روزشمار: ۲۵ فروردین؛ درگذشت «لودويگ لازاروس زامنهوف»، سازنده‌ زبان اسپرانتو

محبوبه پوریوسفی
محبوبه پوریوسفی چهار شنبه، ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۰
روزشمار: ۲۵ فروردین؛ درگذشت «لودويگ لازاروس زامنهوف»، سازنده‌ زبان اسپرانتو

امروز ۱۴ آوریل، سالگرد درگذشت دكتر «لودويگ لازاروس زامنهوف» مبتكر زبان جهانی «اسپرانتو» است كه واژه‌های آن از بسياری از زبان‌های رايج گرفته شده است.

دکتر «لودویک لازاروس زامنهوف» (Ludwig Lazarus Zamenhof) از یهودیان لهستان است. وی متولد سال ۱۸۵۹ در شهر بیاویستوک در لهستان فعلی، آفریننده‌ی زبان بین‌المللی اسپرانتو در سال ۱۸۸۷ است. این زبان متاثر از زبان عبری با گویش ییدیش است.

زامنهوف بدون شک یکی از نوابغ عالم به‌ شمار می‌آید. تنها کسی که زبان ابداعی او، پس از گذشت بیش از یک قرن، همچنان زنده و پویا مانده است و در سراسر جهان، نهادها، گروه‌ها، مجلات، کتاب‌ها، سایت‌های اینترنتی و فرستنده‌های رادیویی زیادی درگیر استفاده و توسعه دادن هرچه بیشتر آن هستند. در حالی که بسیاری از زبان‌های ملی جهان با وجود سابقه‌ی چندهزار ساله‌ی خود هنوز موفق به ارائه‌ی نویسنده‌ای نشده که نامزد جایزه‌ی ادبی نوبل گردد، زبان اسپرانتو موفق به کسب چنین افتخار بزرگی شده است.

در سال ۱۹۹۹، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵ میلادی «ویلیام اُلد»، نویسنده‌ی توانای اسکاتلندی به پاس تالیف بیش از پنجاه کتاب به زبان بین‌المللی اسپرانتو، کاندیدای دریافت جایزه‌ی ادبی نوبل شد. از زمان انتشار زبان اسپرانتو، یعنی سال ۱۸۸۷ تا به‌ وقوع پیوستن این واقعه‌ی ادبی بزرگ و بی‌نظیر در جهان، تنها ۱۱۲ سال گذشته بود. این امر خود به‌ تنهایی گویای نبوغ بسیار زیاد دکتر زامنهوف نیز است چراکه زبان‌های ابداعی فراوانی، چه قبل از پیدایش اسپرانتو و چه پس از آن وجود داشته است، که حتی نام اکثریت قریب به‌ اتفاق آن‌ها را نیز کسی به‌ یاد ندارد.

زامنهوف عقيده داشت كه وجود زبان‌های متعدد در جهان باعث جدايی مردم از هم، بروز اختلاف‌ و جنگ‌ می‌شود. او تاكيد بر اين داشت كه اگر يک زبان حتی به‌صورت زبان دوم و يا زبان رسانه‌ها به ويژه كتاب، ميان مردم در سراسر جهان مشترک باشد، به دليل بسط تفاهم و تبادل انديشه، دانش، هنر و اطلاعات، بسياری از مسایل به وجود نمی‌آيد و انسان‌ها موفق خواهند شد از ميراث مشترک كه همانا تجربه گذشتگان است و نيز احساس و عواطف يگديگر آگاه شوند و درد و شادی هم را درک كنند و عقايد، به‌جای سطح محدود در همه جهان انتشار يابد و مشكلات حل شود.

«لایب‌ نیتز» فیلسوف بزرگ آلمانی، سال‌ها پیش از پیدایش زبان اسپرانتو و تولد دکتر زامنهوف، در سال ۱۷۶۸ در مورد عظمت چنین کار بزرگی، یعنی طراحی زبان جهانی و ابداع‌کننده‌ی آن، پیش‌گویی کرده بود:

من اطمینان دارم که هیچ اختراع دیگری به اهمیت ابداع زبان جهانی نیست و هیچ نوآوری دیگری موفق نخواهد شد که نام ابداع‌کننده‌ی خود را همانند نام آفریننده‌ی زبان جهانی، جاودانه سازد.

تولد

«لودویک لازاروس زامنهوف» در ۱۵ دسامبر سال ۱۸۵۹ در شهر بیالیستوک لهستان به دنیا آمد. وی نخستین فرزند مارک و روزالیا زامنهوف بود که تا سال ۱۸۷۹ صاحب ۸ فرزند دیگر نیز شدند. چهار پسر دیگر و چهار دختر که بزرگترین آن‌ها، سارا، در سن ده‌ سالگی، در سال ۱۸۷۰ از دنیا رفت.

نوجوانی

لودویک سیزده‌ سال بیشتر نداشت که در میدان بزرگ شهرش، شاهد مشکلات ناشی از اختلاف زبان‌ها و عوارض ناخواسته‌ی آن شده بود. سکنه‌ی این شهر دارای چهار زبان مختلف لهستانی، آلمانی، عبری و روسی بودند. وی از همان زمان به فکر زبانی مشترک برای کل بشریت افتاد. از آنجا که در آن‌ دوران، لهستان تحت سلطه‌ی روسیه‌ی تزاری قرار داشت، روس‌ها از آموزش زبان لهستانی در مدارس جلوگیری می‌کردند. در سنین کودکی زامنهوف، انقلاب مهم لهستان (۱۸۶۵–۱۸۶۳) توسط قوای روسیه به‌ طرز ظالمانه‌ای سرکوب شده بود.

نمایشنامه‌ای که لودویک در سن ده‌ سالگی نوشته است به‌ خوبی نشانگر تاثیر عمیقی است که او از محیط خود، شهر چهارزبانه‌ی بیالیستوک و داستانی که در تورات آمده، پذیرفته است. بنابر داستان برج بابِل، «روی تمامیِ زمین، یک زبان و یک طریقه‌ی صحبت کردن وجود داشت» و زمانی که گروهی خواستند برجی مرتفع بسازند تا «بلندای آن به آسمان برسد» برای جلوگیری از این کار، در زبان ایشان اختلالی ایجاد شد و چون دیگر قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نبودند، ساختن برج بابل نیز متوقف شد. در حال حاضر نیز اصطلاح «برج بابِل» برای جایی به‌ کار می‌رود که به‌ خاطر اختلاف زبان‌ها، ایجاد ارتباط با مشکل روبه‌رو است. لودویک در نمایشنامه‌ی تراژدیک خود که بر اساس داستان برج بابل و در پنج پرده نگاشته است، محل وقوع داستانش را شهر بیالیستوک انتخاب می‌کند.

برادر لودویک لئون درباره‌ی او در کتاب خود، بنامِ «فرازهایی از زندگی‌نامه‌ی ل. زامنهوف» می‌نویسد:

درطول سال‌های دبیرستان به مسائل اجتماعی علاقه‌مند شد. از اوان جوانی در رؤیای حل این‌گونه مشکلات بود ولی مسئله‌ای که بیش از هر مشکل دیگری توجه او را به خود جلب می‌کرد، یافتن راه‌ حلی برای مشکل روابط متقابل بین ملیت‌های مختلف بود. همین مسئله بود که او را به سوی آفرینش زبانی بی‌طرف و بین‌المللی ترغیب کرد.

لودویک، سیزده‌ ساله بود که خانواده‌اش به شهر ورشو نقل مکان کردند. در ورشو بود که وی تفکر خود را درباره‌ی اینکه کدام زبان می‌تواند به‌ عنوان زبان مشترک تمامی انسان‌ها مورد استفاده قرار بگیرد، شروع کرد. وی ابتدا به زبان‌های یونانی و لاتین علاقه‌مند شد، اما در عمل دریافت که فراگیری این زبان‌ها بسیار مشکل است. از طرف دیگر این موضوع نیز برای وی مشهود بود که هیچ ملتی حاضر به‌ پذیرفتن زبان ملتی دیگر، به‌ عنوان زبان مشترک جهانی، نخواهد شد. بنابراین به‌ فکر ایجاد یک زبان جدید افتاد.

به باور زامنهوف، وجود يک زبان واحد جهانی در كنار زبان مادری، مردم را در گوشه و كنار جهان به هم پیوند می‌دهد و مسائل ناشی از تفاوت و اختلاف فرهنگ‌ها از ميان می‌رود. وی گفته است كه زبان اسپرانتو را به اين دليل به وجود آورد كه ساده‌تر از همه زبان‌ها است و فراگيری آن زحمت زياد ندارد.

در شانزده‌ سالگی، هنگامی که لودویک شروع به‌ فراگیری زبان انگلیسی کرد، متوجه شد که دستور زبان انگلیسی از بسیاری جهات نسبت به زبان‌های روسی، فرانسوی، آلمانی یا لهستانی، تا حدود قابل‌توجهی آسان‌تر است. بنابراین، به این نتیجه رسید که ساختن زبانی که دارای گرامری حتی به‌ مراتب آسان‌تر از زبان انگلیسی باشد نیز می‌تواند ممکن شود. وی همچنین به این موضوع پی برد که واژگان چنین زبانی را می‌توان از کلمات مشترک در بین زبان‌های گوناگون گرفت. لودویک شروع به‌ ساختن زبانش کرد و دریافت که با بهره‌گیری از پیشوندها و پسوندها می‌توان تعداد واژه‌هایی را که باید به حافظه سپرده شود، به‌اندازه‌ی قابل‌توجهی کاهش داد.

در نوزده‌ سالگی، شکل اولیه‌ی زبان لودویک آماده شده بود. وی نام آن را Lingwe Uniwersala یا «زبان جهانی» گذاشته بود. او تولد این زبان جدید را در خانه‌ی پدری همراه با دوستانش جشن گرفت.

جوانی

یک سال پس از این واقعه، لودویک جوان برای تحصیل در رشته‌ی پزشکی، راهی مسکو شد. پدرش که فکر می‌کرد پرداختن به زبان بین‌المللی، وقتی برای تحصیل جدی لودویک باقی نخواهد گذاشت، از او خواست که کار روی زبانش را به‌ طور موقت تا پس از اتمام دانشگاه، قطع کند. اما لودویک مجبور شد دو سال بعد، یعنی قبل از اتمام دانشکده و پیش از موعد، به خانه برگردد. بازگشت او از طرفی به‌ دلیل عدم توانایی مالی کافی پدرش بود که باید خرج تحصیل چندین برادر و خواهر دیگر لودویک را هم تقبل می‌کرد و از طرف دیگر، لودویک نیز در مسکو موفق به کسب درآمد نشده بود.

پس از بازگشت به خانه، لودویک دریافت که پدرش در غیاب او تمامی دست‌نوشته‌های او را در مورد «زبان جهانی» به‌ آتش کشیده و از بین برده است. اما پایداری و حافظه‌ی لودویک باعث شد که او دوباره مشغول پروژه‌ی زبان‌ بین‌المللی شود. این‌بار، قرار شد که تا قبل از اتمام تحصیلات، در مورد زبان جدید با کسی صحبت نکند و آن را منتشر نسازد. به‌ این ترتیب وی در سال‌هایی که مشغول به ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی پزشکی در ورشو بود، روی زبان بین‌المللی نیز کار می‌کرد بهطوری که این زبان قبل از اتمام دانشکده، شکل تقریبی زبان اسپرانتوی کنونی را به‌ خود گرفته بود.

پایان زندگی زامنهوف

متاسفانه بروز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ ضربه‌ی بزرگی به پیشرفت زبان اسپرانتو در جهان و دکتر زامنهوف، که اینک ۵۵ سال از سنش می‌گذشت، وارد کرد.

زامنهوف به‌ وضوح ابعاد مادی موانع را می‌دید. به‌ همین علت دست به ارائه‌ی پیشنهادهایی عملی برای میسر ساختن عشق و دوستی بین بشر زد و باز به‌ همین دلیل، زبانی را به انسان‌ها تقدیم کرد تا بین آن‌ها پیوندی مستحکم ایجاد کند، زبانی که ثمره‌ی نبوغی کامل و متعادل است. زامنهوف روی هزاران لب، وسیله‌ای نهاد برای اتحادی برادرانه و باعث شد تا هزارها زندگی، از شادی و معنا برخوردار شوند.

تا لحظات آخر، مغز او از تعادل کامل برخوردار بود و فقط این قلب او بود که با حرارت و تند می‌تپید. ذهنش همچنان با درایت کامل و آرام بود. این آرامش را به‌ خوبی می‌شد در وجود او احساس کرد. او ساده، متفکر، حقیقت‌جو و متنفر از هرگونه لفاظی بود.

لازاروس در سال ۱۹۱۷ دیده از جهان فرو بست. یونسکو سال ۱۹۸۶ را به پاس خدمات زامنهوف به بشریت و به خاطر ابداع زبان اسپرانتو، سال «زامنهوف» اعلام کرد.

زامنهوف

به اظهار بسياری از جامعه‌شناسان، در آغاز كار، توجه به زبان اسپرانتو زياد بود. در بيشتر كشورها در آموزشگاه‌های غير دولتی آن را تدريس می‌كردند و زمانی بيش از پنج ميليون نفر آن را می‌دانستند ولی انگليسی‌زبان‌ها كه سعی داشته‌اند زبان انگلیسی و در نتيجه فرهنگ و روش زندگانی خودشان جهانی شود، نسبت به اسپرانتو پشت كردند و ديگران هم نسبت به آن بی‌اعتنا شدند و امروز بسياری حتی نام اين زبان و زحمتی را كه برای ساخت آن كشيده شده است، نشنيده‌اند. با وجود اين، تعداد كسانی كه در سراسر جهان آن را می‌دانند ۲ تا ۳ ميليون برآورد شده است. تفاوت تلفظ زبان انگليسی در كشورهای مختلف و بی‌قاعدگی گرامر آن و تفاوت استعمال واژه‌ها اخيرا توجه به اسپرانتو را بار ديگر افزايش داده است.

علامت زبان اسپرانتو

علامت زبان اسپرانتو

در همین روز:

۱. روز بزرگداشت عطار نیشابوری

۲. راه‌آهن شمال به فيروزكوه رسيد. (۱۳۱۵ شمسی)

۳. درگذشت استاد دکتر «محمد جواد مشکور» مورخ، ادیب و زبان‌شناس معاصر (۱۳۷۴ شمسی)

۴. زادروز «آبراهام اورتلیوس» نقشه‌کش و جغرافی‌دان (۱۵۲۷ میلادی)

۵. زادروز «آگوستوس پیت ریورز» نژادشناس و باستان‌شناس انگلیسی (۱۸۲۷ میلادی)

۶. زادروز «آلفرد هور پاول» معمار انگلیسی و طراح و نقاش سفال (۱۸۶۵ میلادی)

۷. زادروز «پتر بهرنس» معمار آلمانی و طراح کارخانه توربین «AEG» (آ ای جی) (۱۸۶۸ میلادی)

۸. زادروز «آرنولد توين بی» مورخ و مولف کتاب «مطالعه تاريخ» (۱۸۸۹ میلادی)

۹. زادروز «وی. گوردون چایلد» باستان‌شناس استرالیا و واژه‌شناس (۱۸۹۲ میلادی)

۱۰. شبی كه تايتانيک غرق شد (۱۹۱۲ میلادی)

۱۱. اولین ماشین ولوو برای اولین بار در گوتنبرگ، سوئد (۱۹۲۷ میلادی)

۱۲. برمن (Bremen) یک هواپیمای نوع یانکرز W33 آلمانی، به جزیره گرینلی می‌رسد و برای اولین بار یک هواپیما موفق می‌شود از شرق به غرب اقیانوس اطلس برود. (۱۹۲۸ میلادی)

۱۳. زادروز «اریش فون دنیکن» نویسنده و باستان‌شناس اهل سوئیس (۱۹۳۵ میلادی)

۱۴. زادروز والنتین لبدف، مهندس روسی و فضانورد (۱۹۴۲ میلادی)

۱۵. انفجار بمبئی؛ ۳۰۰ کشته (۱۹۴۴ میلادی)

۱۶. ماهواره شوروی اسپوتنیک۲ از مدار خود پس از ماموریت ۱۶۲ روزه‌اش خارج شد. این اولین فضاپیمایی بود که موفق به حمل حیوان زنده، سگی به نام لایکا، شد. (۱۹۵۸ میلادی)

۱۷. زادروز «کیل ولووگ» (Kalle Vellevoog) معمار استونیایی (۱۹۶۳ میلادی)

‍۱۸.STS-1: اولین شاتل فضایی عملیاتی، کلمبیا اولین پرواز آزمایشی خود را انجام داد. (۱۹۸۱ میلادی)

۱۹. نزدیک به ۲۷۰۰ نفر در زلزله ۶/۹ ریشتری در یوشو، چینگهای چین کشته شدند. (۲۰۱۰ میلادی)

مطالب مرتبط:

منبع کجارو

دیدگاه