روزشمار: ۵ آذر؛ روز توفان و زلزله
۲۵ نوامبر در طول تاریخ به روز توفان و زلزله معروف شده است. شاید دلیل این نامگذاری وقوع توفان نوح در بيست و پنجم نوامبر سال ۲۳۴۸ پيش از ميلاد باشد.
مقاله مرتبط:
داستان توفان، در تورات و قرآن به نوح نسبت داده شده است. به همین دلیل مسیحیان، مسلمانان و یهودیان از آن با نام توفان نوح یاد میکنند. این داستان، یک داستان رایج در بین ملتهای باستانی، سامی و آریایی است. نظیر این داستان در اوستا، کتابهای هندو، متون قدیم یونانی، و حماسه گیلگمش آمده است.
به روايت روزشمار «اسقف جيمز آشر»، توفان نوح در بيست و پنجم نوامبر سال ۲۳۴۸ پيش از ميلاد آغاز شد. طبق اين روزشمار، نوح كه از پيش از وقوع اين توفان به وی الهام شده بود، یک كشتی ساخت و گروهی از مردم و موجودات ديگر را در آن قرار داد كه نجات يابند و نسلشان منقرض نشود.
برخی معتقدند كه بقايایی كه در كوههای آرارات كشف شده و هنوز باقی است متعلق به همان كشتی نوح است كه پس از رفع توفان در آنجا بر زمين نشسته است.
به نوشته اسقف آشر، از سه پسر نوح: «سام، حام و يافث» بعدا سه گروه جمعيت به وجود آمدند كه اعراب و يهوديان از نسل سام هستند.
بعضی دیگر از کسانی كه در اين زمينه مطالعه كردهاند وقوع توفان نوح را در اواخر ماه نوامبر، ولی هزاران سال پيش از زمانی كه اسقف آشر گفته است محاسبه کردهاند.
بايد دانست که جهان در طول تاريخ، در بيست و پنجم نوامبر شاهد زمينلرزهها، سونامیها، توفانها و گردبادهاب متعدد پر تلفات بوده است.
۲۵ نوامبر در طول تاریخ به روز توفان و زلزله معروف شده است. برخی از رویدادهای طبیعی این روز در قرون جدید و معاصر عبارتاند از:
زلزله و سونامی ناشی از آن در سواحل جنوبی ايتاليا در سال ۱۳۴۳ میلادی که بندر ناپلی را ويران کرد. توفان بزرگ انگلستان در سال ۱۷۰۳ با وزش بادی به سرعت ۱۲۰ تا ۲۰۰ کیلومتر در ساعت که بيش از ۹ هزار تن را در جنوب این کشور کشت. زلزله شرق مدیترانه (لوانت) در سال ۱۷۵۹ که بیش از چهل هزار انسان را در سوریه و لبنان نابود کرد. سونامی سال ۱۸۳۳ اقیانوس هند که باعث مرگ دهها هزارتن در سوماترا (اندونزی) شد. سایکلون (توفان دریایی) سال ۱۸۳۹ هند که چند شهر بندری از جمله بندر Coringa را نابود کرد و دستکم ۳۰۰ هزار تن کشته و هزاران کشتی و قايق غرق شدند.
تندباد و گردبادهای ايالتهای مرکزی سال ۱۹۲۶ آمريکا که ۷۶ تن را کشت و بيش از ۴۰۰ نفر را مجروح کرد. تندباد و توفان برف سال ۱۹۵۰ شرق آمریکا معروف به «توفان قرن» با وزش بادهایی به سرعت بيش از ۱۶۰ کیلومتر در ساعت و برف به ارتفاع یک متر و نیم که ۳۲۳ تن را تنها در ایالت «وست ویرجینیا» کشت. سونامی و توفان سال ۱۹۸۷ فيليپين که ۱۰۳۶ انسان را نابود کرد. اين بادها سرعتی بيش از ۲۵۰ کيلومتر در ساعت داشت. برف و یخ و توفانهای مربوط سال ۱۹۹۶ در فلوریدا و ایالات مرکزی آمریکا که باعث مرگ دهها تن شد.
افسانههایی درباره توفان در کشورهای مختلف
ایران
داستان توفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردشتی و داستانهای اساطیر باستانی ایران نیز آمده است. داستان توفان در کتاب وندیداد اوستا چنین آمده است که میان اهورا مزدا و اهریمن جنگی درگرفت. اهورامزدا برای نابود ساختن اهریمن خواست در زمین طوفان سختی بفرستد، ولی میخواست انسان را رهایی دهد و نگذارد که انسانها از بین بروند.
ازاینرو، اهورامزدا به جمشید آگاهی داده و به وی دستور میدهد:
ای جمشید، در این جهان خاکی، سرمای سختی خواهد شد، سرمای سختی که از آن نابود گردند، در آن برف بسیاری خواهد بارید، از فراز کوهها تا رود اردوی. ای جمشید، از سه جای جانوران خواهند گریخت. نخست از آنچه ترسناکترین جایها هستند، دوم آنچه در فراز کوهها هستند، سوم آنچه در دریاهای ژرف در خانههای استوار هستند. پیش از سرما، این سرزمین سرسبز است؛ آن را برف بجنباند و سپس ای جمشید برف آب شده و این جهان خاکی را ویران کند. همان جهانی که مردمان آن جای پای گوسفندان را میبینند؛ چنین جهان از طوفان آب ویران شود. پس ای جمشید، غاری بساز که درازا و پهنای آن چون یک میدان اسب باشد. تخمه جانوران بیشه و ستور و مردم و مرغان و آتش سرخ را در آنجا ببر، در آنجا بهاندازه مسافت هزار قدم انبار کن؛ آنجا بازاری بساز که در آن سبزیها باشند و خوراکی که فاسد نشود. در آنجا خانهها بسازد، با اتاقها و ستونها و دیوارها و حصارها. آنجا تخمه تمام بزرگترین و بهترین و نیکوترین مردان و زنان زمین را ببر و تخمه بزرگترین و زیباترین جانوران را، آنجا تخمه بلندترین و خوشبوترین گیاهان و درختها را ببر، و تخمه خوشبوترین و نیکوترین خوراک را، تا وقتی که مردم در غار هستند، جفتجفت و دو به دو باشند تا نسل ایشان بماند.
جمشید فرمان اهورامزدا را پیروی کرده و چنین غاری را ساخت. وندیداد، یک روزِ آن غار را یک سال دانسته است.
بعضی از زرتشتیان بر این باورند که، غار جمشید و آنچه که در آن از انسان و حیوانات برده شده، امروز نیز محفوظ مانده و تا پایان جهان محفوظ خواهد ماند. این عقیده زرتشتیان بیشتر به داستان اصحاب کهف در قرآن شبیه است.
هندوستان
وزیر پادشاهی باستانی به نام دراویدا (که بعدها به نام مانو شناخته میشود) در حال شستن دستهایش در رودخانهای بود که ماهی کوچکی به میان دستهای او شنا میکند و از او ملتمسانه میخواهد که جانش را نجات دهد. او ماهی را در تنگی میاندازد که بهزودی ماهی رشد کرده و نیازمند جای بزرگتری میشود؛ متعاقباً او ماهی را به خمره، رودخانه و در نهایت به اقیانوس منتقل میکند. پس از آن، ماهی به او هشدار میدهد که طی یک هفته، طوفانی عظیم رخ خواهد داد که تمامی حیات را نابود خواهد کرد. بنابراین مانو، کشتی عظیمی میسازد و ماهی مزبور در پایان طوفان، آن کشتی را به نزدیکی کوهی حمل میکند تا با فروکش کردن طوفان، کشتی در کنار آن پهلو بگیرد. در نتیجه مانو و «دانههای حیات» همراه او، از طوفان نجات پیدا میکنند تا زندگی را در زمین بگسترانند.
جزایر آندامان
در افسانههای قبایل بومی ساکن در جزایر آندامان، مردمان به دستورهایی که در زمان خلقت به آنها داده شد، بی اعتنا شدند. پولوگا (خدای خالق) از دیدار با آنها امتناع و سپس بدون هشدار قبلی، سیلی ویرانگر را به سوی آنها روانه کرد. تنها ۴ نفر از این سیلاب جان سالم به در بردند: دو مرد به نامهای «لورولولا» و «پویی لولا» و دو زن به نامهای «کولولا» و «ریمالولا». وقتی این افراد به خشکی رسیدند دریافتند که دیگر آتش ندارند و تمامی موجودات زنده نیز از بین رفتهاند. پولوگا سپس به خلق مجدد حیوانات و گیاهان پرداخت ولی دستورهای دیگری نداد و همچنین آتش را به نجاتیافتگان باز نگرداند.
اندونزی
در رسوم باتاک، زمین روی پشت مار بزرگی به نام «ناگا پادوها» قرار دارد. یک روز، مار که از سنگینی این بار بر پشتش خسته میشود، تکانی به خود میدهد و زمین را به داخل دریا میاندازد. اما خدا، «باراتا گورو»، با فرستادن کوهی به میان آب دخترش را از امواج آب نجات میدهد که تمامی نسل فعلی بشر از فرزندان او به شمار میروند. زمین بعدتر توسط خدا مجددا روی پشت مار قرار میگیرد.
استرالیا
بر اساس باور بومیان استرالیا، در ازمنه رویایی، قورباغه ای بزرگ تمامی آب موجود روی زمین را نوشید و در نتیجه یک دورهٔ خشکسالی بر زمین حاکم شد. ریشه این داستان باز میگردد به خشکسالیهای مکرر حوزه آبریز موری-دارلینگ در نیوساوث ولز و ویکتوریا در جنوب شرقی استرالیا. تنها راه پایان خشکسالی این بود که قورباغه را وادار به خنده کرد. حیوانات از سراسر استرالیا جمع شدند و یکی یکی سعی در خنداندن قورباغه کردند و در نهایت مارماهی موفق به انجام این کار شد. قورباغه چشمهای خواب آلودش را باز کرد، بدن بزرگش به لرزه افتاد، آرامشی صورتش را فراگرفت، و در نهایت آنچنان خندهای کرد که صدای آن شبیه غرش رعد بود.
آب همچون سیلابی از دهان وی جاری شد که عمیقترین رودخانهها را پر کرد و سراسر زمین را فرا گرفت. تنها قله بلندترین کوهها بیرون از آب، مانند جزایری در دریا نمایان بودند. انسانها و حیوانات بسیاری در آب غرق شدند. پلیکان که تا آن زمان پرهای سیاه رنگی داشت، خود را با خاک سفال به رنگ سفید رنگآمیزی کرد و با قایقی کوچک بین این جزایر به تردد و نجات پلیکانهای سیاه پرداخت. از آن زمان پلیکانها به یادبود آن سیلاب مهیب، سفید و سیاه ماندهاند.
در همین روز:
- حمله سپاهيان چنگيزخان مغول برای تصرف همدان (۶۱۹ قمری)
- تولد «سر ويليام هرشل» منجم آلمانی و كاشف سياره اورانوس (۱۷۳۸ میلادی)
- به آب انداختن اولين كشتی بخار توسط «رابرت فولتون» آمريكایی در پاريس (۱۸۰۳ میلادی)
- روز ملی و استقلال «سورينام» از استعمار هلند (۱۹۷۵ میلادی)
- «میخائیل گورویچ»، از بنیانگذاران شرکت هوافضایی میگ (۱۹۷۶ میلادی)
- روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان
دیدگاه