معنی ضرب المثل فارسی؛ کلاه گذاشتن

محمد مهدی حسنی
محمد مهدی حسنی یکشنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۰
معنی ضرب المثل فارسی؛ کلاه گذاشتن

ضرب‌المثل کلاه گذاشتن، به زمان‌های قدیم باز می‌گردد و این برگرفته از نوعی مجازات بوده که برای افراد گناهکار در نظر گرفته می‌شد. در خواندن این مقاله با کجارو همراه باشید.

تاریخچه ضرب‌المثل کلاه گذاشتن

از قدیمی‌ها نقل شده است که در آن دوران برای افراد خلافکار مجازات‌هایی را در نظر می‌گرفتند که یکی از آن‌ها به نحوی بود که بر تن فرد مجرم لباس می‌کردند و روی سر او کلاه سیاه رنگی قرار می‌دادند. بعد وی را در مرکز شهر می‌چرخاندند تا مردم از دیدن آن‌ها درس عبرت بیاموزند و کار خلاف انجام ندهند.

گاهی اوقات این نوع مجازات را تنها برای کوچک کردن و تحقیر کردن فرد گناهکار اجرا می‌کردند و لباس به شکل برعکس بر تنش کرده و کلاه دودی روی سرش می‌گذاشتند تا به جایگاه و مقامش لطمه وارد نشود. اما اگر فرد مجرم خلافش سنگین بود و نیاز بر این بود که در شهر چرخانده شود، علاوه بر لباسی که بر تن او کرده کلاهی روی سرش قرار می‌دادند که به آن تعدادی دم روباه و زنگوله متصل بود. با این کار مردم او را مسخره می‌کردند.

در روایات آمده است که در ابتدای سال ۱۲۷۵ هجری شمسی، مردی به اسم میرزا حشمت‌الدوله به فرمانروایی استان سیستان و بلوچستان و استان خراسان انتخاب شد. در آن زمان شخصی به نام میرزا‌محمد قوام‌الدوله در سمت وزارت استان خراسان فعالیت می‌کرد. وی به همراه حشمت‌الدوله تصمیم گرفتند به ترکمن‌هایی که به خاک مرو و سرخس تجاوز کرده بودند، حمله کرده و آن‌ها را از کشور ایران بیرون کنند.

در نهایت سال ۱۲۷۶ هجری شمسی  توانستند بر مرو و سرخس مسلط شوند.

 در آن دوران به علت تضاد و درگیری بین قوام الدوله و حشمت‌الدوله، ضربه‌ی سنگینی به لشگر ایران وارد شد و تعداد زیادی از سربازان کشته و عده‌ای از اهالی مرزنشین اسیر شدند. گفته می‌شود که از آن زمان به بعد کشور ایران نتوانست شهر مرو را تحت اختیار خود بگیرد.

در سال ۱۳۰۱ هجری قمری فردی روسی به نام علیخان‌اف که یکی از ماموران کشور روم بود، به دستور حاکم کشور روسیه بر مرو مسلط شد.

قوام‌الدوله و حشمت‌الدوله از دستورات پادشاه ایران اطاعت نکردند و همین باعث شد که سپاه ایران نابود شود.

طبق اسناد برجای مانده، حشمت‌الدوله و قوام‌الدوله سال‌ها مردانی گوشه‌نشین و شکست خورده بودند تا اینکه روزی به قوام‌الدوله تهران آمد و این موضوع را به پادشاه اطلاع دادند. او هم دستور دستگیری قوام‌الدوله را صادر می‌کند. سپس به فرمان پادشاه کلاهی از جنس کاغذ روی سر او قرار می‌دهند و در مرکز شهر وی را می‌چرخانند و به مردم اعلام می‌کنند که این مرد باعث و بانی شکست ایران در مقابل ترکمن‌ها است.

این داستان به تدریج به صورت ضرب‌المثل در بین مردم ایران رواج پیدا کرد و اشاره به فردی دارد که از روی جاهلی، اشتباه و خطایی را انجام می‌دهد و ضرر بسیاری متحمل می‌شود.

مطالب مرتبط:

دیدگاه