مهر ۹۷: «در بازار تجریش تمام حسها در هم آمیخته میشوند. شبکهای از راههای باریک، که با مغازههای متنوع پر شده، در آن قرار دارد. تنها کافی است در آنجا گم شوید تا جذابتر به نظر آید. مغازهداران، برعکس مصر و استانبول و مراکش، شما را تحت فشار قرار نمیدهند که این خود شما را آزادتر میگذارد. فقط برای خرید نیست بلکه خود بازار عظمت دارد؛ کاشیکاریهای ظریف آن و رنگهای گیرایی که در آن به کار رفته با آن عمارتهای قدیمیاش همگی جذاب هستند».
کاخ سعدآباد
گردشگر استرالیایی در دی ۹۴: «من کاخهای روسیه و فرانسه را دیدهام و در مقایسه با آنها باید بگویم بناهای سعدآباد بیشتر از آنکه کاخ باشند به خانههایی بزرگ شبیه هستند. خانههایی جداگانه که در باغی به سبک باغهای ایرانی جا گرفتهاند. ساختمانها به زیبایی تزئین شدهاند و حس شکوه را منتقل میکنند».
توریست چینی در مهر ۹۶: «ما تا پیش از این هرگز اتاقهایی به این لوکسی ندیده بودیم. حیاط کاخها هم خیلی مفرح هستند و ما را یاد معماری ازبک انداختند. به راحتی میتوان گفت که سعدآباد بهترین جاذبهی تهران است».
گردشگر آمریکایی در تیر ۹۷: «دیدن بقایای پاهای مجسمهی شاه و سالنی که در آن رئیسجمهورهای آمریکا پذیرایی میشدند خیلی تأثیرگذار هستند. سالن پذیرایی و اتاقهای خصوصی درباریان به گونهای است که انگار همین دیروز اینجا زندگی میکردند. نمیتوان به تهران آمد و از این مجموعهی ۱۸کاخهی به یاد ماندنی دیدن نکرد. کاخ سبز و سفید از همه دیدنیتر هستند. ترکیب کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران و دربند در یک روز میتواند برنامهی خوبی در تهران باشد».
پارک جمشیدیه، کوه توچال، دربند و موزه آبگینه از دیگر جاذبههای محبوب تهران نزد گردشگران خارجی است.
دیدگاه