با ایران شناسان؛ هانری کربن

نرگس صالح نژاد | دوشنبه, ۳۱ خرداد ۹۵ ساعت ۱۴:۱۵

هانری کربَن (یا با تلفظ فرانسوی آنری کوربَن Henry Corbin) (زاده ۱۹۰۳ – درگذشته ۱۹۷۸) فیلسوف، ایران‌شناس و اسلام‌شناس و شیعه‌شناس فرانسوی بوده ‌است. او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد و اولین کسی بود که سهروردی را به غرب شناساند. با کجارو همراه و با این ایرانشناس بزرگ آشنا شوید.

ﻫﺎﻧﺮیﮐﺮﺑﻦ از ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮقﺷﻨﺎﺳﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺎلﻫﺎی زﯾﺎدي از ﻋﻤﺮ ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫را در اﯾﺮان ﺳﭙﺮی کرد و ﺑﻪ ﭘﮋوﻫﺶ و ﺗﺤﻘﯿﻖ در زﻣﯿﻨﻪ اﯾﺮانﺷﻨﺎﺳﯽ، اﺳﻼم‌ﺷﻨﺎﺳﯽ، ﻋﺮﻓﺎن و ﻓﻠﺴﻔﻪ اﺳﻼﻣﯽ‬ ‫ﭘﺮداﺧﺘﻪ و اﻧﺠﻤﻦ اﯾﺮاﺷﻨﺎﺳﯽ ﻓﺮاﻧﺴﻪ را در اﯾﺮان ﭘﺎﯾﻪﮔﺬاری کرد. وی استاد شیعه‌شناسی دانشگاه سوربن و مدیر بخش تحقیق در مدرسه عالی مطالعات دانشگاه سوربن و نیز بنیانگذار و رئیس اداره مطالعات ایرانی «انجمن‌ ايرانشناسيی فرانسه‌ در تهران»‌ (IFIT) بود. او یکی از اعضای بنیانگذار «دانشگاه سنت جان اورشلیم»، مستقر در پاریس و استاد فلسفه دانشگاه تهران و «انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران» بود. او همچنین جزو اعضای برجسته حلقه ارانوس و عضو لژ فراماسونری فرانسه ( (GLNF) بود. در خصوص مذهب وی اختلاف نظر وجود دارد. داریوش شایگان وی را کاتولیک می‌داند، حال آنکه حسین نصر می‌گوید، وی به پروتستانتیزم گروید. همچنین حسین نصر و سید حسین طباطبایی معتقدند وی گرایش ایمانی به تشیع داشت و معتقد به امام زمان (عج) بود. برخی نیز وی را به گرایش به باطنیه متهم می‌کنند. در ادامه با زندگی و فعالیت‌های علمی او آشنا می‌شویم.

هانری کربن

زندگی و تحصیل

هانری کربن در ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ در پاریس به دنیا آمد. پدرش هانری آرتور کربن، یک مدیر تجاری، و مادرش اوژن فورنیه کربن بودند. هانری در ﮐﻨﺎر آﻣﻮزشﻫﺎی‬ ‫ﻣﺘﺪاول، از آﻣﻮزش‌ﻫﺎی ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮد و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ او را ﺑﺮ آن‬ ‫داﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﺎ ﻧﻬﺎدن در ﯾﮏ ﻣﺪرﺳﻪ ﻋﺎﻟﯽ ﻋﻠﻮم ﻣﺴﯿﺤﯽ اداﻣﻪ آﻣﻮزش‌ﻫﺎی ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ را دﻧﺒﺎل کند. وی در سال ۱۹۲۲ از مدرسه دیر سنت ماور پاریس دیپلم گرفت و برای تحصیلات دانشگاهی از ۱۹۲۳ به «مدرسه عملی مطالعات عالی» دانشگاه سوربن رفت و در سال ۱۹۲۵ لیسانس فلسفه و در ۱۹۲۸ با رساله‌ای راجع به آرای رواقی و آگوستینی در اندیشه لویی د لئون، شاعر سده ۱۶ اسپانیایی، فارغ‌التحصیل شد. وی همچنین از سال ۱۹۲۷-۱۹۲۶ در مدرسه زبان‌های شرقی با زبان‌‌های عربی و سانسکریت آشنا شد و در سال ۱۹۲۹ در زبان‌های عربی، فارسی و ترکی مدرک گرفت و تا آنجا پيش رفت كه حتی به زبان پهلوی تسلط یافت و به همکاری با کتابخانه ملی پاریس پرداخت. در سال ۱۹۳۳ کوربن با استلا لینهارت دختر کشیش و انسان‌شناس فرانسوی، موریس لینهارت ازدواج کرد.

هانری کربن

کربن در ۱۹۳۰ به مطالعه آثار مارتین هایدگر پرداخت و در دهه ۱۹۳۰ به آلمان و سوئد سفر کرد. وی در این سال‌ها از محضر فلاسفه و الهی‌دانان بزرگی همچون رودولف اوتو، کارل لویت، الکساندر کوژو، برنارد گروئتوسیان، آندره مالرو، ارنست کاسیرر، کارل یاسپرس، کارل بارت و ژرژ دومزیل بهره برد. بیژن عبدالکریمی می‌گوید:

«کثرت شخصیت‌های علمی، دینی و فلسفی که کربن در طول حیاتش با آن‌ها مواجه شده و از آن‌ها اثر پذیرفته، بی‌نظیر است تا آنجا که زندگی فکری و نظری وی به این اعتبار به افسانه می‌ماند.»

سرچشمه تفکرات

آراء و اندیشه‌های کربن تحت تأثیر چهار حوزه فکری قرار داشت. سه حوزه آن در غرب و جهان مسيحيت سامان يافته بود، اما حوزه چهارم ريشه در شرق و جهان اسلام داشت:

  • نخستین حوزه، اندیشه‌های اتین ژیلسون فیلسوف و متأله مسیحی متخصص در فلسفه قرون وسطای اروپایی بود. فلسفه قرون وسطی را آموخت و شیوه خواندن و تفسیر متون کهن را فراگرفت و بعدها از همان اسلوب برای خوانش آثار فلسفی فارسی و عربی بهره جست. در آنجا با آثار فلسفی ابوعلی سینا به زبان لاتین آشنا شد. او به‌طور فعال در کلاس‌های درس ژیلسون که به مطالعه متون ترجمه شده ابن سینا به زبان لاتین اختصاص داشت شرکت می‌کرد.
  • دومین و سومین حوزه‌های فکری که ‌اندیشه‌های پروفسور کربن بسیار از آن‌ها تأثیر پذیرفت، پدیدار‌شناسی ادموند هوسرل و اگزیستانسیالیسم مارتین هایدگر بود. ازاین‌رو، او دهه ۱۹۳۰ را بیشتر در آلمان گذراند و از نزدیک با هایدگر آشنا شد. وی با استفاده از درس‌های ژوزف و ژان باروزی درخصوص الهیات ماترین لوتر به موضوع «پدیدار کتاب مقدس» و رویکرد هرمنوتیک به آن علاقه‌مند شد. بعدا، این رویکرد در «تاریخ فلسفه اسلامی» وی جایگاهی محوری یافت.
  • سابقه آشنایی کربن با آرای شیخ شهاب‌الدین سهروردی، تصوف، تشیع و به‌طور کل فلسفه اسلامی به کلاس‌های درس لوئی ماسینیون در مدرسه زبان‌های شرقی باز می‌شود. ماسینیون، اسلام‌شناس فرانسوی، روزی در کلاس درس یک نسخه از کتاب «حکمه الاشراق» سهروردی را برای مطالعه به کربن داد. مطالعه این کتاب چنان شوری در کربن جوان ایجاد کرد که حیات فکری آینده او را تحت تأثیر خود قرار داد و او را متوجه شرق کرد. آشنايی كربن با كتاب حكمه الاشراق سهروردی حوزه‌ای كاملا نوين و مسحوركننده را در برابر ديدگان او گشود، آشنایی با سهروردی سبب شد وی مطالعه آیین‌ها و اندیشه‌های هندی را رها کند و به آثار معرفتی فارسی و عربی بپردازد. کربن در خصوص گرایش شدیدش به سهروردی می‌گوید: «من هم که از پیروان جوان افلاطون بودم ناگزیر نمی‌توانستم از تأثیر آتشی که در دم «امام افلاطونیان پارس» ساری بود، در امان بمانم.»

هانری کربن

کارنامه و فعالیت‌های علمی

وی در خلال سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۶ در مؤسسه فرانسوی برلین مستقر بود و از دانش هایدگر بهره می‌جست و توانست ترجمه «متافیزیک چیست» و نیز بخشی از «هستی و زمان» وی را انجام دهد. کربن نخستین کسی است که آثار هایدگر را به فرانسه ترجمه می‌کند. ژان برن تأکید می‌کند قبل از کربن، تنها نقل قول‌هایی پراکنده از هایدگر در فرانسه وجود داشت و نام نویسنده هستی و زمان هنوز به گوش جامعه فلسفی فرانسوی زبان نرسیده بود.

وی همچنین نخستین تلاش‌ها برای معرفی سهروردی به جامعه فکری فرانسه را انجام داد. وی با همکاری پاول کراوس، «آواز پرجبرئیل» را در سال ۱۹۳۵ ترجمه و سپس «سهروردی بنیانگزار حکمت اشراق» را در سال ۱۹۳۹ تألیف کرد. در ۱۹۳۷، کربن جانشین الکساندر کویره در دانشگاه سوربن شد و به تدریس دروسی درباره الهیات لوتری یوهان گئورگ هامان (۱۷۳۰-۸۸) و هرمنوتیک لوتری پرداخت.

كربن در اوايل جنگ جهانی دوم (۱۹۴۰) به‌عنوان مسئول انستيتوی فرانسه عازم استانبول شد تا عکس دست‌نوشته‌های سهروردی را که در کتابخانه‌های این شهر پراکنده بود، تهیه کند. اين فرصت ارزشمندی بود تا به تحقيق كامل‌تری پيرامون اندیشه‌های سهروردی بپردازد. توسعه دامنه جنگ در اروپا بازگشت كربن به فرانسه را ناممكن ساخت و همين امر سبب شد كه او به‌مدت تقريبی شش سال (تا سال ۱۹۴۵) در استانبول، مركز كتب خطی، بماند. او در طی اين مدت موفق شد با بهره‌گيری از نسخ خطی، به تحقيق و پژوهش پيرامون آثار چاپ نشده سهروردی و حكمای اسلامی بپردازد. حاصل این تلاش‌ها چاپ نخستین جلد از مجموعه آثار سهروردی در سال ۱۹۴۵ بود. کربن در این کتاب از روش تصحیح نسخ عربی و فارسی «هلموت ری‌تر» شرق‌شناس مشهور آلمانی، پیروی کرده بود. انتشار این کتاب باعث شهرت کربن شد و طولی نکشید که با اصرار و پافشاری لوئی ماسینیون کرسی درس اسلام‌شناسی مدرسه پژوهش‌های عالی دانشگاه سوربن و جانشینی ماسینیون به او واگذار شد.

هانری کربن

با پايان يافتن جنگ جهانی دوم، افق‌های نوينی فراروی مطالعات ايرانی- اسلامی هانری كربن گشوده شد. کربن با مأموریتی در سال ۱۹۴۵ از استانبول عازم ایران شد و در ۱۴ سپتامبر ۱۹۴۵ به تهران رسید. به‌دنبال این سفر، وزارت امور خارجه فرانسه رياست بخش ايرانشناسی مؤسسه ايران و فرانسه را به او واگذار كرد. نخستین دیدار وی با ابراهیم پورداوود، مترجم اوستا به فارسی، صادق هدایت، محمد معین و مهدی بیانی بود. به تعبیر داریوش شایگان کربن با سخنرانی «مایه‌های زرتشتی در فلسفه سهروردی» در انجمن ایرانشناسی در نوامبر ۱۹۴۵ در حیات روشنفکری ایران پا گذاشت. داریوش شایگان به اشاره به دوستی ۱۸ ساله خود با کربن معتقد است که کربن سهروردی را به غرب معرفی کرده است. روﺷﻨﻔﮑﺮان و ‫داﻧﺸﮕﺎه‌ﻫﺎی اﯾﺮان از او ﺑﻪ ﮔﺮﻣﯽ اﺳﺘﻘﺒﺎل ﮐﺮدﻧﺪ. ﻋﺸﻖ و ﻋﻼﻗﻪ او ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ او در ‫ﺗﻬﺮان ﺑﻤﺎﻧﺪ. او با هدف معرفی میراث حکمی ایران بخش ایرانشناسی را در انیستیتو فرانسه راه‌اندازی و مجموعه کتابخانه ایران را تأسیس کرد. انتشار «مجموعه ایرانشناسی» را آغاز و طی بیست و پنج سال، بیست و دو مجلد از آثار حکمی منتشر نشده فارسی و عربی را منتشر کرد. وی تا سال ۱۹۵۴ رئیس اداره مطالعات ایرانی انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران بود. در آن سال، وی جانشین لوئی ماسینیون در بخش علوم مذهبی مدرسه عملی مطالعات عالی پاریس شد.

کربن از ۱۹۴۹ به محفل «ارانوس» دعوت شد و تا ۱۹۷۸ در جلسات آن شرکت می‌کرد و تبدیل به یکی از ارکان این حلقه شد. وی در آنجا با اندیشمندانی همچون میرچا الیاده دین‌شناس، گرشام شوئلم استاد عرفان یهودی قبالا، آدولف پورتمان زیست‌شناس، کارل گوستاو یونگ روانشناس، سوزوکی استاد ذن بودیسم، ارنست بنتس الهی‌دانی از ماربورگ، ژیلبر دوران، جیمز هیلمن، ایزوتسو و بسیاری دیگر به بحث و گفت‌وگو می‌پرداخت. کربن پایه برخی آثارش همچون اسلام ایرانی و تخیل خلاق در تصوف ابن عربی را در این نشست‌ها نهاد. وی از ۱۹۵۵ استاد فلسفه اسلامی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و این دانشگاه در ۱۹۵۸ به وی دکترای افتخاری اعطا کرد. بعد از آن تاریخ نیز به دعوت سید حسین نصر، مدیر «انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه»، هر سال به ایران می‌آمد. هانری کربن همچنین پس از پذیرش ریاست بخش ایران‌شناسی مؤسسه ایران و فرانسه، و با سفرهای منظم خود به ایران و ارتباط و همکاری با اندیشمندانی چون سید جلال الدین آشتیانی، سید حسین نصر و محمد معین، سلسله کتاب‌هایی را با عنوان «مجموعه کتب ایرانی» در زمینه حکمت و فلسفه اسلامی منتشر کرد.

هانری کربن

از اواخر دهه ۱۹۵۰ محفلی شکل می‌گیرد که داریوش شایگان از آن به «حلقه اصحاب تأویل» یاد می‌کند. این جلسات در منزل ذوالمجدطباطبایی تشکیل می‌شد. دو شخصیت محوری این حلقه عبارت بودند از علامه طباطبایی، فیلسوف و عارف شیعه، و هانری کربن. کربن همه ساله در سپتامبر به ایران می‌آمد و داغ‌ترین مباحث فلسفی آن زمان فرانسه را به ایران می‌آورد و با علامه به بحث می‌نشست. با وجود مشکل زبانی به‌وسیله ترجمه، ارتباط و گفت‌وگو میان آن دو بزرگوار برقرار می‌شد. در این جلسات، سید حسین نصر، محمدکاظم عصار، مرتضی مطهری، سید جلال‌الدین آشتیانی، جلال الدین همایی، داریوش شایگان، بدیع الزمان فروزانفر، محمد معین، عیسی سپهبدی و بعدها برخی از طلاب دیگر که هم‌اکنون از علمای سرشناس ایران هستند شرکت می‌کردند. از دیگر حاضران این جلسات غلامحسین ابراهیمی دینانی را می‌توان نام برد. سید حسین نصر معتقد است گفتگوهایی که در این جلسات صورت می‌گرفت، در کل قرون وسطی تحقق نیافته بود.

کربن به خاطر تفننی که در مطالعات خودش داشت به مطالعه درباره اسماعیلیه پرداخت و کم‌کم جهت مطالعات او به طرف صدرالمتالهین و عرفای ایرانی کشیده شد. او در فلسفه اسلامی اطلاعات کافی داشت و فقط از جنبه تاریخ به فلسفه نپرداخت و چون بخشی از عمرش را در ایران و خاورمیانه گذرانده بود و به حکمت و فلسفه الهی علاقه خاصی داشت تمام مدتی را که به ایران می‌آمد، همیشه با کسانی که از فلسفه اطلاع داشتند، تماس داشت.

ایران برای کربن یک مفهوم، جغرافیایی، سیاسی یا قومی نیست، بلکه «جهان ایرانی ... یک جهان میانی، یک حدفاصل است و بسیار به ما مغرب زمینیان نزدیک.» کربن می‌گوید:

«ایران زمین فقط یک ملت و یک امپراتوری نبود، بکه کانون معنویت و تاریخ ادیان بود.»

پیش از عزیمت به ایران، تقریبا برای کربن مشخص شده بود که مرگ، انتهای جهان نیست. با این حال برای یافتن پاسخی برای پرسشی که در ذهن داشت، رهسپار ایران شد. پرسشی که کربن در پی پاسخِ آن به ایران عزیمت کرد، این بود

«آیا امکانِ بودن در ورای مرگ، فقط با مرگ محقق می‌شود؟ یا پیش از مرگ نیز انسان می‌تواند در خارج از جهانِ خویش بایستد؟»

این پرسش، همان چیزی بود که مأموریت سه ماهه کربن را سی سال به درازا کشاند و او را طی این مدت طولانی، حیران و سرگردان، اندر خَمِ کوچه‌های حکمت شیعی سرگردان یا به تعبیر بهتر، مقیم کرد. کربن سرگردان، گم شده، حیران و خسته از سلطه تکنولوژی، به کنارِ جویبارِ حکمت شیعی پناه آورده بود. در این خستگی، دیدن علامه طباطبایی برای او یک اتفاق مهم در زندگی اش بود.

گرایش به تشیع

محمدحسین طباطبایی و هانری کوربن سال‌ها به‌طور حضوری و مکاتبه‌ای با یکدیگر ارتباط و مباحثه داشتند. این ارتباط از سال ۱۳۳۷ آغاز شد. کربن برای تدریس فلسفه در دانشگاه تهران هر سال پاییز به تهران می‌آمد و با مرتضی مطهری در دانشگاه آشنا شد. مطهری به وی پیشنهاد دیدار با علامه طباطبایی را داد و او را بهترین کسی معرفی کرد که می‌تواند تحقیقات تخصصی و غیر جدلی بکند. دیدارها هر دو هفته یک بار روزهای جمعه در منزل ذوالمجد طباطبایی قمی برگزار می‌شد. با آگاه شدن برخی از این جلسات، تعدادی دیگر همچون دکتر سپهبدی و داریوش شایگان هم به این جلسات پیوستند. جلسات این دو تا پایان عمر کربن ادامه داشت.

هانری کربن

کربن هنگامی که از مفهوم بازگشت به وطن در سهروردی سخن می‌گوید، امامان شیعی را نمونه عالی جلای وطن کردگان می‌داند که باید از آن‌ها پیروی کرد:

«ما مطیع و پیرو تعلیمات ائمة اطهار هستیم که خود، سیماهای تأثرانگیز و نافذی از جلای وطن‌کردگان و اشخاص عدل و بر حقّی که شکنجه دیده‌اند، هستند.»

وی در جریان مذاکرات خود با علامه طباطبایی می‌گوید:

«به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته، پیوسته ولایت را زنده و پابرجا می‌دارد... به اعتقاد من، تمامی ادیان حقیقتی را دنبال می‌کنند؛ اما تنها مذهب تشیع است که به این حقیقت لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این ویژگی میان عالم انسانی و الوهی برای همیشه باقی است. این نظر من است؛ آیا شما نیز این‌گونه فکر می‌کنید... من به خاطر بحث درباره شیعه و رسیدن به حقایق این مذهب، نزدیک بود پست تحقیقاتی خود را در دانشگاه سوربن از دست بدهم.»

هانری کربن

طباطبایی همچنین نقل می‌کند:

«کربن دعاهای صحیفه مهدویه را می‌خواند و می‌گریست.»

و در پاسخ به سؤال طباطبایی که پرسیده بود:

«اگر شما حالی پیدا کردید و خواستید خدا را بخوانید و مناجات کنید و او را با اسما و صفاتش یاد کنید و با اسم خاصی از او حاجت بخواهید، چه می‌کنید؟»

او در پاسخ گفت:

«در مناجات‌های خود، صحیفه مهدویه را می‌خوانم»

به اعتقاد طباطبایی، کربن به تشیع گرویده بود، البته ادعای علامه چندان دور از واقعیت نیست، چنان ‌که سید حسین نصر نیز می‌گوید:

«کربن همواره خود را به‌صورت «ما ایرانیان» یا «ما شیعیان» مورد خطاب قرار می‌داد.»

رضا داوری اردکانی نیز می‌گوید:

«کربن وقتی مطالب مهمی را که بدان می‌اندیشید، از زبان بزرگان و اولیای دین و ائمه معصومین می‌شنید، غرق شادی می‌شد.»

البته برخی معتقدند کربن رسما به تشیع در نیامد. مثلا داریوش شایگان معتقد است که او کاتولیک زاده و کاتولیک مرد و هیچ‌گاه دین عوض نکرد.

آثار کوربن

‫ﻫﺎﻧﺮي ﮐﺮﺑﻦ آﺛﺎر ﻣﺘﻨﻮﻋﯽ در ﺑﺎب ﺣﻮزه‌ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻔﮑﺮ ﻓﻠﺴﻔﯽ دارد، اﯾﻦ آﺛﺎر ﺷﺎﻣﻞ اﻧﺒﻮﻫﯽ از اﻃﻼﻋﺎت‬ ‫ﻣﻔﯿﺪ، ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ وﯾﺮاﯾﺶ ﻣﺘﻮن و ﺗﺮﺟﻤﻪ‌ﻫﺎ و ﺗﻔﺎﺳﯿﺮ ﻣﮑﺘﺒﯽ اﺳﺖ:

۱. تاریخ فلسفه اسلامی

۲. فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی

۳. اسلام ایرانی

۴. مشارکت در نوشتن تاریخ ایران کمبریج

۵. آئ‍ی‍ن ج‍وان‍م‍ردی

۶. ارض ملکوت؛ کالبد انسان در روز رستاخیز

هانری کربن

۷. ابن سینا و تمثیل عرفانی

۸. مقدمه بر المشاعر ملاصدرا شیرازی

۹. روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان

۱۰. انسان نورانی در تصوف ایرانی

۱۱. تخیل خلاق در عرفان ابن عربی

هانری کربن

سرانجام، پرفسور هانری كربن پس از نيم قرن پژوهش و تحقيق، در سال ۱۹۷۸ چشم از جهان فرو بست.

برای آشنایی و خواندن دیگر مقالات با ایرانشناسان صفحه اختصاصی آن را در کجارو دنبال کنید.

مطالب مرتبط:

دیدگاه