- chevron_right کجارو
- chevron_right مجله گردشگری
- chevron_right اخبار
- chevron_right جاذبهها
- chevron_right راهنمای سفر
- افزودن مکان
مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو یکی از عجیبترین و برترین آثار معماری پستمدرن است که به سبکهای تک اجرا شده است. این مجموعه از جاهای دیدنی پاریس محسوب میشود؛ شهری که یکی از توریستیترین مقاصد دنیا به شمار میآید و شاهد تولد بسیاری از آثار ارزشمند بوده است. با کجارو همراه باشید.
ژرژ پمپیدو نخستوزیر فرانسه در جریان جنبش دانشجویی کارگری می ۱۹۶۸ فرانسه که بعدها، از ۱۹۶۹ تا زمان مرگش ۱۹۷۴ ریاست جمهوری فرانسه را بر عهده گرفت. ژرژ پمپیدو در سال ۱۹۷۴ در گذشت و برای همین دوره ریاست جمهوریاش نیمه تمام ماند. ژرژ پمپیدو رئیسجمهوری وقت فرانسه پس از بنیانگذاری موسسه پژوهشهای تطبیقی، مدیریت آن را به پیر بولز آهنگساز و مولف پیشروی فرانسوی سپرد. اندیشه ابتدایی بولز در موسسه، گسترش پژوهش در زمینه منابع نوین صوتی، آموزش آزاد و کمک به شکوفایی نسل جوان آهنگساز بود.
در دههی هشتاد میلادی، محلهی بوبرگ (Beabourg) پاریس شاهد ساخت بنایی بود که چهرهی پاریس را برای همیشه تغییر داد و آغازگر و معرف سبک کاملا جدیدی در معماری معاصر غرب شد.
پیشنهاد ساخت یک کتابخانه در سال ۱۹۶۳ توسط «جولین کن» رئیس وقت کتابخانه ملی فرانسه ارائه شد. وی که تصمیم داشت سالنی برای مطالعه عموم در محله هال (قلب شهر پاریس) تاسیس کند، از «جان پییر سگن»، مدیر بخش نشریات کتابخانه ملی درخواست کرد دراینباره بررسی و تحقیق کند؛ بنابراین مطالعات لازم برای محقق کردن این پروژه در دستور کار قرار گرفت و سفرهای مطالعاتی سگن برای تحقیقات بیشتر به آمریکا و کانادا آغاز شد. سایت انتخاب شده برای احداث بنا در مرکز شهر پاریس و در یک کیلومتری کاتدرال و موزه لوور بود. این سایت شامل مجموعهای از بلوکهای ساختمانی و یک پارکینگ شهری بود.
میدان استراوینسکی در کنار ساختمان این مرکز با مجموعهای از تندیسهای متحرک در میان و کنار یک استخر آب جلوه دیگری از هنر مدرن را به بازدیدکنندگان عرضه میکند. سال ۱۹۶۹، جورج پمپیدو، رئیسجمهوری وقت فرانسه پیشنهاد کرد پروژه کتابخانه گسترده و به مرکزی فرهنگی برای ارائه آثار هنری مدرن اعم از هنرهای تجسمی، تئاتر، سینما، موسیقی و... تبدیل شود و در سال ۱۹۷۰ طراحی ساخت این مرکز توسط پمپیدو به مسابقه گذاشته شد.
داوران این مسابقه عبارت بودند از: فیلیپ جانسون، اسکار نیمایر، جان تروی
در این مسابقه ۶۸۱ نفر شرکت کردند. طرحهای متنوعی ارائه شد ودر نهایت دو معمار جوان ناشناخته به نامهای رنزو پیانو و ریچارد راجرز برنده شدند. این پیروزی در واقع جرقهای برای پیدایش معماریهای-تک محسوب شد.
محلهی بوبرگ در پاریس یکی از ناامنترین محلههای پاریس به شمار میرفت اما با ساختن این مرکز کمک شایانی به امنیت و آرامش ساکنان محله کرد.
اولین ساختمان ساخته شده به سبک «های تک» (High-tech) بیش از هر چیز شبیه به اسکلت بدون پوست و گوشت یک جانور بود. به نظر پیشگامان معماریهای تک، روح زمان (zeitgeist) ما تکنولوژی پیشرفته است. از نظر آنها معماری هم یکی از اقلام صنعتی مثل موبایل و لپتاپ است پس باید شیوهها، مصالح و تکنولوژی جدید در همهی ظواهر آن بروز پیدا کند. ساختمانهای سبک هایتک سمبلی از تکنولوژی هستند و نمیشود گفت فقط از آن به سادهترین و مفیدترین شکل ممکن استفاده میکنند. در مقایسه با ساختمانهای ساخته شده در مدرنیسم اولیه ساختمانهای «هایتک» واقعا ماشین هستند، هم از ماشین الهام میگیرند و هم از تکنولوژیهای آن استفاده میکنند. شباهت به ماشین برای این معماران یک کنایه نیست بلکه به واقعیت تبدیل شده است.
رهبران این سبک، معماران بزرگی چون نورمن فاستر (Norman Foster) ، ریچارد راجرز، نیکولاس گریمشاو (Nickolas Grimshaw) و مایکل هاپکینز (Micheal Hopkins) هستند.
اصول فکری و طراحی معماری «های تک» را میتوان در پنج مورد زیر خلاصه کرد:
در دهه هفتاد هنوز آرمانهای مدرنیسم و معماری بینالملل شکستی قطعی در پروتایگو نخورده بودند. اما از همان دوران هم مشخص بود که ایدئالهایی که اساتید بزرگی مثل لکوربوزیه، میس وندروهه و رایت تصویر کرده بودند نتایجی که از آنها انتظار میرفت را در بر ندارند با این حال رویکرد معماریهایتک به تکنولوژی خوشبینانه است و معتقدند که اگر با یک روش استفاده از تکنولوژی موفق به پاسخگویی به مسائل روز بشر نشدند حتما با روشی دیگر موفق خواهند شد. برای این معماران پاسخ همیشه در تکنولوژی ست به همین دلیل در بناهایی که طراحی میکنند از جدیدترین تکنولوژیها استفاده میکنند حتی اگر استفاده از مصالح و روشهای سنتی ارزانتر و بهین هتر باشد.
استفاده از تکنولوژی روز بهتنهایی برای معماران «های تک» کافی نیست آنها دوست دارند تکنولوژی را در ساختمانهایشان فریاد بزنند.
اگر قطعات یک اتومبیل را از هم باز کنید با داشتن نقشهها و دانش کافی میتوانید آنها را دوباره کنار هم بچینید اما اگر قطعات یک ساختمان را از هم جدا کنیم آسیب زیادی به هر بخش وارد میشد چون اجزا آن کاملا به هم دوخته شدهاند و در نهایت با سرهم کردن بنا چیزی بیشتر از یک چینی شکستهبندی شده دستگیرمان نخواهد شد. بنای از هم باز شده قابل استفاده مجدد نیست اما یک ماشین را بارها و بارها میتوان از هم گشود و سر هم کرد، شاید وسوسه همین باز کردن بناها و در جای دیگر بر پا کردنشان معماران را وادار کرد از ماشینها الهام بگیرند. ساختمانهای «های تک» که معمارانشان به ماشینها چشم دوختهاند، قابل تجزیه به اجزای خود هستند به همین دلیل نمایشگر روش ساخت خود است و به این وسیله بیشتر و بیشتر به شباهتشان به ماشینها تاکید میکنند.
در مرکز ژرژ پمپیدو مسیرهای حرکتی کاملا در نمای ساختمان شکل گرفتهاند. باکسهای پله مثل لولههای رنگی بزرگی هستند که بازدیدکنندگان میتوانند از داخل آن شهر پاریس را تماشا کنند. همچنین شکل این لولهها، که به رنگ قرمز هستند، کاملا شبیه داکتهای تاسیساتی و لولههای فاضلاب است که با رنگهای دیگر به نمای ساختمان آمدهاند. در نتیجه حرکت در ساختمان کاملا جلوی چشمان بینندگان قرار گرفته است.
ریچارد راجرز در مصاحبهای با شبکهی بیبیسی میگوید: "ایدههایی که ما معماری میکنیم، از خیلی لحاظ ریشه در باورهای ما دارد و به این ربط پیدا میکند که ما ساختمان را مثل یک کتاب بخوانیم. برای اینکه ساختمانی خوانا باشد باید جریان ساخت در آن قابل رویت باشد. این شیوه ایست که ما معماری میکنیم و معتقدیم این شیوه در گذشته هم مورد استفاده قرار میگرفته است. علم همه ما را به هیجان میآورد.ما معماران عقیده داریم که قرن حاضر قرن علم است."
در واقع ریچارد راجرز ساختمان را به یک گزارش کار یا گزارش آزمایشگاه کاملا علمی تشبیه میکند که آنقدر شفاف نوشته شده است که هر محقق و دانشمندی در هر زمان و مکانی با نگاه کردن به آن میتواند آن آزمایش یا فرایند علمی را طی کند. بنای ایدئال او بنایی بدون روز و راز است. بنایی قابل تکرار، محاسبه و بازسازی.
در این ساختمان جنجالی، تمام لولهکشیها و کانالهای تهویه هوا و سیمکشی برق در بیرون ساختمان و در معرض دید قرار دارد. حتی تیرها و ستونهای سازه ساختمان نیز همگی دیده میشود. منتقدان آن را به انسانی شبیه دانستهاند که دل و رودهاش بیرون از بدن قرار دارد. ۳۱ ژانویه سال ۱۹۷۷، این مرکز فرهنگی هنری که شامل موسسه پژوهشهای تطبیقی آکوستیک موسیقی و موزه ملی هنرهای مدرن و مرکز طراحی صنعتی و کتابخانهای به مساحت ۱۵ هزار متر مربع در سه طبقه و ۱۰ کیلومتر قفسهبندی کتاب و نشریات با حضور رئیسجمهوری وقت، والری ژیسکاردستن و رئیس کتابخانه، سگن، رسما افتتاح و بازدید عموم و استفاده از سالن مطالعه از دوم فوریه محقق شد. کتابخانه در سه طبقه پایینی روی زمین قرار دارد که طبقه اول کتابخانه به کتابهای مرجع و لغتنامه اختصاص دارد. در طبقه دوم میتوان کتابهایی با موضوعات فلسفه، مذهب، علوم اجتماعی، حقوق، اقتصاد و علوم پایه پیدا کرد و طبقه سوم به موضوعات هنر، سینما، ورزش، موسیقی و اسناد صوتی، زبان و ادبیات، تاریخ و جغرافی اختصاص دارد. در این بنا از رنگهای ساده و روشن استفاده شده است.
مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو ، پس از موزه لوور و برج ایفل، مقام سوم را در میان پربینندهترین بناها و مکان های دیدنی فرانسه دارد. تضاد بین ساختمان که با استفاده از آخرین تکنولوژی روز ساخته شده و بافت تاریخی شهر پاریس با نظرات مختلفی از منتقدان و صاحب نظران روبهرو بوده است. از ایدههای اصلی طراحی پروژه؛ پلان آزاد و تعریف مکانی انعطافپذیر برای برگزاری هر نوع عملکرد فرهنگی و ایجاد مکانی برای تبادل اطلاعات بوده است.
این بنا با مکعب مستطیلی است با طول ۱۶۶، عرض ۶۰ متر و ارتفاع ۴۲ متر که ۷ طبقه روی زمین و ۳ طبقه در زیرزمین از بزرگترین مراکز فرهنگی دنیاست. هر طبقه بهشکل صحنهای وسیع و کاملا قابل تغییر است. مجموعه ساختارهای حامل نیز مانند پوششهای گوناگون فنی در بخش پیرامونی ساختمان جاسازی شده و نمای بیرونی بسیار منحصربهفردی به آن بخشیده است. برخی منتقدان این نما را به نمای یک پالایشگاه نفت در مرکز شهر تشبیه میکنند.
تمامی گردش ترافیکی شمالی- جنوبی، فردی و روان به بخش جلویی مرکز منتهی میشود: نمایان ساختن اجزای ساختاری و تاسیساتی ساختمان که تا دیروز در بطن بنا مخفی میشدند در قالب المانهایی رنگی، مهمترین شاخصه مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو به شمار میرود. این اجزا با رنگهای متفاوت و قابل تفکیکاند؛ اسکلت بنا سفید، کانالهای هوا آبی، لولههای آب سبز، فضای رفتوآمد قرمز و شبکه برق با رنگ زرد نمایش داده شده است.
منظور معماران از این طرح، جای دادن سرویسهای لژیستیک، بیرون از بدنه ساختمان بوده تا تمامی فضای درونی به موزه اختصاص یابد. یکی از عیبهای این سیستم، لزوم محافظت شدید لولههاست که بهطور مستقیم در معرض خوردگی قرار دارند. هرچند تنها ستایشهای اندکی نصیب معماری فلزی قرن بیستم و مدرنیسم معماری شد، این بنا به ساختمانی مثال زدنی تبدیل و بهعنوان آخرین بنای عظیم مدرن و نخستین بنای عظیم پستمدرن قلمداد شد.
در سال ۲۰۰۶ مرکز ژرژ پمپیدو و کتابخانه آن پذیرای بیش از پنج میلیون بازدیدکننده بود که این رقم بهطور میانگین نزدیک به ۱۷۰۰۰ نفر در روز است. این کتابخانه هر روز بهطور متوسط به ۶۰۰۰ نفر خدمات ارائه میدهد.
پایگاه اینترنتی موزه نیز در همین سال بیش از سه میلیون بازدیدکننده داشته که این رقم در سال ۲۰۰۵ نزدیک به دو میلیون و نیم بوده است. این مرکز در سال ۲۰۰۶ تعداد بیستوچهار نمایشگاه موقتی برگزار کرد که بیش از یک ونیم میلیون نفر از آنها بازدید کردند. بیش از یک میلیون و صد هزار نفر از این تعداد به نمایشگاه "جنبش تصویرها" مربوط میشود که در طبقه چهارم موزه برگزار شد.
همچنین ۱۵۰ نمایش زنده نیز بیش از ۲۲۰۰۰ نفر را جذب خود کرده و ۸۵۷ سانس سینمایی نیز پذیرای بیش از ۸۴۰۰۰ نفر بود. انتشارات مرکز ژرژ پمپیدو در سال ۲۰۰۶ تعداد ۳۶ اثر را به چاپ رساند. بدین ترتیب این دو معمار، برای نخستین بار پوسته کهنه ساختمان را که قرنها واقعیت ساختمان را از نظرها پنهان میکرد، فاقد معنی و کاربری دانسته و به بخش مهمی از عملیات ساختمان درآوردند که با دیدهای زیبایی شناسانه نگریسته و تمامی اجزا ساختمان را با ارزشی یکسان در معرض دید عموم قرار دادهاند.
نویسنده: سمیه اکبری