سفرنامه رشت و قزوین؛ سیری در بازار و نگاهی به تاریخ

آزاده یوسف نژاد
آزاده یوسف نژاد یکشنبه، ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۵
سفرنامه رشت و قزوین؛ سیری در بازار و نگاهی به تاریخ

سفرنامه‌ داستان سفری است که خواننده را با خود به دنیایی که در لحظه‌ای خاص تجربه شده است همراه می‌کند. این سفرنامه داستانی از مسیر بازگشت سفری است که از ماسوله آغاز شده بود.

این سفرنامه داستان سفر بازگشت از ماسوله به تهران است که با نگاهی تاریخی-شهری در بعضی از بخش‌های دو شهر رشت و قزوین نوشته شده است. در این مقاله حال و هوایی را که از این دو شهر داشتم، تصویر کرده‌ام و می‌توان گفت که برداشت برگی کوچک از این سفرنامه است.

از ماسوله به رشت

صبح شده و از میان پنجره نیمه‌باز و درهای چوبی رو به ایوان، نسیمی خنک در حال وزیدن است و آدم را در هر شرایطی به‌سمت کوچه‌های رو به دره ماسوله و فضای بیرون اتاق می‌کشاند.

ماسوله

نیمرو در ماهی‌تابه جلز و ولز می‌کند و ما در یکی از کافه‌های بیرون مغازه، رو به فضای بازار آن را میل کرده و با چرخی در شهر و خرید اقلامی محلی برای تحویل اتاق به مغازه کبابی اول بازار می‌رویم و سپس به‌سمت رشت و قزوین روانه می‌شویم. 

ماسوله

بازار در هر گوشه این دنیا که باشد جذاب، پرهیجان و نشاط‌آوراست؛ بازارهای شهرهای ایران نیز از آنجایی که خود بخش بزرگی از استخوان‌بندی شهر را رقم زده و از جهت اقتصادی و معماری در شکل‌گیری شهر نیز موثر هستند، از این قاعده مستثنی نیستند. ازاین‌رو با توجه به زمان کمی که داشتیم، در مسیر به رشت تصمیم گرفتیم که از بازار سنتی یا همان بازار ماهی‌فروشان رشت بازدیدکنیم. این بازار که قریب به یک قرن سابقه دارد، مرکز کلیه‌ی فعالیت‌های بازرگانی در استان گیلان است و بازدیدکنندگانی از نقاط مختلف ایران و اطراف رشت دارد.

بازار رشت

به نزدیکی‌های بازار رسیدیم و از آنجایی که رشت نیز طرح ترافیک دارد، پیاده تا نزدیکی میدان شهرداری رشت روانه شدیم؛ خیابانی عریض با سنگ‌فرش و صندلی‌هایی که گاها در کناره چراغ‌ها در وسط خیابان یا کناره‌های پیاده‌رو کار گذاشته‌اند. چیزی شبیه به خیابان سپه‌سالار تهران ولی عریض‌تر.

رشت

این بازار در بافت قدیمی و مرکزی این شهر قرار گرفته و همانند بسیاری از بازارهای ایران پوششی طاقی شکل دارد. البته فقط در بخش ورودی اصلی بازار این پوشش به چشم می‌خورد، ولی ساختار بازار و معماری آن در بسیاری از بخش‌ها سرپوشیده نیست. بازار ماهی‌فروشان رشت که البته بازاری است که فقط ماهی در آن به فروش نمی‌رسد و انواع، مواد غذایی، گوشت و مرغ و سبزیجات نیز در آن وجود دارد، همانند همه بازار‌های سنتی ایران دارای راسته‌های مختلفی بوده پر از هیایو و پویایی است.

رشت

آهنگ صداهای ماهی‌فروشان و سبزی‌فروشان در هم آمیخته و مسیر حرکت را جذاب‌تر می‌کند. نگاهی به ماهی‌های بازار می‌کنیم، اینجا انواع و اقسام ماهی‌های کوچک و بزرگ نمک سود و دودی که به فروش می‌رسد و در کنار آن‌ها زیتون و ترشیجات به‌همراه بویی که از ترکیب همه آن‌ها در محیط پیچیده، حال و هوای بازار رشت را تا همیشه در ذهن انسان ماندگار می‌کند و طعم به خصوصی به این بازار می‌دهد. (می‌توانید با موزیک زیر لحظه‌ای را در بازار رشت سپری کنید.)

با خرید اقلامی از محصولات گیلان و بعد از بازدید ساختمان شهرداری از دور (که نمونه‌ای از بناهای رضاشاهی است که در بعضی از شهرهای ایران در زمان پهلوی اول ساخته شد) راهی قزوین شدیم.

رشت

قزوین

قزوین شهری کهن است، بسیاری از آثار تاریخی این شهر مرتبط با پایتختی آن در زمان صفوی بوده و آثار زیادی نیز از آن دوران در جای‌جای آن به چشم می‌خورد. هر چند که زمان زیادی نداشتیم که از این شهر به‌طور کامل بازدید کنیم، اما دیدن موزه‌ی قزوین (که بنایی است تلفیقی از معماری سنتی و مدرن در سمت چپ چهلستون و آثاری سفالی و فلزی از هزاره‌های ششم و هفتم قبل از میلاد در تپه زاغهیا)و  بخش‌های دیگر این شهر حقیقتا بسیار زیبا و حیرت‌انگیز است.

ظرف تاریخی

در این میان چشمم به یک‌ کاسه سفالی، متعلق به ۳۷۰۰ قبل از میلاد افتاد. این کاسه همانند ظرف سفالی که در سیستان و بلوچستان یافت شده و هم‌اکنون در موزه ایران باستان قرار دارد، با تصویر بز شاخ‌داری که در جداره بیرونی کاسه نقش بسته و در حال حرکت است، در یکی از ویترین‌های این موزه قرار دارد. این نمونه از تصویر سازی‌ها نشانی از نبوغ مردمان کهن این سرزمین داشته چراکه اولین نمونه‌ی انیمیشن در دنیا است. آثار بی‌نظیر دیگری از نقاشی و درب‌های چوبی و ارسی‌ها که از قرون قبل به جا مانده نشانی از قدمت قزوین دارد که در این موزه به نمایش درآمده است.

کاسه موزه قزوین

عمارت چهلستون

موزه چهلستون در وسط باغی قرار دارد و اثری به جا مانده از چندین بنای تاریخی در دوره‌ی شاه طهماسب صفوی است. مجموعه‌ای بی‌نظیر که هنر خطاطی از قرون ۶ و ۷ به بعد را در آن می‌توان دید. این کوشک که با ساختار چوبی، شیروانی، شیرسری‌ها و نقاشی‌های زیر این شیرسرها که هنر غیرقابل وصفی را به تصویر می‌کشد، خود به‌تنهایی بسیار ارزشمند است تا چه رسد به آثار نفیس داخل این عمارت.

چهلستون قزوین

بیشتربخوانید:

گویا سعدالسلطنه حاکم وقت قزوین در دوره‌ی قاجار این بنا را بازسازی و مرمت کرده است.

در حال بازدید از این خطوط و نسخ خطی، به یاد موزه توپقاپی در استانبول افتادم که در یکی از سالن‌های نه چندان زیبای این موزه تعدادی آثار هنرمندان خطاط که بیشترین قدمت آن از ۱۰۰ سال تجاوز نمی‌کند را به نمایش گذاشته‌اند و مامور سالن به‌قدری با وسواس مراقب بازدیدکنندگان است که گویی تمامی آن‌ها در جست‌و‌جوی این خطوط، شرق و غرب را طی کرده تا به دیدار آن آثار بیایند. در مقایسه‌ای در ذهنم حیرت‌زده از آثار و ادبیات نوشته شده، یاد نوع تذهیب و صفحه‌آرایی این نسخ خطی افتادم و با حسابی سر انگشتی میزان ارزش مکان و هنر بی‌نظیر هنرمندانمان را در این مجموعه‌ی بی‌نظیر در ذهنم ثبت کردم. گاهی درک ارزشی از هر اثر تاریخی-فرهنگی با کمی مقایسه ملموس‌تر و قابل درک‌تر است.

نسخ خطی

نمونه‌ای از هنر خطاطی دوره تیموری در کاخ چهلستون قزوین

پس از اندکی تامل در محوطه‌ی این کوشک زیبا نگهبان اشاره‌ به بسته شدن مجموعه کرد، ازاین‌رو به‌سمت کاروان‌سرا و بازارچه سعد السلطنه حرکت کردیم.

این بازارچه در چند سال اخیر مرمت شده و آرامش و زیبایی خاصی در سراها و راسته‌ی آن به انسان منتقل می‌شود ولی آیا این سرا و بازارچه هویت بازارهای ایران را پس از مرمت به دست آورده است یا نه؟ اگر از من بپرسند طبیعتا جوابم منفی است.

هرچند که گشت زدن در این بازار ، نورپردازی و کف‌سازی و نحوه در و پنجره های چوبی کارشده در حجره‌ها بسیار دلنشین است، اما گویی بازار ایرانی را تمیز کرده و به حمام برده و سرخاب و سفیدابش زده‌اند. این است که ارتباطی که انسان می‌تواند از بازارهایی چون بازار تبریز و اردبیل یا کرمان داشته باشد، در این بازار حس نمی‌شود. ولی نشستن در حیاط یکی از سراها و سفارش دادن دمنوش یا عرق بیدمشک و نسترن  و نوشیدنی‌های دلپذیر با آرامشی که در وسعت این سرای بزرگ وجود دارد، قطعا خستگی مسیر را از تن بیرون می‌کند.

سرای سعد السلطنه

آنچه که از دیدن این شهر، تاریخچه و بازدید از تعداد معدودی از بناها به دست آوردم این بود که به‌تنهایی قزوین می‌تواند با بسیاری از شهرهای گردشگری دنیا برابری کند. تا چه برسد به کل ایران و تمامی شهرها و آثار نهفته در این سرزمین.

پس از خروج از بازار در همان مسیر به‌سمت رستوران اقبالی رفته و پس از صرف قیمه نثاری خوشمزه راهی تهران شدیم، چشم باز کرده و خود را در ردیف انبوهی از اتومبیل‌ها درمیان دود، شلوغی و آشفتگی که دیگر از ویژگی‌های جدانشدنی از تهران امروز است، دیدیم.

مطالب مرتبط:

منبع کجارو

دیدگاه